بیگ بنگ: آیا جهان های موازی واقعا وجود دارند؟ نوعی از جهانهای موازی می تواند وجود داشته باشد که باعث سر درگمی اینشتین شده بود و هنوز هم برای فیزیکدانان دردسرساز است. این جهان موازی کوانتومی است که با مکانیک کوانتومی عادی پیش بینی می شود. پارادوکس های فیزیک کوانتومی گویی آنقدر حل ناشدنی اند که برنده ی نوبل ریچارد فاینمن دوست داشت بگوید که هیچکس واقعا از نظریه کوانتوم سر در نمی آورد.


گزنده ترین مثال این معما عبارت است از مسئله مشهور « گربه شرودینگر » ( 1 ) . شرودینگر با گفتن اینکه « اگر کسی مجبور شود که سراغ این پرسش کوانتومی لعنتی برود، آنگاه تاسف می خورم که چرا در این کار دست داشته ام » پاردوکس گربه شرودینگر به این قرار است: گربه ای در جعبه ای سر بسته گذاشته می شود. درون جعبه تفنگی به سمت گربه نشانه روی شده ( و ماشه ی آن به شمارنده ی گایگری در کنار تکه ای اورانیوم متصل است. ) بطور عادی زمانی که اتم اورانیوم واپاشی کند، شمارنده ی گایگر و سپس ماشه ی تفنگ را بکار می اندازد و گربه کشته می شود. اتم اورانیوم می تواند واپاشی کند یا نکند. گریه یا زنده است یا مرده. عقل سلیم چنین می گوید.اما در نظریه کوانتوم، با اطمینان نمی دانیم که اورانیوم واپاشی کرده باشد. پس مجبوریم دو احتمال را جمع بزنیم، تابع موج اتم واپاشی کرده به اضافه ی تابع اتم دست نخورده. اما این بدین معناست که، برای توصیف گربه، مجبوریم دو حالت گربه را جمع بزنیم. پس گربه نه زنده است نه مرده. جانور، بصورت مجموع گربه ی زنده و مرده ارائه می شود!

همانطور که فاینمن زمانی نوشت: مکانیک کوانتومی ( 2 )، از دیدگاه عقل سلیم، طبیعت را بی معنی توصیف می کند و این کاملا با آزمایش همخوانی دارد. پس امیدوارم که شما طبیعت را به همین صورت بی معنی بپذیرید. از دیدگاه اینشتین و شرودینگر این چرندی بیش نبود.

universes

در نگاه نخست مفهوم کیهانشناسی کوانتومی گویی عبارتی متناقض است: نظریه ی کوانتومی به جهان بی نهایت ریز اتم اشاره دارد، حال آنکه کیهان شناسی به کل جهان باز می گردد. ولی به این توجه کنید: در لحظه ی بیگ بنگ، جهان بسیار کوچک تر از الکترون بود. هر فیزیکدانی با این موافق است که الکترونها باید کوانتیده باشند، یعنی آنها با یک معادله ی موج احتمالاتی ( معادله دیراک ) ( 3 ) توصیف می شوند و می توانند در حالت هایی موازی وجود داشته باشند. بنابراین اگر الکترون ها باید کوانتیده باشند، و اگر جهان زمانی کوچکتر از الکترون بوده است، آنگاه جهان نیز باید در حالت های موازی وجود داشته باشد، نظریه ای که بطور طبیعی با رهیافت « چند جهانی » ( 4) ختم می شود.
جهان به سادگی در حالت های موازی وجود دارد که همگی یک تابع موج اصلی موسوم به « تابع موج جهان » تعریف می شوند. در کیهان شناسی کوانتومی جهان از افت و خیز کوانتومی خلاء سر بر آورده است، یعنی بصورت حبابی کوچک در کف فضا- زمان. بیشتر بچه جهانها در کف فضا- زمان دارای بیگ بنگ هستند و پس از آن فورا داری بیگ کرانچ می شوند. به همین دلیل است که ما هرگز آنها را نمی بینیم، زیرا آنها بسیار کوچک هستند و عمر کوتاهی دارند. یعنی « هیچ چیز » جوشان از بچه جهانهایی است که به وجود می آیند و از بین می روند، ولی در مقیاسی آنچنان کوچک که با دستگاههای ما آشکارسازی نمی شوند.
استیون هاوکینگ ادعا می کند که جهان ما، جهان ویژه ای است. زیرا تابع موج جهان برای جهان ما بزرک است و تقریبا برای بیشتر دیگر جهانها برابر صفر است. این نظریه که جهان ما از « هیچ چیز » کف فضا-زمان به وجود آمده، شاید آزمون ناپذیر باشد ولی با چندین مشاهده ی ساده سازگار است.

