بیگ بنگ: برای بسیاری، دوازده ماه گذشته به نوعی ورود به جهان های موازی به حساب می آید، اما در نظر ستاره شناسان، پدیده خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا و ترامپ، چیزی نیست که با جهان های متناوب مقایسه شود. این پدیده، چند جهانی نام دارد. در واقع تئوری چندجهانی، از کیهانی صحبت می کند که در آن جهان های متعدد و نامتناهی وجود دارد.

به گزارش بیگ بنگ، این قلمروهای نامحدود در کنارهم و در ابعاد بالاتری از کیهان می تواند وجود داشته باشد که حواس ما قادر به درک آن به طور مستقیم نیست. با این وجود کیهان شناسان و ستاره شناسان به طور فزاینده برای توضیح مشاهدات گیج کننده، به پدیده چندجهانی استناد می کنند. مخاطرات در این پدیده بالا هستند و هرکدام از این جهان ها حامل نسخه های متفاوتی از واقعیات هستند.

شاید دیوانه کننده به نظر برسد اما اخیرا تکه ای از پازل شواهدی دال بر وجود چندجهانی توسط جامعه مطالعاتی نجوم سلطنتی بریتانیا اعلام شده است. این مطالعه پدیده ای به نام نقطه سرد کیهانی را توضیح می دهد. نقطه سرد تابش زمینه کیهانی، منطقه ای از فضاست که در تابش شکل گیری کیهان تولید شده است. این تابش که مربوط به 13 میلیارد سال پیش است، توسط ماهواره wmap ناسا در سال 2004 به طور اتفاقی رصد شده و در سال 2013 طی ماموریت ماهواره پلانک مورد تایید قرار گرفت.

نقطه سرد به طور خارق العاده ای معما گونه و گیج کننده است. اکثر کیهان شناسان بر این باورند که به وجود آمدن این نقطه توسط فرآیندهای تولد جهان بعید به نظر می رسد؛ چرا که از لحاظ ریاضی برای توضیح تئوری در حال گسترش تورم کیهانی، توضیح این پدیده دشوار است. مطالعه اخیر در تلاش برای رد توضیح کسل کننده پیشین برای نقطه سرد، تحت عنوان آخرین خندق است که بیان می کند نقطه سرد توهم نوری تولید شده به علت عدم وجود کهکشان های مداخله گر است.

یکی از نویسندگان پروژه، پروفسور تام شانکس از دانشگاه دورهام می گوید: نمی توانیم به طور کامل این نکته را که نقطه سرد توسط یک تابش غیرمعمول (که نظریۀ بیگ بنگ توضیح دهنده آن است) به وجود آمده، را رد کنیم. اما اگر جواب این نیست، پس توضیحات عجیب و غریبی در این باره وجود دارد. شاید هیجان انگیز ترین پاسخ این است که این نقطه سرد به علت برخورد جهان ما و جهان حبابی مجاور به وجود آمده باشد. اگر مطالعات، تحلیل ها و کاوش های دقیق تر این ادعا را اثبات کند این سوژه می تواند جزو اولین نشانه های اثبات وجود چندجهانی باشد. هیجان انگیز است اما نکته طنز ماجرا اینجاست که اگر فرضیه چندجهانی اثبات شود، دانشمندان مجبور به قبول این واقعیت هستند که هدف غایی فیزیک، توضیح اینکه چرا جهان ما به این شکل است، برای همیشه دور از دسترس خواهد بود.

