بیگ بنگ: برای لحظه ای تصور کنید تمام آزمایش های آتی در زمینه کرمچاله ها و سیاهچاله ها با مشکل ظاهرا غیر قابل حلی مواجه شوند: اینکه، تنها کرمچاله های پایدار آنهایی باشند که ابعاد میکروسکوپی تا زیر اتمی دارند. همچنین فرض کنید که در طول سفر واقعی از درون یک کرمچاله، حتی با وجود یک مخزن محافظ، فشارهای غیرقابل تحملی بر بدن ما اعمال شود. انواع مشکلات مختلف، مثل نیروهای کشندی شدید، میدان های تابش، گرد و غبار پیش رو، هر کدام خود می توانند مرگ آور باشند. اگر این مسئله درست باشد، برای حیات هوشمند آینده در جهان ما، تنها یک گزینه باقی خواهد ماند: تزریق اطلاعات کافی به درون جهانی جدید برای ایجاد مجدد تمدن ما در طرف دیگر کرمچاله.

black_hole_by_vanishin-d32u47y

قدم یازدهم: امید آخر

در طبیعت، وقتی موجودات زنده با شرایط خطرناکی مواجه شوند، گاهی با استفاده از روش های مبتکرانه ای خود را زنده نگه می دارند. برخی پستانداران به خواب زمستانی فرو می روند. برخی ماهی ها و قورباغه ها دارای مواد شیمیایی ضد انجماد در مایع درون بدنشان هست که آنها را زنده نگه می دارد. قارچ ها با تغییر شکل دادن به صورت هاگ، از انقراض می گریزند. بطور مشابه ممکن است موجودات زنده راهی را برای تغییر وجود فیزیکی خود بیابند، تا بتوانند در سفر به جهان دیگر زنده بمانند.

آنطور که استیون هاوکینگ گفته: « به نظر می رسد که نظریه کوانتوم سفر در زمان را در مقیاس میکروسکوپی مجاز می داند.» اگر نظر هاوکینگ حقیقت داشته باشد، اعضای یک تمدن پیشرفته می توانند از ترکیب کربن با سیلیکون و تنزل آگاهی به اطلاعات خالص، وجود فیزیکی خود را به چیزی که تحمل سفر سخت به زمان گذشته یا به جهانی دیگر را داشته باشد، تبدیل کنند. در بررسی های نهایی معلوم شده است که بدن کربنی ما احتمالا برای تحمل مشکلات فیزیکی چنین سفرهایی بیش از حد ضعیف و شکننده است.  در آینده بسیار دور ممکن است بتوانیم با استفاده از مهندسی پیشرفته DNA ، فناوری نانو و روباتیک، آگاهی و خرد خود را در بدن های روباتیک جای دهیم. البته ممکن است با توجه به استانداردهای امروزی این مسئله عجیب به نظر برسد، ولی برای تمدنی که میلیون ها تا تریلیون ها سال پس از این زندگی می کند، ممکن است این تنها راه زنده ماندن باشد.

شاید روزی لازم شود انسان ها در چنین تمدنی، مغز و ویژگی های شخصی خود را مستقیما درون ماشین جای دهند. این کار را می توان به روش های متعددی انجام داد. می توان نرم افزار پیچیده ای را تهیه کرد که قادر باشد تمام فرایند تفکر ما را نسخه برداری کرده و تکثیر کند؛ به نحوی که شخصی یکسان با شخصیت ما داشته باشد. بلند پروازانه تر از این برنامه ای است که به وسیله هانس موراوس، از دانشگاه کارنگی-ملون پیشنهاد شد. او ادعا می کند در آینده دور ممکن است بتوانیم ساختار مغز خود را، سلول به سلول، بر روی ترانزیستور سیلیکونی مجددا ایجاد کرده هر اتصال عصبی در مغز را با یک ترانزیستور متناظر جایگزین نمود و بنابراین از عملکرد سلول های عصبی درون یک روبات نسخه برداری کرد.

اگر کرمچاله بسیار کوچک باشد، مثلا در مقیاس اتم، دانشمندان ناچارند نانو لوله های طویلی را که از اتم های مستقل ساخته شده اند به درون آنها بفرستند. این نانو لوله ها حاوی انبوهی از اطلاعات کدگذاری شده خواهند بود که برای ایجاد مجدد نمونه کاملی در طرف دیگر کافی باشند. اگر کرمچاله تنها در ابعاد یک ذره زیر اتمی باشد، دانشمندان ناچارند روشی را بیابند که ذرات هسته ای را به درون کرمچاله بفرستند تا با جذب الکترون ها در طرف دیگر خودشان را بصورت اتم ها و مولکول ها بازسازی کنند. اگر یک کرمچاله حتی از آن هم کوچک تر باشد، شاید بتوان از پرتوهای لیزر با طول موج کوتاه، ساخته شده از پرتوهای X یا گاما، برای ارسال کدهای پیچیده به درون کرمچاله استفاده کرد و به این ترتیب دستورالعمل مربوط به چگونگی ساخت مجدد تمدن را به طرف دیگر منتقل نمود.

black-hole-outstanding-black-hole-wallpaper-background

هدف از چنین انتقالی، ساخت یک نانوروبات میکروسکوپی در طرف دیگر کرمچاله است که ماموریت آن یافتن محیطی مناسب برای ایجاد مجدد تمدن ما خواهد بود. از آنجا که این ساختار در مقیاس اتمی ساخته خواهد شد، برای یافتن سیاره مناسب، دیگر نیاز به موشک های قدرتمند و مقادیر زیاد سوخت نخواهد بود. در حقیقت چنین ساختاری می تواند براحتی به سرعت های بالا دست یابد؛ به این دلیل که رساندن ذرات اتمی به نزدیکی سرعت نور، با استفاده از میدان های الکتریکی، نسبتا آسان است. هر موقع که این نانوروبات سیاره جدید را بیابد، با استفاده از مواد خام موجود در سیاره کارخانه ای بزرگ برای تولید نسخه های مشابه خود می سازد و آزمایشگاه بزرگ شبیه سازی پرپا می کند. در این آزمایشگاه می توان زنجیره های DNA را ایجاد کرده و سپس با تزریق آنها به درون سلول ها، همه موجودات زنده و در نهایت تمام گونه ها را بازسازی کرد. سپس این سلول ها در آزمایشگاه به موجود کامل و بالغی تبدیل می شوند که حافظه و شخصیت انسان اصلی در مغز آن جای گذاری می شود.

