قبل از آغاز جهان چه خبر بود؟
مقالهاي از راجر پنروز مبنی بر کشف آثار رویدادهای پیش ازبیگ بنگ و آغاز جهان، بحث داغی را در مورد منشا جهان بهراه انداخت و انتشار 3 مقاله چالشبرانگیز در رد این ادعا، این بحث را داغتر کرد.
تصور ما از نخستین روزهای عالم ممکن است سرشار از نقاط مبهم باشد، اما این بدان معنی نیست که ما به دنبال شواهدی از اتفاقات رخ داده پیش از بیگ بنگ نیستیم. چنانچه در یک مجموعه مقالهي سهگانه، ادعا شد که حلقههای هممرکز مربوط به دمای یکنواخت در تابش زمینه کیهانی (نخستین تشعشعی که پس از بیگ بنگ در جهان منتشر شد) ممکن است نشانههایی از تصادم سیاهچالهها در یک دوره کیهانی باشد که قبل از جهان فعلی ما وجود داشته است.
ایده اصلی متعلق به واهه گارزادیان از انستیتو فیزیک ایروان ارمنستان و راجر پنروز، فیزیکدان نظری مشهور دانشگاه آکسفورد انگلستان است. این دو در مقاله اخیر خود استدلال کردهاند که تصادم سیاهچالههای فوق سنگین پیش از بیگ بنگ ممکن است باعث ایجاد امواج گرانشی کروی پخششوندهای شده باشد که اثر خود را به صورت حلقههای مشخص در تابش زمینه کیهانی بر جای گذاشتهاند.
Sir Roger Penrose
مقاله بحث برانگیز پنروز و گارزادیان
راجر پنروز در این باره گفت: «ما در تابش زمینه کیهانی به پژواکهایی از رویدادهای قبل از انفجار بزرگ دست پیدا کردیم که مانند حلقههایی به دور خوشههای کهکشانی ظاهر میشوند».
ایدههای مطرح شده در این روش از نظریهای نشات میگیرد که توسط پروفسور پنروز در سال 1994 / 1373 مطرح شده و در مواردی با نظریه تورمی تناقض دارد. نظریه تورمی ادعا میکند پس ازبیگ بنگ، جهان در دوره زمانی بسیار کوتاهی دچار انبساط بسیار وسیع و سریعی شده است.
بخش مهمی از تحقیقات فیزیک پرانرژی با هدف روشن کردن این موضوع انجام میشود که قوانین طبیعی در طول دوره زودگذر تشکیل اولین نمونه از جهان چگونه تکامل پیدا کردهاند.
چرخه کیهانی
اغلب کیهانشناسان اعتقاد دارند که جهان، حدود 13.8 میلیارد سال قبل و در اثر بیگ بنگ به وجود آمده است. یکی از اجزای حیاتی مدل استاندارد کیهانی (که برای توضیح یکنواختی جهان تا این حد لازم است)، این ایده است که در کسری از ثانیه پس از بیگ بنگ، جهان طی دورهای بسیار کوتاه دستخوش انبساطی فوقالعاده سریع شد که تحت عنوان تورم (Inflation) شناخته میشود.
اما پروفسور پنروز در این باره میگوید: «من هیچگاه موافق نظریه تورمی نبودم. اما اگر شما تورم را قبول نداشته باشید، باید چیز دیگری داشته باشید که بتواند همان کار انبساط را انجام دهد. در طرحی که من پیشنهاد دادهام، شما یک انبساط در مقیاس نمایی دارید، اما آن در عصر ما نیست. من از این نظریه برای شرح دادن دورهای از زمان انفجاز بزرگ تا آینده بسیار دور استفاده میکنم. من ادعا میکنم این دوره یکی از دنبالههای چنین رویدادهایی است. به این ترتیب میتوان گفت که آینده یکی از این اعصار گذشته تبدیل به انفجار بزرگی برای عصر ما شده است».
کیهانشناسی چرخهای تطبیقی (Conformal cyclic cosmology) که پروفسور پنروز از آن دفاع میکند، مدعی است، قوانین طبیعت در طول زمان تکامل پیدا کردهاند، همچنین این نظریه نیاز به یک تئوری برای توضیح شروع جهان را از میان برمیدارد. پنروز تصور میکند که یکنواختی عظیم جهان ما ریشه در قبل از بیگ بنگ دارد، دنبالهي دوره کیهانی دیگری که باعث شده جهان منبسط شود و به ابعاد نامحدود و بسیار هموار فعلی برسد. این دوره نیز به نوبه خود زاییده مهبانگ دیگری بوده که در آخر یک دوره کیهانی قبلتر ایجاد شده است. به این ترتیب، چرخهای ازلی و ابدی ایجاد میشود که هیچ آغاز یا پایانی ندارد.
