آیا کیهان لبه دارد؟
بیگ بنگ: می دانیم که کیهان در حال انبساط است، اما سوال اینجاست این انبساط درون چه چیزی رخ می دهد؟ به عبارت دیگر، بیرون از کیهان ما چیست که جهان ما دائما درون آن رشد می کند. نکته ظریف دیگر این است که وقتی از عبارت «بیرون از کیهان» استفاده می کنیم، به طور غیر مستقیم داریم می گوییم که کیهان در جایی دارای لبه است. (یعنی مرزی بین درون و بیرون جهان) اما این موضوع همه چیز را پیچیده می کند، چون دانشمندان صراحتا مطمئن هستند که هیچ خروجی ای به بیرون از کیهان وجود ندارد.
به گزارش بیگ بنگ، فرض کنید از شما بپرسند: «جایی را سراغ دارید که از آنجا بتوانید جهان را از نمای بیرونی ببینید؟» مثل این که از پنجره ی اتاقتان، نمای خارجی یک ساختمان را به نظاره بنشینید. جواب این سوال «احتمالا خیر» است. رابرت مک نیس، استادیار فیزیک دانشگاه لویولا شیکاگو، می گوید یکی از دلایل پاسخ منفی سوال مورد نظر «اصل کیهان شناختی» است. این اصل به ما می گوید توزیع مواد در کیهان به گونه ای است، که ما از هر زاویه و جهتی به جهان نگاه کنیم، میزان توزیع مواد تقریبا یکنواخت است. در واقع از نظر علمی، کیهان ایزوتروپیک(Isotropic) یا همسانگرد است.
اصل کیهان شناختی از این ایده که می گوید قوانین فیزیکی در همه جای کیهان یکسانند نشات می گیرد. مک نیس گفت: « در کیهان ناهمسانی های بسیار زیادی وجود دارد. مثلا وجود توده های بزرگی از مواد، مانند ستارگان، کهکشان ها، خوشه های کهکشانی و غیره. اینها نمونه هایی برای عدم یکنواختی ماده در جهان هستند. اما وقتی در مقیاس های عظیم، کیهان را مورد بررسی قرار می دهیم موضوع کمی تغییر می کند، در واقع در مقیاس های کلان بخشی از جهان را نمیتوانیم پیدا کنیم که از نظر توزیع ماده با بخش های کلان دیگر تفاوت ِ قابل توجهی داشته باشد.» این یعنی اینکه کیهان ما هیچ لبه ای ندارد. و جایی نیست که بتوان به آنجا پایان جهان گفت، جایی که بتوانیم از آن عبور کرده و از بیرون جهانمان را به نظاره بنشینیم.
این موضوع را معمولا به کمک یک مثال توضیح می دهند. فرض کنید جهان هستی به شکل یک بادکنک کروی شکل است که مورچه ای روی آن قرار گرفته، مورچه مورد نظر در هر جهت و سمتی که بخواهد می تواند حرکت کند ولی هرگز به لبه ی انتهایی بادکنک نمی رسد، او پس از مدتی حرکت کردن بالاخره به جای اول خود می برمیگردد. نکته جالب اینجاست که سطح دو بعدی بادکنک هیچ مرکزی هم ندارد یعنی هیچ نقطه ای نیست که مورچه با دور شدن از آنجا به انتهای پوست بادکنک برسد، سطح بادکنک اصلا انتهایی ندارد و مورچه ی داستان ما هرگز به چنین جایی نخواهد رسید. جهان ما یک نسخه سه بعدی از پوست بادکنک است.
