بیگ بنگ: آنچه كه يك شخص و يك اجتماع را به عقب ماندگي مي كشاند و از پيشرفت باز مي دارد، عدم آموزش و دور ماندن از دانش روز و نيز عمل نكردن به اصول علمي است. عدم آموزش و ياد گيري ضعف بزرگي است. هر چند كه دانستن و عمل نكردن و سر سري گذشتن از دانسته ها خيلي بدتر است.

Science

در بسياري از موارد ضعف آموزش و ضعف عمل در عين دانستگي ، ناشي از كمبودهاي مالي و امكانات نيست، بلكه كاملا ذهني است. احترام گذاشتن به اصول علمي، كه با تحقيقات فراوان و به شيوه علمي به دست مي آيند و باور داشتن سودمندي آنها در زندگي شخصي و اجتماعي با عث ميشود كه افراد به دانش علمي احترام بگذارند و در حد توان خود به آنها عمل كنند. نتيجه آموزش و عملكرد علمي، پيشرفت شخص و اجتماع خواهد بود. به گفته يكي از دانشمندان، علم نه از آن جهت كه واقعيت دارد، قدرتمند است، بلكه از اين جهت كه قدرتمند است، واقعيت دارد! جا دارد كه همين جا بحث انحراف علم و تكنولوژي به ويژه در مورد آسيب به زمين و طبيعت را نيز پيش بكشيم. من براي درويشي كه به هر چه صنعت و تكنولوژي پشت مي كند احترام زيادي قائلم، اما نمي توان غرق تكنولوژي روز دنيا بود، اما در عين حال از علم و صنعت بد گفت و مغز را با عقايد غير علمي پر كرد. اين روش به تناقض و ريا مي انجامد. واقعيت اين است كه حتي براي اصلاح انحرافات تكنولوژي بايد از خود تكنولوژي استفاده كرد! قهر كردن و پشت كردن به علم ، انحرافات آن را اصلاح نمي كند، چون در اين دنيا صداي ضعيف جوامع غير علمي به هيچ كجا نمي رسد كه حتي بخواهند از بخش ناسازگار صنعت و تكنولوژي با طبيعت حرفي بزنند!

علم نيز متكامل ميشود و زير بناي هر اصل علمي اين است كه ممكن است در آينده ضعيف شده و جاي خود را به اصل قويتري بدهد. كسي كه با علم آشنا ميشود، هميشه ذهن خود را براي پذيرفتن اصول جديد و كنار گذاشتن بديهيات كهن آماده نگه ميدارد. البته يادمان باشد كه فقط اصول علمي ميتوانند، اصول علمي گذشته را نقض كنند و كنار بگذارند و اين همان راه تكامل علم است. علم سبب افزايش انعطاف ذهن مي شود كه نتيجه آن دور ريختن يا اصلاح باورهاي غلط ميراثي از كودكي است. امروزه ديگر تاثير و قدرت علم و دستاورد آن به عنوان تكنولوژي در بسياري از زمينه ها به ويژه نظامي، اقتصادي و سياسي بر هيچكس پوشيده نيست. در طول تاريخ نيز، هر جغرافيايي كه بهره اي از علم و دانش برده ، نتيجه مستقيم آن را در بستهاي به نام قدرت لمس كرده است!

Power-Of-Science

يكي از واضح ترين و ملموسترين برتري قدرت علمي را مي توان در جنگهاي تاريخ مشاهده كرد. البته در بسياري از جنگهاي تاريخ، متغيرها به حدي زيادند كه شايد نتوان به طور شفاف بخش برتري علمي را از بقيه جدا كرد، اما مثالهايي نيز وجود دارد كه نشان دهنده پيروزي يك طرف درگير به دليل برتري صرفا علمي است. اگر چه تكنولوژي به معناي امروزيش ، دستاورد تاريخ مدرن است كه از انگلستان و با اختراع ماشين هاي پارچه بافي آغاز شد، اما در تاريخ باستان نيز استفاده از فن آوريهاي علمي و تجربي براي تفوق و برتري، به ويژه در جنگها كاملا مشهود است. بدون شك همراه اصلي سواركاران خشن و جنگجوي مغول، كمان مشهور مغولي بوده است. اين كمان از ويژگيهاي علمي بالاتري نسبت به انواع مشابه خود به ويژه در اروپا برخوردار بوده است، چرا كه در عين كوچكي و خوش دستي ، از قدرت پرتاب بيشتري برخوردار است! مشابه آن براي شمشير سامورايي است. در مقايسه با ديگر شمشيرهاي سنگين و دست و پاگير، اين سلاح خوش دست، سبك تر، مقاومتر و واقعا كشنده تر است، حتي منجنيق هاي مورد استفاده اسكندر كه از نوع تابي بود و از قدرت پرتاب بيشتري نسبت به نوع كششي برخوردار بود، خود يك برتري هر چند جزيي به سپاهيان وي عطا كرده بود.