یافته بینهایت بزرگ
پنروز و گارزادیان برای تایید این ادعا، دادههای هفت سال ماهواره WMAP (Wilkinson Microwave Anistrapy Probe) ناسا را تحلیل و پراکندگی اختلاف دما را در حلقههای اطراف بیش از 11 هزار نقطه در آسمان محاسبه کردهاند. آنها تعدادی حلقه را کشف کرده که پراکندگی دمایی آنها به طرز محسوسی کمتر از آسمان اطراف آنها است و بهنظر میرسد شواهدی قبل از انفجار بزرگ هستند که نظریه CCC را نیز تائید میکند.
در این مطالعات آنها 11 هزار مکان مختلف را بررسی کردند و به دنبال جهاتی در آسمان گشتند که زمانی بسیار دور، کهکشانهای غولپیکری که به دور یکدیگر میچرخیدند، احتمالا در آنجا با هم برخورد کردهاند. ممکن است در آن زمان سیاهچالههای بسیار بزرگ در مرکزهای آنها با یکدیگر ترکیب شده و به این ترتیب بخشی از جرم آنها در انفجارهایی بسیار بزرگ به انرژی تبدیل شده باشد.
نظریه CCC اینطور بیان میکند که این فرآیند ممکن است بیش از یک بار در تاریخ تکرار شده باشد و هر کدام از این رویدادها موجی ضربهای از انرژی را در جهان منتشر کردهاند.
این جستجو آنها را به 12 نامزد رساند که دایرههای هممرکز آنها با این نظریه سازگار بودند. برخی از آنها شامل 5 حلقه بودند که نماینده 5 رویداد از یک شیء در طول دوره تاریخ بودند. این رویدادها که نماینده نظمی غیرمنتظره در دنیای بزرگ سرشار از بینظمیهاست، میتواند نشانگر رویدادهای قبل از انفجار بزرگ باشد.
به گفته پنروز، نظریه تورمی تمام این بیقانونیها و بینظمیها را نادیده میگیرد؛ اگر ما بخواهیم به این نظریه تکیه کنیم، چه توضیحی برای این انفجارهای بزرگ درست قبل از پایان یافتن تورم وجود دارد.
استدلالهای اشتباه گارزادیان-پنروز؟!
اما اکنون ایده گارزادیان و پنروز از سوی سه مطالعه مستقل به چالش کشیده شده است. مطالعاتی که حاصل کار ایگون وهوس و هانس اریکسن از دانشگاه اسلو؛ آدام موس، داگلاس اسکات و جیمز زیبین از دانشگاه بریتیش کلمبیای کانادا؛ و امیر حاجیان از انستیتو اخترفیزیک نظری کانادا است.
نتیجه کار هر سه گروه تایید میکنند که دادههای ماهوارهي WMAP دارای حلقههایی با پراکندگی دمایی پایین است. اما تفاوت کار آنها با نتایج کار گارزادیان در اهمیتی است که آنها به این حلقهها نسبت دادهاند.
گارزادیان حلقههای مشاهده شده را با یک شبیهسازی از تابش زمینه کیهانی مقایسه کرد که در آن نوسانات دمایی بایستی کاملا یکسان باشد، به این معنا که فراوانی آنها مستقل از اندازه آنها است. با انجام این کار وی دریافت که هیچ الگویی نباید وجود داشته باشد، اما سه گروهی که نتایج کار او را نقد کردهاند میگویند که این طور نیست.
آنها به این نکته اشاره میکنند که دادههای WMAP به وضوح نشان میدهد که در مقیاسهای زاویهای کوچکتر، نقاط خیلی گرم و سرد وجود دارد. در نتیجه نمیتوان فرض کرد که تابش زمینه کیهانی همسانگرد است. هر سه گروه در شبیهسازیهای خود از تابش زمینه کیهانی که مشخصات اساسی جهان تورمی را در نظر میگیرد، به دنبال الگوهای پراکندگی دایروی بودند و هر سه نیز حلقههایی را کشف کردند که بسیار شبیه حلقههای موجود در دادههای WMAP است.
