پارادوکس ها و معماهای زمان :

سفر در زمان به انواع و اقسام مشکلات، هم فنی و هم اجتماعی منجر می شود. مباحث اخلاقی و حقوقی از سوی لری دی یور مطرح شد؟ آیا مسافر زمانی که خویشتن جوان ترش را کتک زده ( یا برعکس ) باید متهم به ضرب و جرح شود؟ آیا مسافر زمانی که کسی را به قتل رسانده و سپس به گذشته می گریزد، باید در گذشته بخاطر جنایتی که در آینده انجام می دهد محاکمه شود؟ اگر او در گذشته ازدواج کند، آیا باید او را به جرم داشتن دو همسر محاکمه کرد ولو اینکه همسرش تا تقریبا 5000 سال دیگر متولد نخواهد شد؟
ولی به احتمال زیاد پارادوکس های منطقی ناشی از سفر در زمان آزارنده ترین مسائل باشند. مثلا اگر ما پیش از اینکه متولد شویم والدین مان را بکشیم چه می شود؟ این یک امکانپذیری منطقی است. گاهی به آن « پارادوکس پدر بزرگ » می گویند.
برای حل این پارادوکس سه چاره هست: نخست، به احتمال وقتی در زمان عقب می رویم، تنها تاریخ گذشته را تکرار می کنیم، بنابراین گذشته دست نخورده می ماند. در این مورد آزادی اراده نداریم. شما مجبورید که گذشته را به همان صورت که بوده به پایان برسانید. بدین ترتیب، اگر به گذشته بروید تا راز سفر در زمان را برای خویشتن جوانتان بازگو کنید، آنگاه قرار بوده که همین رخ دهد. راز سفر در زمان از آینده آمد. سرنوشت چنین بوده. ( ولی این به ما نمی گوید که ایده ی اولیه از کجا آمد. )
دوم، آزادی اراده داریم پس می توانیم در گذشته دست ببریم، ولی تا حدی. آزادی اراده مجاز به ایجاد پارادوکسی زمانی نیست. هرگاه بکوشید که پیش از زاده شدن والدین تان را بکشید، نیرویی مرموز مانع از چکاندن ماشه می شود.
سوم، جهان به دو جهان تقسیم می شود. در یک خط زمان افرادی که شما کشته اید درست شبیه والدینتان هستند، ولی آنها تفاوت دارند، زیرا شما اکنون در جهان موازی قرار دارید. این امکان آخر گویی با نظریه ی کوانتوم سازگاری دارد. ( رجوع شود به مطلب جهانهای موازی کوانتومی )
فیلم بازگشت به آینده به امکان سوم می پردازد. دکتر براون برای سفر به گذشته دست به اختراع نوعی خودروی دلریین پلوتونیوم سوز می زند که عملا ماشین زمان است. مایکل جی. فاکس ( مارتی مک فلای ) وارد ماشین می شود، به گذشته می رود و با مادر جوان خود ملاقات می کند و او عاشق مارتی می شود. اگر مادر مارتی مک فلای به پدر آینده ی او روی خوش نشان ندهد، آنگاه آنان هرگز ازدواج نخواهند کرد و کاراکتر جی فاکس هرگز متولد نخواهد شد.

