بیگ بنگ: اولين نظرها اين بود كه انقراض KT به دليل تابش‌هاي انفجاري ستاره‌اي يك ابرنواختر در مجاورت آن رخ داده است. ولي اندازه‌گيري‌ ساير عناصر در خاك رس، كه اگر نظريه‌ي ابرنواختر درست مي‌بود، بايد وجود مي‌داشتند، سريع آن را رد كرد. سپس آنها نظريه‌ي ذيل را مطرح كردند:

فرض كنيد كه شصت و پنج ميليون سال پيش يك ستاره‌ي دنباله‌دار كوچك يا سيارك، با اندازه‌اي در حدود 10 كيلومتر به زمين برخورد كرده است. اگرچه 10 كيلومتر چندان بزرگ به نظر نمي‌رسد، گرماي توليد شده به واسطه‌ي چنين برخوردي معادل يكصد ميليون بمب هيدروژني خواهد بود و براي كشتن هم موجود زنده‌اي كه در محدوده‌ي صدها كيلومتر از نقطه‌ي اصابت زندگي مي‌كرد، كافي بوده است. برخورد قطعات متلاشي‌شده، سنگ و گرد و خاك را به جو زمين پرتاب كرد. اين واقعه جلوي رسيدن نور خورشيد را گرفت و براي ماه‌هاي طولاني سطح زمين سرد و تاريك شد. بنيان زندگي روي زمين فتوسنتز است. در ماه‌هاي تاريك بعد از برخورد، فرآيند فتوسنتز به طور كامل متوقف شده بود. گونه‌هاي آسيب‌پذير وابسته به غذا از گرسنگي مردند. بعد از چند ماه گرد و غبار فرو نشست و نور برگشت. در نتيجه گازهاي گلخانه‌اي آزاد شده به واسطه‌ي برخورد، گرما را جايگزين سرما كردند. بسياري از گونه‌هايي كه از آن شب طولاني جان سالم به در برده بوند، پس از اين واقعه مردند. آخرين مرحله، باران اسيدي بود كه پيامد ديگر گرماي حاصل از برخورد بود. سرما، مردن از گرسنگي، گرما و باريدن اسيد از آسمان نقش عمده‌اي در انقراض بزرگ داشته‌اند.

ولي آيا تمام اين حوادث اتفاق افتاده است؟ اين تنها نظريه‌اي بود كه «گروه بركلي» توانست براي توضيح انقراض KT و لايه‌ي خاك رس سرشار از ايريديم بيابد. وقتي گرد و غبار روي زمين فرو نشست، طبيعتاً لايه‌ي ضخيمي در مرز بين رسوب كرتاسه‌اي و ترشياري تشكيل شد. اين لايه سرشار از ايريديم است. چون مقداري از گرد و خاك پرتاب شده به اتمسفر خودش از يك سيارك آمده است.

447px-LWA_with_Walt

(گروه بركلي در مقاله‌شان در مجله ساينس، ابعاد سيارك را با استفاده از چهار روش مختلف تخمين زده بودند. همه‌ي آنها پاسخ مشابهي داده بودند. براي مثال يك روش، تخمين مقدار ايريديم موجود در لايه‌ي خاك رس بود. لايه‌ي خاك رس را مي‌توان روي سطح زمين در مكان‌هايي كه قدمت سنگ‌ها قابل تخمين است، يافت. اين موضوع به طور معقولانه‌اي، ولو غير دقيق، تخمين مقدار كل ايريديم در خاك رس را ساده مي‌كند. فرض اينكه تمام اين ايريديم از سيارك آمده و با اطلاع از اينكه درصد ايريديم در سيارك‌ها و شهاب‌سنگ‌ها يكسان بوده است، گروه بركلي را قادر به تخمين مقدار جرم سيارك و قطر تقريبي‌اش كرده بود.)