جهان بادکنکی
اما جهان چطور میتواند منبسط شود وقتی لبه یا پایانی ندارد؟ دوباره برمیگردیم به مثال بادکنک، اگر مقداری درون بادکنک بدمیم، بادکنک بزرگتر می شود و مورچه احساس می کند که چیزهایی که روی سطح بادکنک می بیند دارند از او دور می شوند. هرچه این فاصله بیشتر باشد، سرعت دور شدن آن شئ هم بیشتر می شود. اما نکته جالب اینجاست که هیچ فرقی نمی کند مورچه کجای پوست بادکنک باشد، آهنگ دور شدن اشیاء روی بادکنک ثابت است. اگر بتوانیم معادله ی آهنگ دور شدن اشیاء روی بادکنک را محاسبه کنیم، مورچه در هر نقطه ای از سطح بادکنک قرار بگیرد، این معادله برای دور شدن اشیاء اطرافش جواب می دهد.
با این حال، بادکنک ها در درون یک فضای سه بعدی بزرگ می شوند. مشکل اینجاست که این مثال به طور کامل تمام سوالات را جواب نمی دهد. در واقع این تعریف فقط به ما می گوید که محتویات درون جهان چگونه هستند، و از محتویات خارج از جهان چیزی به ما نمی گوید. فیزیکدان استیون هاوکینگ، در این باره می گوید، این سوال از اساس بی معناست، مثل این می ماند که بپرسیم شمالِ قطب شمال کجاست؟ دلیل اینکه کهکشان ها بدون اینکه حرکت کنند از یکدیگر دور می شوند این است که خود فضا در حال بزرگ شدن است. بنابراین موجودات فرازمینی هم اگر مانند انسان ها به کهکشان های دیگر بنگرند، احساس می کنند که همه کهکشان ها در همه جهات در حال دور شدن از آنها هستند و فقط کهکشان خودشان است که ثابت است.
از آنجا که فضا در حال گسترش است، به نظر می رسد بدون اینکه قوانین نسبیت نقض شود(که می گوید هیچ چیز نمی تواند با سرعتی بالاتر از سرعت نور در خلاء حرکت کند) بعضی از کهکشان ها ممکن است با سرعتی بالاتر از سرعت نور از ما در حال دور شدن هستند. مک نیس در این باره میگوید، با اینکه کیهان ما فقط 13.8 میلیارد سال پیش آغاز شده اما، اندازه ی جهان قابل مشاهده شعاعی حدود 46 میلیارد سال نوری و قطری به میزان 93 میلیارد سال نوری دارد. در واقع جهان قابل مشاهده با توجه به مجموعه محدودیت هایی تعریف می شود که برای اندازه ای که انسان ها از کیهان موجود می توانند ببینید وجود دارد. هر چیزی خارج از شعاع 46 میلیارد سال نوری، برای زمینی ها هرگز قابل رؤیت نخواهد بود. به این دلیل که فاصله بین اشیاء موجود در جهان آنقدر زیاد می شود که سرعت دور شدن اشیاء از سرعت رسیدن پرتوهای نوری به زمین بیشتر می شود.
موضوعی که این بحث را داغ تر می کند، این است که نرخ انبساط در جهان در ابتدا یکنواخت نبوده است. برای کسری از ثانیه پس از بیگ بنگ، دوره ای از انبساط بسیار سریع وجود داشته که به آن دوره ی تورم کیهانی می گویند، طی این مرحله کیهان ما بسیار سریع تر آنچه که الان وجود دارد منبسط شده است. دلیل اینکه مناطقی از فضا قابل مشاهده نیستند همین است. در واقع با پذیرفتن نظریه تورم، برآورد می شود که کل جهان 10 به توان 23 برابر بزرگتر از 46 میلیارد سال نوری ای است که انسان می تواند مشاهده کند. بنابراین ما بخش بسیار بزرگی از کیهان را هرگز نخواهیم دید.
