بیگ بنگ: همهی ما میدانیم که به نظر میرسد زمان در موقعیتهای مختلف با سرعتهای متفاوتی سپری میشود. برای مثال، زمانی که به مکانهای ناآشنا سفر میکنیم، به نظر زمان به کندی پیش میرود. یک هفته در یک کشور خارجی بسیار طولانیتر از یک هفته در خانه به نظر میرسد.
به گزارش بیگ بنگ، همچنین به نظر میرسد زمانی که ما بیحوصله هستیم یا درد داریم زمان به کندی میگذرد. به نظر میرسد وقتی ما در حالت فعالیتی هستیم که از آن لذت میبریم، مثلاً وقتی موسیقی یا شطرنج بازی میکنیم، یا نقاشی میکشیم یا میرقصیم، سرعت زمان افزایش مییابد. به طور کلی، اکثر مردم گزارش میدهند که به نظرشان زمان با بالا رفتن سن سرعت بیشتری میگیرد.
با این حال، این اختلافات در درک زمان بسیار خفیف است. تجربهی ما از زمان میتواند دستخوش تغییر شود. “استیو تیلور” مدرس ارشد روانشناسی، دانشگاه لیدز بکت در کتاب جدیدش تحت عنوان «تجربههای انبساط زمان» نوشته که در چرا آن ثانیهها میتوانند به اندازهی چند دقیقه طول بکشند.
دلیل اینکه چرا زمان میتواند سرعت خود را کاهش دهد کمی مرموز است. برخی از محققان، تصور میکنند که تغییرات خفیف در درک زمان با پردازش اطلاعات مرتبط است. به عنوان یک قاعده کلی، هرچه ذهن ما اطلاعات بیشتری – مانند ادراک، احساسات، افکار – را پردازش کند، زمان کُندتر به نظر میرسد. زمان برای کودکان به کندی میگذرد، زیرا آنها در دنیای جدیدی زندگی میکنند.
محیطهای جدید به دلیل ناآشنا بودن، زمان را طولانی میکنند. شیفتگی، زمان را منقبض میکند زیرا توجه ما محدود میشود، ذهن ما آرام میگیرد و افکار کمی از آن عبور میکنند. در مقابل، بیحوصلگی “زمان” را طولانی میکند، زیرا ذهن غیرمتمرکز ما پر از حجم عظیمی از پچپچهای فکری است.
تجربیات انبساط زمان
تجربیات انبساط زمان (یا Tees) میتوانند در یک تصادف یا موقعیت اضطراری، مانند تصادف اتومبیل، سقوط یا حمله رخ دهند. در تجارب انبساط زمان، به نظر میرسد که زمان چندین برابر گسترش مییابد. در تحقیقاتم متوجه شدم که حدود ۸۵ درصد از مردم حداقل یک بار “انبساط زمان” را تجربه کردهاند.
حدود نیمی از انبساط زمان در شرایط تصادف و اضطراری اتفاق میافتد. در چنین شرایطی، افراد معمولاً از مدت زمانی که برای فکر کردن و عمل کردن دارند، شگفتزده میشوند. در واقع، بسیاری از مردم متقاعد شدهاند که انبساط زمان آنها را از آسیب جدی نجات داده، یا حتی جان آنها را نجات داده – زیرا به آنها اجازه میداد اقدامات پیشگیرانهای را انجام دهند که معمولاً غیرممکن است.
به عنوان مثال، زنی در مورد تجربهاش از “انبساط زمان” گفت که مانع از افتادن فلزی بر روی ماشینش شد، چون «کاهش سرعت لحظه» به او اجازه داد تا «تصمیم بگیرد چگونه از فلز در حال سقوط روی ماشین فرار کند».
انبساط زمان در ورزش نیز رایج است. به عنوان مثال، یکی از شرکتکنندگان توصیف کرد که “انبساط زمان” در حین بازی هاکی روی یخ برایش رخ داد، یعنی «بازی که به نظرش حدود ده دقیقه طول کشیده، در واقع حدود هشت ثانیه رخ داده است». همچنین انبساط زمان در لحظات سکون و حضور، در حین مدیتیشن یا در محیط طبیعی نیز رخ میدهد.
با این حال، برخی از افراطیترین انبساطهای زمان با مواد روانگردان، مانند LSD یا ayahuasca مرتبط هستند. در مجموعهی انبساطهای زمانی که جمعآوری کردم، حدود ۱۰ درصد به روانگردانها مرتبط است. مردی به من گفت که در طی یک تجربهی مصرف LSD، به کرونومتر گوشیام نگاه کردم و دیدم که «صدم ثانیه به آرامی حرکت میکند، همانطور که ثانیهها معمولاً حرکت میکنند. این اتساع زمان واقعاً شدید بود».
