بیگ بنگ: تصور بر این بود که سیاهچاله ها با رمبش ستاره های عظیم و در حال مرگ شکل می گیرند، گرانش این اجرام کیهانی به حدی قوی است که حتی نور هم نمی تواند از چنگال آنها فرار کند، اما دانشمندی بتازگی با استفاده از فرمول های ریاضیاتی ثابت کرده که سیاهچاله وجود ندارد.

دانشمندی از دانشگاه کارولینای شمالی با فرمول ریاضی اثبات کرد که سیاه چاله ها وجود ندارند، در واقع از نظر او غیر ممکن است که یک ستاره در نقطه تکینگی سقوط کند و تبدیل به سیاهچاله شود.

به گزارش بیگ بنگ، استاد فیزیک دانشگاه کارولینای شمالی در چپل هیل “لورا مرسینی” طی یک مطالعه جدید با تلفیق مکانیک کوانتومی و نسبیت عام، با استفاده از فرمول های ریاضیات ثابت کرد که هیچ چیزی مانند یک سیاه چاله نمی تواند وجود داشته باشد. مدتهاست که سیاهچاله ها تخیل عموم را مجذوب خود نموده و مرکز توجه بوده اند، آنها انتهای ناشناخته ها هستند – تاریک ترین، سیاه ترین و چگالترین اجرام کیهان که حتی نور هم قادر به گریز از گرانش آنها نیست؛ و اگر تمامی اینها به حد کافی شگفت انگیز نیست باید این عبارت را به آن اضافه کنیم که : “سیاهچاله ها وجود ندارند”.

“مرسینی” گفت: زمانی که یک ستاره در انتهای عمرش تحت گرانش شدید خود رمبش می کند و می میرد یک نوع اشعه معروف به «اشعه هاوکینگ» آزاد می کند. گسیل چنین تابشی به کاهش جرم ستاره می انجامد؛ آنقدر که چگالی چندانی برای ایجاد سیاهچاله پس از فشرده شدن آن باقی نخواهد ماند. پیش از آنکه سیاهچاله ای بتواند بوجود آید، این ستاره ی در حال مرگ قبل از تشکیل یک سیاه چاله متورم شده و منفجر می شود، بنابراین نه تکینگی و نه افق رویدادی حاصل نخواهند شد.

به گفته "مرسینی"یک ستاره در انتهای عمرش تحت گرانش شدید خود رمبش می کند و از خود تابش گسیل می کند، اما هیچ وقت به سیاهچاله تبدیل نمی شود.
به گفته “مرسینی”یک ستاره در انتهای عمرش تحت گرانش شدید خود رمبش می کند و از خود تابش گسیل می کند، اما هیچ وقت به سیاهچاله تبدیل نمی شود.

دهه ها بود که تشکیل سیاهچاله را نتیجه رمبش ستاره غول آسا تحت گرانش خود تا یک نقطه – تکینگی در فضا می دانستند؛ غشایی نامرئی بنام افق رویداد (Event horizon) این نقطه را احاطه نموده و عبور از این مرز نامرئی – بدلیل قدرت بالای گرانشی سیاهچاله – هیچ بازگشتی در پی نخواهد داشت. در سال 1974، استیون هاوکینگ به کمک مکانیک کوانتومی نشان داد که سیاهچاله ها تشعشع ساطع می کنند. از آن زمان این راهنمای اصلی دانشمندان در یافتن محل احتمالی سیاهچاله ها بوده است. این مطالعه جدید که در ArXiv ارائه شده، تمامی تفکر پیشین ما از سیاهچاله ها را تحت تاثیر خود قرار داده و جالب این است اگر درست باشد، نظریه بیگ بنگ هم به چالش کشیده می شود.

لازم به ذکر است، این نظریه به طور کلی نظریه ی سیاهچاله ها را رد نمی کند. مواردی که برای این نظریه مطرح شده، فقط برای تشکیل سیاهچاله هایی که از طریق مرگ یک ستاره ایجاد می شدند میباشد و در مورد ابر سیاهچاله های پر جرمی که اکثرا در مراکز هر کهکشانی قرار دارند، صدق نمی کند.

