بیگ بنگ: میلیاردها سال دیگر کیهان به شکلی که امروز می شناسیم وجود نخواهد داشت. خبر خوب این است که فرصت زیادی برای آماده شدن داریم و شاید حتی راهی پیدا کنیم تا کیهان در حال مرگ را فریب دهیم. در این مقاله به بررسی بعضی راه های نجات از آخرالزمان کیهانی پرداخته ایم.

به گزارش بیگ بنگ، کیهان نیز همانند موجودات زنده وجودی میرا دارد، در بیگ بنگ متولد شده است و در نهایت نیز با سرنوشت خود مواجه خواهد شد خواه این سرنوشت از هم گسستگی بزرگ باشد یا تصادم بزرگ و یا یک انجماد شدید ابدی. در هر صورت همۀ اشکال حیات که امروزه می شناسیم منقرض خواهند شد. مگر اینکه نوادگان فوق پیشرفته ی ما در آن روزگار بتوانند راهی برای فرار از محدوده های کیهان و یا تغییر قوانین کیهان پیدا کنند.

ساخت یک کیهان پایه

نوادگان آینده دور ما ممکن است کیهان کنونی را ترک کرده و از طریق کرم چاله ها به یک کیهان تازه متولد شده طبیعی یا مصنوعی مهاجرت کنند. هر چند عجیب و غریب به نظر می رسد اما این ایده به وسیلۀ تعدادی از دانشمندان همچون لی اسمولین به طور جدی مورد کند و کاو قرار گرفته است. بر اساس گفته های این دانشمند جهان ها از طریق یک فرآیند طبیعی تکاملی به نام انتخاب طبیعی کیهانی جهان های دیگر را ایجاد می کنند. بر اساس استدلال این دانشمندان خصوصیات کیهان تصادفا مناسب تکامل و توسعۀ حیات هوشمند نشده است بلکه کیهان ما طوری تکامل پیدا کرده است که این گونه باشد. بر اساس نظر اسمولین جهان های نوزاد از طریق سیاهچاله ها متولد می شوند. و بر این اساس بعضی نظریه پردازان به بررسی این امکان پرداخته اند که آیا ساخت یک کیهان نوزاد برای خودمان از این طریق امکان پذیر است؟

فرآیند تولید مصنوعی کیهان اولین بار در سال 1987 توسط ادوارد فرهی و آلن گوث عنوان شد. به اعتقاد گوث، جهانی که در آن زندگی می کنیم سطح دو بعدی کره ای بزرگ است که به علت اندازۀ عظیمش برای ما تخت به نظر می رسد. به گفتۀ وی تحت شرایطی ممکن است حبابی در سطح این کره همانند یک تومور به وجود آمده و گسترش پیدا کند و در نهایت این حباب خود را از کیهان والد خود جدا کرده و جهان مستقل جدیدی ایجاد کند.

برای یک مشاهده گر خیالی در درون این حباب شرایط پیدایش همانگونه خواهد بود که در بیگ بنگ اتفاق افتاده است اما برای یک مشاهده گر در درون کیهان والد این حباب ممکن است به شکل یک سیاهچاله به نظر برسد. بعد از گذشت مدت معینی سیاهچاله نیز تبخیر خواهد شد و هیچ اثری از مکانی که روزی کیهان جدیدی در آن متولد شده بود، باقی نخواهد ماند. اما کیهان جدید و تازه متولد شده حتی پس از جدایی از والد خود در یک فضا- زمان مجزا وجود خواهد داشت اما هیچ ارتباطی بین دو جهان، امکان پذیر نخواهد بود.

