بیگ بنگ: یک گونه از انسانیان(Hominin) منقرض شده به نام «هومو نالدی» در سال 2013 در غار دوری در آفریقای جنوبی کشف شد. این گونه 226000 تا 335000 هزار سال قبل می زیست؛ یعنی زمانی که نخستین اجداد ما با آناتومی بدن انسان امروزی در حال پیدایش بودند. بر اساس تحقیقات جدید، هومو نالدی علی‌رغم مغز کوچکش، جنبه‌های ساختاری مشترک متعددی با سایر گونه‌های هومو داشت که البته در دیگر هومونین‌ها یا میمون های بزرگ دیده نمی شود.

شبیه‌سازی سرِ هومو نالدی توسط هنرمندی به نام «جان گورش»

به گزارش بیگ بنگ، یک تیم بین‌المللی از دیرینه انسان‌شناسان از دانشگاه ویتواترسراند، دانشگاه کلمبیا و دانشگاه ایندیانا توانستند شکل مغز هومو نالدی را با مجموعه‌ای خارق‌العاده از بخش‌های جمجمه از حداقل پنج فرد بزرگسال بازسازی کنند. یکی از این افراد نقشی بسیار واضح از چین‌های مغزی در سطح لُب پیشانی مغز دارد.

دانشمندان گفتند: «آناتومی لُب جلویی هومو نالدی به انسان‌ها شباهت دارد و البته تفاوت‌‎های بسیاری با میمون‌های بزرگ دارد. دیگر اعضای نژادِ ما از هومو هابیلیس‌ها گرفته تا هومو فلورسینس با مغز کوچک، ویژگی‌های مشترکی به لحاظ لُب پیشانی با انسان‌های امروزی دارند. اما خویشاوندان ابتدایی ما انسان‌ها مثل جنوبی کپی آسا(Australopithecine) آفریکانوس، در این بخش از مغز شکل میمون مانندتری داشتند. این نشان می دهد که تغییرات کارکردی در این ناحیه از مغز در راسته هومو پدید آمد.» [گونه‌های انسانی]

دکتر «شان هرست» نویسنده و محقق در دپارتمان انسان‌شناسی دانشگاه ایندیانا گفت: «هنوز خیلی زود است که درباره زبان و ارتباطات در میان هومو نالدی‌ها قضاوت کنیم، اما امروزه زبان انسان‌ها بر این ناحیه از مغز متکی است. پشت مغز در مقایسه با انسانیان ابتدایی‌تر مثل جنوبی کپی آسا نشان دهنده تغییرات انسان مانندی بود. مغز انسان‌ها معمولا غیر متقارن است.» محققان نشانه‌هایی از این عدم تقارن را در یکی از کامل‌ترین بخش‌های جمجمه هومو نالدی پیدا کردند. آنان به سرنخ‌هایی رسیدند که می گوید بخش بصری مغز در پشت کورتکس در هومو نالدی نسبتا کوچکتر از شامپانزه‌ها بوده است؛ یعنی یک خصوصیت انسان مانند دیگر.

مقایسه جمجه‌‌های هومو نالدی با جمجمه‌های سایر گونه‌های انسانیان

مغز کوچک هومو نالدی پرسش‌های تازه‌ای را دربارۀ فرگشت ِ اندازه مغز انسان مطرح می کند. مغزهای بزرگ دردسرهای بزرگی را برای اجداد انسانی به همراه داشتند و انتظار می رود برخی گونه‌ها با رژیم‌های غذایی غنی‌تر سعی در حل این مشکل داشته باشند. اما این سناریو به نظر نمی رسد که در مورد هومو نالدی کارساز باشد چرا که آنها دست های مناسبی برای ابزارسازی داشتند؛ پاهای بلند و انسان مانند و دندان‌های خوب نیز نشان از یک رژیم غذایی با کیفیت دارد.

دکتر «جان هاکس» نویسنده و محقق از موسسه مطالعات فرگشتی در دانشگاه ویتواترسراند گفت: «مغز هومو نالدی به مغز هومو هابیلیس شباهت دارد که 2 میلیون سال پیش می زیست. اما هومو هابیلیس چنین مغر کوچکی نداشت، بر خلاف هومو نالدی. ساماندهی مغز انسان مانند به این معناست که هومو نالدی علی رغم داشتن مغزی کوچکتر، رفتارهای مشترکی با انسان‌ها داشته است.»