اما چرا؟ یک نظریه این است که این تجربیات به آزاد شدن نورآدرنالین (هم یک هورمون و هم یک انتقال دهنده عصبی) در شرایط اضطراری مرتبط با مکانیسم «واکنش ستیز یا گریز» مربوط میشود. با این حال، این با آرامشی که مردم معمولاً در انبساط زمان گزارش میدهند، مطابقت ندارد.
با وجود اینکه ممکن است زندگی مردم در خطر باشد، اما معمولاً احساس آرامش عجیبی را تجربه میکنند. به عنوان مثال، زنی که هنگام سقوط از اسب “انبساط زمان” را تجربه کرد به من گفت: «به نظر میرسید که کل این تجربه چند دقیقه طول میکشد. من بسیار آرام بودم، نگران این نبودم که اسب هنوز تعادل خود را به دست نیاورده و احتمالاً ممکن است روی من سقوط کند».
نظریه نورآدرنالین همچنین با این واقعیت که بسیاری از انبساطهای زمان در موقعیتهای صلحآمیز مانند مدیتیشن عمیق یا حس یگانگی با طبیعت اتفاق میافتند، همخوانی ندارد.
نظریۀ دیگری که من در نظر گرفتهام این است که انبساطهای زمان یک اقتباس تکاملی هستند. شاید اجداد ما توانایی کاهش زمان را در شرایط اضطراری – مانند مواجهه با حیوانات وحشی کشنده یا بلایای طبیعی – برای بهبود شانس زنده ماندن خود ایجاد کردند. با این حال، استدلال بالا در اینجا نیز صدق میکند: این نظریه با موقعیتهای غیر اضطراری که انبساط زمان در آنها رخ داده مطابقت ندارد.
نظریه سوم این است که انبساطهای زمان تجربیات واقعی نیستند، بلکه توهمات خاطره هستند. بنابراین به گفتهی این نظریه، در شرایط اضطراری، آگاهی ما دقیقتر میشود، به طوری که ما ادراکات بیشتری را نسبت به حالت عادی دریافت میکنیم. این ادراکات در خاطرات ما رمزگذاری میشوند، به طوری که وقتی موقعیت اضطراری را به یاد میآوریم، خاطرات اضافی این تصور را ایجاد میکنند که زمان به کندی میگذرد.
با این حال، در بسیاری از انبساطهای زمان، مردم مطمئن هستند که زمان بیشتری برای فکر کردن و عمل کردن دارند. انبساط زمان مجموعهای پیچیده از افکار و اعمال را امکانپذیر میکرد که اگر زمان با سرعت عادی میگذشت غیرممکن بود.
در یک نظرسنجی اخیر (هنوز منتشر نشده) از ۲۸۰ مورد انبساط زمان، متوجه شدم که کمتر از ۳ درصد از شرکتکنندگان معتقد بودند که این تجربه یک توهم است. حدود ۸۷ درصد معتقد بودند که این یک تجربه واقعی است که در حال حاضر اتفاق افتاده است، در حالی که ۱۰ درصد مردد بودند.
حالات تغییر یافتهی آگاهی
به نظر من، کلید درک انبساط زمان، حالات تغییر یافتهی آگاهی است. شوک ناگهانی یک تصادف ممکن است فرآیندهای روانی طبیعی ما را مختل سازد و باعث تغییر ناگهانی در آگاهی شود. در ورزش، حالتهای شدیداً تغییر یافته به دلیل چیزی که من آن را «فوق شیفتگی» مینامم رخ میدهد.
شیفتگی معمولاً باعث میشود زمان سریعتر بگذرد – مانند زمانی که ما از یک کار لذت میبریم. اما هنگامی که شیفتگی به ویژه شدید میشود، برعکس اتفاق میافتد و زمان به شدت کاهش مییابد. همچنین حالات تغییر یافتهی آگاهی میتوانند بر حس هویت ما و احساس عادی جدایی ما از جهان تأثیر بگذارند. همانطور که روانشناس مارک ویتمن اشاره کرده است، احساس ما از زمان با احساس ما از خود پیوند تنگاتنگی دارد.
ما معمولاً در فضای ذهنی خودمان زندگی میکنیم و «جهان بیرون» در طرف دیگری قرار دارد. یکی از ویژگیهای اصلی حالتهای تغییر یافتهی شدید این است که حس جدایی بین این دو جهان از بین میرود. ما دیگر در ذهن خود محصور نیستیم، بلکه احساس میکنیم با محیط اطراف خود ارتباط داریم.
این بدان معناست که مرز بین ما و جهان محو میشود. و در این فرآیند، حس ما از زمان گسترش مییابد. ما از آگاهی عادی خود خارج میشویم و به دنیای زمانی متفاوتی میلغزیم.
ترجمه: سحر اللهوردی/ سایت علمی بیگ بنگ
منبع: sciencealert.com
لینک کوتاه نوشته : https://bigbangpage.com/?p=108184
مثل فوتبالیستها