آیا فضا بی نهایت است؟
مک گفت این موضوع که جهان در فضای بی نهایت به وجود آمده است یا نه، هنوز به عنوان یک سوال بی جواب باقی مانده است. از طرفی ممکن است کیهان ما در درون جهانی با یک بعد اضافه تر قرار گرفته باشد، همانطور که یک کره با سطح دو بعدی (چیزی شبیه به بادکنک) در جهان سه بعدی قرار می گیرد. توضیح دیگری که در این زمینه وجود دارد فرضیه پیدایش جهان از هیچ (به کمک نوسانات کوانتومی) است، در این باره همانطور که هاوکینگ و جیمز هارتل توضیح داده اند، گفته می شود که در آغاز جهان، زمان و فضا قابلیت تبدیل به یکدیگر را داشتند. با پذیرفتن این فرضیه هم، هنوز این سوال که جهان از کجا آمده و خارج از جهان چه چیزی وجود دارد، بی معنی است.
مک گفت دانشمندان در حال تلاشند که بفهمند آیا کیهان واقعا شبیه یک کره است و اگر ما در یک جهت از جهان به اندازه کافی حرکت کنیم در نهایت می توانیم به محل اول خود برگردیم؟! او ادامه داد: «ما دائما بخش های مختلف کیهان را تحت نظر قرار می دهیم تا بتوانیم مدارک و شواهدی پیدا کنیم که قرار گرفتن جهان سه بعدی مان درون فضایی چهار بعدی را تایید کند.»(جهان به طور کلی دارای چهار بعد است، که انسان ها با سه بعد فضا و یک بعد زمان در تعامل هستند، اما مفهومی که ما درباره اش حرف می زنیم در واقع دارد از بعد چهارم فضایی صحبت می کند.)
اگر ستاره شناسان موفق شوند، دو مکان در دو طرف مقابل آسمان پیدا کنند که کاملا شبیه به هم باشند، نشانه ای قوی بر این فرضیه خواهد بود که جهان منحنی و کروی شکل است. اگرچه با وجود چنین کشفی باز هم هیچ تضمینی بر درستی فرضیه وجود ندارد. هرچند برخی نظریه های کیهان شناختی همچون نظریه ریسمان ها، وجود ابعاد بیشتر را پیش بینی کرده اند، اما در همه آنها ابعاد اضافی بسیار کوچک هستند، در حالی که ما برای فرضیه کروی بودن جهان، نیاز به یک بعد بسیار بزرگ داریم. در انتها می توان گفت که اگر پایانی برای کیهان وجود داشته باشد، ممکن است انسان هرگز قادر نباشد که آن را ببینید و این امکان نیز وجود دارد تا شکل جهان به صورتی باشد (اشاره به کروی بودن جهان) که مرزی بین پایان و آغاز جهان نتوان یافت.
ترجمه: امین میرزایی/ سایت علمی بیگ بنگ
منبع: Livescience.com
سلام دوستان. من دیدگاه ها اثبات ها و نظریه های زیادیرو خوندم. فکر خودتونو درگیر نکنید به هیچ جا نمیرسید. چون این جهان بی اندازه بزرگ و پیچیده است. تنها کار که میتونیم کنیم اینه که بیندیشیم به منظومه کوچک خودمون😉
سطح زمین هم کروی و تقریبا شبیه به بادکنک است ایا میتوان گفت زمین هم مرزی با جهان خارج ندارد ؟ مسلما خیر
ما هنوز نمیدونیم زمان چیه و انرژی چیه.وماده تشکیل دهنده اتم ها چیه. نمیدونیم کیهان از چی و چطور ساخته شده.نمیدونیم انتهای کیهان ما کجاست وبعد ازون چه دنیایی وجود داره.امروز یه مستند تلوزیون دیدم میگفت کل جرم سیارات و ستارهها و …15درصده و بقیه اون 75درصد از ماده سیاه تشکیل شده که نمیدونیم چیه؟؟!من دو چیز رو شک ندارم. یکی اینکه کیهان وهر پدیده ای که وجود داره یا داشته نمیتونه بی انتها و ابدی باشه. و دوم اینکه ما انسانها در دوران کودکی دانش خودمون قرار داریم و بجای جواب، هزاران سوال داریم واکثر نظریه ها حدس و گمان های کودکانه است
در جواب اقا ایرج
اندازم گیری فاصله ستارگان داخل کهکشان نشانگر انبساط گیتی نیست حتی فواصل کهکشانهای گروه محلی از هم ممکنه در حال کاهش باشه مثل فاصله اندرومدا از راه شیری در حال کاهش است.بطور خلاصه اندازه گیری فواصل کهکشانها از هم اولین بار توسط هابل اندازه گیری شد که با نام ثابت هابل مشهور شد که بعد ها این مقدار تصحیح شد که اخرین مقدار مورد قبول 75 کیلومتر در مگا پارسک است.