نخست: بسیاری از فیزیکدانان خاطر نشان که بسیار شگفت آور است که مقدار کل بارهای مثبت و منفی در جهان ما دست کم با صحت آزمایشی دقیقا صفر می شود. این امر را که گرانش در فضای بیرونی نیروی غالب است بدیهی می دانیم، ولی دلیل آن تنها این است که بارهای مثبت و منفی دقیقا همدیگر را خنثی می کنند. یک راه ساده برای توضیح این پرسش وجود دارد و که فرض کنیم جهان ما از هیچ چیز به وجود آمده و هیچ چیز دارای بار صفر است.

دوم، جهان ما اسپین صفر دارد. اگر چه کورت گودل سال ها کوشید نشان دهد که جهان، با جمع زدن اسپین ( 5 ) کهکشانهای مختلف دارای اسپین است، امروزه اخترشناسان عقیده دارند که اسپین کل جهان صفر است. اگر گیتی از هیچ چیز آمده باشد، توضیح این پدیده آسان می شود چون هیچ چیز اسپین ندارد.

سوم، آمدن جهان ما از هیچ چیز به تشریح این نکته کمک می کند که چرا مقدار کل ماده – انرژی جهان چنین اندک یا حتی صفر است. هنگامی که ما انرژی مثبت ماده و انرژی منفی همراه گرانش را جمع بزنیم، گویی آنها همدیگر را خنثی می کنند.

پی نوشت:

1 – گربه شرودینگر : http://en.wikipedia.org/wiki/Schr%C3%B6dinger%27s_cat

2- مکانیک کوانتومی : https://en.wikipedia.org/wiki/Quantum_mechanics

3- معادله دیراک : http://en.wikipedia.org/wiki/Dirac_equation

4- چند جهانی : http://en.wikipedia.org/wiki/Multiverse

5- اسپین: همه ذرات داری ویژگی بنام اسپین هستند که مربوط می شود به اینکه ذره از جهتهای مختلف به چه شکلی و شمایلی بنظر می رسد.

 

 

پاسخ دادن به dana لغو پاسخ

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

39 دیدگاه

  1. وای خدایا طرف این همه اومده آزمایش کرده تلاش کرده محاسبه کرده حالا اینا میان ربطش میدن به آفریدگار خوب و مهربون که خودش از هیچی به وجود اومده ولی جهانو به وجود آورده (:

  2. باسلام. بسیار مطالب فوق العاده ای دارید اما سوالی برایم پیش امده.من شنیده ام این اثر برهم نهی و چند حالتی به این دلیل است که در سرعت های نزدیک به نور زمان دیگر معنای خود را از دست داده و ذرات می توانند در یک لحظه در چند مکان باشند.مشخصه که این سرعت به دلیل جرم ناچیز است ولی نقطه تکین اولیه جرم بسیاری داشته و نباید اینگونه باشد.بسیار ممنون می شوم اگر جوابم را بدهید.

