بیگ بنگ: وجود جهان های موازی یکی از سوژه های جذاب برای داستان های علمی- تخیلی است، اما این مفهوم در برخی از نظریات کیهان شناسی نقش بسته و ارزشش را دارد تا مورد بررسی بیشتر قرار گیرد.

به گزارش بیگ بنگ، تصور جهانی بسیار شبیه به جهان ما که همزادهای ما آنجا دارند آنطور که ما در رویاهایمان تصور می کنیم در خوبی و خوشی زندگی می کنند، بسیار عجیب است. یا ممکن است با یک چند جهانی، زنجیرۀ عظیمی از نسخه های مختلف فضا-زمان که در واقع هر کدام از آنها ریخت های متفاوتی از یکدیگر هستند و منشاء همه شان چیزیست شبیه به بیگ بنگی که جهان ما را به وجود آورد، روبرو باشیم. احتمالا این مفاهیم به نظرتان آشنا می آیند، اما واقعا جهان موازی چیست؟ تعاریف بسیاری از چند جهانی وجود دارد، اما ما سعی می کنیم تعدادی از محتمل ترین آنها را در این مقاله تفسیر کنیم.

جهان های متعدد

کیهان شناسان می گویند با توجه به در حال انبساط بودن جهان  تصور بی نهایت بودن آن، مدل نظری نامناسبی برای توضیحش است. ما قطعا با جهانی محدود روبرو هستیم که حدود 14 میلیارد سال پیش به وجود آمده است. اما اگر جهان بی پایان بود، از نظر ریاضیاتی می شد مطمئن بود که جایی در این پهنه بیکران فضا-زمان وجود دارد که شخصی تقریبا یا کاملا مانند ما در گوشه ای از کیهان دارد زندگی می کند. با این وجود اگر بخواهیم به نسخه کیهانی مشابه خودمان سفر کنیم، باید فاصله ای برابر با 115^10^10 متر را بپیماییم، این فاصله برای پیدا کردن کپی خودمان به 29^10^10 متر می رسد. و این بر پیچیدگی های جهان های موازی می افزاید. برخی از کیهان شناسان بر این باورند که در دوره تورم اولیه جهان «حباب های کیهانی» متعددی تولید شده است. به عبارت دیگر سرعت انبساط جهان به حدی بالا رفته است که پیوستگی فضازمان دچار در هم پاشیدگی شده، و فضا-زمان به صورت واحدهای مجزایی متلاشی شده است. در ویدئوی زیر می توانید گفتگوی برایان گرین فیزیکدان را در خصوص جهان های موازی مشاهده کنید:

آندره لیان فیزیکدان نظری دانشگاه استنفورد در این باره اظهار داشت: «هر آزمایشی که به اعتبار نظریه تورم کمک کند، احتمال واقعی بودن نظریه چند جهانی را نیز بیشتر می کند.»البته سناریوهای متعدد دیگری نیز وجود دارند که توازی کیهانی را مورد نظر قرار داده اند. مثلا اگر نظریه ابرریسمان درست باشد، جهان ما می تواند یک غشای سه بعدیِ شناور درون فضایی چند بعدی باشد. یا بنابر نظریه جهان های متعدد که از مکانیک کوانتوم برداشت شده است، به ازای همه حالاتی که هر ذره از کل گیتی می تواند به خود بگیرد، جهان وجود دارد. این یعنی اینکه ما در دریای بی نهایتی از حالت های مختلف خودمان زندگی می کنیم.

سفر به جهان دیگر

حال اگر فرض کنیم که چند جهانی وجود دارند، چقدر محتمل است که بتوانیم یکی از آنها را پیدا کنیم؟ به عنوان جواب سوال باید بگوییم، احتمالش کمتر از صفر است. همانطور که قبلا توضیح دادیم، فاصله نزدیکترین جهان موازی با ما آنقدر زیاد است که اگر با سریعترین امکانات خودمان هم حرکت کنیم، باز هم نمیتوانیم تا قبل از پایان عمر جهان به آنجا برسیم.

تصویری از مدل «اکپیروتیک » بر اساس این مدل کیهان شناختی بیگ بنگ می تواند حاصل تصادمی بین پوسته جهان ما و پوسته جهان مجاور باشد.

اگر نظریه های غشاء درست باشند، برای رسیدن به جهان موازی دیگر باید بتوانیم بر محدودیت های سه بعدی خودمان فائق آییم تا چنان بر ابر ابعاد فضایی تاثیر بگذاریم که توانایی ورود به غشایی دیگر را به دست آوریم. اگر سناریوی اکپیروتیک درست باشد، باید منتظر بمانیم تا دو غشاء با یکدیگر برخورد کنند و ما در حالتی ابهام آمیز و احتمالا فاجعه بار به جهانی دیگر مرتبط شویم.

همه این فرض ها نیاز به داشتن قدرت بسیار زیادی دارد که بتوانیم ماده و انرژی موجود در جهان را تحت کنترل خود در آورده و بر نیروهایی که جهان را به وجود آورده اند، مسلط شویم. جهان های موازی وجود داشته باشند یا خیر، ما فعلا در محدودۀ ناچیزی از فضا-زمان قرار گرفته ایم. بنابراین بهتر است که تصورات خودمان را با ابعاد بسیار کوچکی که با آنها در ارتباط هستیم، تطبیق دهیم!

ترجمه: امین میرزایی/ سایت علمی بیگ بنگ

منبع: futurism.com

پاسخ دادن به پویا لغو پاسخ

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

7 دیدگاه

  1. دیروز داشتم فکر میکردم یدفعه این به ذهنم رسید که اگه نقطه تلاقی آینده و گذشته همین الان باشه این میتونه یک چیزه همیشگی باشه! یعنی اگه از سمت آینده تا انتها بریم و همینطور از سمت گذشته تا انتها برگردیم ممکنه به همین لحظه ای که الان توشیم برسیم چون نقطه اتصالش همین الانه. همینطور از هر سمت عالم حرکت کنیم و ادامه بدیم به همین جایی که الان توشیم میرسیم. یه کره رو در نظر بگیر نمیشه گفت اولو اخرش کجاس؟ از هر نقطه شروع کنی برمگیردی به همون جا. در این صورت دنیای ما بارهای بار ایجاد شده و ازبین رفته در این صورت اصلا زمان معنی نداره ما بارها بدنیا اومدیم زندگی کردیم و از دنیا رفتیم یعنی مثلا شاید n سال دیگه ما دوباره ایجاد بشیم و ازبین بریم.اگه اینطوری فکر کنی هیچ اولو اخری وجود نداره و هیچ انتهایی واسه عالم نیست میشه گفت ابتدا و انتهای عالم برای هرکس همونجاییه که توش وایستاده. ما چون اندازمون نسبت به عالم خیلی کوچکیه فکر میکنیم هر چیزی یک زمان و اولو اخری داره…

    1. این نظریه ک شما میگید در صورتی امکان پذیره که کل هستی بیشتر از چهار بعد باشه.ک تازه اگه بیشتر از چهار بعد باشه باز کلی اما و اگر داره واسه ری استارت شدن مجددمون . ولی در کل دوس داشتنیه این برداشتت .منم دوس دارم همینطور ش