نویسنده و ترجمه: ســام – بیگ بنگ/ منابع: ibtimes , dailymail

 

پاسخ دادن به sama لغو پاسخ

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

12 دیدگاه

  1. تا اونجایی که من میدونم تابش هاوکینگ از خود سیاهچالس یعنی زمانی که تشکیل شد این تابش اتفاق می افتد که باعث کاهش جرم میشه که اگه سیاهچاله نتونه جرم خود را به روش دیگری افزایش دهد از بین میرود و دلیلی بر عدم وجود سیاهچاله نیست

  2. در این مطلب اصلا مسئله بد طرح شده است. این موضوع در ارتباط با ستارگان پر جرمی است که در پایان عمرشان دچار رمبش می گردند و امکان اینکه به سیاهچاله تبدیل شوند را به چالش می گیرد(در اثر کاهش جرم ) . موضوع این مطلب به هیچ روی انکار وجود سیاهچاله نیست چرا که سیاهچاله ها از برخورد یا بلعش و یا فروخوردن اجرام کیهانی دیگری هم متولد می شوند مانند بلعش دو ستاره غول سرخ و یا برخورد دو ستاره نوترونی و یا…

  3. تا اونجا که من میدونم تابش هاوکینگ از خود سیاهچاله هست نه در زمان تشکیل اون. سیاهچاله ها مرتبا در حال بلعیدن همه چیز در اطراف خود هستند و در عین حال با این تابش به قول هاوکینگ در حال تبخیر هستند.
    اما تشکیل سیاه چاله و محاسبات انجام شده و نظریه بالا ، نهایتا میتونه حداقل جرم ستاره که بعد از فروپاشی تبدیل به سیاهچاله میشه رو تغییر بده.یعنی ستاره بزرگتری باید باشه که جرم اون برابر میشه با مجموع جرم سیاهچاله و جرم تابش انجام شده در حین رمبش.

  4. سياهچاله مثل مركز كهكشانها كه از انباشت جرم بوجود مي آيد منظور اين نظريه نيست بلكه عدم تشكيل سياهچاله پس از مرگ يك ستاره تنها مورد نظر است كه به خوبي توضيح داده شده ، لطفا مدير سايت محترم عنوان رو كمي تصحيح نمايند تا باعث اشتباه در عدم وجود تمامي انواع سياهچاله ها نگردد.

    1. مگه بجز مرگ یه ستاره بزرگ راه دیگه ای برای به وجود امدن سیاه چاله وجود داره؟

  5. دنیا رو نباید فقط از دریچۀ یک نوع علم نگاه کرد. تمام علوم برای درک بهتر دنیا نیاز هستند. برای مثال امکان اینکه تک تک مولکولهای صابون طوری کنار همدیگه قرار بگیرن که تشکیل یک حباب رو بدن از نظر ریاضی، نزدیک به صفر هست و میشه گفت غیر ممکنه. ولی ما همیشه میتونیم حبابهای صابون رو ببینیم. چون باید قوانین فیزیک مثل فشار اتمسفر که در همۀ جهات برابر، پیوند های بین ملکولی و خواص شیمیایی صابون و… هم وارد محاسبات ریاضی بکنیم.

  6. تا حالا هیچ سیاهچاله ای مستقیم دیده نشده چون بازتابی نداره و همه چیز رو جذب میکنه.همه چیز هم بر اساس مدل های ریاضی بوده تا الان و یه سری شواهد از تاثیر و تغییر روی ستارها بوده، ولی خب به حرفهای اینم نمیشه اعتماد کرد.به نتایج بیشتری نیاز هست

    1. معنی رصد کردن با اینکه چیزی رو به صورت فِیس تو فِس ببینی فرق میکنه. چندین سال کار و رصد بی وقفه توسط تلسکوپ فضایی باعث شد تا تصاویری بدست بیاد که از کنار هم قرار دادن اون تصاویر مدار چرخش نردیکترین ستارگانی که به دور سیاهچالۀ مرکز کهکشان راه شیری میچرخند مشخص بشه. مدار اونها کاملاً منطبق و سازگار با نظریۀ سیاهچاله ها بود، به طوری که به غیر از یک سیاهچالۀ ابر پر جرم هیچ توضیح دیگه ای برای این نوع حرکت وجود نداره. اونقدر با هم جفت و جور بودن که حتی جرم اون سیاهچاله رو هم محاسبه کردن. (در حدود چهارصد میلیون برابر جرم خورشید) بر اساس این مشاهدات، مدلسازی های اِبر رایانه ها در ناسا و محاسبات فراوان دیگه ای که صورت پذیرفته وجود سیاهچاله ها به اثبات رسیده.

  7. این که یه چیزی گفته واسه خودش ! تا ببینیم نظر فیزیکدانا دربارش چیه که احتمال کلفت مثل خیلی از اونایی که قبلا این ادعا رو میکردن اینم حرف مفته

  8. یه سیاهچالۀ ابر پر جرم رو درست وسط کهکشان راه شیری رصد کردن. پس اون اگه سیاهچاله نیست پس چیه؟
    حالا یکی رو کاغذ یه حرفی زده شما زیاد جدی نگیرید

  9. خب اگه وجود نداشته باشه چرخش ستاره ها به دور یه مرکز که دانشمندا دیده بودن و این که این مرکز رنگی نداشت چطوری توجیه میشه؟