غایت فیزیک ارائه پاسخی مناسب برای این سوال است که چرا جهان ما به این شکل است؟ ابتدا فیزیک برای رسیدن به این پاسخ، باید توضیح دهد که چرا مقادیر بنیادینی نظیر سرعت نور، جرم الکترون و قدرت تعامل گرانشی دارای این مقدار هستند؟ اگرچندجهانی وجود داشته باشد، پس تلاش های فزیک محکوم به شکست است. همانگونه که مقدار نامحدودی جهان، با تفات های اندک وجود دارد(مانند آنچه در آن شما و نه من این ستون را نوشته اید) مقدار نامحدودی جهان وجود خواهد داشت که قوانین اساسی فیزیک در آنها متفاوت است. بنابراین هر ترکیب ممکن از فیزیک در سراسر جهان های چندگانه وجود دارد پس با یک شانس کور لااقل در یکی از آنها می شود که فضایی مشابه آنچه که امروز دراطرافمان می بینیم را داشته باشد. از قضا، یکی از مخالف ترین مدعیان تئوری چندجهانی، یکی از معماران اصلی آن است.

پائول استینهاردت، از دانشگاه پرینستون، در توسعه نظریه تورم کیهانی، از نظریات بنیادین در رابطه با منشا پیدایش جهان ما، نقش بسزایی داشت. وی یکی از کسانی است که تلاش می کند تا نقطه سرد کیهانی را توضیح دهد در حالیکه این توضیح، نظریه چندجهانی را نیز به عرصه ظهور می رساند؛ چرا که براساس محاسبات ریاضی این مساله، یک جهان یک بار شروع به راه اندازی می کند تا برای همیشه متولد شود. هرچند بعدتر، استینهاردت به یکی از مخالفان تئوری خود تبدیل شد. او در سال 2014 در مصاحبه ای با مجله علمی آمریکا بیان کرد: جهان قابل دید ما فقط یک امکان خارج از یک طیف پیوسته از نتایج است، بنابراین ما با معرفی تورم کیهانی، هیچ یک از خصوصیات جهان را توضیح نداده ایم. ما فقط مشکل را از مدل بیگ بنگ به مدل تورم انتقال دادیم.با این تفاسیر، چندجهانی جذاب به نظر نمی رسد.

چندجهانی ممکن است قلب فیزیک را نشانه برود اما زیاد مهم نیست. شاید کیهان واقعا همینگونه است و باید همینگونه قبولش کنیم. بدیهی است که بسیاری خواهان دفاع از تئوری چندجهانی به عنوان یک راه حل موجود برای فکر هستند. آرام باشید! اگر ما در چندجهانی زندگی کنیم می توانیم با آرامش اطمینان داشته باشیم که جایی خارج از اینجا وجود دارد که نسخۀ جایگزینی از من و شما در آن هست که در حال حاضر اینها را نمی فهمد و موفق به کسب جایزه نوبل برای تلاش هایش شده است!

ترجمه: محبوبه معصوم نیا/ سایت علمی بیگ بنگ

منبع: theguardian.com

پاسخ دادن به کرم پور لغو پاسخ

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

18 دیدگاه

  1. ما نمی تونیم بگیم که عقل و درک انسان محدوده، درسته که همینطوره اما می دونید چقدر اتفاق باید بیفته اون هم بعد چند هزار سال تا ما به یه همچین عقل و شعوری دست پیدا کنیم؟؟؟
    اگه خدا ما رو آفریده که پس حتما هدفی داشته ولی اگه نه این دست پخت طبیعته و نباید بگذاریم با کار ها و حرف های بیهوده اون رو از بین ببریم. تا وقتی که نژاد پرستی، وطن پرستی و دعوا سر اموال بی ارزش تو دنیا هست ما آدم ها به هیچ جا نمی تونیم برسیم و فقط خودمون رود نابود میکنیم…!

    ممنون از مقاله خوبتون

  2. شکی در این نیست که جهان هستی بینهایت است ومی تواند هر طور وهر شکل وشمایلی داشته باشد پس بنابراین می توان این نظریه هم منطقی ودرست باشد .

