بیگ بنگ: گرینت لوییس در این مقاله بررسی میکند چرا مُبلغ تکنولوژی “ایلان ماسک” کاملا معتقد است که ما بخشی از یک شبیه سازی کامپیوتری عظیم هستیم. آیا ما و جهانی که ساکن آن هستیم یک شبیه سازی است؟ مدیر عامل اسپیس‌اکس و تسلا موتورز، اینگونه می اندیشد و به ما می گوید احتمال اینکه که ما در واقع به طور فیزیکی وجود داشته باشیم، تا حد زیادی اندک است: بسیار محتمل است که ما چرخش ِ داده ای در یک ابر کامپیوترِعظیم شخص دیگری باشیم. چه چیز سبب چنین نتیجه گیری عجیبی از سوی او شده است؟

تصویری از ایلان ماسک
تصویری از ایلان ماسک

به گزارش بیگ بنگ، ماسک در جهان تکنولوژی غوطه ور است، جهانی که طی دهه های اخیر شاهد پیشرفت های شگرفی بوده است. و به نظر او مغز ِ در حال کار انسان، هوشیاری و همه چیز مربوط به آن، در آینده ای نه چندان دور در یک کامپیوتر وجود خواهد داشت. با رشد بی وقفه قدرت محاسباتی در چند هزاره ی بعد، این مغز که در ابتدا تنها بود به بسیاری دیگر در کل جهان محاسباتی خواهد پیوست.

برای اساس گفته ی نویسنده ی بزرگ داگلاس آدامز شاید «از قبل این مساله اتفاق افتاده است» و ما خودمان در جهان ترکیبی شخص دیگری زندگی می کنیم. اما چگونه ممکن است زمانی جواب این سوال را بدانیم؟ برای علم دشوار است که این پرسش را مورد بررسی قرار دهد، زیرا کشف قوانین طبیعت در واقع نشانگر الگوریتم های داخل یک کامپیوتر خواهد بود. برخی خصوصیات کنجکاو برانگیز در جهان وجود دارد که منجر می شود، درنگ کنیم و درباره ی امکان شبیه سازی بیاندیشیم، به ویژه جرم ذرات بنیادی مانند الکترون ها و کوراکها [۱] و قدرت نیروهایی که تعاملات آنها را فرمان می دهند.

کیهان مرده ی بی حاصل

شواهد بسیاری به ما می گوید که اگر کیهان توسط اجرام و نیروهایی اندکی متفاوت با آنچه داریم متولد شده بود، نتایج آن با یک کیهان مرده و بی حاصل می توانست فاجعه بار باشد. شاید ما تنها به این دلیل اینجاییم که یک برنامه نویس از سطحی بالاتر قوانین اساسی ما را به گونه ای مناسب تنظیم کرده است که نتایج جالبی را ایجاد کند.

414141ممکن است سرنخ های نامحسوسی وجود داشته باشد. اگر کامپیوتر های آنها مانند ماست، پس آنها روی اعدادی با ارقام محدود تکیه می کنند که به جای زنجیره ای صاف از مکان و زمان، منجر به بافت زمختی از آنها می شد. می توانستیم در این باره جستجو کنیم. از سویی دیگر می توانستیم در جاهایی که برنامه کامپیوتری به درستی عمل نمی کند به دنبال باگ ها یا اِشکالات نرم افزاری ثابت، بگردیم. اما در هر دو صورت، این احتمال وجود دارد که ما این موارد را به عنوان «ویژگی های» جدید کیهان تلقی کنیم و آنها را جزء قوانین اساسی مان به شمار آوریم.

فراتر از مسئله ی علمی، مفهوم یک جهان شبیه سازی شده سوالات فلسفی بسیاری را بر می انگیزاند که یکی از آنها موضوع مورد علاقه ی همیشگی یعنی «اختیار» است. چه می شود اگر ما فقط نتایجی ناخواسته در یک شبیه سازی باشیم که برای هدف دیگری در حال اجراست؟ و چه اتفاقی می افتد اگر کامپیوتر شبیه سازی منبع نیرویش را از دست بدهد؟ علم هیچ پاسخ قطعی به این سوال که آیا جهان ما واقعا یک شبیه سازی است نمی دهد. و احتمالات “ماسک” تنها اندکی بیش از افکار واهی است، اما در حال حاضر به اندازه ی افکار هر فرد دیگری قابل قبول است.