  3. سلام بر همه عزیزان،متاسفانه من این مطالب رو دیر دیدم،اما با دیدگاه دوست عزیز قبل از آدم موافقم،اگر بخوام خلاصه بگم دقیقا رابطه آفریدگار با این دنیا و ما رو اینه که وقتی عرفا میگم خدا همه جا هست و هیجا نیست معنی همان شعریه که میگه ب هرجا بنگرم کوه و در دست نشان از قامت رعنا ته بینم،چون خدا در همه چی هست ولی نیست،یعنی چی؟ مثل این می مونه که وقتی میگیم سرمون درد میکنه درد وجود داره در سر ولی درد چیزی نیست ببینیم،اما میدونیم هست،نظریه طراحی هوشمند رو بخوایم کامل تر بهش فکر کنیم اینه که الان مثلا ما خدا هستیم و میخوایم یه جهان خلق کنیم،چشمامو ن رو ببندیم و تو ذهنمون یه دستی بسازیم،بلافاصله خلق میشه،یه رودی هم یه گوشش جاری کنیم،یه درخت بزرگ،تعدادی گوسفندم تو دشت در حال چرا،یه چوپان هم زیر سایه درخت،یه نی ای هم بدیم دست چوپان نی بزند و…. حالا ما یه گوشه از جهانی رو خلق کردیم در ذهنمان که زندگی درونش جاریست،اون چوپان نمیتونه که ساخته ذهن ماست و تمام فکرش در آن لحظه این است که گوسفنداشو سری کنه ببره خونه،گوسفندها هم نمیدونن،فقط میخوان غذا بخورم و چوپان رو میشناسن با صدای نی،سگ گله،پرندها،درخت،رود و همه جریانات اونجا به کار خودشان مشغول هستند،اما آنها واقعی هستند؟!من اگر خدایشانم کدام دقیقا؟من در تک تک ذرات اون مخلوقات هستم،چون من تو ذهنم خلقشون کردم و هیچ کدام از من جدا نیستن،یعنی وجود دارم اما نیستم…

    امیدوارم توانسته باشم مطلب رو برسونم،خوشحال میشم از دوستانی مثل قبل از آدم بیان تا با هم بیشتر گفتگو داشته باشیم
    Arash501f@gmail.com این ایمیل منه

  4. با سلام.من امروز دنبال یه چیزی تو گوگل می گشتم که به این مطلب برخوردم و کامنتا رو دیدم .بعضی کامنتا خیلی جالب بود.ممنون میشم اگه این شخص (قبل از آدم!!؟؟ )توضیحات بیشتری راجع به حرفاشون بدن.
    قبل از آدم!!؟؟ اما بدونید با رعایت بسیاری از دستورات کمی و کیفی زندگی سالم، میشه روی انرژی ( خودمون) طوری اثر بگذاریم که رفتار و حرکت اون کاملا تحت کنترلمون باشه و هرجا که خواستیم کل انرژیمون رو هدایت کنیم. اونوقت شما میتونید کمی به عقب برگردید، جلو تر برید و یا از خیلی از موانع ماده براحتی عبور کنید! شدنیه. اگر خیلی خوب اصول رو رعایت کنید حتی میشه زمان عبور از شیشه دوم رو خودمون تعیین کنیم(‌یعنی میشه اصلا نمرد (‌چیزی که سالهای مدیدی دانشمندان باستان بدنبالش بودن ،‌بله عمر جاوید) بنظر من میشه بهش رسید مشروط بر اینکه دستوراتو مشخصات فنی کمی و کیفی زندگی رو که بهمون بزبان کدینگ داده شده، خوب استفاده کنیم و بکار بگیریم.

  5. فیزیک یه علم بررسی علمه…
    وقتی میخوای واردش بشی باید خودتو پیش زمینه ی ذهنت اعتقاداتتو دم در بذاری
    که البته به نظر من برای بی خدا ها اثبات نبود و برای خدا دارا اثبات بود خواست
    بی خدا ها دنبال دلیل و خدا دار ها دنبال فهم آفرینش خدا هستند…
    فیزیک واقعا واقعا قشنگ
    اگر میخوای ازش لذت ببری و درکش کنی باید همه چیزتو به جز علاقه کنار بذاری و وارد بشی
    ممنونم از وبسایت عالی و مطالب زیبا و پربارتون

  6. بحث فيزيك با فلسفه و الهيات پيش نميره . تمام پيش فرضها و باورهاى دينى و غير دينى رو بايد گذاشت كنار و از هرگونه حدس و گمان دورى كرد . زبان فيزيك ، زبان علم هست و با پيش فرضهاى ما هيچ ربطى نداره . خصوصا فيزيك كوانتوم كه حتى با پيش فرضهاى علمى ما نيز ربطى ندارد و حتى دانشمندان را متحير كرده .

  7. آدم باید خیلی مطالعه بکنه تا بتونه از این قبیل مسائل علمیو خوب درک کنه.ولی اگه این نظریه رو بخوایم در مورد کل جهان بپذیریم،این یعنی اینکه الان ماهم هیچ هستیم و احتمالا خداهم هیچه.البته نمیخوام مسائل دینیو با علمی قاطی بکنم.اما درک و باور کامل این مسئله برای انسان فاجعه به بار میاره.باید خیلی مطالعه کرد.مرسی

  8. اینجا صحبت از فیزیک است نه تفسیر قرآن!

