بیگ بنگ: جهانی که ما در آن زندگی می کنیم شاید جهانی یگانه نباشد. در واقع، جهان ما شاید تنها یکی از بی شمار عالم هایی باشد که با هم یک “چندجهانی” یا multiverse را پدید آورده اند.

به گفته ی فیزیکدان ها، جهان ما شاید یکی از بسیاری باشد. در واقع، این بیشترین احتمال است.
به گفته ی فیزیکدان ها، جهان ما شاید یکی از بسیاری باشد. در واقع، این بیشترین احتمال است.

به گزارش بیگ بنگ، این گفته گرچه شاید ساده لوحانه به نظر برسد، ولی فیزیک نیرومندی پشتش است و برای رسیدن به یک چندجهانی هم تنها یک راه وجود ندارد: نظریه های فیزیکی بسیاری هستند که هر یک به شیوه ی جداگانه و مستقل، به چنین دریافت و نتیجه ای اشاره می کنند. در واقع، شماری از کارشناسان بر این باورند که احتمال وجود داشتن جهان های پنهان بیش از احتمال وجود نداشتن آن هاست. در اینجا پنج نظریه ی علمی پذیرفتنی نخست را می بینید که بر پایه ی آنها، کیهان ما می تواند یک “چند جهانی” باشد:

۱- جهان های بیکران

دانشمندان نمی توانند از بابت شکل فضا-زمان مطمئن باشند، ولی به احتمال بسیار، تخت است (بر خلاف شکل کروی یا حتی دونات-مانند) و بیکرانست و تا بی نهایت ادامه دارد. ولی اگر فضا-زمان تا همیشه وجود داشته باشد، پس باید در نقطه ای شروع به تکرار شدن کند، زیرا شمار روش های آرایش ذرات در فضا و زمان (راه هایی که ذرات می توانند در فضا و زمان مرتب شوند) محدود است.

پس اگر به فاصله ی به حد کافی دور دست نگاه کنید، به نسخه ی دیگری از خود خواهید رسید – در حقیقت، بی نهایت نسخه از خودتان. شماری از این همزادها دارند دقیقا همان کاری را می کنند که شما اکنون می کنید و شماری دیگر هم شیوه ی زندگی و کاری به کلی متفاوت از شما را برگزیده اند. از آن جایی که جهانِ دیدار پذیر (جهان قابل مشاهده به قطر ۹۳ میلیارد سال نوری، یا همان حجم هابل است) تنها تا جایی ادامه دارد که نور می توانسته از ۱۳.8 میلیارد سال پیش، یعنی زمان بیگ بنگ بتابد، فضا-زمانِ فراتر از آن فاصله را می توان به عنوان جهانی جداگانه در نظر گرفت. بدین ترتیب، چندین جهان همچون یک لحاف چهل تکه ی غول پیکر در کنار یکدیگر جای خواهند گرفت.

فضا-زمان شاید بیکران باشد و تا بی نهایت ادامه داشته باشد. در این صورت، همه ی چیزهای درون جهان ما می بایست در نقطه ای تکرار شوند و چهل تکه ای از جهان های بی پایان پدید آورند.
فضا-زمان شاید بیکران باشد و تا بی نهایت ادامه داشته باشد. در این صورت، همه ی چیزهای درون جهان ما می بایست در نقطه ای تکرار شوند و چهل تکه ای از جهان های بی پایان پدید آورند.

۲- جهان های حبابی

افزون بر چند جهانی که در اثر گستردگی بیکران فضا-زمان پدید می‌آید، کیهان های دیگری هم می توانند از یک نظریه به نام “تورم ابدی” یا “گسترش بی پایان”به وجود آیند. تورم کیهان نظریه ایست که می گوید کیهان پس از بیگ بنگ به سرعت رو به گسترش نهاد؛ همانند باد شدن یک بادکنک. نخستین بار، کیهان شناسی به نام الکساندر ویلنکین از دانشگاه تافتز اندیشه ی تورم بی پایان را پیش کشید. در نظریه ی وی، بخشی از توده های فضا از گسترش باز می ایستادند ولی بخشی از مناطق دیگر به گسترش و پندام ادامه می‌دهند و بدین ترتیب چندین “جهان حبابی” ایزوله و جدا از هم پدید می‌آید.