در طول تاريخ، حتي تفاوتهاي اندك در علم و فن آوري به ويژه در ساخت سلاح مي توانست به نتايج خيره كننده اي تا حد پيروزي بر رقيب ختم شود و اين بخشي از قدرت علم و تكنولوژي است. در زير تنها چند مثال تاريخي در ارتباط با اين بحث بيان مي شود: چيني هاي باستان در علم و تكنولوژي برتري ويژه اي داشتند. ساخت باروت ، قطب نما، دستگاه چاپ (700 سال قبل از گوتنبرگ!)، كشتي هاي بزرگ و … ايشان همچنين در عصر آهن از علم ريخته گري نيز درساخت انبوه پيكانهاي آهني به خوبي استفاده كرده و با استفاده از آنها در كمان زوبين، پيروزيهاي چشمگيري در جنگها كسب مي كردند. پس از 150 سال حكمروايي مغولها در چين، ژو ژان ژانگ كه بنيانگذار امپراطوري مينگ شد، به اتكاي يك اسلحه ، رهبر شورشيان عليه مغولها شد! تفنگ! آنها 300 سال پس از ساخت باروت، از آن در پرتاب ساچمه هاي سنگي در يك تفنگ ابتدايي استفاده كردند و پس از 12 سال مغولها را بيرون راندند. اختراع تفنگ توسط چيني ها ، نقطه عطفي در تاريخ تكنولوژي سلاح مي باشد. رموز ساخت اين اسلحه برخلاف صنعت ابريشم و باروت به مدت طولانيهمچون يك راز در چين باقي نماند و به سرعت به اروپا منتقل شد. بهبود اين اسلحه در آينده معادلات جنگ را تغييري اساسي داد.كشورهاي اروپايي همچون اسپانيا، پرتغال و انگليس علاوه بر حمله ميكربي ناخودآگاه، با همين سلاح در دوره رنسانس بر تمدن آن زمان آمريكا چيره شدند!

پس از جنگ جهاني اول، ايده فاشسيم در ايتاليا به رهبري موسوليني شكل گرفت. روياي روم باستان، البته وي درحملات مهم خود زمين گير شد. اما هنگامي كه فاشيسم به آلمان منتقل شد و حزب نازي را ايجاد كرد، موضوع متفاوت شد. هيتلر از تكنولوژي پيشرفته آلمان نهايت استفاده را برد! برتري تسليحاتي و نظامي آلمان سبب پيروزيهاي سريع و پي در پي آنها در شروع جنگ جهاني دوم شد. البته ديكتاتورها در نهايت مرتكب حماقتهايي مي شوند كه راه شكستشان را هموار مي كند. درگير شدن در چندين جبهه و حتي فراري دادن يك سري دانشمندان از جمله حماقتهاي هيتلر بود. بعد ها فاش شد كه تيمي به رهبري هايزنبرگ در آلمان بر روي ساخت بمب اتمي فعاليت مي كرده است، اما محاسبات ايشان در مورد زمان غني سازي اورانيوم اشتباها طولاني به دست آمده بود، اشتباهي كه احتمالا به سود دنيا تمام شد.

اما اين محاسبات در لوس آلاموس آمريكا، جايي كه تيمي خبره از فيزيكدانان و شيميدانان مشهور به رهبري اپنهايمر جمع شده بودند، دقيق انجام شد و نتيجه آن ساخت دو نوع بمب اتم اورانيومي و پلوتونيومي در سال 1945 و انفجار هر دو نوع آن در دو شهر ژاپن بود كه باعث بالا رفتن پرچم سفيد از سوي آن كشور شد! ساخت بمب اتم همزمان شد با شكست آلمان! در غير اين صورت شايد آمريكا سلاح هسته اي را در آلمان نيز تست مي كرد و تعيين كننده اصلي اين جبهه نيز بمب اتم ميشد. در زمان رييس جمهور ابراهام لينكلن كه خواهان لغو برده داري بود، بخش جنوبي آمريكا كه بر كشاورزي و برده داري تكيه كرده بود، به مخالفت برخواست و ادعاي استقلال نمود. طبعا لينكلن مخالف تجزيه كشور بود و بدين ترتيب جنگ ميان شمال و جنوب در گرفت. يكي از بزرگترين جنگهاي تاريخ آمريكا. برتري و پيروزي شمال آمريكا بر جنوب بيشتر به خاطر برتري علمي و صنعتي آن ناحيه بود كه خود سبب برتري در سلاح و لجستيك مي شد.