آنها اين نظر را در قالب يك مقاله در مجله‌ي بين‌المللي علوم به سال 1980 مطرح كردند. با اين حال اين نظريه بلافاصله به طور جهاني پذيرفته نشد. چون گروه بركلي نتوانست به يك سؤال ساده پاسخ دهد: حفره‌ي حاصل از انفجار برخورد ستاره‌ي دنباله‌دار در كجا به وجود آمده است؟ سياركي در اندازه‌هاي 10 كيلومتر، دهانه‌اي با 40 كيلومتر عمق و قطري بين 150 تا 200 كيلومتر ايجاد مي‌كند. ولي هيچ دهانه‌اي به اين بزرگي روي سطح زمين وجود نداشت. اين موضوع موجب رد نظريه نمي‌شد، زيرا روش‌هايي وجود داشت كه چنين گودالي را مخفي كرده باشد. امكان داشت برخورد در اقيانوس وجود داشته باشد و اين امكان وجود داشت كه در اوايل دهه‌ي 1980 دهانه‌اي با اين ابعاد در قسمتي جستجو نشده از كف اقيانوس وجود داشته باشد. همچنين ممكن است كه زمين خودش دهانه‌ را پنهان كرده باشد. يعني حركت صفحات زمين. اين احتمال وجود داشت كه برخورد روي صفحه اي كه بعداً نابود شده است، اتفاق افتاده باشد. همچنين ممكن بود در طول شصت و پنج ميليون سال پس از برخورد، دهانه به تدريج به وسيله‌ي رسوبات پنهان شده باشد. با اين وجود اگرچه اين موضوع نظريه را رد نمي‌كرد، غيبت دهانه‌، نقطه‌ي ضعف واضحي بود.

به مدت تقريباً يك دهه، زمين‌شناسان تمام سطح زمين را جهت يافتن يك دهانه‌ي بزرگ متعلق به شصت و پنج ميليون سال پيش جستجو كردند. در انتهاي دهه‌ي 1980، آنها به اين موضوع مشكوك شدند كه شايد اين برخورد نه در اقيانوس، بلكه روي خشكي رخ داده باشد. در مكان‌هايي از آمريكاي شمالي لايه‌ي خارك رس KT حاوي خرده‌هاي كوارتزي با ساختار غير معمول يافت شد كه گويي به موجب ضربه‌ي شديد يك موج به وجود آمده بودند. ولي علي‌رغم وجود كوارتز به شكل توده و ايريديم، بسياري از دانشمندان هنوز با نظريه‌ي برخورد موافق نبودند و در طول اين دهه هر كنفرانس آكادميك در مورد انقراض KT، صحنه‌ي بحث‌هاي شديدي بين معتقدان و شكاكان به اين نظريه بود. پاسخ آخر كه در دنياي مؤدب علم قرار نداشت، بلكه در دنياي زمخت جستجوي نفت يافت شد. راه استاندارد جستجوي نفت، جستجوي گرانش غير عادي است. اگرچه ميدان گرانشي زمين در نقاط همسان زمين يكسان است، ولي از نقطه‌اي به نقطه‌اي ديگر اندكي تغيير مي‌كند. مقدار اين تغيير در جاهايي كه زير سطح مملو از تخته‌سنگ‌هاي چگال باشد، بيشتر است و در جاهايي كه تخته‌سنگ‌هاي زير سطح زياد چگال نيستند، كمتر است.