بنابراین جهان ما، جایی که تورم کیهان در آن باز ایستاده و اجازه داد ستاره ها و کهکشان ها در آن شکل بگیرند، تنها حبابی کوچک در دریایی پهناور از فضاست؛ جایی که شماری از حباب ها در آن هنوز دارند باد می شوند؛ و حباب های بسیاری همچون حباب ما در آن شناورند. و در شماری از این جهان های حبابی، شاید قوانین فیزیک و ثابت های بنیادی با قوانین و ثابت های درون حباب ما تفاوت داشته و از همین رو جاهایی بسیار شگفت انگیز باشند.

۳- جهان های موازی

تصور دیگری که از نظریه ی ریسمان ریشه می گیرد، نظریه ی “جهان های برِین” (جهان های پوسته ای – Membrane) است: جهان های موازی که بیرون از دسترس جهان ما شناورند. این نظریه را پل اشتینهارت از دانشگاه پرینستون و نیل توروک از بنیاد فیزیک نظری پریمتر در اونتاریوی کانادا مطرح کردند. این نظریه ریشه در امکانِ وجود بُعدهای دیگر، بیش از سه بعد فضا و یک بعد زمان که ما می شناسیم دارد. افزون بر پوسته ی فضای سه بعدی خود ما، شاید پوسته های سه بعدی دیگری هم باشند که در فضایی با بعدهای بیشتر شناور باشند.

جهان دیگر می تواند درون یک پوسته یا غشا (برین، brane) باشد که موازی با پوسته‌های دیگر بسیاریست که هر یک جهان‌های خود را در بر دارند و همگی در فضایی با ابعاد بیشتر شناورند.
جهان دیگر می تواند درون یک پوسته یا غشا (برین، brane) باشد که موازی با پوسته‌های دیگر بسیاریست که هر یک جهان‌های خود را در بر دارند و همگی در فضایی با ابعاد بیشتر شناورند.

برایان گرین، فیزیکدانی از دانشگاه کلمبیا، در کتابش به نام “واقعیت پنهان”، این اندیشه را به عنوان نظریه ای توصیف می کند که در آن، “جهان ما یکی از احتمالا بی شمار “تکه” هایی است که در فضایی با بعدهای بیشتر غوطه ور است، بسیار همانند تکه نانی درون یک قرص بزرگ تر نان کیهانی. یک توضیح دیگر درباره ی این نظریه می گوید که این جهان های برین همیشه هم موازی و دور از دسترس هم نیستند. آن ها گاهی می‌توانند به یکدیگر برخورد کنند و بیگ بنگی دیگر بیافرینند، که به بازنشانی و آغاز دوباره و دوباره ی جهان ها خواهد انجامید.

۴- جهان های فرزند

بر پایه ی نظریه ی مکانیک کوانتوم که به جهان بسیار کوچک ذرات زیراتمی می پردازد، شاید راه دیگری برای جهان های چندگانه وجود داشته باشد. مکانیک کوانتوم جهان را به جای آن که در نتایج قطعی بیان کند، به زبان احتمالات شرح می دهد. و ریاضیاتِ این نظریه هم می‌تواند نشان دهد که برای هر موقعیت، هر نتیجه ی ممکنی – در جهان های جداگانه ی خود آن موقعیت ها – می تواند رخ دهد.

ممکن است جهان ما تنها جهان موجود نباشد و تنها یکی از جهان ها در میان میلیاردها جهان دیگر باشد.

برای نمونه، اگر به چهار راهی برسید که در آن بتوانید به چپ یا راست بروید، جهان کنونی دو “جهان فرزند” را پدید می آورد: جهانی که در آن به راست می روید، و جهانی که در آن به چپ می روید. گرین در کتاب “واقعیت پنهان” می نویسد: «و در هر یک از این جهان ها، یک کپی از شما وجود دارد که در حال تماشای نتیجه‌ی دیگر است و – به اشتباه – می پندارد که واقعیت خود تنها واقعیت موجود است.»

۵- جهان های ریاضی

این موضوع مورد گفتگوی دانشمندان بوده که آیا ریاضیات تنها یک ابزار سودمند برای شرح جهان است؟ یا این که اصولا خودش یک واقعیت بنیادیست و مشاهدات ما از جهان، تنها برداشت هایی ناقص از سرشت ریاضی جهان است. اگر پاسخ دوم درست باشد، پس چه بسا ساختار ریاضی ویژه ای که جهان ما را ساخته، تنها گزینه ی موجود نباشد و در واقع همه ی ساختارهای ریاضی ممکن، پا به پای جهان های جداگانه ی خود وجود داشته باشند.

