بیگ بنگ: در این سری مقالات با عنوان حکایت های علمی، قصد داریم داستان هایی کوتاه و جالبی از بزرگان تاریخ علم نقل کنیم، با ما همراه باشید.


تمام انسان ها می توانند با تلاش، استعدادهای نهفته و بالقوه ی خود را بیدار کنند و به بالفعل ترین حالت برسانند، اما بواقع برخی انسان های تاریخ به نظر می رسد که از مرزهای ممنوعه برای انسانیت عبور کرده اند. شنبه روزی در سال 1779 هنگامی که کودکی هنوز سه ساله هم نبود به پدرش نگاه می کرد که در حال محاسبه دستمزد کارگران تحت سرپرستی اش بود. پدرش در محاسبات طولانی خود اشتباهی کرد و بسیار در شگفت شد هنگامی که از پسر کوچکش شنید: « بابا، حساب تو درست نیست و باید نوشت…..» و تجدید نظری در محاسبه نشان داد که عددی که کودک اعجوبه بدست آورده، صحیح میباشد.

Gauss
در تمام طول تاریخ ریاضیات، هیچگاه از لحاظ پیش رسی ریاضی دانان؛ داستانی وجود ندارد که با این داستان در مقام مقایسه قرار گیرد. قبل از این تاریخ، کودک الفبا را با پرسش های متوالی از پدر و مادر خویش و دوستان ایشان آموخته بود و انگاه خود بخود و بدون پرسش خواندن را آموخته بود. هیچکس به او حساب نیاموخت و احتمالا وی شمردن را با انگشتان دست و نزد خود یاد گرفت. به نوعی می توان گفت که این کودک قبل از آنکه حرف زدن بیاموزد، حساب کردن را آموخته بود. در تمام دوران زندگی با قدرت و سهولت خارق العاده ای به محاسبه ذهنی می پرداخت. کودک اعجوبه ای که این داستان باور نکردنی مربوط به او بود کسی نیست جز کارل فردریش گاوس، ریاضی دان افسانه ای و کسی که لقب سلطان ریاضی دانان تاریخ را دارد.

سایت علمی بیگ بنگ / منبع: ریاضی دانان نامی/ اریک تمپل بل

پاسخ دادن به شکوفه لغو پاسخ

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

2 دیدگاه

  1. گفته شده که گاوس وقتی که کلاس اول ابتدایی بود، معلمشون گفت که اعداد 1 تا 100 رو جهع بزنن. که همه اگه فرداش یا بعد چند روز جوابو آوردن ولی ایشون بعد چند دقیقه جمعشونو بدست آورد…اومده بود اعداد 1 تا 100 رو نوشته بود و حالا زیر هر عدد هم یکبار از 100 به 1 نوشت و بعد دوبدو جمع کرد یعنی
    1 2 3 4 …99 100
    100 99 98 97…2 1
    مجموع:101 101 101 101 …101
    حالا 100 تا 101 داریم ولی از اونجایی که 2 بار اعداد 1 تا 100 رو نوشیم پس حاصل رو به دو تقسیم کرد، نتیجه2/(100*101)که میشه 5050 شد. که تصاعد حسابیه….واقعا کارش محشر بوده گاوس، یک بچه اول ابتدایی!!
    اما درست همین ماجرا هم واسه کلاس ما دقیقا تو اول ابتدایی افتاد، خانم معلم گفت که 1 تا 100 رو جمع ببندید…حالا بماند که بعضیا اصلا نفهمیدن یعنی چی!! و بعضی تقلب میکردن و…ضمن اینکه من اولش ساده لوحانه اومدم جمع زدم دیدم که اصلا نمیشه یعنی به نوعی هم فضا می برد و احتمال اشتباه زیاد بود و بسیار خسته کننده….خلاصه بعد یکساعت کلنجار خسته شدم ولی تونستم سرنخ نظمی رو پیدا کنم که بعد خونه که اومدم ساعتها نشستم فکر کردم تا جوابو بدست آوردم بصورت زیر
    1تا 10 میشد55 و حالا 11 تا 20 میشه 10 تا 10 تا به اضافه 55 و بعدش 10 تا 20 تا به اضافه 55 الی اخر…که میشد 100+200+..900 تا بعظافه 10 تا 55…نهایتا 4500 به اضافه 550 که 5050 میشد…
    بعدشم خوشحال و شادان رفتم پیش خانم معلم که ببینه چه نبوغی دارم….نگاه کرد و گفت…
    من که منظورم این نبود!! گفتم حتما باید 1 تا 100 رو بنویسی یکی در میون با مداد قرمز و مشکی، تو چند صفحه، خوشگل، که بعد من بیام نگاه کنم بهتون نمره بدم….:(
    و اینجوری بود که من استعدادم به فنا رفت…
    .به نظر من باعث و بانی عقب ماندگی ما …جامعه، جهالت، حسادت و فرهنگ دمده ی ماست…مگه نه بسیار از ما ایرانیان حقیقتا اهل تلاش، تفکر، استعداد و خرد نابن….

    1. سر مام ازین بلا ها زیاد اومده.الان که دانشجوی فیزیکم هم حتی استادا ازمون یادگیری نمیخوان.موضوعات را درست شبیه کتاب و روند حفظی میخوان. ادم احساس میکنه تاریخ میخونه.از ابتدایی گرفته تا دانشگاه، سیستم اموزشی ایران فقط مقلد و “خرخون” تربیت میکنه.نه متفکر…