    فیزیک نظری یعنی‌ تطابق تئوری و واقعیت و این بدین معنی‌ است که واقعیت اصل است و نه تئوری.

    مسلما تئوری اجازه پرواز تخیل را میدهد ولی‌ همیشه باید روی زمین واقعیات بمانیم.

  9. آقای خلیل من نمیدونم اسپینوزا چیه!!! لطفا اول لینکشو بذارید بعد بگید مطالعه کنم!!!!!!…

    1. خانم میترا عرض کنم خدمت شما که باروخ اسپینوزا فیلسوف هلندی قرن هفدهم میلادی میباشد و اگر در گوگل سرچ کنید میتوانید مطالعه فرمایید. ضمنا وقتی خبر نکار از انشتین میپرسد که ایا شما خدا را قبول دارید ایشان درجواب خبرنگار میگویندکه من ان خدایی را قبول دارم که اسپینوزا قبول دارد وسلام.

  10. قبل از آدم!!؟؟ چجوری میشه که آدم بتونه عمر جاوید داشته باشه؟! این غیر ممکنه مگه اینکه علم اونقدر پیشرفت کنه که دانشمندا یه دارویی بتونن بسازن و بگن که هر کس اینو بخوره عمر جاوید می گیره!!!!
    من که فکر می کنم آدم نباید خودشو درگیر این جور مسائل کنه و باید به خدا ایمان داشته باشه. وگرنه خیلی راحت نابود میشه. اگه آدما به بهشت و جهنم ایمان نداشته باشن همه همدیگرو میکشن بهشت و جهنمی که میتونیم تو ذهنمون بسازیم مرحله اولش ایمان به دستورات خدا توی قران هستش. حتی اگه به دستوراتش عمل نکنیم فقط ایمان بهش میتونه نجاتمون بده. چراکه بیشتر پیشرفتای علمی جرقش از تو قران بوده. به امید روزی که همه به قران ایمان بیارن و توزندگی بهش عمل کنن حتی اگه به چند تا از دستوراتشم عمل نکنیم حداقل به بقیش عمل کنیم و بهش ایمان داشته باشیم. لا حول و لا قوه الا لاه العلی العظیم…
    درضمن مگه ما مادرمونو انتخاب کردیم؟ اما میگیم که مادر ماست و خیلی خوشحالیم که مادر داریم وتنها نیستیم. در مورد خدا هم همینطوره مگه ما می دونیم خدا چجوری اومده؟ ولی میگیم که ما خدا داریم و همینه که به ما انرژی میده رو پاهامون وایسیم. پس به نظر من ایمان به خدا از همه چیز غنی تره. تا ایمان به هیچ …

  11. يا بهتر در رابطه با موضوع بالا اينطوري بگم ،‌وقتي انرژي از شيشه دوم رد ميشه ، اونا كه اونور شيشه هستن ميتونن اينور ببينن ولي اينطرفيآ نموتونن اونور شيشه دوم رو ببينن،‌ شما تصور كنين يك شيشه رفلكس رو كه روي پنجره خونتون قرار داره،‌تو روز كسي از بيرون نميتونه داخل خونتون رو ببينه،‌يعني اينكه طوري طراحي شده تا نور يا انرژي اي از داخل خونه به سمت بيرون ديده نميشه، اما شب كه شد اين قضيه عكس ميشه! يهني اينكه طراحي پرده ها خيلي اصوليه و همونطور كه دلش خواسته طراحي كرده. اما بدونيد با رعايت بسياري از دستورات كمي و كيفي زندگي سالم، ميشه روي انرژي ( خودمون) طوري اثر بگذاريم كه رفتار و حركت اون كاملا تحت كنترلمون باشه و هرجا كه خواستيم كل انرژيمون رو هدايت كنيم. اونوقت شما ميتونيد كمي به عقب برگرديد، جلو تر بريد و يا از خيلي از موانع ماده براحتي عبور كنيد! شدنيه. اگر خيلي خوب اصول رو رعايت كنيد حتي ميشه زمان عبور از شيشه دوم رو خودمون تعيين كنيم(‌يعني ميشه اصلا نمرد (‌چيزي كه سالهاي مديدي دانشمندان باستان بدنبالش بودن ،‌بله عمر جاويد) بنظر من ميشه بهش رسيد مشروط بر اينكه دستوراتو مشخصات فني كمي و كيفي زندگي رو كه بهمون بزبان كدينگ داده شده، خوب استفاده كنيم و بكار بگيريم. ( خيليآ خوششون نميآد چون دنبالش نميرد كدخونيشو ياد بگيرن – همين ،‌فقط بايد بتوني سيستم كد خوني اونار ياد بگيري)‌پس هر چي بيشتر بخوني و اگر يه استاد خوب ،‌خوبآ نه ملا و بچه ملا داشته باشي خيلي خوب و زود ميتوني راه صد ساله رو يك روزه بري.