مکس تگمارک از MIT، که این نظریه ی پیچیده را به میان کشیده می گوید: «یک ساختار ریاضی چیزیست که می توان آن را به شیوه ای کاملا جداگانه از آزموده های بشری توصیف کرد. من واقعا بر این باورم که چنین جهانی بیرون از جهان ما هست که می تواند جداگانه و مستقل از من باشد و بتواند بدون وجود هیچ انسانی هم وجود داشته باشد.»

سایت علمی بیگ بنگ / منبع: space ، برگردان: ۱star-7skies

دیدگاهتان را بنویسید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

34 دیدگاه

  1. پس از پنچ خودکشی دریافتم که من در دنیایی مثلا یک مردم ولی در دنیای دو ادامه زندگی و همینطور تا پنج خودکشی جالب انکه سریال لاست اشاره به همین جهان موازی دارد . در یک حالت پس از سقوط هواپیما همه مرده اند و در حالت دوم نیمی مرده اند که سریال حالت دوم را روایت میکند ولی با شک اینکه ممکن است همه ما مرده باشیم . پیشنهاد میکنم لاست را ببینید

  2. جهان های فرزند نظریه جالبیه، دلیل اینکه ما انسانها بعضی وقتا تصاویری رو میبینیم ک حس میکنیم عین همین اتفاق رو قبلا تجربه کردیم شاید بخاطر همین باشه که ما یه کپی دیگه از خودمون در جهان فرزند داریم که عین خودمون داره زندگی میکنه و این تصاویر یه جورایی بازتاب همون اتفاق هست و با این وجود یعنی ما در جهان فرزند هستیم و نسخه اصلی ما قبل از ما این تصاویر رو تجربه کرده و ما بعد اون تکرارش میکنیم

  3. جهان هاي موازي واقعا وجود داره فقط سوال من اينه ما بدليم يا اونا بدلنو ما اصليم؟؟:|

  4. سلام خسته نباشید. ای کاش به جای این که بیشتر کاربران رو سردرگم کنید با ترجمه ی این گونه مقالات ابتدا تفاوت مالتی ورس ها (حباب های کیهانی) و پارالل یونیورس ها (جهان های احتمالات و چیزهای دیگر در ابعاد دیگر ) رو توضیح می دادید. واقعا اون توضیحی که راجع به همزاد دادید می تونه باعث بشه هر کسی جهان های موازی رو با حباب های کیهانی اشتباه بگیره.
    اگر ما قبول کنیم تعداد آرایش های موجود برای فضا زمان محدود است و از جایی شروع به تکرار شدن می کند خب کاملا بدیهی است که انسان هایی شبیه ما در حباب های کیهانی دیگر وجود دارند. اما در یک جهان موازی بی نهایت احتمال فقط برای خود ما وجود دارد و نسخه های دیگر ما در این جهان های احتمالات (موازی) به سر می برند که البته کپی ما هستند و ما اصلی هستیم.
    چنان په چنین مقاله ای در بیگ بنگ ببینیم خوشحال خواهیم شد.

  5. اگر امد ما دد یک چند جهانی زندگی می کردیم، ایا نیروی کە در میان این جهانها هست نیرووی جز چهار نیروی رایج هست ؟
    ایان این نیرو همان نیروی متشکل از چهار نیروی رایج هست؟
    اگر بلە ؟ایا در چنین حالی میشە این چند جهان پایە دار بمانند؟

