از مکتب ملطی تا مکتب کپنهاگ – قسمت اول
بیگ بنگ: یک مکتب، گرد استادی تشکیل می یابد که شاگردانی را به سوی خود بکشاند. دانش در موضوعی انباشته می شود و انتقال می یابد، پژوهش ها در شیوه ی فکری و در قالب فلسفه ای که از خصوصیات مکتب است، ادامه می یابد. مکتب وقتی که استاد و نیز شاگردانش شناخت های تازه ای فراهم بیاورند و به اکتشافهای جدیدی توفیق یابند، به صورت یک مکتب به رسمیت شناخته می شود.
مکتب هایی از روزگاران قدیم وجود دارند، و فرهنگستانی بود در زمینه های گوناگونی از علوم، فلسفه، اخلاق، سیاست، و دین را در بر می گرفت. در شرق، مکتبهای فلسفی پر آوازه ای وجود داشت، مانند مکتب کنفوسیوس، که قدمتش به ابتدای قرن پنجم قبل از میلاد می رسد. کلمات قصار گفت و شنود های استاد کنگ هنوز هم در زمان نقل می شوند. از آن جمله است: استاد به شاگردش زی-لو می گوید: می خواهی بگویم معرفت چیست؟ اینکه بدانی چه می دانی و بدانی چه نمی دانی، این همانا معرفت حقیقی است.
نخستین از حکمای سبعه
قدیمی ترین مکتبهای شناخته شده در کناره ی دریای اژه، در ساحل آسیای صغیر و در مصب رود مئاندر، در شهر یونانی ملطیه تشکیل شده است. طالس در این شهر می زیست. او در عین حال، ریاضیدان، فیزیکدان، اخترشناس، جغرافیدان و فیلسوف بود، او بنیان گذار مکتب یونانیایی در فلسفه است. طالس حدود سال 640 قبل از میلاد در خانواده ای بزرگ در فنیقیه به دنیا آمد. 14 ساله بود که خورشید گرفتگی کاملی اتفاق افتاد و این، لیدیها و مدیها را که در جنگ بودند به وحشت انداخت، همین حادثه سبب شد که آنها صلح کنند. طالس جوان نیز تحت تاثیر قرار گرفت. او را برای تحصیل علم وهنر به مصر فرستادند و در آنجا او به هندسه دلبستگی پیدا کرد. احتمال آن می رود که او در کارهای نخستین اقدام برای ساختن آبراهه ی میان نیل و دریای سرخ شرکت جسته باشد. در هر حال، در همین دوران است که تصمیم می گیرد خود را وقف بررسی طبیعت کند. جنگهای تمام نشدنی در منطقه او را مجبور می کند ابتدا به زادگاهش باز گردد. سپس در حدود پنجاه سالگی در ملطیه که به او حقوق شهروندی اعطا می کردند، مستقر می شود. با بضاعتی که دارد باقی عمر را یکسره وقف علوم و فلسفه می کند.
طالس چند کشف مهم کرده است: قضیه ای که به نام اوست، چند خصوصیت در هندسه ی مسطحه و در هندسه ی فضایی و غیره. روایت است که یکی از بزرگترین شادمانیهای او این بود که ثابت کرد مثلثی که در یک نیم دایره ترسیم شده است، مثلث قائم الزاویه است. فن اندازه گیری فاصله ی کشتی از ساحل را به او نسبت می دهند. در جهان شناسی طالس، عنصر اصلی و منشاء هر چیزی در جهان، آب بود. معروف است که می گویند او همواره می گفت: همه چیز پر از خداست. طالس پیوسته از پذیرفتن مشاغل دولتی که به او محول می شد، امتناع می ورزید. در حدود 70 سالگی، پادشاه جدید مصر از او دعوت کرد، و او ارتفاع اهرام بزرگ را از راه مقایسه ی سایه ی آنها با سایه ی تیر چوبی که در زمین فرو کرده بود، اندازه گرفت. روزی شاه او را به ضیافت دعوت کرده بود، از او سوال شد، بدجنس ترین جانور وحشی کدام است؟ پاسخ داد: شاه ستمگر. و پرسیده شد، بدجنس ترین جانور اهلی کدام است؟ جواب داد، آدم چاپلوس. او نمی خواست مدت زیادی در مصر بماند و به ملطیه بازگشت.
طالس علت طغیان های دوره ای نیل را از بادی می دانست که در تابستان از شمال می وزید و ابرها را با خود می آورد، او فکر می کرد که دورتر در جنوب، کوه های مرتفعی وجود دارد که این ابرها را متوقف و به بارانهای شدید مبدل می کند و همین بارانها موجب طغیان سالانه ی رود نیل می شود. تاریخ روایت می کند که کنیزکی طالس را دید که چشم به آسمان دوخته و راه می رفت که در چاله ای افتاد و به او خندید و گفت تو که پیش پای خودت را نمی بینی در آسمان دنبال چه می گردی. همچنین در تاریخ روایت است که اهالی ملطیه روزی به او گفتند که از فلسفه چیزی حاصل نمی شود، او به پاسخ گفت که روزی خلاف آن را ثابت خواهد کرد. شایستگی بزرگ طالس در این است که بهره ای عظیم از مساعیش را صرف فهمیدن پدیده های طبیعی کرد و نخستین متفکری بود که تعریفهای طبیعی را جایگزین توضیحات اسطوره ای کرد. فیثاغورس جوان نیز از تعلیمات طالس بهره مند شده است.
در زمره ی شاگردان و فیلسوفان مکتبش نام اناکسیماندروس برده می شود که سی سال از استادش جوان تر بود و مورب بودن دایره البروج را او کشف کرده و نخستین کسی است که نقشه ی آسمان و زمین را ترسیم کرده است. اندکی بیش از یک قرن بعد، انکساگورس در ادامه ی راه مکتب یونانیایی، فلسفه را به آتن می برد و تعریف صحیحی از گرفتگی خورشید و ماه بدست می دهد. سقراط که به جرم فاسد کردن اخلاق جوانان آتن در سال 399 قبل از میلاد محکوم به نوشیدن جام شوکران شد، از شاگردان انکساگورس بود. افلاطون، آموزش های فیلسوف بزرگ آتنی(سقراط) را ادامه داد؛ ارسطو از مشهورترین شاگردان افلاطون بود. مکتب های مشهور دیگری چون مکتب اقلیدس، مولف « اصول هندسه» ، حوزه ی علمی اسکندریه را دنبال کردند.
ادامه دارد »»»
نویسنده: محمد پرگلی / سایت علمی بیگ بنگ
منبع: تاریخچه ی اتم
جالب بود.لطفا مطالب بیشتری در مورد فلسفه و فلسفه علم روی سایت قرار بدید.توی اینترنت تقریبا هیچ مطلبی در زمینه فلسفه وجود نداره پس فک کنم مخاطبای زیادی مراجعه کنن اگه این کاری انجام بدید