[۱] کوراک: یک ذره بنیادی و یکی از اجزای پایه‌ای تشکیل‌ دهنده ماده است. کوارک‌ها با هم ترکیب می‌شوند تا ذرات مرکبی به نام هادرون را پدید آورند که پایدارترین آنها پروتون و نوترون، اجزای تشکیل‌ دهنده هسته اتم هستند.

ترجمه: ستاره مجیب / سایت علمی بیگ بنگ

منبع: newscientist.com

دیدگاه‌ها بسته شده‌اند.

48 دیدگاه

  1. به نویسنده مطلب توصیه می کنم “قوری راسل” رو گوگل کنه و بخونه کلن 4 خط نیست

  2. اي حاظرين ويروسي پيدا شده به نام حامد دليجه كه بر روي برنامه هاي شما
    اثر بدي ميگذارد هر جا او را يافتيد با يك ويروس كش قوي نابودش كنيد
    از طرف طراحان شبيه سازي

  3. این ایده ی “شبیه سازی” فقط یه تشبیه و استعاره هستش
    مردم قدیم هم با دیدن نظم و پیچیدگی طبیعت و آسمان و بدن و …… به فکر یه قدرت مافوق بشری پشت اینها بودن
    اسم های مختلف براش میذاشتن و داستان های مختلف میساختن
    حالا با پیشرفت و بجای ساختن ابزار هایی مثل نیزه و شمشیر ابزار های پیچیده تر میسازیم
    طبیعیه که این تشبیه و استعاره هامون هم تبدیل بشه به “شبیه سازی بزرگ” که برای زندگی امروزی قابل درک تره

  4. فلسفه جبر و اختیار خیلی مطالبش زیاد هست
    ولی حالا ما تو این شبیه سازی تنها هستیم …. اصلا چه دلیلی داشته انقدر کیهان رو بزرگ شبیه سازی کنن ؟
    مثلا یه جای دیگه کیهان مثلا در کهکشان آندرومدا موجوداتی شبیه سازی شده مثل ما هستند ؟ نیستند ؟

  5. تازه به فرض محال اگه چنين چيزي هم ميبود
    ميشه كپي برابر با اصل كه هيچ فرقي نميكنه

  6. خوب اين جور افكار بر خواسته از ملكه فرمانروايي انسان همون مغزه
    وقتي كه انسان نميدونه هوش بيولژكي چگونه ايجاد شده جواب تمام سوالات بشري در همين
    مغز انسانه سوالي كه تمام سوالات را در خودش دارد
    اگه ما كنترل بشيم چرا سر دو راهي قرار ميگيريم اگه ما كنترل ميشديم بايد همه كارهايمان جبري ميبود
    و نيازي به اختيار نداشتيم
    اگه ما كنترل ميشديم كنترل كننده هاي ما جي؟ اونها كنترل ميشدند يانه سر دو راهي قرار ميگرفتند و وقتي
    ما سر دو راهي قرار ميگرفتيم انها سر دو راهي قرار ميگرفتند و تصميم گيري نهايي را براي تك تك ما
    اونها انجام ميدادند؟
    من قبلا هم گفتم دانسته هاي ما نسبت به مجهولات اطرافمان مانند سر سوزني در انبار كاهي از مجهولات هست
    اين مساله رو اگه مو شكفافي كنيد دو حالت بيشتر نداره 1- ما مجبوريم و اراده اي سر دو راهي تصميم گيري
    نداريم كه اين موضوع منتفي هست زيرا ما سر دو راهي قرار ميگيريم
    2- مختاريم و كنترل كننده ها ي ما سر دو راهي قرار ميگيرند كه اين موضوع دو حالت داره يا اين برنامه نويسها
    برنامه نويسهاي ديگري دارند و تا بينهايت ادامه داره كه ميشه تسلسل
    يا يك برنامه نويس هست كه سر دو راهي قرار ميگيره و برنامه نويس ديگه اي نداره كه باز اين معني نداره و ميشه
    خود ما باشيم كه سر دو راهي قرار ميگيريم