  6. سلام…بنظر من شاید این نظریه های مختلف ،احتمال وجود خارجی داشته باشند اما درنتیجه که بخواییم یکم کلی تر به نظریه ها تامل کنیم در همه حال به یک فاکتور مشخص میرسیم که شروع کننده و نبوغ کلی رو به ما نشون میده …دانشمندا فقط سعی دارن شکل فیزیکال خلقت رو با تقیر خلاق تفسیر کنند اما هیچگاه نمیتوانند که قطعیت پایدار و ناپایدار پدیدار اورنده ذرات هستی گیتی رو بیان کنند …لذا ما برای دانستن این که ایا جهان کنونی فناپذیره یا فناناپذیر ما در بینهایتیم یا در نهایتی قرار داریم که هدفمند افریده شده…به عنوان مثال دنیای ابتدایی پروانه کاملا تاریک و بی انتها بوده گذشت زمان دنیای تاریک و مرده پروانه را به دنیای روشنه دیگه تبدیل میکنه به طوری که همه چیز اهم از فضا وزمان براش تعقیر میکنه …ما انسان ها هم همین طور مثله پروانه ای که در تاریکی مطلق قرار داریم ولی امکان تعقیر فضا و زمان برامون به یکسان ایجاد میشه یه فرایند زیستی حیاط بشر که تابع قانون خاصی دوران میشه…در انتها پایدار ترین چیزی که موجود میمونه چه در افرینش چه در فرایند مکانیزم نابودی این گاز ها هستند که ماهیت خودشون حفظ میکنند و پایدار هستند …طوری که در هر واکنشی از طوده ای از فشار تراکم گاز پدید امده و کنشی تعقیر پذیر به فیزیکال متولد شده در فراین و در انتها نابودی صورت گرفته که فقط فرایند فیزیکی خلق شده نابود میشه و ماهیت عصاره گازی خود را پایدار بدون تعقیری حفظ و نگهداری میکنه…

  7. اعتقاد من اینه : درکل کاینات هیچ عنصر یا ماده ای ساکن نیست چه در جهان کوانتومی وچه در جهان مرعی وهر کدام سلسله مراتب از قدرت بالاتر تبعیت میکنند مثال الکترون ازهسته ماه از زمین سیارات از خورشید وخورشید از مرکز کهکشان راه شیری و…….از مرکز گیتی یا همان بیگ بنگ وبدون شک این خود نیز فرمانبرست همچنانکه منظومه شمسی مرزی دارد عالم باید مرزی تا 274- سانتیگراد داشته باشد با بلندی یطول ملیارد ها سال نوری که فعتا انسان را محدود میسازد تا جهان موازی دور از دسترس بماند .

    درپایان با تشکر ویژه از زحمات شما

  8. هي مجتبي خيلي اعتماد به نفس داري پسر…….چي كار ميكني با نظم خلقت خواهشا بهمش نزن لازمش دارم……………………….چي ميگي تو…..تو ديگه از كجا پيدات شده تو غار بودي……………چندين ساله كه ديگه نظريات ثابت نيستن حالا تو ميخواي بگي من ميگم و بس………….چه نظريه اي داري كه كوانتوم و الكترومغناطيس رو با نيروهاي هسته اي پيوند بده…….ها……..تازه گرانش هم هست….كور خوندي…………تو ديگه اخرشي………خيلي فيلم ميبيني……….سرعت نور….جهانهاي موازي……سياه چاله ها…….نيروي تاريك….انرژي تاريك………انبساط و انقباض عالم………..ههههههه……..فك كردي فاصلت با زمين و زمينيا خيليه تو هم مث مايي گرفتار زميني………….سرعت نور………خيلي باحالي تو……خوب خوب خوب……..ديگه وقتشه يه كم ديوونه بازي در بيارم…….ميدوني رابطه گرانش با انبساط عالم چيه؟….ميدوني چرا به جاي اينكه ما الان نباشيم هستيم؟ميدوني اين همه دم و دستگاه عالم برا چيه؟ميدوني زاويه حركت نور توي فضا چطوريه؟چه نيرويي اونو پيش ميبره؟تا كجا ميتونه بره؟………حتما تا انتهاي عالمي كه تو اونو يكي ميدوني…..ها………….بعد از اون ورش يواش ميزنه بيرون……….و بعد تا ابد تو تاريكي به پيش ميره……….نه داداش……..اينقدرا هم هستي ساده و تك بعدي نيست………….به نظرم اول از دانشمنداي قرون وسطا شروع كن…..مسن كه شدي بيا سراغ فيزيك مدرن زمان خودت…….هههههههه…..باي باي

  9. جناب vahid
    بله هر کدوم از این نظریات ظاهرا استفاده های مفیدی دارند اما بسیار محدود که با همدیگه هم اتحادی ندارن مثلا تورم فقط چندتا مشکلو حل میکنه و….
    در ضمن هیچیک تا حالا امتحانی تجربی پس ندادن…همشون در حد فرضیات و نظریات موندن، هر کدوم راه و چاه خودشونو دارن، تازه اگه با چندتا ازمایش هم سازگار باشن بازم ممکنه به معنی حقایق بنیادی نباشن…