  12. اونجا كه ميگه چون پرده در افتد نه تو ماني نه من، يعني چي؟ بين ما و جهان موازي فقط يك لايه اي هست كه وقتي انرژي ( ما) از اون لايه عبور ميكنه رنگي و حالتي بخودش ميگيره كه در دنياي مادي ما قابل ديدن ميشه،‌البته وقتي از پرده دوم رد بشيم به يه حالت ديگه اي از انرژي در ميآييم كه اينوريآ ديگه نميبينن و لي اونوريها ميتونن ببينن. البته طبق بررسي اونها كه از پرده دوم ردي ميشن ميتونن قبلي ها رو درك كنن ولي كانال ارتباطيشون قطعه و ديگه نموتونن با انرژي قبلي بصورت فيزيكي ارتباطي داشته باشن (‌مثل آپارت كه نورشو ميتوني ببيني ولي تصويرو نه،‌وقتي روي پرده افتاد ميتوني تشخيص بدي كه چيه). بعدا بيشتر ميگم.

  13. با سهند كاملا موافقم،‌خيلي خوب تونسته مفهومو متوجه بشه. اي ول.
    در واقع ما تصويري از يك واقعيت هستيم، در واقع اثري يا بهتر بگم انرژي اي هستيم از يك اتفاق يا واقعيت كه هنوز اثر اون واقعيت تموم نشده. از بيدبنگ همه هستي و بخصوص ما بوجود اومديم، حالا اين اثر يا بعبارتي هستي رو و مارو فرض كنيد يكسري انرژي هاي خطي هستن كه از يك شيشه رنگي رد ميشن تا به يك شيشه ديگه برسن،‌ما وقتي از شيشه اول رد ميشيم ديديه ميشيم و وقتي از شيشه دوم عبور ميكنيم ديگه ديده نميشيم،‌يعني بدنيا ميآييم و دوبار از دنيا ميريم. نكته؛ اگر بتونيم با يكسري كارها انرژي خودمون رو در راستاي حركت انرژي اصلي هدايت كنيم ميتونيم سرعت حرمتمون رو كنترل كنيم ( يعني زمان بيشتري بين دو شيشه بمونيم) اگر بخاهيم از مسير اصلي انرژي خارج بشيم يعني خود بخود سرعتمون ميره بالا و از شيشه دوم زودي عبور ميكنيم.( همه اينها توي قرآن و احاديث اومده و البته همونطور كه خودش گفته،‌براي انديشمندان جاي تامل و انديشيدن زيادي داره.تمامي اصول و دستوراتش هم براي اينه كه بتوني سرعتتو كنترل كني،‌چراكه وقتي سرعتتو كنترل كني ميتوني لذتي روي حس كني كه هيچ قابل مقايسه با لذتهاي ديگه نيست. ( بعدا موضو را بازتر ميكنم) تي فدا

