بیگ بنگ: در فیزیک “زمان” مقوله ای بسیار پیچیده محسوب می شود و در این میان افرادی هستند که باور دارند زمان وجود ندارد. یکی از دلایلی که آنها برای اظهارات خود استفاده می کنند این است که اینشتین ثابت کرد همه چیز نسبی است بنابراین زمان مقوله ای نامرتبط می باشد.
هر چند زمان کاملا با زندگی ما عجین شده اما شگفتا که هر وقت به تفکر درباره ی آن می نشینیم تنها چیزی که عایدمان می شود، انبوهی از سوالات بی پاسخ است، اینکه ماهیت زمان چیست؟ چرا به نظر می رسد که زمان جریان دارد؟ آیا می توان در بُعد زمان به آینده و گذشته سفر کرد؟ آیا می توان گذشت زمان را متوقف کرد؟ آیا زمان زاییده ذهن ماست یا در جهان بیرونی هم واقعا مفهومی به نام زمان وجود دارد؟ و ده ها سوال دیگر
دوبله: فرهاد بهتویی
نویسنده: سمیر الله‌وردی
کاری از سایت علمی بیگ بنگ
لینک کوتاه نوشته : https://bigbangpage.com/?p=63191
(امتیازی وجود ندارد)
خیلی خیلی از مطالب تو ممنون سپاسگزارم
سلام،
همه ما فکر میکنم که جهانمون از چیزی چون اتم ساخته شده.اما این تفکرات درحد مبتدی در هزارتوی حقیقت ریشه دوانده و چیزی که مد نظر فیزیک کوانتومه اساسی تر و بنیادی تره.درواقع اگه بخوایم از بعد فیزیک کوانتوم بهش نگاه کنیم ما در حقیقت وجود نداریم.چون اتم درحقیقت وجود نداره. درواقعیت بله.شاید بگیم هست اما در حقیقت نه.چرا که وقتی ما داریم بعد بررسی رو تغییر میدیم،درواقع کل ریاضیات هم تغییر میکنه.واینجاست وقتی انیشتین در فیزیک کم میاره میره سراغ ریاضیات و مطالعات رو اونجا ادامه میده.ما درواقع توی احتمالات زندگی میکنیم.یعنی مثلا در پرتاب یه توپ میتونه بیشمار احتمال داشته باشه و توپ حین حرکت بهترین حالت رو انتخاب میکنه و نتیجش میشه رخ دادن.این یعنی چی یعنی این که یه اتم میتونه همزمان در دومکان حضور داشته باشه.و این همون چیزیه که ذهن رو به ابهامات میکشونه.خب آیا این احتمالات همیشه وجود دارن؟به جد میگم نه.چون این اتم ها همواره از بعدی به بعد دیگه جابجا میشن و وقتی توی یه بعد حاضر میشن در بعد دیگه ناپدید میشن و در حقیقت احتمال ها لحظه ای و بی اساسن.وقتی رخ ندن از بین میرن.حالا فکر کنین ما هم از اتمیم و سوال ابن جاست که آیا ما وجود داریم یا توهمی بیش نیستیم؟
فوق العاده بود!!!
درود بر انها که می اندیشند .
به نظر من هم زمان یک توهم است و به صورت مستقل وجود ندارد زمان محصول تغییرات ماده است و اگر تغییرات ماده صفر شود ما چیزی به نام ماده نخواهیم داشت پس میشود به جای ماده گفت تغییرات شما هیچ ماده ای که در جهان در حال تغییر نباشد پیدا نخواهید کرد ولی ماده ای وجود دارد که تغییرات در ان کند باشد و چون هر مادهای که تغییر شیمیایی کرد دیگر به حالت اول خود بر نمی گردد و اگر این اتفاق میسر شود یعنی اگر ما توانستیم یک کاغذ را بسوزانیم و دو باره ان را به صورت اولش در بیاریم انگاه توهم سفر در زمان در ما بوجود خواهد امد و این امر تا امروز میسر نشده و همچنین کار برای توهم سفر به اینده سخت تر خواهد بود چون یک کاغذ در یک تغییر هم باید سالم باشد (توهم زمان حال)و هم سوخته (توهم آینده) و این به مراتب سخت تر از سفر به گذشته است و این زمان که هم اکنون برای ما مهم شده برای اسانی انجام شدن کارها است مثل کیلوگرم و متر که به صورت قرار دادی است و هر دو انها بدونه بودن ماده بی معنا است
ممنون ازتون خیلی عالی بود
دستتون درد نکنه . عالی بود 👏👏
ما هنوز چند صد سال هست که بیدار شدیم.(البته نه به صورت کامل!)در مقابل عمر جهان هستی(از بیگ بنگ به این سو)یک لحظه ناچیز بیش نیست.زمان مکان سرعت انرژی و سایر کمیتهای دیگر در جهان فیزیک اینها در حقیقت مفهوم سازی یک اندام ظریف و بسیار پیچیده به نام مغز هست برای خودسازگاری در یک اشفتگی هولناک به نام طبیعت.مفهوم زمان در حقیقت قبل از اینکه یک مفهوم باشد یک واکنشیست برای دوام در این اشفته بازار!شاید بیشتر فلسفی به نظر برسد.اما از یاد نبریم که انسان هنوز در ابتدای درک هستی و الوده جهان هستیست.انسان خود هنوز معلوم نیست که چیست.پس بیاییم در مورد این بنیادیترین مسایل اندیشه کنیم.
کاملا درست است مغز انسان همیشه در حال مرتب و دسته بندی اطلاعات است و از اشفتگی اطلاعات بیزار است و صد در صد زمان بیش از یک کمیت است ولی مغز ما برای درک بهتر به این دسته بندی ها نیاز دارد
اگر زمان را عارض شدنِ تغییرات برماده در نظر بگیریم، درین صورت وقتی که دیگر تغییراتی بر ماده عارض نشود دیگر زمان وجود ندارد. درینصورت هرچه پیش میرود، به پایان مفهوم زمان نزدیکتر میشویم. پیکان زمان یکسو است چون تغییرات ماده تنها در یک سو( به سمت انتروپی بیشتر) صورت میپذیرد.درینصورت وقتی جهان به بیشترین انتروپی یعنی هم دمایی در تمام نقاط برسد،دیگر زمان وجود نخواهد داشت، حال مسئله این است که چرا جهان باید در جهت افزایش انتروپی پیشرفت کند؟ البته این سوال غلط است چون این یک اصل فیزیکی است و به اقتضای اصل بودنش قابل مورد سوال قرار گرفتن نیست. ولی چه کسی این قانون را که اصل ها مورد سوال قرار نمیگیرند را تدوین کرده؟؟
بارکلا دختر