با وجود همۀ این تفاسیر گوث و فرهی می پذیرند که انرژی عظیمی برای به وجود آوردن چنین پدیده ای مورد نیاز هست: « به وجود آوردن یک تکینگی نیازمند شرایطی است که این شرایط مانعی دست نیافتنی برای ایجاد یک کیهان تورمی در آزمایشگاه است. دستیابی به چنین شرایطی مشخصا بسیار فراتر از تکنولوژی امروز ماست اما کسی چه می داند تمدن های پیشرفته در آیندۀ دور از چه امکاناتی برخوردارند. اما تا آنجایی که امروزه می دانیم کیهان ما ممکن است حاصل تولد از کیهان والد دیگری بوده باشد.» دو فیلسوف در مقاله ای در سال 2000 مدعی شدند یک تمدن فوق پیشرفته نه تنها قادر به انجام این گونه مهندسی های کیهانی می باشد بلکه می توانند با انتقال اطلاعات (مانند اطلاعات ذهن های خود) به کیهان های نوزاد به نوعی زندگی ابدی دست پیدا کنند.

برتری

این ایده، دیوانگی نیست که تصور کنیم روزی قادر خواهیم بود ذهن های آپلود شدۀ خود را در کامپیوترها به سیاهچاله ها بفرستیم. 15 سال پیش “ست لوید” فیزیکدان بیان کرده بود که سیاهچاله ها متراکم ترین و کارآمدترین دستگاه های محاسباتی جهان ما هستند. لپ تاپ خیالی او یک کیلوگرم از ماده فوق متراکم از جنس سیاهچاله است که به لطف تابش هاوکینگ تنها برای کسری از ثانیه ( دقیقا 10 به توان منفی 19 ثانیه) وجود خواهد داشت اما در طول همین مدت کوتاه قادر خواهد بود 10 به توان 32 عملیات ریاضی را بر روی 10 به توان 16 بیت داده انجام دهد.

با الهام از این ایده، جان اسمارت با ارتباط کیهان های نوزاد و پارادوکس فرمی (که بیان می کند در صورت وجود هوش های فرازمینی چرا هیچکدام را تاکنون ملاقات نکرده ایم!) بیان داشت که این منطقی است چرا که حیات فرازمینی پیشرفته با رد کیهان منشا خودشان در جستجوی چیزی جالب تر در جهان های جدید هستند. اسمارت این ایده را فرضیه برتری می نامد.

با بررسی هر چه بیشتر تاریخچۀ کیهان متوجه خواهیم شد که کیهان در طول زمان پیش به سوی پیچیدگی بیشتر دارد: از کهکشانها تا سیاره های مناسب برای حیات و سپس به موجودات تک سلولی و سپس پر سلولی و انسانها و پس از آن به شهرها اکنون کامپیوترهای هوشمند. به اعتقاد “اسمارت” سیستم های اطلاعاتی جدید در اشغال فضا- زمان، انرژی و ماده فشرده تر و کارآمدتر شده و این باعث شتاب تکاملی بیشتر در اطلاعات، پیچیدگی و هوش این سیستم ها در طول زمان می شود. ما همواره چیزهای بیشتری را در فضای کوچکتری فشرده می کنیم که باعث بهره وری کارآمدتری از اطلاعات می شود. به گفتۀ اسمارت سرنوشت ما تراکم بیشتر و جدا شدن از بدن فیزیکی است. این احتمال وجود دارد که نوادگان فرا بشری ما موجوداتی دیجیتالی به صورت ذهن های آپلود شده باشند. منطبق با فرضیه “اسمارت” این موجودات عمیقا از بدن فیزیکی خود جدا شده و به موجودات بیولوژیک نامیرا تبدیل شده اند.

به گفتۀ “اسمارت” اگر جوامع به طور فزاینده ای متراکم تر و اطلاعاتی شوند و به جای کل بدن فیزیکی افراد فقط هستۀ مرکزی اطلاعات آنها نگهداری شود بشر به چیزی که فیزیکدانان کامپیوترونیوم (فشرده ترین و کارآمدترین ماشین محاسباتی) می نامند، شباهت پیدا خواهد کرد. بنابراین بر اساس فرضیه برتری و اگر تئوری اطلاعات مربوط به سیاهچاله ها صحیح باشد ما قادر خواهیم بود نسخه های مجازی خود را به سیاهچاله ها بفرستیم. اما نگرانی اسمارت این است که ممکن است این کار در نهایت به ذهنهایی دیجیتالی بی مصرفی منجر شود که تا ابد در فضای بیکران کیهان جدید شناورند.