  7. اگر این جهان ساخته ذهن ما باشه ، اونوقت چطور ذهن این همه آدم با هم یک چیز مشترک رو میبینه و درک میکنه !!
    به نظرم همینطور که انسان تونست گونه غالب نسبت به بقیه گونه ها در زمین باشه و در دست خودش بگیره همینجور طی مدت طولانی در آینده شاید بتونه کیهان رو در دست بگیره و بتونه یه سیاره رو عامل حیات و شرایط رشد حیات را در اون پرورش بده و غالب به همه چیز بشه

    1. نکته خوبی بود،
      خب علت این چیز مشترک اینکه شبیه سازی خیلی بزرگ و عظیم است،یعنی هرچقدر یک شبیه سازی بزرگتر باشد امکان ورود شخصیت ها به دیگر شبیه سازی ها کمتر میشه ، مثل این میمونه که آدم بره بازی gta 1 بازی کنه بعد بلافاصله gta 2 بیاد، میره بازی جدید ترش بازی می کنه بعد بلافاصله gta 3 الا آخر…
      زندگی انسان هم مثل همینه ،ما وقتی که به دنیا میایم داریم بازی gta بازی می کنیم،بعد مدتی چون محکوم به زندگی کردن هستیم ورژن بعدیش بازی میکنیم به همین شکل تا آ آخر.
      بنابراین تو شبیه سازی به بزرگی کیهان برای هیچ مغز بزرگی تعریف شده نیست که یه بازی کامل و به روز رو(از نظر درک ذهنی) ول کنه و بره دنبال بازی دیگه!!

  8. هنوز نا شناخته هاي خيلي زيادي براي انسان هست
    توي دنياي ميكرو ارگانيسمها 99.999 درصد ناشناخته وجود داره
    توي دنياي ماكرو هم كه ميشه گفت تازه از زمين مركزي و زمين تخت خارج
    شده و در مقابلش بي نهايت نا شناخته وجود داره
    خوب معلومه با اين همه ناشناخته ها هنوز انسان جاهل محسوب ميشه

    1. خوبه،ولی عنوان مطلب این بوده که آیا کیهان شبیه سازیست نه اینکه جهل ما نسبت به جهان به چه وضعیست!
      کلا همینکه ما این جهان رو باور کردیم،نشون میده که همه چیز سرکاریه البته از نوع شبیه سازی.

  9. با اين همه عظمت لا يتناهي كيهان و با اين همه محدوديت كه انسان داره هر تصور ذهني ممكنه
    ولي انسان ظاهرا خيلي محدوديت داره و نميتونه ره به جايي ببره

  10. اونایی که با استفاده از محال بودن تسلسل علل، شبیه سازی کیهان رو زیر سوال می برن دارن تو سطح غلطی فکر می کنن.
    همیشه آغاز یک بازی به صورت کاملا من در آوردی و منوط به نظر برنامه نویس ساخته میشه اما روند جلو رفتن و هم چنین پایان بازی به صورت کاملا حساب شده و منطقی وبسته به بزرگ بودن و دربرگیرنده بودن نوع مخاطبان ساخته میشه.
    به خاطر همین اگر بی نهایت شبیه سازی وجود داشته باشه چون قرار نیست آغاز هیچکدومشون بهم ربط داشته باشه پس مطرح کردن تسلسل کاملا بی مورد است.
    به عبارتی اون کسی یاچیزی که باعث شبیه سازی میشه یه هوش کامل و واقعیست و بازیگران بازی فقط دچار داشتن توهمی از هوش هستند که این به خاطر وجود داشتن هدفی در محیط بازیست،و گرنه از نظر طراح بازی همه چیز بمانند هم هستند و فقط اطلاعات.

    1. شما داری خودتو دور میزنی پسر جون…
      چون هیچ “خود به خود”ی وجود نداره پس وجود من باید یه “علت”ی داشته باشه…
      من میشم معلول (کسی که علت داره) و علت هم میشه ساخته یکی دیگه…
      یعنی یکی دیگه علت رو به وجود اورده که من به دنبالش به وجود بیام.
      خب این چیز واضح معلومه یه اصل قطعی همین که شما این حرف رو زدید یعنی علتی داشته که این حرف رو زدید !!!
      خب این میشه علت و معلول…
      اگه کمی “درست” فکر کنیم ، حقیقت قطعا جلو چشم ماست…
      درست فکر کردن یعنی با اثبات و استدلال فکر کردن نه که رو هوا حرف زدن.

