چرا نظریه ی ریسمان؟ – قسمت پنجم
بیگ بنگ: واکنشها نسبت به این دو محقق انفجاری بود، ظرف کمتر از یکسال تعداد نظریه پردازان ریسمان از یک مشت به صدها نفر افزایش پیدا کرد و نظریه ی ریسمان نظریه ی همه چیز لقب گرفت.
به گزارش بیگ بنگ، این نوع جدید و زیبا از نظریه ی ریسمان به نظر می رسید قادر است تمامی اجزا و ساختار جهان هستی را توصیف کند، یعنی در داخل هر چیزی، میلیاردها اتم ریز وجود دارد، و هر اتمی از موادی ریزتر تشکیل شده است، الکترونهایی که به دور هسته ی متشکل از پروتونها و نوترونها می چرخند. پروتونها و نوترونها هم خودشان از ذرات ریزتری درست شده اند به نام کوارک. اما نظریه ی ریسمان می گوید اینجا پایان راه نیست، این نظریه ادعایی حیرت انگیز می کند اینکه ذرات تشکیل دهنده ی همه ی اجزا ی عالم خود از موادی ریزتر تشکیل می شوند: بندهای مرتعش ریز انرژی که مانند ریسمانها هستند. هر کدام از این ریسمانها به طرزی باور نکردنی ریز هستند، مثلا اگر یک اتم را به اندازه ی سیستم منظومه ی شمسی بزرگ کنیم، بعد از آن یک ریسمان به اندازه ی ابعاد یک درخت خواهیم داشت!
و ایده ی کلیدی اینجاست: همان طور که الگوهای ارتعاشی مختلف یا همان فرکانس های مختلف یک زه ویلون چیزی که ما آنرا به صورت نتهای موسیقیایی مختلف می شنویم تولید می کند، روشهای مختلف ارتعاش ریسمانها را هم باعث می شود. هر ذره خصوصیات خودش را دارد،زیرا برای آن ذره ریسمان به یک صورت خاص مرتعش می شود،تنها تفاوت ذراتی که من و شما و جاذبه و دیگر نیروها را منتقل می کنند، در نحوه ی ارتعاش این ریسمانها ی ریز است. می توان عالم را که از تعداد بیشماری از این ریسمانها تشکیل شده است همچون یک سمفونی عظیم کیهانی تصور کرد و این تفکر زیبا می تواند تقابل میان تصویر مشوش و غیر قابل پیش بینی ما از فضا در مقیاس زیر اتمی و تصویر یکدستمان از فضا در مقیاسهای بزرگ را حل کند، یعنی همان تناقضی که میان نسبیت عام و مکانیک کوانتومی وجود داشت.
کاری که نظریه ی ریسمان می کند، این است که می آید و اغتشاش و به هم ریختگی مکانیک کوانتومی را آرام می کند، فضا زمان نقطه ای مکانیک کوانتومی را ریسمان می کشد و آن را آرام می کند، مانند همان فضا-زمان نسبیت عام اینشتین، به این صورت چون آشفتگی فضا زمان کش آمده و آرام شده می توان آن را با نسبیت عام پیوند زد! اما فعلا این یک پیروزی ریاضیاتیه،نه فیزیکی یا به صورت تجربی…هیچ آزمایش و هیچ مشاهده ای در حال حاضر نمی تواند صحت این نظریه را اثبات کند، بنابراین فعلا نمی تواند به صورت شاخه ای از فیزیک در آید.
اما مشکل دیگری هم هست، معادلات ریاضی ای که نظریه ی ریسمانها را توصیف می کند، به چیزی نیاز دارد که بیشتر مانند افسانه های علمی می باشد…یعنی قائل شدن ابعادی اضافی برای فضا! نظریه ی ریسمان این ابعاد را پیش بینی می کند، با اینکه ما آن ابعاد را مشاهده نمی کنیم. بنابراین نظریه پردازان ریسمان می بایست توضیح می دادند که چگونه این پیش بینی عجیب می توانست درست باشد…این موضوعی است که در قلب نظریه ی ریسمان نهفته است. اما این ابعاد اضافی ریز که با اشکالی عجیب در هم پیچیده شده اند چطور می توانند بر دنیای روز مره ی ما تاثیر داشته باشند؟ تا اواسط سالهای 1980 به نظر می رسید که تئوری ریسمان غیر قابل توقف باشد!اما باز هم این تئوری درگیر گرفتاری هایی بود. در طول سالها نظریه پردازان ریسمان چنان موفق بودند که برای خودشان نه یک نسخه بلکه پنج نسخه ی مختلف از نظریه ی ریسمان را بنا کرده بودند.
تمام این پنج نوع نظریه، بر پایه ی ریسمانها و بعدهای اضافی بنا شده بودند اما در جزئیات، تمام آن پنج نظریه با هم هماهنگ نبودند. در بعضی از نسخه ها ریسمانها بندهایی با انتهایی باز بودند،و در برخی دیگر آنها حلقه های بسته معرفی می شدند.در نگاه اول دو مورد از نظریه ها حتی تا 26 بعد هم لازم می شمردند…هر پنج نسخه به ظاهر معتبر می رسیدند، اما کدامشان عالم ما را توصیف می کردند؟ این مایه ی خجالت نظریه پردازان ریسمان بود!
از یک طرف دانشمندان نظریه ی ریسمانها می خواستند بگویند که این نظریه آخرین توصیف نهایی برای عالم می باشد، اما در قدم بعدی ناچار بودند بگویند، البته در پنج مورد. ما یک عالم داریم، پس باید یک نظریه داشته باشیم نه پنج تا….. اگر یکی از این پنج نظریه این عالم را توضیح می دهد، پس چه کسانی در چهار نظریه ی دیگر زندگی میکنند؟ به نظر می رسید که بار دیگر نظریه ی ریسمانها توانایی خود را از دست داده باشد….اما ناگهان اتفاق بزرگی رخ داد، ناگهان فردی آمد و همه چیز را تغییر داد…..
ادامه دارد »»»
نویسنده: محمد پرگلی/ سایت علمی بیگ بنگ