تغییر قوانین بازی

اگر نوادگان ما نتوانند یک راه فرار پیدا کنند (چه از طریق سیاهچاله ها و یا تولید یک کیهان جدید) ناگزیرند که راه حل دیگری پیدا کنند. انتخاب دیگر اما این است که با تغییر تار و پود کیهان، قوانین کیهانی را تغییر دهند. در نهایت شاید هوش ثابت کند که قدرتمندترین نیروی طبیعت است. این ایده که هوش یک جنبۀ ثانوی کیهان نیست ایده ی جدیدی نیست. پیر تیلارد فیلسوف معتقد بود که بشریت چیزی بیشتر از جمع همۀ اجزا خود است. در واقع “تیلارد” براساس آموزه های خود مخالف رده بندی انسان به عنوان بخش کوچکی از گروه نخستی ها و به عنوان نوعی حیوان بود.

تیلارد بر اساس مشاهدات خود به این نتیجه رسیده بود که همۀ حیوانات خودشان را با شرایط محیطی خود هماهنگ می کنند در حالیکه بشر با ساخت ابزارها و نیز با اختراع خط و زبان و کتابخانه ها و ابزارهای ارتباطی گامی بزرگ به سوی فراتر رفتن از بدن فیزیکی خود برداشته است. بشریت آن طور که “تیلارد” می اندیشد در حال تبدیل شدن به یک ارگانیسم با یک سیستم عصبی منفرد می باشد. بشریت به طور فزاینده ای تسلط خود را روی سیاره زمین افزایش داده است و به عقیدۀ “تیلارد” هیچ دلیلی وجود ندارد که دسترسی و تسلط بشر از آنچه امروز هست فراتر نرود. هوش بشری یکی از نیروهای موثر بر طبیعت است که باعث تغییر شکل سیاره زمین شده است و دلیلی ندارد باور نداشته باشیم که هوش به گسترش خود در محیط ادامه ندهد چه این محیط یک سیاره باشد و یا یک خوشۀ ستاره ای.

“ری کرزویل” بیان می دارد که خصوصیات کیهان ممکن است ثابت نبوده و هوش در نهایت با نفوذ و گسترش در کیهان در مورد سرنوشت کیهان تصمیم گیری خواهد کرد: « خب! آیا کیهان در یک تصادم بزرگ پایان خواهد یافت و یا در گسترش نامحدود و یا به طریقی دیگر؟ به نظر من مساله اولیه جرم کیهان یا احتمال وجود نیروی ضد گرانشی یا ثابت کیهانی اینشتین، نیست. بلکه سرنوشت عالم تصمیمی است که ما وقتی زمانش فرا برسد هوشمندانه در نظر خواهیم گرفت.» به اعتقاد کروزویل هوش در نهایت ثابت خواهد کرد که قدرتمندتر از همۀ نیروهای فیزیکی قدرتمند کیهان است.

کیهان زندۀ حسود

جیمز گاردنر این ایده را به حد نهایی خود رسانده است. به گفته او طبیعت حیات پرور کیهان به عنوان نتیجۀ قابل پیش بینی فرآیندهای طبیعی (شامل حیات و هوش) می تواند توضیح داده شود. بر اساس نظریه او به نام کیهان زندۀ حسود، ظهور حیات و هوش به طور ناگسستنی با تولد فیزیکی، تکامل و تولید مثل مجدد کیهان در ارتباط است. به عبارت دیگر وجود هوش در کیهان از روی تصادف نبوده بلکه هوش یکی از نیروی های عمدی و هدفمند طبیعت است.