با درود
درباره جهان هستی ،زیاد اندیشیدم..پی به حقایقی بردم..البته من ستاره شناس نیستم ولی خیلی ذهنم آزار میده که پاسخ درستی نداریم که آخر دنیا کجاست..و خیلی چیزهای دیگه..به راه حل هایی هم رسیدم.علاقمند به گفتگو در این مباحث هستم 09383417740
سوال من این است که بعد از بیگ بانگ قطعا دما خیلی بالا بوده , پس چطور در این دما بالا کهکشان به وجود آمدند؟
چیزی که من می دانم این است که برای وجود آمدن کیهان باید دما تا حدودی پایین باشد.
منشا این که فیزیکدانان به این نتیجه رسیده اند که جهان در حال گسترش است چیست ؟ آیا فاصله بین ستارگان کهکشان راه شیری را اندازه گیری کرده اند ؟ آیا فاصله بین مراکز کهکشان ها را از همدیگر اندازه گیری کرده اند ؟ این اندازه گیری ها چگونه انجام شده است؟به ما فقط گفته شده است که ( دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که جهان در حال گسترش است ). ولی وقتی از اساتید فیزیک بهترین دانشگاه های ایران پرسیده می شود که چگونه به این نتیجه رسیده اند جواب های متناقض داده می شود .گویا آن ها نیز همین مطلب را شنیده و بدون دلیل پذیرفته اند . فرض کنیم فاصله خورشید از یک ستاره که از خورشید به مرکز کهکشان نزدیک تر است در حال افزایش باشد . همچنین فاصله خورشید از ستاره دیگری که از خورشید به مرکز کهکشان دور تر است نیز در حال افزایش باشد . آیا از این دستاورد میتوان نتیجه گرفت که کهکشان ما در حال گسترش است ؟
اصولا برای اینکه بتوان نتیجه گرفت که جهان در حال گسترش است دست کم باید بتوان فاصله دو ستاره بسیار دور دست را از همدیگر اندازه گرفت . این اندازه گیری چگونه صورت می گیرد ؟ یکی از این ستارگان ممکن است از ما ده هزار سال نوری فاصله داشته باشد و دومی هشتاد هزار سال نوری .اگر بتوانیم فاصله این ستارگان را اندازه گیری کنیم ستاره اولی را در جایی میبینیم که ده هزار سال پیش قرار داشته ( امروز که نور آن به ما می رسد دیگر در آن نقطه نیست ). ستاره دوم نیز همینطور .
آیا اگر این فاصله در حال زیاد شدن باشد می توان نتیجه گرفت که این ستارگان از همدیگر در حال دور شدن هستند ؟ ( ما تنها موقعیت یک ستار ه در ده هزار سال پیش و ستار ه دیگر در صد هزار سال پیش را اندازه گیری کرده ایم ).
سپاسگزار خواهم شد اگر کسی توضیح دهد که دانشمندان از کجا به این نتیجه رسیده اند که جهان در حال گسترش است و اندازه گیری لازم به چه صورت انجام شده است .