    بعدشم آیا اینکه چون دانشمندا این همه راه رو با این فرضیات اومدن و حالا به یکباره ببینن که یک نظریه اومده که براحتی کار همه ی اونا رو انجام میده و ضمنن مسائلی که اونا اصلا نمیتونن حل کنن رو حل میکنه بازم وجود چندین نظریه جورباجور رو بر یک نظریه متحد و زیبا ترجیح میدن! چون بعد این همه راه بخاطر پاهای تاول زدشونم که شده، حقیقت رو نمیپذیرن!! آیا چون دانشمندا خوششون از این نظریات میاد، در حالیکه حتی یک آزمایش دال بر صحت آنها نداریم، طبیعت هم دلش میسوزه و میگه باشه چون شما دانشمندا این 100 رو زحمت کشیدید و این همه خیالبافی با ریاضیات قدرتمند کردید، پس منم حرف شما رو گوش میکنم و ابعادمو بیشتر میکنم، سعی میکنم زور بزنم که متورم بشم و …!!!
    البته من حرف شما رو از این بابت که بسیاری متاسفانه به نظریات چنان ایمان و باوری پیدا میکنن که هر گونه نظریه زیبا و جدید را ممکنه نپذیرن، هم قبول دارم…و خب این مشکل بدی است! یک دانشمند نباید اینگونه باشه ، ما باید همیشه دید و شناختی باز داشته و فراتر از آنچه میدانیم فکر کنیم برای پیشبرد آگاهی.

  10. ایده ی خیلی جالبیه..!البته ایده ی فضای مایسنر برای سفر در زمان یا کرمچاله ها ارائه شده،ولی اگه همین تصور رو به جهان خودمون تعمیمش بدیم،پاسخ خیلی روشنی برای وجود جهان های موازی و چند جهانی بودن داده میشه!!!

  11. تو کتاب جهان های موازی اشاره ای به ایده ی “فضای مایسنر” کرده
    آیا ممکنه تمام کیهان قابل مشاهده ی ما یه فضای مایسنر در مقیاس خیلی بزرگ تر باشه؟

  12. نظریه ی ریسمان آخرین نظریه ای نیست که بتونه تمام رازهای جهان رو به ما نشون بده،اما در نهایت می تونه تنها به ما کمک کنه که گوشه ای از این بی نهایت بودن رو درک کنیم،فقط ما نه رابطه ی نهایی برای همه چیز و یا حتی شناخت خداوند…

  13. به نظر من نظریه ریسمان درسته چون ما اختیار داریم ولازمه اختیار هم وجود واین جهان نامتناهی هست من به خدا باور دارم و باور دارم که نامتناهی بودن جهان و وجود جهان های موازی وحتی قوانین کوانتمی هیچ تاثیری در خدا باوری ندارند .و اینکه به زودی باید خودمون اماده کنیم تا با ربات های خوداگاه ساخت خودمون به جهان نامتناهی سفر کنیم وبه دنبال موجودات هوشمند دیگه به گردیم این فوق العاده هست در ضمن وجود اعدا ریاضی که تا بینهایت وجود داره نشان می ده بینهایت می تونه وجود داشته باشه چون خدای که بهش اعتقاد دارم بینهایت هست وذهن ما قادر به درک اون نیست

  14. آقای الله وردی سلام .. ی سوال کلیدی داشتم … خواهشا به من جواب بدبد تا جایی که میتونید … ما می دونیم نظریه ی M جهان 11 بعدی است ویکی از این بعد هارو ریسمانها تشکیل میدن و میدونیم ریسمانها دارای غشا هستند … ما همه چی رو 3 بعدی میبینیم در حالی که 6 بعد جهان برای ما نامریی ست … فیزیکدانا میگن این ابعادی که ما نمیبینیم به غشای دنیای ما وصله
    حالا سوال : ایا ممکنه ریسمان های تک بعدی مانند جهان خودمون دارای ابعادی باشه که از دید ما پنهان باشه و این ابعاد دیده نشده توسط ما انسانها به غشای ریسمان متصل باشه ؟

  15. هیچ کدوم از نظریات ثابت نشده ولی شواهد بیشتری به سوی نامتنهاهی بودن جهان وجهانهای دیگر وجود دارد

  16. آدم وقتی به آسمان پر ستاره نگاه می کند بیشترین چیزی که ذهنش را درگیر می کند اینست که«اینجا همان جاییست که به بینهایت وصل است!»