یکی از نتایج تئوری گاردنر این است که حیات هوشمند است که جهان های جدید و نوادگان خود را ایجاد می کند. ممکن است بشر از سرنوشت نهایی مرگ کیهان رهایی پیدا کند یا نکند اما دودمان ما در جهان های دیگری زندگی خواهند کرد. قوانین کیهانی از طریق مسوول کردن خود حیات هوشمند برای فراهم کردن شرایطی در جهت ادامه ی وجود کیهان، نه تنها حیات را امکان پذیر می کند بلکه وجود آن را اجتناب ناپذیر است.

کیهان گشوده نشده

اما پارادوکس فرمی پیشنهاد دیگری نیز ممکن است ارائه کند: ممکن است “فیلتر بزرگ” در کار باشد که مانع از توسعه حیات هوشمند فراتر از حدی معین می شود. در واقع قوانین کیهان آن گونه که اکنون می شناسیم مانع دستیابی حیات هوشمند به سوی فضاهای دوردست و دستیابی به تکنولوژیهایی در حد مهندسی کیهانی می شود.

هر چند نامحتمل به نظر می رسد اما شرایط کیهان، میلیاردها سال دیگر ممکن است تغییر کند و آینده برای حیات فوق هوشمند امن تر و بیشتر قابل سکونت نسبت به آنچه امروز است باشد همانگونه که منظومه شمسی ما میلیاردها سال پیش پر هرج و مرج و غیر قابل سکونت بود. زمانی که این مرحلۀ تکاملی فرا برسد ممکن است برای آنچه تمدن های فوق هوشمند قادر به انجامش هستند حد و مرزی وجود نداشته باشد تا به چشم انداز طولانی مدتی که مد نظر دارند برسند. متاسفانه منصفانه است اگر ناراحت باشیم از اینکه تمدن بشری در تاریخچۀ کیهان، برای برتری یافتن در تغییر شکل عالم زودتر پا به عرصۀ وجود نگذاشت.