مثال باکتری رو زدم در وجود انسان که پدیده گسترش فضا رو بگم یک باکتری در یک انسان یک ماه تا اوجش باکتری خیلی ریز واسه همین فاصلش با دهان اگه در مقیاس خودش با دهان انسان در ابتدا مثلا یک میلیارد بود در 30 سالگی انسان به چندین میلیارد میرسه. چرا نمیگیم فضا داره رشد میکنه فقط میگیم انبساط. به نظر من خروج ازفضا با سیاه چاله هاست. واگه می خوایم به خروج برسیم از سیاه چاله ها بایستی کمک بگیریم.
به نظر من اینها همه نظریه هستند. والبته کاملا خوب وموشکافانه. خب همیشه این بادکنک داره به داد این دانشمندان میرسه. بیایم اصلا این مورچه رو فراموش کنیم از دریچه یه پروانه یا حشره ای که پرواز میگیره ومیره به سمت بالا با تمام سرعت حتی مافوق نور میلیارد برابر سرعت نور میره ومیره . آیا به نقطه اول میرسه. ؟! هرگز.! ما با دو بعد که سرو کار نداریم که با سه بعد روبرو هستیم. حالا فرض کنیم. من یک باکتری ریز ریز ریز میکروسکوپی هست د داخل بدن انسان مثل زمین در فضا. حالا من باکتری تلاش میکنم که خودم تو این بینهایت وجود انسان حرکتت بدم که بیام وبیام به دهن برسم آیا هر چه سعی کنم به دور خودم میچرخم. هرگز من که رو یه صفحه نمیگردم من تو فضا معلق هستم. حالا این باکتری بعد چندین سال به دهن میرسه و از دهان خارج میشه ومیره تو یه بعد دیگه. اینا رو گفتم که به این برسم که همیشه به ثابت شده ترین چیزها حتی روز بودن یا شب بودن. حتی قوانین نیوتن شک کنید ممکنه درست نباشن. واین باعث پیشرفت علم میشه. ختم کلام این نظریه بادکنک رو که هر جا کم میارن بهش استناد میکنن رو من قبول ندارم
همین الان به آسمان نگاه کنید آیا بجز چند ستاره و سیاره نزدیک چیز دیگری با چشمانمان میبینیم ؟ در صورتیکه بی نهایت سیاره و ستاره خورشید مانند و زمین مانند وجود دارند ! ایا چون چشمان ناچیزمان آنها را نمیبیند باید بگوییم که وجود ندارند ؟
چه بسا که همانند میلیاردها کهکشان این جهان ، میلیاردها جهان دیگر هم وجود داشته باشند .
منظور من این بود که اگرکیهان لبه داشته باشد پس کل کیهان داخل یک فضای بزرگ قرار گرفته مثل یک بادکنک در یه اتاق بزرگ حالا سوال این هست خود اون اتاق لبه دارد ؟! یعنی اون خود اتاق در درون چی قرار گرفته ؟!! و همینجوری ادامه داره …… مثل بحث علت و معلول که هر چیزی خالقی دارد و خود خالق هم خالقی بزرگتر و الی آخر
بله در اینصورت حرفتون کاملاً درسته . این سوالا واقعاً هست و جواب دقیقی براش پیدا نشده .
