نگاهي ديگر به تاريخ شكل‌گيري پروژه منهتن
نقش آلبرت انیشتين در برنامه اتمي آمريكا – قسمت چهارم

در سال‌هاي اخير، پرسش‌هايي در مورد اينكه چرا انیشتين دخالت نزديك‌تري پروژه منهتن نداشت، مطرح شده است. بالاخره گفته شده است كه در هر صورت، انیشتين به عنوان بزرگترين دانشمند زنده‌ي آن زمان در تمام جهان شناخته شده بود، مطمئنا مي‌توانست سهم فوق‌العاده‌اي در موفقيت نهايي اين طرح داشته باشد؟
Albert_Einstein
پاسخ به اين پرسش پيچيده است. اولا اغلب اين واقعيت ناديده گرفته مي‌شود كه انیشتين نمي‌خواست در توسعه بمب اتمي دخالت داشته باشد. او شديدا اعتقاد داشت كه نبايد به آلمان اجازه داد كه اول بمب را بسازد. اما دخالت عملي خود را در اين طرح، در تناقض آشكار با آرمان‌هاي سياسي و صلح‌‌طلبانه خود مي‌ديد.
ثانيا، با وجود اينكه انیشتين در سال‌هاي دهه 1930 عميقا درگير مكانيك كوانتومي بود، بعدها كار او روي وحدت‌بخشيدن نسبيت و مكانيك كوانتومي متمركز شد كه با كاربرد عملي شكافت هسته‌اي فاصله زيادي داشت. بنابراين، اگر در اين طرح شركت مي‌كرد، نقش او نمي‌توانست اهميت چنداني داشته باشد. از سوي ديگر در سال 1942، كه پروژه منهتن در لوس‌آلاموس تثبيت شد، انیشتين شصت و سه سال داشت و از سلامت چنداني برخوردار نبود. او نمي‌توانست پرينستون را ترك كند و به لوس‌آلاموس برود.
حتي اگر انیشتين مي‌خواست و مي‌توانست در پروژه منهتن سهيم باشد، نگراني‌هاي FBI مانع از شركت او مي‌شد. اين سازمان كه رديابي طرفداران كمونيست را يكي از هدف‌هاي خود قرار داده بود، از زماني كه انیشتين در آمريكا اقامت گزيد، فعاليت‌هاي او را تحت نظر داشت. اين سازمان انیشتين را “بسيار افراطي” مي‌دانست و تا سال 1940، يك پرونده 1500 برگي درباره او تشكيل داده بود.
بنابراين شكي نيست كه در پاييز 1939، جي. ادگار. هوور رئيس سازمان اف.بي.آي شديدا به روزولت توصيه مي‌كرد كه به انیشتين اجازه آگاهي از هيچ يك از اسرار نظامي را ندهد.
در اين زمان انیشتين يك خطر امنيتي بسيار مهم تشخيص داده شده بود.
البته اين مطلب كه انیشتين طرفدار كمونيست‌ها باشد، آن‌طور كه مورد نظر هوور بود، مضحك به نظر مي‌رسيد. به هر حال، از ديد دولت او شخصي شناخته شده بود كه مي‌تواند به راه‌هايي كشيده شود كه با ديدگاه‌هاي او فاصله دارند و بنابراين، در معرض سوء استفاده افراطي‌ها است.
در نتيجه تركيبي از دلايل مختلف باعث شد كه انیشتين در پروژه منهتن نقشي نداشته باشد. همكاران علمي او كه در لوس‌آلاموس مشغول كار بودند، اگر از اطراف شهر پرينستون مي‌گذشتند با انیشتين ملاقات مي‌كردند ولي از طرف مقامات نظامي به آنها دستور داده شده بود كه به هيچ فرد خارج از پروژه، راجع به كارهاي خود چيزي نگويند.
نظامي‌ها تحت فرمان ژنرال گرووز، همچنين دانشمنداني را كه در زمينه بمب كار مي‌كردند، به صورت گروه‌هاي مستقل از بقيه جدا كرده بود. ارتباط ميان اين گروه‌ها در پائين‌ترين سطح ممكن انجام مي‌گرفت به اين ترتيب ارزش جنبه‌هاي حساس كار هر گروه پايين آورده شده بود.
با وجود اينكه اف.بي.آي از روش‌هاي مخفي براي كارهاي خود استفاده مي‌كرد، دور نگهداشتن انیشتين از اسرار هسته‌اي درست بود. او مي‌توانست به دليل ساده‌لوحي و يا بي‌توجهي يك خطر امنيتي بالقوه باشد. او به اندازه كافي با تجربه نبود كه مفهوم نگهداري اسرار و سانسور را درك كند. او به ديگران بيش از حد اعتماد داشت و آسيب‌پذيرتر از آن بود كه در يك دوران بحراني اسرار كشور را با او در ميان گذاشت.

ادامه دارد »»»»»»

قسمت اول
قسمت دوم
قسمت سوم
قسمت چهارم

دیدگاهتان را بنویسید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.