      1. خخ.
        آدم باید دید برنامه نویسی و کار با اطلاعات داشته باشه و گرنه 1000 سال بحث کردنم هیچ نتیجه ای نداره

        1. خوبه همین الان بهت گفتم “درست” فکر کن.
          یه ذره درست فکر کنی به اشتباه خودت پی میبری.
          برو یه بار قانون علیّت رو مطالعه کن تا بفهمی چی میگم.
          تو وقتی میدونی جاذبه وجود داره ، قطعا برات فرق داره تو چاه پر از میخ بیوفتی یا تو دریا !
          شما وقتی میگی آغاز یک بازی منوط به نظر نویسنده هست یعنی داری خودت علت و معلول رو استفاده می کنی.
          برای همینه که میگم خودت رو داری دور میزنی.

      2. کاشف نظریه گرانش میگه من اگه فیزیکدان نمی میشدم موسیقیدان میشدم،می دونی اون واسه چی این حرف زده؟!
        معلومه به خاطر اینکه واقعیت مثل نت های موسیقی می مونه که به طور زنده در حال زده شدنه،در صورتی که علیت همیشه با یک موسیقی ظبط شده طرف حسابه.
        تو که یه سره دم از علت ومعلول میزنی فکر می کنی علم یعنی قدرت پیش بینی در صورتی که این اتفاقیه که دونستنش برای انسان ها قشنگه نه اتفاقیست که دقیقا تو طبیعت می یوفته،تو با این طرز فکر همیشه یه پله از حقیقت اصلی عقبی(چون حقیقت ابتدایی مربوط میشه به وجود داشتن جهان!
        حالا تو اگه باز می خوای بگی برور درست فکر کن بهتره نگی! چون من به این نتیجه رسیدم در مورد کیهان باید اینطوری فکر کنم تمام.

  11. به نظر من هر کهکشان سازنده ی یک اتم در جهان دیگر(به قول محققان موازی)است که هر خوشه کهکشان یک مولکول را تشکیل می دهد.ستارگان در کهکشان به منظره ی یک الکترون در منظومه های اربیتالی خود که آن اربیتالها بر روی ابرهای کهکشانی حول سیاه چاله بزرگ مرکز کهکشان که به نظر من هسته ی اتم باشد حول چرخشند و هر چه به مرکز کهکشان نزدیک میشویم تعداد خورشیدها بیشتر می شود مثل الکترونهای حول هسته و سیاره هایی همانند اتم همان پوزیتورونها هستند.
    به نظر من سیاه چاله به مرکز یک کره ی بسیار بزرگ و متراکم و پرجاذبه محدود می شود وقطب بالایی آن کره یک چاله تشکیل شده از قطب الکترومغناطیسی است.به نظر من اگر وارد سیاه چاله بشویم با سرعت به یک نقطه ی دور دست نمیرویم بلکه با شدت به یک کره که هزاران برابر کره ی ما جرم دارد و وسعتش چند برابر سیاه چاله است برخورد می کنیم و پودر میشویم.
    نکته ی اخلاقی:اگر روزی برای سفر به درون سیاه چاله داوطلب خواستند هیچگاه کاندید نشوید.

  12. در ازل پرتوی حسنش ز تجلی دم زد عشق پدا شد و آتش به همه عالم زد
    ……….

  13. بحث سر این هست که آیا همه چیز یک شبیه سازی صرف هست و غیر از شبیه سازی هیچ چیز دیگری نیست؟ اگر همه چیز صرفا یک شبیه سازی هست در این حالت دیگه شبیه سازی و غیرشبیه سازی بودن هیچ معنی نخواهد داشت (همانند یک بیت که فقط و فقط یک حالت بیشتر نداره، در این حالت فرقی برای اون بیت نمیکنه که حالتش رو یک فرض کنیم یا صفر، چون کلا یک حالت بیشتر نداره) برای این حالت فرقی نمیکنه همه چیز رو شبیه سازی صرف در نظر بگیریم یا همه چیز رو غیرشبیه سازی صرف. و اگر غیر از شبیه سازی هم چیزی هست که در دل اون چیز، چیزهای شبیه سازی شده وجود دارند بحث ارتباط اون چیز غیرشبیه سازی شده با چیزهای شبیه سازی شده مطرح میشه. اینکه کدوم مستقل از دیگری هست؟ آیا غیر شبیه سازی به شبیه سازی وابسته هست یا شبیه سازی به غیر شبیه سازی وابسته هست؟ وعجیب تر از همه اینها این خود ما هستیم که میتونیم بنشیینیم و به این چیزها فکر کنیم و در موردشون استدلال کنیم و چیزی رو رد کنیم و چیز دیگری رو تایید. مبنای این تایید و رد کردن ما برچه اساس هست؟ آیا برمبنای تصادف هست یا از اصول و معیارهایی تبعیت میکنه؟ اگه از اصول و معیارهایی تبعیت میکنه آیا این اصول و معیارها وابسته به وجود ماست یا از وجود ما مستقل هست و بر وجود ما تحمیل میشه؟