اگر جهانهای موازی را قبول داشته باشیم باید قبول کنیم که این کیها ن لبه دارد که در واقع یک بعد اضافی هست که ما قادر به درک ان نیستیم .چون یکی از دلایل بیگ بنگ نیز می تونه برخورد همین جهانها با یکدیگر باشه
خیلی جالب بود….حیف که این موارد فقط حدس و گمان هست…با علمی که امروز داریم نمی تونیم به صورت قطعیت جوابی به این سوالات بدیم….شاید هنوز ساده ترین سوالات غیر از این هم جواب داده نشده باشه…مثل اینکه آیا ما تنها هستیم در جهان یا دیگران هم هستند..اوایل کار یعنی حدود 15 سال پیش دانشمند ها ثابت می کردند از هر 10 هزار سیاره یکی مثل زمین هست..امروز فکر می کنند شاید از هر یک میلیون سیاره یکی مثل زمین بشه…شاید فردا به این نتیجه برسن فقط ما هستیم…حیف این سوالات به راحتی قابل جواب دادن نیست…ای کاش زودتر دانش و علم بشر پیشرفت کنه و با اکتشاف بتونه جواب خیلی سوال ها رو پیدا کنه
خیلی ممنون از مقاله های زیباتون
ببینید اگه کیهان لبه داشته باشه و درون و بیرون داشته باشه مثال همون بادکنک
حالا فرض کنید کیهان ما مثل همون بادکنک هست و داخلش ما هستیم و بیرونش فرض کنیم یه فضای خارجی . حالا اون فضای خارجی خود درون چه چیزی قرار گرفته چون بینهایت که در طبیعت وجود ماهیت ندارد یعنی مثل علت و معلول باز یه تسلسل بی جواب هست
بی نهایت که تو ریاضیات داریم ریاضیات هم همون قوانین طبیعته.پس طرح بی نهایت اشتباه نیست .
مثال بادکنک فقط برای درک لبه نداشتن فضا بود . مظورش این نبود که جهان مثل بادکنکه و ما داخل بادکنکیم (که اگه این بود اونوقت حرف شما درست بود) . مثال به ما گفت فرض کنید ما رو پوسته بادکنکیم و موجودات دو بعدی هستیم (مثلاً یه نقاشی یا یه نقطه رو بادکنک) . حالا اگه بادکنک باد بشه ما نقاط و نقاشی های دیگه رو در حال دور شدن از خودمون می بینیم ولی هرچی هم رو بادکنک حرکت کنیم به جایی به اسم آخر بادکنک نمی رسیم . یعنی به هیچوجه از دو بعد نمی تونیم خارج بشیم چون خودمون و کل جهانمون (نقاط و نقاشی ها و پوسته بادکنک) دو بعدی دیده میشن . حالا جای دو بعد رو با سه بعد عوض کنید . نقاط و نقاشی ها میشن کهکشانا . پوسته دو بعدی میشه فضای سه بعدی کیهان . حالا مستقیمم تو کیهان حرکت کنیم به تهش نمی رسیم منحنی وار به جای اولمون می رسیم یا به جاهای دیگه فضا مث حرکت رو پوسته بادکنک نمی تونیم به جایی برسیم که بگیم از اینجا به بعد بادکنک (جهان) تموم میشه چون حرکتمون سه بعدیه مث حرکت دوبعدی رو پوسته بادکنک . بیرون و لبه بادکنک وقتی معنی میده که دید سه بعدی داشته باشیم و بگیم بادکنک داخل فضا داره بزرگ میشه برای جهانم باید دید فضایی 4 بعدی داشته باشیم (با زمان میشه 5 بعدی) . 4 بعد فضایی رو درکش نمیشه کرد ولی منطقشو خیلی راحت میشه فهمید .
خسته نباشید خدمت عوامل،…حتما باید یه فضای دیگری وجود داشته باشه تا کیهانه ما بتونه انبساط پیدا کنه،فرض کنید همون بادکنک چون اطرافش فضای کافی واسه انبساط داره قادر به انبساط هستش،اگه همین بادکنک داخل یه جای تنگ قرار بدین هرچقدرم ک بادش کنین نمیتونه انبساط پیدا کنه !
سلام
ببخشید که سوالات بی مورد می پرسم . دو تا سوال دارم . اگر هم جواب نمی دید بگید چطور می تونم جواب بگیرم . خیلی فکرم رو مشغول کرده .