nazad-v-budushchee23
دکتر براون تا حدی این مسئله را روشن می کند. او پای تخته سیاه می رود و خطی افقی می کشد که نمایانگر خط زمان برای جهان ماست. سپس خط دومی می کشد که از اولی منشعب می شود، و نمایانگر جهان موازی است که وقتی گذشته را عوض کنیم سر بر می آورد. بدین ترتیب، هرگاه در رودخانه ی زمان سری به گذشته بزنیم، این رودخانه به دو شاخه تقسیم می شود، و یک خط زمان تبدیل به دو خط زمان می شود، یا آنچه که به چند جهانی معروف است ختم می شود.
بدین ترتیب تمام پاردوکس های سفر در زمان قابل حل اند. اگر شما پیش از متولد شدن والدینتان را بکشید، این تنها به این معناست که شما آدم هایی را کشته اید که از نظر ژنتیکی با والدینتان یکسان اند، با همان خاطرات و شخصیت، ولی آنان والدین واقعی شما نیستند.
ایده ی چند جهانی دست کم یک مشکل عمده ی سفر در زمان را حل می کند. از نظر فیزیکدانان، انتقاد درجه یک نسبت به سفر در زمان عبارت است از آنکه اثرات تابشی آنقدر زیاد خواهد شد تا اینکه یا شما در لحظه ی ورود به ماشین کشته شوید یا کرمچاله بر سرتان برمبد. تجمع اثرات تابشی به این دلیل است که هر تابشی که وارد گذرگاه زمان شود به گذشته فرستاده خواهد شد، و تا رسیدن به زمان حال در جهان پرسه خواهد زد و سپس دوباره به درون کرم چاله می افتد. چون تابش می تواند بی نهایت بار وارد دهانه ی کرم چاله شود، تابش درون کرم چاله به طرز باور نکردنی قوی شود، آنقدر قوی که شما را بکشد. ولی تفسیر چند جهانی این مسئله را حل می کند. اگر تابش به داخل ماشین زمان برود و به گذشته فرستاده شود، وارد یک جهان جدید خواهد شد، سپس هر بار وارد ماشین زمان نمی شود. یعنی، بی نهایت جهان وجود دارد، یکی برای هر چرخه، و در هر چرخه تنها یک فوتون تابش هست، نه مقدار نامتناهی تابش.
به هنگام سفر در زمان، تمام مسائل بالقوه در افق رویداد ( واقع در نزدیکی دهانه ی کرم چاله ) متمرکز می شدند. ولی افق رویداد درست همان جایی است که انتظار داریم نظریه اینشتین ناکام بماند و اثرات کوانتومی چیره شوند. مشکل در این است که هرگاه بخواهیم اثرات تابشی را به هنگام ورود به ماشین زمان محاسبه کنیم، باید نظریه ای را بکار بگیریم که نظریه ی نسبیت عام اینشتین را با نظریه ی کوانتوم تابش ترکیب کند. ولی هرگاه ساده لوحانه تلاش می شود که ترکیبی از این دو نظریه ساخته شود، نظریه ی حاصل بی مفهوم از آب در می آید: تنها یک مشت پاسخ های نامتناهی به دست می آید.
این همان جایی است که نظریه ی همه چیز زمام امور را در دست می گیرد. همه ی مسائل سفر از درون کرم چاله که فیزیکدان ها را آشفته کرده اند ( مانند پایداری کرم چاله، تابشی که شاید شما را بکشد، بسته شدن کرم چاله به محض ورود به آن ) در افق رویداد تمرکز می یابند، درست در همان جایی که نظریه ی اینشتین بی معنی می شود.
بنابراین کلید درک زمان عبارت است از درک فیزیک افق رویداد، و تنها نظریه ی همه چیز می تواند آن را تشریح کند. به همین دلیل است که بشتر فیزیکدانهای امروزی بر این نکته هم عقیده اند که دست یافتن به نظریه ی کاملی از گرانش و فضا- زمان ، یک راه برای حل و فصل قطعی پرسش سفر در زمان است.

پایان

لینک قسمت اول
لینک قسمت دوم

Read More : http://www.brianbosak.com
http://en.wikipedia.org/wiki/Time_travel
http://en.wikipedia.org/wiki/Back_to_the_Future

پاسخ دادن به shan لغو پاسخ

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

3 دیدگاه

  1. اینها همش یه فرضیه است،هیچکس هنوز نتونسته اثباتش کنه،شاید فردا یه نظریه بیاد و اثبات بشه که تا الان کل نظریه های گذشته رو رد کنه

  2. یک سوال مهم خواهشا راهنمایی کنید ؟؟
    اگر دانشمندان میگن که کرم چاله ها ناپایدارند و در چند لحظه تغییر میکنند ، مگر آنان از فاصله ای ( مثلا ) 5 هزار سال نوری از زمین تا کرم چاله را محاسبه نمیکنند که چطور امکان دارد تخمین بزنند این کرم چاله ای که مربوط به خیلی گذشتست و انان الان رویتش میکنند در چند لحظه گسیخته و نا پایدار میشود ؟؟

  3. وهم الود و زیبا و ترسناک ولی تو برهان هاوکینگی میبینیم که یه جورایی غیر عملی