  3. شاید اگه بشه ثابت کرد که آیا نور در یک خط مستقیم حرکت میکند یا میتواند انحنا پیدا کند اثبات خیلی از ناشناخته ها ممکن بشه
    آیا از دوستان کسی از این مسئله آگاهی داره؟

  4. اولاً مقوله چند جهانی و جهان های موازی کاملا با هم متفاوت هستند،ضمناً به نظر من انسان قادر به درک جهان هست ولی نه شناخت آن،انسان گونه ایست بسیار محدود برای درک مستقیم فیزیکِ جامع جهان و مشخص نیست که انیشتن و پلانکهای دیگری در آینده ما را از نادانی نجات میدهند یا نه،ولی به مراتب ایده چند جهانی ،ناشناخته بودن بیشتر جهان اطراف ما را بیشتر توجیه می کند تا وجود یک جهان با این همه پارامترهای غیر قابل گنجایش در فیزیک حال حاضر ما.

  5. با درود.شاید در صورت درست بودن این مدل فیزیکی(چند جهانی)این مساله بعدها اهمیت پیدا کنه که در صورت وجود قوانینی بر جهانها آن قوانین کدامند؟!و همه جهانها شاید در یک جهان جهار بعدی و بیشتر موجودیت دارند و در آنصورت فیزیک در آن جهان آیا خالی از معناست؟!

  6. به نظر من ممکنه که جهان های موازی وجود داشته باشه اما از یه نظر دیگه بخوایم بررسی کنیم به این میرسیم که جهان ما در مجموعه ی خود هزاران جهان دارد که بایک تصمیم بشر در هر کجا میتواند یکی از آن ها را انتخاب کند و وجود در جهان های بینهایت همانند یک دوراهی است که یک انسان با نگرش و فکر خود در یک راه گام بر میدارد و همان راه هر لحظه به دوراهی های دیگری تبدیل می شود . این یعنی جهان های بی نهایت برای یک فرد . ممنون از مقالات خوب تون

    1. توضیحی که جناب ایرانی داده اند که از یک نظر هر تصمیم شخص باعث انتخاب یک جهان می شود، در واقع انتخاب جهان نیست بلکه انتخاب یک مسیر تاریخی در همین تک جهان ما است!

      1. به نظر من طبق بحث گربه شرودینگر که تا لحظه ای که ما در جعبه رو باز نکردیم ممکنه که گربه زنده یا مرده باشه و این چیزیه که ما با باز کردن در جعبه اونو انتخاب میکنیم و در غیر این صورت گربه در یک جهان می تواند زنده باشد و در جهانی دیگر می تواند مرده باشد .وابن همان جهان های است که در جهان ماست. ممنون از انتقاد خوب تون

  7. اعجاب برانگیز است!!!
    عمر جهان ما را نزدیک 14 میلیارد سال تخمین زده اند، اگر این نظریه درست باشد آیا عمر جهانهای دیگر هم همین اندازه است؟ یا هر جهانی تاریخچه خود را دارد ؟

  8. یعنی میلیاردها کهکشان و دیگر اجرام آسمانی فقط یک جهان حبابی هستن در کنار میلیاردها جهان دیگر با قوانین متفاوت?

  9. اگر چند جهانی درست باشد پس باهر بار فروپاشی تابع موج بینهایت جهان جدید از جهان قبلی منشعب میشود که این با عقل جور در نمی آید و اصلا چرا باید چنین جهانهایی از جهان قبلی منشعب شوند و مکانیسم آن چگونه خواهد بود و چه فیزیکی بر این فرایند حاکم است و باز هم مسئله لا ینحل باقی میماند و آن اینکه محمل و ظرف پیدایش این چند جهانی ها چیست و آن چطور پدید آمده و چه فیزیکی بر آن حاکم است؟

    1. در جواب شما دوست من MHD فعلا که هیچی از هستی با عقل ناچیز بشر جور در نمیاد و همانگونه که میلیاردها میلیارد قمر سیاره ستاره کهکشان و سیاه چاله در فضای تاریک بیرون از زمین ثابت شده و برای ما قابل هضم نبوده پس میلاردها حباب هستی دیگه هم میتونن وجود داشته باشن و برای ما قابل درک نباشد از لحاظ سایز کل هستی، فیزیکی که میفرمایید فضا و زمان و بالخره بوجود آورنده یا دلیل پیدایش ششان هیچ وقت بدان پی نبریم .