گرانش، از نيوتن تا اينشتين – قسمت هفتم
(از سري مقالات تاريخ علم)
با اينكه ادينگتون يك روشنفكر مستعد بود و اعتماد لازم را براي رهبري يك گروه تحقيقاتي به دست آورده بود،او همچنين به اندازهاي قوي و نيرومند بود تا از يك سفر پرماجراي سخت منطقهاي حارهاي، سالم برگردد و اين امر مهمي بود. زيرا سفرهاي تحقيقاتي نجومي، چون بسيار سخت و پر مشقت بودند و دانشمندان را به محدوديت ميكشاندند، به سفرهاي سخت مشهور بودند.
در هشتم مارس 1919، ادينگتون و گروه او بندر ليورپول را با كشتي HMS Anselm به سوي جزيرهي مادريا (Maderia) ترك كردند كه در آنجا دانشمندان به دو گروه جداگانه تقسيم شدند. گروهي با همان كشتي (Anselm Eddington) به برزيل رفت تا از منطقهي سوربال در جنگل برزيل، كسوف را مشاهده كند، در حاليكه ادينگتون و گروه ديگر، با قايق حامل وسايل، به نام پرتقال به جزيرهي پرينسيپي (Principe) رفتند. اين جزيره در آن طرف سواحل گينهي استوايي در غرب آفريقا قرار دارد. انتظار چنين بود كه اگر هواي ابري صحنهي خورشيدگرفتگي در آمازون در جنگل آمازون را تيره و تار ميساخت، شايد گروهي كه به آفريقا رفته بود، ميتوانست با وضعيت بهتري روبهرو گردد و موفقيت را به دست آورد يا بر عكس.
به هر حال وضعيت جوي، ميتوانست اينگونه سفرهاي تحقيقي را با موفقيت يا شكست همراه سازد. هر دو گروه تصميم گرفتند بيدرنگ پس از ورود به منطقه به قصد مشاهدهي صحنهي خورشيدگرفتگي به منطقهي دلخواهشان حركت كنند. ادينگتون، با استفاده از يكي از قديميترين وسايل نقليهي چهارچرخي خود، از منطقهي پرين سيپيي ديدن كرد و پس از آن تصميم گرفت كه تجهيزات خود را در منطقهي روكاساندي (Rocasundy) كه مكاني مرتفع در شمال غربي جزيره بود، پياده كند. اين مكان كمتر در معرض و متمايل به آسمانهاي ابري قرار ميگرفت. گروه ادينگتون به بررسي صفحات عكاسي و تجهيزات پرداخت تا همه چيز براي روز موعود آماده باشد.
مشاهدات خورشيدگرفتگي ميتوانست سه نتيجهي ممكن را در بر داشته باشد. شايد نور ستاره به مقدار كم انحراف داشت كه اين وضعيت مطابق با پيشبيني نظريهي جاذبهي نيوتن بود و يا شايد هم چنان كه اينشتين انتظار داشت، يك انحراف نوري قابل ملاحظهاي رخ ميداد كه اصل نسبيت عام او را تأييد ميكرد و يا شايد نتيجهي اين مشاهده نه با نظريهي نيوتن و نه با نظريهي اينشتين مطابقت و هماهنگي نداشت كه اين وضعيت چنين اثبات ميكرد كه هم نيوتن و هم اينشتين هر دو اشتباه كرده بودند. اينشتين اظهار داشته بود كه ستارهاي كه در لبهي خورشيد ظاهر ميشود، يك زاويهي 1/74 آرك ثانيه انحراف نوري را كه برابر با 0/0005 درجه بود، پديد ميآورد.
اين اندازه در توان سنجش تجهيزات همراه ادينگتون بود و نيز دو برابر مقدار انحراف نورياي بود كه توسط نيوتن پيشگويي شده بود. يك چنين انحراف زاويهاي برابر با انحراف نور يك شمع است كه در فاصلهي يك كيلومتري به مقدار يك سانتيمتر به سمت چپ حركت داده ميشود.
همچنان كه روز خورشيدگرفتگي نزديك ميشد، ابرهاي نا به هنگام در آسمان بالاي مناطق سوربال (Sorbal) و پرين سيپي، جمع شدند و به دنبال آنها،طوفانهايي ناگهاني از رعد و برق و باران از راه رسيد. درست يك ساعت پيش از اينكه قرص كامل ماه براي نخستين بار با لبهي خورشيد مماس شود، طوفانها ملايم شدند، اما آسمانها هنوز تيره و تار به نظر ميرسيد و شرايط ديد هنوز ايدهآل نبود. مأموريت در خطر بود. ادينگتون آنچه را كه پس از آن رخ داد در دفتر خاطراتش يادداشت كرد:
«« حدوداً نزديك ظهر، باران متوقف گشت و تقريباً در سال 1/30 بود كه منظرهي بخشي از خورشيد به خوبي پيدا شد. ما ديدار كوتاهي از خورشيد داشتيم. من كسوف را نديدم، زير مشغول تعويض صفحههاي عكاسي بودم. فقط نگاهي كوتاهي به صحنهي خورشيدگرفتگي داشتم تا مطمئن شوم كه كسوف آغاز شده و نيمنگاه كوتاه ديگر، زماني بود كه ميخواستم ببينم چه مقدار ابر در آنجا وجود داشت.»»
اين گروه مشاهدهكننده با دقت نظامي كارشان را دنبال ميكردند. صفحات عكاسي نصب گرديدند و در مقابل صحنهي خورشيدگرفتگي قرار گرفتند و به فاصلهي زماني لحظه به لحظه هر ثانيه جابهجا شدند. ادينگتون در اين باره چنين يادداشت كرد:
«« ما شاهد چشمانداز خارقالعاده آسمان نيمهروشن و يك سكوت مطلق بوديم، سكوتي كه تنها با سر و صداي ما مشاهدهكنندگان و يا با ضربان زمانسنج كه حالا 302 ثانيه از زمان مشاهده را بيان ميدارد، شكسته ميشد.»»
ادامه دارد ….
منبع: كتاب انفجار بزرگ نوشتهي سايمون سينگ
لینک قسمت اول
لینک قسمت دوم
لینک قسمت سوم
لینک قسمت چهارم
لینک قسمت پنجم
لینک قسمت ششم