سوال اول ) در صورتی که همه ی کارهایی که ما انجام می دهیم از قبل قابل پیش بینی هست ، چطور ما باید مسئولیت پذیری داشته باشیم یا اینکه چطور باید به اقدامات گذشته مان افتخار کنیم ؟
دوم ) بعضی متخصصان علوم اعصاب می گویند که تصمیم گیری های ما قبل از اینکه خودمان متوجه شان باشیم انجام می شود و بخش خودآگاه انسان هیچ کاری انجام نمی دهد و در تصمیم گیری ها دخالتی ندارد . البته غیر مفید و هیچ چاره بودن بخش خودآگاه
انسان که همان بخشی است که وجود ما را می سازد به نظر من غلط است . علاوه بر اینکه این موضوع خودآگاهی یعنی وجود ما را
بی مصرف می داند ، مگر می شود تکامل ویژگی را پدید آورد که هیچ سودمندی ندارد
سلام .
جواب سوال اول )
در دنیا چیزی قبل پیش بینی نیست . اون فیزیک نیوتن بود که می گفت اگه تموم شرایط و اندازه و جهت نیروهای فعلی یه سیستم (یا جهان) رو بدونیم به طور دقیق میشه وضعیت بعدی رو پیشگویی کرد مثل برخورد یه توپ با زاویه و سرعت مشخص به یه دعداد توپ ساکن بیلیارد که میشه فهمید هر توپ به کجا و با چه سرعتی پرتاب میشه ولی در واقعیت همچین پیشگویی ای امکان پذیر نیست و همه چی بر پایه احتمالاته و 50 – 50 هستش اینم به خاطر نقص اطلاعات نیست به خاطر ذات طبیعته .
جواب سوال دوم )
جواب دقیقی نمی تونم بدم چونکه نمی دونم اون متخصصا واقعاً چی گفتن و اصل خبرش چی بوده . ولی در این مورد یه مثال جالب رو خودم مدتی قبل متوجهش شده بودم . وقتی تو رانندگی خطری لحظه ای پیش میاد یه راننده ماهر دست به کاری می زنه و خودشو نجات میده بعد چند لحظه به خودش میاد و باور نمی کنه چجوری این عکس العملو انجام داده . یا وقتی یه فوتبالیست بزرگ مثل لیونل مسسی چند بازیکن رو پشت سر هم جا می زاره شاید بعد انجام کارش متوجه نشده باشه چجوری ذهنش این فرمانها رو صادر می کرده یا وقتی کسی تو کنکور یدفه راه حلای سریع و جدید به ذهنش می رسه و مساله رو تو تایم کم حل می کنه (برای خود من بارها پیش اومده) بعد متوجه واکنش سریع مغزش نمیشه . یعنی مغز زودتر از خودآگاهی مساله رو حل می کنه !!!! شاید ما خودمون در حال حلش هستیم ولی سرعت باخبر شدنمون کندتر از عملیات ذهنیمونه . فقط می تونم بگم همچین چیزی وجود داره اما اینکه تو همه تصمیما اینطوریه نمی دونم و اینکه خودآگاه و ناخوداگاه یه سری کلماتیه که خودمون درست کردیم . نباید دنبال دلیل کاربردش باشیم . شاید فقط یه تصور اشتباهه .
ما برای درک ابعاد و سطوح بالاتر نیازمند ابزاری هستیم که بتونه اونو درک کنه ، فکر نکنم مغز ما بتونه سه بعد بیشتر رو ساپورت کنه
این جواب ها برای کسانی قانع کننده هستند که جواب واقعی رو پیدا نمیکنند یا از پیدا کردن اون ناامید شدند یا شاید توانشون در همین حدود بوده!
حتی با وجود کروی و بدون مرز بودن جهان این مسئله نمیتواند منکر وجود مرز جهان باشد مرز لزوما لبه نیست و میتواند یک سطح یا حتی یک فضا باشد!