  14. تمام نظرات بالایی که مخالف این بودند که ما داخل بازی شبیه سازی هستیم، ویروس کش فرستاده شده از جانب طراحان برنامه برای کشتن ماهاست که داریم یک بوهایی میبریم.

    1. عالی بود. این قشنگترین نظری بود که می تونست داده بشه :)))

    2. برای من بیشتر از مطالب نظرات مردمه ، نظرات همرو خوندم و لذت بردم به جز نظر شما که درکش نکردم!!! یعنی چی؟؟؟

      1. یعنی اینکه برنامه نویسان ما این گونه نوشته اند ک :
        اگر این بازیگران یک بوهایی بردند که داخل بازی هستند و شبیه سازی بودنشان را سعی کنند بفهمند، کاری کن که چند بازیگردیگر آن ها را تمسخر کند و استدلال بیاورند تا اینها نفهمند که داخل بازی هستند و ما را در این مرز نگه دارند و لذت ببرندآن ها.

        1. به نظر من اگر ما برنامه نویسی شده بودیم یعنی اگر همه ما یک مشت کد بودیم احتمالا طوری نوشته میشدیم که به برنامه نویسمون پی نبریم یا یه بوهایی نبریم در غیر اینصورت احتمال این بود که برنامه نویس ما احمق باشه

        2. مثل فوتبال 99 سونی 1 که بازی میکنیم و اونها متوجه ما نخواهند شد.!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!))

          1. درسته من برنامه نویس هر برنامه ای رو که اراده کنم میتونم بنویسم اما احتمالا این برنامه غیرهوشمندانه ای خواهد بود که بازیکنانم رو لبه مرز آگاهی قرار بدم که فردا پس فردا بیان خللی در کار خودشونو من ایجاد کنن

  15. ذهن ما خالق جهاان است ما به هر چه فکر کنیم همان را می سازیم و در ان زندگی میکنیم این دنیا مجازی است یا واقعی ؟.حقیقت ساخته ذهن ماست

  16. ماها وجود داریم به خاطر یه دلیل خاص و اون دلیل اسمش تصادفه،حتی اگر خالق یا برنامه نویسی در کار باشه.فرقی تو اصل قضیه نداره که ما تو کامپیوتر یه نفر دیگه‌ایم یا نه.تفاوتی تو حقیقت ما نداره،چراکه ما جهانی که توش زندگی میکنیم رو میفهمیم،میبینیم،لمس میکنیم.واقعیت چه چیزی غیر از اینه؟ و رسالت زیبای زندگی ما هم جستجو درباره علته،رابطه علت و معلولی ربطی به ساختار ذهن ما نداره،قانون بنیادی تمام حقایق و تمام جهان‌هاست،راستش رو بخواید نتیجه میشه دور تسلسل،چون هر معلولی بی شک علتی دارد

    1. و حالا علت این تسلسل چی هست ؟؟!
      جوابی نیست براش ……
      قضیه خیلی خیلی پیچیده هست و هنوز ابزار علمی کافی برای درک بعد دیگری از جهان رو نداریم بیشتر از 3 بعد