bomb

پيروزي تركهاي عثماني به فرماندهي سلطان محمد دوم در تخريب بزرگترين و مستحكم ترين ديوار دفاعي اروپا كه به دور قسطنطنيه كشيده شده بود با سلاح پيشرفته آن دورانيعني توپ به دست آمد. اين ديوارهاي عريض با ارتفاع 30 متر حدود يك قرن از اين شهر تجاري مهم محافظت مي كرد، اما سلطان محمد با 70 توپ و شليك شبانه روزي كه بيش از 50 روز به طول انجاميد باران سنگ را بر روي ديوار و مردم شهر فرو ريخت و سرانجام شهر را فتح كرد و به حكومت امپراطوري روم شرقي پايان داد! بدين ترتيب قسطنطنيه مسيحي به استانبول مسلمان و كليساهاي آن به مسجد تبديل گشت، كه خود عاملي براي اتمام قرون وسطي و شروع دوره رنسانس در اروپا شد. خبر بمباران قسطنطنيه با توپ همچون توپ در دنياي آن زمان تركيد، اما ظاهرا گوش پادشاهان ايران و به ويژه صفويان را ذره اي آزار نداد. اين بي توجهي به علم و تكنولوژي، از همان دوران تا كنون كشور ما را در ضعف خود غوطه ور ساخته است! تركهاي عثماني به فرماندهي سلطان سليم، با استفاده از همين توپ در جنگ معروف چالدران، سپاه شاه اسماعيل صفوي را با تمام شجاعتي كه به خرج دادند ، به شكست واداشتند كه نتيجه آن جدا شدن بخشي از ايران بود!

در هر حال تا همين دو سه قرن پيش، علم و تكنولوژي به اندازهاي رشد نكرده بود كه بتواند همانند امروز ضمانتي براي امنيت ابر قدرتها باشد و در تاريخ بارها مي بينيم كه حتي امپراطوريهاي بزرگ توسط اقوام باصطلاح بربر اطراف مرز ايشان مورد هجوم و حتي نابودي قرار گرفته اند. از غلبه عربهاي بيابانگرد بر امپراطوري ساسانيان تا چيرگي مغولها بر چين و نيز نابودي روم به دست بربرها و …! تكنولوژي مدرن قابل مقايسه با دوران گذشته نيست و تكنولوژي نظامي به حدي پيشرفت كرده است كه ديگر هيچ قوم بيابانگردي حتي خواب حمله به كشورهاي صنعتي و اقتصادي را نيز نمي بيند!

اين درست است كه كمان مغولي و شمشير سامورايي از دانش و تجربه بالايي در زمان خود بهره برده بودند، اما دانش امروزه كمان كامپاند مي سازد كه نيروي كشيدن آن تا 4 برابر كمتر و دقت آن بيشتر است. مسلسل گاترينگ مي سازد كه ثانيه اي 70 تيرشليك مي كند! بمب اتم مي سازد كه قادر است در چند ثانيه شهري را از روي جغرافي پاك كند! بمب هيدروژني مي سازد كه بمب اتم نقش چاشنيرا براي آن بازي مي كند، مي تواند بمب كبالتي بسازد كه احتمالايك عدد از آن قادر است نسل آدمي و بسياري از موجودات زنده را بر رويزمين محو نمايد! (خوشبختانه اين يكي در حد تئوري علمي باقي مانده و ساخته نشده است!) علم به معناي قدرت است، چه براي فرد و چه براي اجتماع. اگر قرار باشد تك تك ما مردم تنها در يك دوره از زندگي و تاريخمان كاري اساسي و بنيادي انجام دهيم، آن كار اين است كه مطالعات و تفكرات علمي خود را بالا برده و ديگران را در اين راه تشويق كنيم. حتي اگر اين به معناي رياضت باشد!

نویسنده: احمد مصدر – بیگ بنگ

منابع بیشر: Fall of Constantinople , Battle of Chaldiran , Iron Age China , arscives

– تاريخ جهان ، ليونل مونبي، ترجمه سعيديان،وفايي و كمالي نيا ، نشر آرا

دیدگاهتان را بنویسید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

3 دیدگاه

  1. “بعد ها فاش شد که تیمی به رهبری هایزنبرگ در آلمان بر روی ساخت بمب اتمی فعالیت می کرده است، اما محاسبات ایشان در مورد زمان غنی سازی اورانیوم اشتباها طولانی به دست آمده بود، اشتباهی که احتمالا به سود دنیا تمام شد.”

    البته جاي كمي شگفتي داره كه چگونه در جايي كه تقريبا تمام فيزيك نوين در دستان فيزيكدان هاي آلماني بود ولي بمب اتم توسط اون ها ساخته نشد! بايستي گفت كه پاسخ اون اشتباه برترين فيزيكدان ها و رياضيدان هاي دنيا نيست…

    در كتاب جزء و كل، هايزنبرگ توضيح ميده كه اين دانشمندان خردمند بعد از هم انديشي با يكديگر به توافق مي رسند كه باوجود فشار نيروهاي نازي به اون ها براي ارائه نتيجه، عمدا كار رو عقب بندازن چون ميدونستن كه هيتلر اگه بمب اتم داشته باشه دنيا رو به نابودي ميكشه.

    1. دوست عزيز ار توجه شما به متن و تحليل شما سپاسگزارم. من هم در دوران دانشجويي جزئ و كل را خواندم و دقيقا شبيه شما مطمئن بودم كه هايزنبرگ ضد نازي بوده و دخالتي در پروژه هسته اي نازيها نداشته است. اما با مطالعات بيشتر و افشاگري انگليسها معلوم شد كه هايزنبرگ واقعا و بدون ره گم كني مشغول اينكار بوده و در محاسباتش اشتباه كرده است. يك مستند كامل در اين باره نيز وجود دارد كه متاسفانه من اسمش را فراموش كرده ام. موفق باشي