داخل مقاله گفته شده ” هنوز این سوال که جهان از کجا آمده و خارج از جهان چه چیزی وجود دارد، بی معنی است. ” من نفهمیدم چرا بی معنیست ؟
اگه ما حتی فرض کنیم داخل یک بادکنکیم ، بادکنک داخل یک فضای 3 بعدی داره رشد میکنه پس یک فضایی هست پس ما داخل یک فضایی قرار داریم دیگه این که واضحه پس میتونیم سوال کنیم خارج از این بادکنک چه چیزی وجود داره ! میشه منم روشن کنید منظورشون چی بوده ؟ ممنون
نگفته ما داخل بادکنک هستیم.
فرض کن ما موجوداتی دو بعدی هستیم در سطح بادکنک که فقط همون دو بعد رو میتونیم درک کنیم. حالا فرض کن این جهان دو بعدی ما در فضایی سه بعدی داره گسترش پیدا میکنه.
این فرضیه اصلا در مورد این که جهان از کجا اومده حرفی نمیزنه . در مورد این که خارج از جهان چه چیزی هست هم هیچ چیزی نمیتونیم بگیم، خارج از جهان یعنی خارج از سطح بادکنک (سطح بادکنک را یک بعد در نظربگیرید؛ با این حساب سطح داخلی و خارجی یکی هستند) برای ما تصور کردنی نیست، چه برسه به این که بگیم چی اونجا هست!
جهان ؟ هستی ؟ دنیا ؟
فقط یه خیاله واهیه ، فکرشو بکنید اگه سن شما همین حالا 30 سال است و وجود دارید پس بگید 31 سال پیش کجا بودید و اگر فردا بمیربم کجا خواهیم بود ؟
این یک موجودیت بسیار سادست که از زمان پیدایش تک سلولی ها این آمدن و رفتن ها به این محیط چند بعدی وجود داشته که به احتمال زیاد اگر در این برهوت نامحدود ناظری هم داشته باشیم برایش تکراری شده .
سلام ممنون از زحماتتون مطلب خیلی جالبی بود, فقط یه نکته رو متوجه نشدم اگه تمام مواد کیهان از ۱۳.۸ میلیارد سال پیش شروع به انبساط کردن قاعدتا ما دورترین چیزی که میتونیم ببینیم باید ۱۳.۸ میلیارد سال نوری با ما فاصله داشته باشه پس دانشمندان چطوری فهمیدن تا ۴۶ میلیارد سال نوری رو میتونن مشاهده کنن؟
درود، برای اطلاعات بیشتر مقاله ی زیر را مطالعه کنید:
چگونه اندازۀ کیهان می تواند از سنش بیشتر باشد؟
با سلام
سوال اقا پژمان سوال منم هست.این تحریریه محترم لینکی برای جواب دادهاند مربوط به انبساط کیهان و امکان اینکه این انبساط میتواند بدون اینکه قانون نسبیت نقض کند میتواند بیش از سرعت نور مبسط شود .خود این انبساط کیهانی برای کیهان قابل مشاهده افق رویداد بوجود می اورد یعنی ما نمیتوانیم فواصل دورتر از 13.8 میلیلرد سال نوری را ببینیم واین شعاع 46 میلیارد سال نوری حداکثر کیهان باید باشد چون این فاصله از انتقال به سرخ تابش زمینه کیهانی است وقاعدتا اگر این شعاع کیهانی اگر بیشتر 46 م.س نوری باشد باید انتقال به سرخ تابش زمینه از 1000 فعلی بیشتر باسد
با سلام تحریر محترم با عرض پوزش لطفا کلمه “این تحریریه محترم “به “تحریریه محترم “تصحیح شود
عالی بود. خیلی ممنون واسه ترجمه ی عالیتون.
اگه به اتاقتون نگاه کنید و جهان ما محدود به این اتاق باشه پس ممکن نیست جهان در حال بزرگ شدن باشه در صورتی که در حال بزرگ شدن است . پس جهان ما احتمالا در یک جهان بزرگ تر وجود داره یا در یک فضای بی کران دیگر .
خسته نباشيد و سپاس خدمت اقاي ميرزاي . بسيار عالي و جالب بود