  17. در جایی در همین سایت خواندم که دانشمندان به یک دو راهی رسیده اند یا ذره به ذره و لحظه به لحظه عالم همواره زیر نظر است یا بی نهایت جهان موازی وجود دارد سوال من این است که چرا دانشمندان ایده اول را نادیده گرفتند و ایده دوم را دنبال کردند؟! لطفا پاسخ این سوال را بدهید

    1. انشالله به زودی مقاله ای در American Physical Society پذیرفته خواهد شد که نشان میدهد جهان متناهی است و جرم کل آنرا محاسبه کرده، و وجود هر گونه تصوری چون تورم کیهانی، جهانهای موازی و ابعاد اضافی را بکلی مطرود اعلام میکند، نشان میدهد که جهان یکی است و قدرتی بینهایت بر هر ذره مسلط.

      1. اگه خودت نوشتی که شک نکن چاپ نمیشه
        اگه دیگرون نوشتن پس تو از کجا دیدیش.
        پس خودت نوشتیش، با وجود سخت افزارهای اخترفیزیک موجود در ایالات متحده و اتحادیه اروپا و برخی از همین کشورهای آسیایی، به نظر معقول به نظر می رسه که باور کنیم تونستی ریاضیات این علمو با مشاهدات علمی منطبق کنی، گمون نمی کنم.
        بنابراین رو حدس و گمان حرف نزن، بذار چاپ بشه، بعد.
        ضمن اینکه تئوری های موجود شاید خیلی وقته انرژی سیاه رو پیشبینی کرده، که البته مشاهدات اون ، یعنی انبساط جهان که توسط خود هابل هم صورت گرفته بود، بر می گرده به 80 سال قبل، ثقیل نیست فکر کنیم که بعد این همه مدت و بعد پیش بین انرژی تاریک(عامل انبساط جهان)، که روابط ریاضی نسبیت هم اون رو پیش بینی می کنن، دوباره برگردیم به 100 سال قبل.

        1. میشه لطفا بگید منظورتون از این جمله چیه؟ “اگه خودت نوشتی که شک نکن چاپ نمیشه” یعنی شما میدونید که اشتباه است! یا اینکه وقتی کاملا درست باشه بازم اونا چاپش نمیکنن! بااینکه بسیاری از مسائل لاینحل را حل کرده و ضمن دیدگاهی جدید و حیرت آور، نظریاتی مانند تورم و ریسمان را غیرواقعی نشان میدهد.

          1. منظورم اینه که جامعه علمی اجازه عقب نشینی به 100 سال قبل رو نمیده. به این معنی که جامعه علمی در مدت این 100 سال از بسیاری از نتایج مربوط به همین تورم کیهانی یا انبساط جهان یا نظریه ریسمان(که ریاضیات بسیار قوی بر آن حاکم است) استفاده های زیادی کرده است. این مسئله نشون می ده اگرچه بسیاری از این نظریات همچنان در حد تئوری باقی مانده و به بدیهیات یا اصول بدل نشده اند اما امتحان خود را در طول این 100 سال پس داده اند. بنابراین مقالت بدون شک حتی اگر چاپ بشه محجور باقی خواهد ماند و اگه مهجور بمونه دنیا تکونی رو احساس نمی کنه.

      2. از انشالله گفتند و استفاده کلمه مطرود بجای کلمه ی رد معلوم هست از کدام دیدگاه خرافاتی نظر دادی.

  18. عالی بود خسته نباشید. عجب اشتباهی کردم نرفتم فیزیک بخونم واقعا زیباست

      1. بله وحیدخان درست میگید باید استعدادش را هم داشت . اما بادیدن این همه زیبای که در فیزیک وجود داره ادم تمایل پیدا میکنه

      2. سلام . کار هر کسی نیست ؟؟ عه ؟؟ واقعا ؟؟ لطفا عامیانه حرف نزنید .
        اگر فیزیک که ساده ترین دانش جهان است کار هر کسی نیست با استدلال بگویید چرا کار هرکسی نیست
        من منتظر استدلال های شما مبنی بر چرایی این موضوع هستم
        امیدوارم این به یک الگو و قالب تبدیل شود که برای ساده ترین گزاره های خودمان چهارچوب و دلیل ارائه بدهیم و همینجوری روی اسمان حرف نزنیم