در سال 1950، زماني كه زمين‌شناسان براي كمپاني نفتي ايالتي مكزيك، پيمكس، كار مي‌كردند به واسطه‌ي وجود يك نقشه‌ي ادواري غير عادي متمركز شده روي شهر پوئرتو چيكسولوب (Puerto Chicxulub) در شمال مكزيك بسيار هيجان‌زده شدند. طرح حدود 300 كيلومتر عرض داشت و زمين‌شناسان فكر مي‌كردند كه ممكن است يك مخزن غول‌پيكر را نشان بدهد. آنها براي يافتن نفت، مته‌اي نصب كردند ولي بعد از يك كيلومتر سوراخ‌كردن تخته‌سنگ رسوبي، مته تخته‌سنگ‌هاي كريستالي پرچگال را بالا آورد، نه نوعي كه حاوي نفت باشد. براي يك زمين‌شناس نفت وقتي كه ساختار يك تخته‌سنگ حاوي نفت نباشد، هيچ جذابيتي ندارد. زمين‌شناسان پيمكس نتيجه گرفتند كه احتمالاً نقشه‌ي ادواري آتشفشان عظيمي را نشان مي‌دهد كه به وسيله‌ي لايه‌هاي رسوبي به خاك سپرده شده است. سي سال بعد، دو زمين‌شناس پيمكس، آنتونيو كامارگو و گلن پن فيلد، نقشه‌برداري جديدي از منطقه انجام دادند. در اين زمان آنها به اين نتيجه رسيدند كه اگر نقشه‌ي ادواري دهانه‌هاي برخورد زير خاك مدفون شده باشد، نتايج زمين‌شناسي بهتر توضيح داده مي‌شد. البته براي كمپاني‌هاي نفتي، دهانه‌ها جالب‌تر از آتشفشان نيستند. كامارگو و پن‌فيلد خلاصه‌ي گزارشي در مورد كارشان در سال 1981، ارائه دادند كه از قرار زير بود:

984029_546891642094473_5488971194488641353_n
اين موضوع فقط يك سال بعد از مقاله‌ي آلوارز اتفاق افتاد. كامارگو و پن‌فيلد آن را نخوانده بودند و هيچ‌كس هم با شنيدن صحبت‌هاي آنها به انقراض KT علاقه نشان نداده بود. هنوز ده سال نگذشته بود كه يك زمين‌شناس كانادايي، آلن هيلد برند، درباره‌ي نقشه‌ي ادواري گرانش غير عادي مطالبي را دريافت. او مطالب قبلي را كنار يكديگر قرار داد و فهميد كه زمين‌شناسان پيمكس احتمالاً دهانه‌هاي KT را كشف كرده‌اند. قطعاً دهانه‌ي به اندازه‌ي كافي بزرگ بود، ولي آيا واقعا در زمان انقراض KT به وجود آمده بود؟

پاسخ در سنگ‌هايي قرار داشت كه چهل سال پيش،‌ توسط مته‌هاي پيمكس به سطح زمين آورده شده بودند. متأسفانه در ابتدا تصور شد كه نمونه‌ي مواد حفاري مته قديمي در انباري نگه‌داري مي‌شده كه توسط حريق از بين رفته بود. گلن پن‌فيلد فكر مي‌كرد كه ممكن است بعضي از نمونه‌هاي حفاري مته‌ها، اطراف مكان مته قديمي موجود باشد، ولي كمپاني‌هاي نفتي نسبتاً نامنظم هستند. (مخصوصاً وقتي نفتي پيدا نمي‌شود) و هيچ‌كس به ياد نمي‌آورد كه مته دقيقاً كجا بوده است. پن‌فيلد چند وقتي را صرف كندن زمين ميان توده‌ي فضولات خوك‌ها كرد كه كشاورزان تصور مي‌كردند لوازم مته، چهل‌سال آنجا برپا شده بود.

سرانجام نمونه‌ي مواد قديمي پيدا شد. سن‌يابي پرتوزايي سنگ‌ها نشان مي‌داد كه دهانه‌ شصت و پنج ميليون سال پيش تشكيل شده است. آيا اينگونه به نظر مي‌رسد كه دهانه به وسيله‌ي سياركي كه مسئول انقراض KT بوده به وجود آمده است؟  شما چه نظري داريد؟

پایان

مطالعه بیشتر در:lpi.usraChicxulub Yucatán , uqac

قسمت اول

دیدگاهتان را بنویسید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

1 دیدگاه

  1. خیلی جالب بود به نظر من محل برخورد همین جاست بی صبرانه منتظر قسمت بعدی هستم.ممنون