ترجمه: دکتر مصطفی رحمانی/ سایت علمی بیگ بنگ

منبع: gizmodo.com

دیدگاهتان را بنویسید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

18 دیدگاه

  1. @Endless
    درود،
    من نگفتم هر چیزی جزو قوانین کیهانه، عرض کردم حتی یک مورد سراغ ندارم که قانون کیهان نقض شده باشه. هوش مصنوعی، دستکاری ژنتیکی، گول زدن مغز، تلپورت کوانتومی و امثال اینها همگی مطابق با قوانین خود کیهانه که انسان کشفش کرده و داره ازش استفاده میکنه. نقضِ قانون طبیعت یعنی اینکه شما یه ذره خلق کنی که بارش منفی باشه ولی در مواجهه با بارهای منفیِ دیگه هیچ دافعه ای نداشته باشه. چنین چیزی غیر ممکنه. نقضِ قانون طبیعت یعنی اینکه انسان بتونه کره زمین رو در یک تخم مرغ جا بده بدون اینکه اندازه زمین رو کوچک کنه یا اندازه تخم مرغ رو بزرگ کنه. از این دست مثالها زیاده.
    اصلاً اجازه بدید یه مثال ملموس‌تر بزنم، نقضِ قانون طبیعت یعنی اینکه شما بتونی یه جسم رو به سرعت نور برسونی. چنین چیزی غیر ممکنه. اینو دیگه خود دانشمندا گفتن و اثبات شدست. لطفاً نگید استفاده از کرم چاله، چون اون باز کردنِ یک راهِ میان‌بُر هست، نه رسوندنِ سرعت جسم به سرعت نور! و نگید تلپورت کوانتومی، چون اون هم نوعی انتقال هست که ذرات هیچ مسیری رو «طی» نمیکنند، بلکه در یک نقطه ناپدید میشن و در نقطه دیگری ظاهر میشن. این هم یکی از قوانین کوانتومه که در مورد ذرات کوچک صادقه و انسان این کشف کرده و داره ازش استفاده میکنه. ولی بشر (وحتی اگه جاندارانی باهوشتر از بشر وجود داشته باشند) هرگز نخواهند توانست یک جسم رو به سرعت نور برسونن چون ناقضِ قانونِ کیهانه.
    ————–
    @بهنام طیبی
    ببینید آنتروپی یعنی اینکه جهان بطور کلی به سمت بینظمی حرکت میکنه، حالا انسان با صرف انرژی میاد از خاک آجر درست میکنه و آجرها رو مرتب روی همدیگه میچینه و یه خونه میسازه، بله در این مورد ما یه سری از اشیاع رو به سمت نظم سوق دادیم، ولی فراموش نکنیم که اونایی که قانون آنتروپی رو به ثبت رسوندن مثل من و شما از این جور موارد خبر داشتن. آنتروپی یعنی اینکه برآیندِ حرکتِ کل جهان به سمت هرج و مرجه. و کاملاً هم درسته. انسان هم نمیتونه جلوی این روند رو بگیره چون اولاً به کل جهان دسترسی نداره، به فرض که دسترسی پیدا کنه، بر اون تسلط نداره، به فرض که تسلط پیدا کنه، برای جلوگیری از آنتروپی باید انرژی مصرف بشه، و انرژی موجود در کل عالم هم برای این منظور کافی نخواهد بود.
    عمر جاودانه هم موضوعش منتفیه. انسان میتونه در آینده با دستکاریهایی که روی ژنها و سلولها میکنه پیر شدن رو مهار کنه، ولی مرگ بر اثر حوادث برای هر کسی میتونه پیش بیاد بخصوص برای کسانی که قراره تا ابد عمر بکنن. شما اگه توی امنترین مکان دنیا هم زندگی بکنی، با یه محاسبه ساده قانون احتمالاتِ ریاضی، میشه به این نتیجه رسید که در طی این سالهای بی‌انهتا بلاخره یه اتفاقی برات می افته و جانت رو از دست خواهی داد. حتی اگه شما رو توی کپسول مخصوص منجمد کرده باشن باز هم ممکنه یه روزی اتفاقی برات بیفته مثلاً برق کپسول قطع بشه یا دچار مشکل فنی بشه یا در اثر انتقالِ پیکر شما به کپسول جدیدتر بی احتیاطی ای صورت بگیره و جانتون رو از دست بدید. حالا اونایی که تو اجتماع هستن باز بیشتر در معرض خطرند. خلاصه عقل میگه امکان نداره کسی تا «ابد» زنده باشه و در طول اینهمه زمان هیچ اتفاقی براش نیفته. بلاخره یه روزی یه اتفاقی خواهد افتاد.

    1. مرگ هم میشه گفت یکی از قوانین اصلی کیهان چرا چون قانون دوم ترمودینامیک شامل ستارگان و کهکشان ها هم میشه و جالب اینکه حتی سیاهچاله ها هم ابدی و جاودانه نیستن و روزی تبخیر میشن که به این فرایند میگن تابش هاوکینگ.حتی عروس دریایی تیولا که ظاهرا جاودان است ولی در اصل با بازسازی سلول های جدیدش میشه گفت شخصیتش جدید پس نامیرا نیست اون عروس دریایی جدید.
      البته اینم بگم از ابتدای آفرینش این ترس از مرگ برای انسان معضل بوده و هست.ولی با پیشرفت های دانش و علم پزشکی و زیست شناختی و غیره طول عمر خیلی بیشتر از الان خواهد شد

  2. درود
    خدمت اون دوستی که میگه قوانین تغییر ناپذیره باید بگم عزیز من شما از کجا میدونین هر چیزی جز
    قوانین کیهانه ؟ همانطور که میشه با انجام ازمایشات مغز رو گول زد همانطور هم میشه کیهان رو گول زد یا به اصطلاح دور زد البته ما الان همچنین کارهایی نمیتوانیم بکنیم ولی انسان عجیب ترین چیزی است که وجود داره
    اون اگر پای بقاش وسط باشه حتی میتونه کیهان رو هم شکست بده