اما گارزادیان با گفتن اینکه این تحلیلهای انتقادی کاملا بدیهی است، آنها را رد میکند. وی استدلال میکند که اگرچه بین مدل استاندارد کیهانی و دادههای WMAP ، “تا حد قابل قبولی” همخوانی وجود دارد، اما در یک مدل دیگر مانند مدل پنروز ممکن است که این همخوانی «به مراتب بهتر» باشد. با این حال، وی نمیتواند با اطمینان بگوید که این حلقهها مدرکی دال بر صحت مدل پنروز است. وی میگوید: «ما اثراتی را پیدا کردهایم که ویژگیهایی پیشبینی شده مدل پنروز را در خود حمل میکند».
همچنین شاون کول از گروه کیهانشناسی محاسباتی دانشگاه دورهام در دفاع از این تحقیقات تاثیرگذار گفت: «این يك نظریهای انقلابی است و ما اطلاعاتی در دست داریم که میتواند صحت آن را تائید کند. بینظمیهای آماری در اطلاعات تابش زمینه کیهانی یکی از واضحترین نشانهها برای اثبات این نظریه انقلابی است. در مدل استاندارد انفجار بزرگ ما هیچ چیز به شکل چرخهای نداریم. این نظریه یک شروع دارد و هیچگاه به پایان نمیرسد. اما سوالی فلسفی در این جا مطرح میشود، اینکه قبل از انفجار بزرگ چه چیزی بود. آنچه به دنبال آن هستیم، این است که “قبل از انفجار بزرگ چیزی نبوده است” را با استفاده از نظریه چرخهای رد کنیم».
جهت مطالعه بيشتر:
http://www.fromquarkstoquasars.com/sir-roger-penrose-alternate-theory-of-the-big-bang/
دوستان فکز میکنم به فضا دچار توهم عمیقی میشم،و هرچه سعی میکنم درکم از مراحل گیتی و نظریاتی که پیش رومون هست رو بیضتر عمیقتر کنم این توهم هم عمیقتر میشه،درست مثله فیلمی از ژانر وحشت که هر لحظه منتظر کشف ی سکانسی هستی که نظرتو راحب کل ماجرا عوض میکنهو میبینی راهو اشتب اومدی،به جرات میگم اگر کیهان شناس باشین ذره ای و اشک نریخته باشین شما انسانی اعجاب اور هستین،بدجور میترسم،تمام این گروه ها با تمام اختلافاتشون در بحث توضیح جهان هردو ی نقطه مشترک دارن و اون اینکه جهان به طور کل اغاز پایانی ندارد و بلکه چرخه ای هست که شروع میشه و یجایی دوباره به شکلی هر کدام توضیحی براش دارن دوباره تکرار میشه،ترس من اینه که ممکنه برخلاف تصورمون دنیا اغاز و پایانی داشته باشه بدون هیچگونه چرخه ای،ایا ما یبار تکرار میشیم و دوباره هیچ؟اگر اینطور بوده ایا من در اشتباه بودم یا اصلا به این نربوط نمیشه،سردرگمم ولی به ی چیز ایمان راسخ دارم و اون اینکه پیچیدگی های دنیای بزرگ به خمون سادگی دنیای نانو هست و فقط بخث اندازه هاست و مطمعنم دنیا خیلی خیلی خیلی به مراتب ساده تر از اون چیزی میتونه باشه که نظریه پردازن تصورش میکنن
خیلی عالی ومفید هست از تهیه کنندگان تشکر فراوان دارم
در مورد یکی از نظریان پنروز تحقیق میکردم که به اینجا رسیدم
راستش من از همون اولش که در مورد تورم یاد گرفتم خیلی باهاش مشکل داشتم
تورم مثل یه ایده ای بود که کیهان شناسی برای حل کردن مشکلات خودشون پرت میکنن اول بیگ بنگ
یعنی دقیقا این اتفاقیه که می افته
البته که با خیلی چیزا همخوانی داره و درست از آب دراومده
ولی این که نمیشه میان تورم را با شتاب مثبت پرت میکنن اول عالم
بعد چون احتیاج به یه شتاب منفی هم داریم بعدش میان میگن پس یه جایی تورم تموم میشه و شتاب منفی را پرت میکنن اونجا
درسته تورم خیلی جاها سازگار بوده
ولی من خودم همیشه با نحوه شکل گیری نظریه تورم مشکل داشتم
فکر کنم جزو گروه پنروز قرار بگیرم :))
خیلی جالب بود ولی باید بیشتر مورد تحقیق قرار گیرد
باید از اونایی بترسیم که میتونن فکر مارو بخونن و میزان نادانی مارو حدس بزنن !
متشکر
باسلام از نظر ارزش این مطالب بینظیرند و چقر عالی میشد در حدی بود که ما از راه ساده تری مطالب بیان شود تا من و امثال من بهتر بفهمندفقط بفارسی