    1. با سهند كاملا موافقم،‌خيلي خوب تونسته مفهومو متوجه بشه. اي ول.
      در واقع ما تصويري از يك واقعيت هستيم، در واقع اثري يا بهتر بگم انرژي اي هستيم از يك اتفاق يا واقعيت كه هنوز اثر اون واقعيت تموم نشده. از بيدبنگ همه هستي و بخصوص ما بوجود اومديم، حالا اين اثر يا بعبارتي هستي رو و مارو فرض كنيد يكسري انرژي هاي خطي هستن كه از يك شيشه رنگي رد ميشن تا به يك شيشه ديگه برسن،‌ما وقتي از شيشه اول رد ميشيم ديديه ميشيم و وقتي از شيشه دوم عبور ميكنيم ديگه ديده نميشيم،‌يعني بدنيا ميآييم و دوبار از دنيا ميريم. نكته؛ اگر بتونيم با يكسري كارها انرژي خودمون رو در راستاي حركت انرژي اصلي هدايت كنيم ميتونيم سرعت حرمتمون رو كنترل كنيم ( يعني زمان بيشتري بين دو شيشه بمونيم) اگر بخاهيم از مسير اصلي انرژي خارج بشيم يعني خود بخود سرعتمون ميره بالا و از شيشه دوم زودي عبور ميكنيم.( همه اينها توي قرآن و احاديث اومده و البته همونطور كه خودش گفته،‌براي انديشمندان جاي تامل و انديشيدن زيادي داره.تمامي اصول و دستوراتش هم براي اينه كه بتوني سرعتتو كنترل كني،‌چراكه وقتي سرعتتو كنترل كني ميتوني لذتي روي حس كني كه هيچ قابل مقايسه با لذتهاي ديگه نيست. ( بعدا موضو را بازتر ميكنم) تي فدا

  14. با تشکر از مدیر سایت و همه دوستان باید بگم نظرسه ای که الان ذهن دانشمندان رو مشغول کرده و مشکل روز دنیای فیزیک هست نظریه اینتلیجنت دیزاین یا طراحی هوشمنده خیلی از دانشمندان مثل مایک تیگان و دیوید ساسکیند و خیلیای دیگه که الان حضور ذهن ندارم بر این باورن که جهانی که ما زندگی می کنیم توسط موجودی یا نیرویی فرای ذهن و عقل ما آفریده شده و تجسم یا بقول دوستمون تصوصری از دنیای واقعی دیگه ای هست که درکش برای ما امکان پذیر نیست،برای سادگی میشه اینطور فرض کرد که شخصیتهای گرافیکی توی یک نر افزار یا خود برنامه های هوشمند کامپیوتری رو در نظر بگیرید دنیای مجازی درون کامپیوتر همون دنیای ما و دنیای خود ما که این نرم افزار درونش طراحی و ساخته شده همون دنیاییه که ما همیشه دنبال درک و شناختش هستیم و همونیه که دنیای ما توش ساخته شده شاید برای همین جمع همه شاخصه های فیزیکی صفر میشه چون کلا چیز بی معنی و مجازیه مثل برنامه کامپیوتر که مجکوعه ای از سیگنالها وصفرو یک های فرضیه!!!

  15. یه ذره فکر کنین…
    برفرض اگر اول تخم مرغ بوده باشه؛فک میکنین چه جوری باید تبدیل به مرغ می شده و خودش نسلشو ادامه می داده؟؟!آیا مادری داشته که باعث شکسته شدن پوسته اش بشه؟!!!
    پس به احتمال 90% اول مرغ آفریده شده بوده و اون نسلشو ادامه داده!
    همین به درک این مقاله کمک بزرگی میکنه…

  16. به نظرم دلایلی که مربوط به اسپین جهان و بار الکتریکی زکر شده به علت هولوگرافیک بودن جهان … البته این فقط یک فرضیست اما یکی از الزامات فیزیک کوانتوم هست …
    تو این نظریه میگه دنیا فقط یک تصویر از یک جهان چند بعدی که ما به اون دسترسی نداریم …
    در کل ما نمی تونیم با مشاهداتمون در مورد جهان در مورد مفاهیمی مانند خدا قضاوت کنیم چون همونطور که شعرا و عرفا میگن در وهم نگنجد…

    مشاهده ناظر واقعیت چیزی که مشاهده میشه رو تغییر میده شما فرض کنید یه کلاس مدرسه ابتدایی قبل اومدن معلم چقد شلوغه و سر و صداست اما با حضور و در واقع مشاهده معلم یا همون ناظر رفتار بچه ها کاملا عوض میشه می خوام بگم که تمام کشفیات علم به نحوی ارتباط شدیدی با مشاهده داره و خود مشاهده چقد رفتار ماده رو عوض میکنه به خصوص در مورد ذراتی مثل الکترون که رفتارش پایه فیزیک کوانتوم هست…
    علم واقعا ناقص…

  17. جهان از هیچ آفریده شده و این امری غیر قابل باور نیست . در سال 1965 بعد از شکافت اتم و پی بردن به الکترون و پروتون مساله این بود که اینها خود از چه تشکیل شده اند . دانشمندان بعد از کاوشهای بسیار بیانیه ای را منتشر کردند که جهان از هیچ آفریده شده و از درون اتم چیزی جز صوتی که از کهکشانها و توسط گیرنده های رادیوئی بسیار بزرگ شنیده میشود وجود ندارد. این مطالب در مجله های علمی آن زمان منتشر شده است.