    1. جواب شما اتفاقا میچیو کاکو در کتاب فیزیک آینده داده
      انسان در تمدن نوع ۳ خواهد توانست با انرژی کهکشان ها کارهای روزمره انجام بده.
      البته ما با علم امروز چیز زیادی نمی دونیم شاید در آینده به خیلی از جواب ها برسیم. در جواب آقای بهروز هم من گفتم دیدگاه تغییر پذیری و تغییر ناپذیری جنبه فلسفی و ن میشه تایید کرد ن رد

  3. ممنون از زحمتی که برا این مقاله کشیدید، ولی من فکر میکنم کسایی که از تغییر دادن قوانین جهان صحبت میکنن اطلاعاتشون از کائنات بسیار بسیار پایینه! ببینید بشر خودش زیر مجموعه ی قوانین عالمه و تابحال هم حتی یک مورد وجود نداشته که بتونه قوانین رو تغییر بده. هر تغییری هم که در جهان اطرافش داده تابع قوانین خود این جهان بوده. بعنوان مثال همین دستکاریهای ژنتیکی که روی موجودات زنده انجام میشه که مثلاً جنین موش رو دستکاری میکنن و نوزادش دوسر میشه یا دو تا دُم در میاره یا مثلاً ژنوم درخت پرتقال رو دستکاری میکنن و میوه هاش مکعبی شکل میشن، اینا همش همون قوانین ژنتیک هستن که متعلق به این جهان اند و تنها توسط انسان شناسایی شدن و انسان اونها رو به نحوی که خودش دوست داشته ارنج کرده. ولی هرگز انسان نخواهد توانست یه الکترونی بسازه که مثل بقیه الکترونها بارش منفی باشه اما با بارهای منفی دیگه دافعه نداشته باشه. چنین چیزی محاله چون قوانین کیهان رو نقض میکنه. یا یه عددی رو در نظر بگیرید مثل عدد 3، انسان هرگز نمیتونه یه عدد 3 جدید خلق کنه که از عدد 4 بزرگتر باشه. امیدوارم متوجه منظورم شده باشید. این که میگید اگه روزی جهان نابود بشه انسان میتونه یه جهان دیگه خلق کنه دقیقاً مثل همون مثالهای محالی هست که عرض کردم.

    1. منظور شما به طور واضح میشه انسان کاشف قوانین ن خالق.یعنی انسان اون قوانینی که در طبیعت با پیشرفت علم و تکنولوژی بهش می رسه ن چیز دیگه ای.
      راحت تر بگیم یعنی انسان فقط در جهت قوانین جبری کیهان در حرکت که با مرور زمان و پیشرفت های دانش بهش می رسه.
      این تفکر مقداری فلسفی هست ولی دور از ذهن هم نیست پس نمیشه تایید یا رد کرد

      1. بله درسته، انسان کاشف قوانینه نه خالق اونها. و بنابراین هر کاری که با قوانین طبیعت در تضاد باشه انجام دادنش از توان انسان خارجه. شاید بگید این حرفا فلسفیه، ولی فراموش نکنیم فلسفه هرگز بدون وجود دلایل محکم، درباره چیزی نظر نمیده. تازه حرف فلسفی هم نیست، بحثِ دو دو تا چهارتاست.
        حتی این قضیه سیاه چاله و کرم چاله و میان‌بُر زدن به مکانی دوردست با استفاده از کرم چاله که دانشمندا دارن روش کار میکنن، برای اینه که دانشمندا میخوان ببینن آیا چنین چیزی ممکن هست یا نه، به عبارت دیگه آیا قوانین کیهان این اجازه رو میده که با استفاده از کرچاله به یه مکان دوردست رفت یا نه و اگه معلوم بشه که چنین اجازه ای رو نخواهد داد، قضیه منتفی هست .