پروفسور «لی برگر» از موسسه مطالعات فرگشتی دانشگاه ویتواترسراند بیان نمود: «شناخت و بررسی مغز کوچک اما پیچیده هومو نالدی تاثیر مهمی بر مطالعه اصول باستان‌شناسی آفریقایی خواهد داشت. باستان‌شناسان بطور عجولانه این فرض را مطرح کرده اند که صنایع ابزار سنگی پیچیده ساخته انسان‌های امروزی بوده است. با توجه به اینکه هومو نالدی در آفریقای جنوبی و در زمان ظهور صنعت دوره سنگی میانه می زیست، شاید فرضیه فوق کاملا اشتباه بوده باشد.» جزئیات بیشتر این پژوهش در Proceedings of the National Academy of Sciences منتشر شده است.

ترجمه: منصور نقی لو/ سایت علمی بیگ بنگ

منبع: sci-news.com

دیدگاهتان را بنویسید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

6 دیدگاه

  1. دوست من هم هم در مورد گونه ها چنین فکری نمیکنم.
    چنانکه در این سایت هم آمده نئاندرتاها با انسانها آمیزش داشتند و اتفاقا این آمیزشها به انقراض این گونه کمک کرده

  2. بادرود
    دوست گرامی ازدیدگاه خوبتون استفاده کردم.فقط نکته ای به ذهنم اومدکه عرض میکنم.
    به نظرم بایدبه دنبال تعریف دیگری از *گونه* باشیدویااینکه استثناهایی برای گونه هاقائل شوید.
    مثال شمادرموردجفت گیری بزومیش(به هردو،گوسفندگفته میشه)کاملادرسته.امابایددرنظرداشت که حیواناتی هم وجوددارندکه ازترکیب دوگونه متفاوت ازهم بوجودآمده اند.بعنوان مثال قاطر،که نتیجه جفت گیری اسب والاغ است.
    فکرکنم گونه های متفاوت ازهم(مثل شیروپلنگ)که ازیک گروه (گربه سانان)هستندومنشااولیه آنهایک گونه بوده،درصورتی که دارای ویژگیهای ژنتیکی مشابه ویا خاصی باشندمیتونندبا هم زادوولدکنند.

    باسپاس

  3. اصولا وقتی حرف از گونه می زنیم یعنی اینکه دو گونه متفاوت از هم بدلیل جدایی ژنتیکی به دو گونه متفاوت تبدیل شده اند و این دو گونه خزانه ژنتیکی متفاوتی دارند که نمی توانند با هم زاد و ولد کرده و زاده زیستا و پایا بوجود آورند.مثلا بز و گوسفند از یک گونه اولیه مشتق شدند و الان دو گونه کاملا متفاوت هستند و اگر با هم جفتگیری کنند بدلیل تفاوت در اطلاعات ژنتیکی سلولهای هرکدام سلول نطفه پس از چند تقسیم از بین می رود و جنینی تشکیل نمی شود.عوامل دیگری هم بر جدا ماندن خزانه ژنتیکی دو گونه متفاوت از جانوران تاثیر گزار هستند واگر ما داریم از گونه های متفاوت انسانی حرف می زنیم پس به هیچ عنوان نباید از زادو ولد بین این گونه ها حرف بزنیم.یعنی امکان نداشته از این چندگونه مختلف انسانی زاده ای زیستا و پایا که قادر به انتقال مداوم ژنهای جدید باشد بوجود آمده باشد.مگر اینکه بگوییم انسانهای قدیمی همه یک گونه بوده اند و تفاوتهای بین آنها آنقدر نبوده که خزانه ژنی آنها کاملا از هم تفکیک شده باشد.که نتوانند با هم تولید مثل کنند.

  4. من فکر ميکنم همين حالا هم انسان هاي مختلفي داريم يعني از گونه هاي متفاوت مثلا بومي هاي استراليا و بوميهاي امازون

    1. بومیان آمازون و استرالیا و غیره DNA انسان هستند تفاوت باید در ساختار DNA باشند تا گونه ایی متفاوت نام گذاشت…
      آقای نقی لو تشکر برای ترجمه. بسیار عاالی