    هیچم و از هیچ زادم یک نفس لا اله گفتم الا هو و بس

    1. نمی دونم منظورت از صوتی که از کهکشانها میاد چیه ولی دوست عزیز دنیای زیر اتم که مشهور به دنیای کوانتوم میشه پس چیه؟
      کوارک،آنتی کوارک،انرژی پایه خلاء،طول پلانک،نوترینو،الکترون،پوزیترون،پروتون،نوترون و…پس چین؟
      خوبه بگم که مقیاسهای طولی داریم مثل زپتومتر و یوکتومتر که قطر الکترون که کوچکترین ذره شناخته شده است 100 یوکتومتره!!!!
      پس این مقیاسها واسه چی تعریف شدن؟؟؟

      1. حرفت درسته سهند …و به نظر من حتما همه ی اینا هم از چیزی ساخته شدن که ما هنوز بهش نرسیدیم ….
        و در کل همین هم تنها دلیلی که باعث شده من کمی به خدا اعتقاد داشته باشم 🙂

    1. شاید هیچکدوم نبوده . هر دو از جای دیگری آورده شده. به این هم فکر کن . همانطور که قبلا در استرالیا خرگوش نبوده و الان هست. عزیزجان
      همیشه حقیقت همانطور که ما دلمان میخواهد باشد نیست. به این فکر نکردی چرا توی این فیلمها کنار دایناسورها گاو و گوسفند نیست؟ چون نبوده

    2. اگه مطالبی در باره تکامل موجودات زنده از یک سلول اولیه در آب تا دلیل و شکل امروزی اونها خونده باشی، متوجه میشی که اول مرغ بوده که تخم مرغ هم از اون بوجود اومده

    3. این سوال یکی از مسخره ترین سوال هایی هست که خیلی جاها دیدمش
      خُب معلومه اول مرغ بوده
      مث این میمونه بگیم اول رحم خالی بوده و بچه توش بدنیا اومده و خودکار رشد کرده بعد آدم بوجود اومده 😐
      خُب این با عقل جور در میاد ؟ رحم میتونه تنها بخودیه خود باشه و تشکیل نطفه بده ؟ 😐

    4. دانشمندان کشف کردن اول مرغ بوده، چون تو پوسته تخم مرغ نوعی پروتئین وجود داره که فقط میتونه از مرغ دریافت بشه

  18. دانشمندان فهیمدن خالق دنیا (هیچ) هستش

    عقل سلیم هم غیر مستقیم جواب ما رو میده

    اول می پرسیم دنیا رو کی یا چی خلق کرده بعد جوابمون خدا هستش 🙂
    دوباره می پرسیم خدا رد کی یا چی خلق کره در جواب به خودمون میگیم
    هیچ ! هیچی خدا را خلق نکرده .قبل خدا هیچی نبوده . همش یه جوری به این هیچ میرسیم !
    ولی خوب ادما همیشه به خدا احتیاج دارن نیروی که دلیل وجود هستی هست 🙂

    1. برای درک این مطالب باید دیدگاههای قبلی و پیش داوریهای ذهنی قبلی رو کاملا پاک کرد. اونوقت نه تنها خنده دار نیست بلکه میتونی حقیقت رو همانطور که هست بفهمی.جان دلم

  19. علم تازه به جایی رسیده که تونسته بفهمه هیچ چیزی هم هست
    واقعا خنده داره .کی میدونه شاید در دل هیچ چیز چیزی باشه

    1. برای درک این مطالب باید دیدگاههای قبلی و پیش داوریهای ذهنی قبلی رو کاملا پاک کرد. اونوقت نه تنها خنده دار نیست بلکه میتونی حقیقت رو همانطور که هست بفهمی.جان دلم