        1. فرمایشات شما متین ولی اینم هم درنظر داشته باشید در اینده خیلی چیزها تغییر خواهد کرد مانند تله پورت انسان و هوش مصنوعی و پروژه ژنوم و گزینه ای که خیلی برای من جالب درمان خیلی از بیماری توسط سلول های بنیادی و غیره
          البته نظر شخصی من هم تاحدودی با شما موافق هستم که پدیده های در طبیعت هست که به احتمال زیاد تغییر ناپذیر .

          1. جناب طیبی عزیز خدمت شما عرض شود تمام مواردی که نام بردید، همگی از همین قوانین طبیعت استفاده میکنند و هیچ قانونی رو نقض نمیکنند، حتی تلپورت کوانتومی! چون رفتارهای کوانتومی هم جزو قوانین همین جهانه که برای ذرات بسیار ریز صدق میکنه. این رفتارهای کوانتومی رو انسان خلق نکرده، اینا وجود داشته حالا بشر آرام آرام داره شناسایی میکنه و ازشون استفاده میکنه. هیچ تغییری هم نمیتونه توش ایجاد کنه. شما حتی یک مورد پیدا نمیکنید که قانون طبیعت نقض شده باشه. اگه چنین موردی سراغ دارید با کمال میل حاضرم بشنوم. ببخشید که طولانی شد.

        2. اخه قوانین طبیعت بستگی داره چی باشه
          مثلا قانون دوم ترمودینامیک میگه همه چیز بسوی بی نظمی و مرگ میره پس چرا انسان دنبال نامیرایی و جاودانگی؟؟؟؟
          یا سفر در زمان که عده ای میگن سفر به گذشته ممکن نیست ولی اینده امکان پذیر.
          از دید فلسفی بخواییم ببینیم قوانین طبیعت متغیر و ثابت یا اکتسابی و ذاتی داریم.

        3. بهروز عزیز دانشمندان دنبال تغییر قوانین هستن
          مثلا عمر جاودانه ارزو بشر و دانش و علم به دنبال تغییر این قانون که انتروپی گفته میشه هست.

  4. بحث جهان های موازی این مفهوم رو به دنبال خودش میاره که همین الان موجوداتی فرازمینی و از تمدن های بیگانه و با سطوح هوش و آگاهی بیشتر از ما یا شایدم کمتر از ما همین بغل دست ما نشستن و تمام حرکات و کارهای ما رو دائما زیر نظر دارن . نه میتونم بگم اینطوری نیست و این موضوع صحت نداره و از طرفی نمیتونم این موضوع رو ثابت هم بکنم . ولی مهم اینه که مطلقا نمیتونم بحث آگاهی و سطوح آگاهی و از همه مهمتر موجود آگاه رو انکار کنم !

  5. این مقاله فوق العاده است و عالی ترجمه شده .
    به نظر من موتور تکامل جهان ،ریز ترین اجزاء عالم بوده و شناخت آنها کمک زیادی خواهد کرد.

  6. با سلام و خسته نباشید فوق العاده بود این مطلب بسیار لذت بردم ممنونم از تمام کسانیکه برای این مقاله زحمت کشیدند

  7. با سلام به عزیزان وبسایت بیگ بنگ !
    به باور من این مقاله ی آقای رحمانی یکی از کم نظیرترین نوشته هایی ست که من تا کنون خوانده ام ! دیدگاه هایی که ایشان از نظریات دانشمندان حوزه ی فیزیک پرورانده اند ، هر انسان علاقه مند به دانش را به تفکر وامی دارد !
    ضمن تبریک به ایشان ، برایشان سلامتی و موفقیت روزافزون را آرزومندم !
    از آلمان معلم الکترونیک ـ منوچهر

  8. خیلی هم جالب . شاید هم آیندگان بسیار دور بتونن با پی بردن به راز ماده و انرژی تاریک و استفاده از از آن برای فناوری ابر کیهانی به کنترل و افسار کردن جاذبه ، ستارگان ، منظومه ها و کهکشان ها بپردازن چون من هم باور شدید دارم که هوش به اوج خود رسیده و کنترل بسیاری از ناشناخته ها را بدست خواهد گرفت .