یک سلول انسانی کامل حاوی 30 هزار ژن است که بر روی سه میلیارد زوج DNA قرار گرفته اند. با این حال این اطلاعات مختصر، برای ایجادمجدد انسانی کامل با استفاده از منابع خارج از اسپرم( مواد غذایی که به وسیله مادر تهیه می شود)، کافی است. بطور مشابه «تخم کیهانی» شامل مجموع اطلاعات لازم برای ایجاد مجدد تمدنی پیشرفته خواهد بود؛ به گونه ای که منابع مورد نیاز برای انجام این کار ( مواد خام، حلال ها، فلزات و …) در طرف دیگر یافت خواهند شد. به این ترتیب، تمدن پیشرفته ای ، احتمالا قادر است با استفاده از فناوری قدرتمند خود، اطلاعات کافی برای باز تولید تمدن خود ( در حدود 10 بتوان 24 بیت اطلاعات) را در طرف دیگر به درون کرمچاله بفرستد.

لازم به ذکر است هر کدام از قدم هایی که در این مطالب به آنها اشاره شده است، آنقدر فراتر از قدرت امروز ما هستند که باید به آنها به صورت داستان علمی- تخیلی نگاه کرد. اما میلیاردها سال بعد برای یک تمدن فوق پیشرفته در حال انقراض ممکن است، تنها راه های نجات باشند. در نهایت مرگ نهایی جهان ما لزوما معادل مرگ هوش نخواهد بود، به بیان دیگر این امکان وجود دارد که امکان ارسال هوش از جهانی به جهان دیگر وجود داشته باشد و ممکن است سرانجام طرح اولیه را برای زنده ماندن حیات هوشمند در جهان تهیه کند.

پایان

به قلم میچیو کاکو – جهان های موازی

پاسخ دادن به لیون لغو پاسخ

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

3 دیدگاه

  1. (لیون ) من با اون قسمت از حرفت موافقم . چند وقت دارم در مور داین فکر میکنم که در صورت وجود تمدن نوع 4( کارداشف فقط 3 تمدن رو در رد ه بندی تمدنهاش قرار داده بود )
    که انرژی خودش رو از ماده تاریک بدست میاره پس اونها میتوانن ماده ی تاریک رو کنترل کنن

    وجلوی گسترش بیش از حد جهان رو بگیرن در این صورت دیگه جهان با بیگ فریز یا همون انجماد بزر گ تموم نمیشه و اون تمدن به نوعی به ابدیت دست پیدا میکنه .

  2. 🙂
    آقای کاکو تحت تاثیر دیدگاه های عرفانی بزرگ شدن.. به راحتی میشه رد این تفکرات رو در صحبت های ایشون دید و خیلی زیبا بیانش کردن به نظر من؛ البته منهای ساختار جهان های موازی که پیش فرض این نوشته است.. نقاط قوت واقعه ئی که ایشون شرح دادن رخ میده در آینده؛؛ اما به گفته ی “لیون” (دوستی که کامنت قبلی رو نوشتن) لابد که خیلی ساده تر از اینها…
    مولکول دی ان ای با انرژی صوتی برنامه ریزی شده و با صوت هم میتونه پس از یک دوره استراحت دوباره فعال بشه و چه بسا به جای اینکه سالها طول بکشه تا رشد کنه و …. (طبق برنامه ی مرحله ی اول) توی این مرحله، طبق برنامه و قابلیت های از پیش تعیین شده اش، به یک “آوا” در آنی بازسازی میشه، البته با ساختاری کاملتر و با ظرفیت های انرژی بسیار بیشتر از این مرحله و متناسب با همون دنیای کامل و …………… توی این مسیر حتا دی ان ای کره زمین و سایر مخلوقات هم یک دوره تکامل و ارتقا رو تجربه میکنن……………………………..

    {طبق آموزه های زندگیم}

  3. به نظر من تمدنی با پیشرفتگی فرضی شما قادر به حل این مسئله با روش بسیار ساده تری خواهد بود. فکر می کنم انها به تکنولوژی لازم برای تبدیل انرژی از یک حالت به حالت دیگه رسیده باشن. در این صورت انها میتونن با تبدیل انرژی تاریک به صورتهای دیگه از انرژی نه تنها نیاز خود رو به انرژی برطرف کنن بلکه از گسسیستن بیش از حد جهان هم جلوگیری کنن. از طرف دیکه انها باید بتونن از ماده تاریک هم به عنوان عنصر اصلی برای ساخت مواد اولیه مثل هیدروژن استفاده کنن. در این صورت میشه کارخانه های طبیعی ستاره سازی ایجاد کرد و از سرد شدن و تاریک شدن جهان جلوکیری کرد.
    مشکل اصلی برای رسیدن به این سطح فرضی، دستیابی به تکنولوژی تبدیل مواد و انرژی به صورت و فرمهای مختلف هست. که با در نطر گرفتن قانون پایستگی انرژی و ماده زندگی بی انتها رو برای اون تمدن به ارمغان میاره.