    2. وقتی توی خواب داریم خواب میبینیم هم باور داریم که همه چیز به شدت واقعیه و باهاش درگیر میشیم و فقط مشاهده کنندش نیستیم
      فکر میکنیم تنها حقیقت موجود همینه و با اتفاقات بدش ناراحت میشیم و با اتفاقات خوبش خوشحال…
      راهی وجود نداره که اون لحظه بفهمیم همه چیز همین نیست
      ولی وقتی بیدار میشیم و وارد یه سطح آگاهی دیگه میشیم میبینیم همه چیز همون نبود،, و هیچ راهی برای ثابت کردن چیزایی که دیدیم نداریم.
      شاید باز اینجا هم مثل خواب دیدن باشه و با مرگ دوباره وارد یه سطح دیگه بشیم…
      شایدم آخرش مجبور بشیم حرفی که بیشترعرفا و فلاسفه زدن رو بپزیریم که ماهیت این دنیا مثل خواب و توهم هست….

  17. ذقیقا سوالی بنیادی مطرح کردی آفرین
    در آخر سر همه به این سوال میرسیم که : چه چیزی خود آفرینش رو بوجود آورد ؟ ؟
    شاید ساختر ذهن ما وابسته علت و معلول هست و برای هر علتی دنبال معلول هست ، !! میدونی واقعا دیگه از این فراتر در بعد ما نمیگنجه

  18. وقتی عظمت کیهان رو نمیتونن درک کنن دست به دامن نظریاتی این چنین میشن!
    حالا یکی به ما بگه اون عزیزی که پشت سیستم ابرکامپیوتر نشسته و به ما نظارت میکنه، خودش تو چی زندگی میکنه؟ یه ابرکامپیوتر دیگه ؟ در این صورت وارد حلقه بینهایت میشیم. پس احتمالا در دنیای واقعی زندگی میکنه. در نتیجه میفهمیم که اصلا نظریه ای این چنین دیگه جایی برای بیان نداره چون اگه اون اپراتور تو دنیای واقعی زندگی کنه پس دنیای ما هم واقعیه. خب دیگه اپراتوری وجود نداره!

    1. پاسخ شما از لحاظ فلسفی درسته ولی صحبت از ماهیت ماست سوال اینجاست كه ماهست ما یك مشت صفر و یك در دنیای واقعی است یا خیر بیشتر از این هاست

  19. منم از زمانی که فیلم ماتریکس رو کاملا درک کردم این فکر به سرم زد. دلایل زیادیم هست که تو مطلبم گفتید و آدم رو به فکر بندازه .
    مرفیوس منتظرتم ????

  20. من این فکر از زمانی که سری فیلمای ماتریکس رو کامل درک کردم به سرم زدو خیلی راجع بهش فک کردم.
    خیلی دلایل از جمله شباهت زیاده نظم دنیا و الگریتم های کامپیوتری که تو مطلبم کفتید وجود داره.
    فقط امیدوارم اگه روزی به اثبات رسید مرفیوس رو ببینم ??

    1. من به شخصه علاقه خاصی دارم همسر نیو رو ببینم كه الان اسمش یادم نیست،

  21. خیلی وقته که ی چیزی شبیه این ایده (وهم ، فرضیه .. ) ذهن منم مشغول کرده
    وقتی به دنیای اطرافم نگاه میکنم و تصور میکنم که ما ساخته (بازیچه ، برنامه کامپیوتری و یا هر چیز دیگه ای) هستیم که یه موجود دیگه درستش کرده و خود اون موجود دیگه ممکنه طرحی از ی برنامه موجود فراتر از خودش باشه همونطور که ممکنه نسل بشر هم ی روز بتونه نمونه های از مخلوق ازمایشگاهی خودش رو بسازه و بهش زندگی ببخشه و…
    جالبیه تمام این بازی همینه ، از هر طرف که به این دنیا نگاه میکنی همه چیز در حال تکراره ، مکان ، زمان …
    کی میدونه تاحالا چند … بار بیگ بنگ اتفاق افتاده و این بازی تا کی ادامه داره
    کی میدونه توی دنیای زیر اتمی ما چنتا دنیای هوشمند وجود داره که ما حتی از نظز زمانی امکان فهمشون رو نداریم ؟؟؟ و تاره خودمون هم در دنیای زیر اتمی هوشمندای دیگه ای داریم زندگی میکنیم …

  22. شکسپير گفته :
    دنيا صحنه تاتر است
    و باقی همه اش نقش است
    خروج و ورود ها معين است
    هر کس بازی خود را می کند
    و پرده در لحظه موعود فرو می افتد