نگاهی دیگر به تاریخ شکلگیری پروژه منهتن
نقش آلبرت انیشتین در برنامه اتمی آمریکا – قسمت اول
آلبرت انیشتین برای فرو نشاندن غم و اندوه خود از فقدان همسرش لیزا و شاید از روی عادت، از سال ۱۹۳۶ تلاشهای خود را برای یافتن راهی از میان پیچ و خمهای نسبیت و مکانیک کوانتومی در جهت وحدت آنها دو برابر کرد. هنگامی که اروپا هر لجظه به جنگ نزدیکتر میشد، انیشتین عمداً خود را در دنیایی قوطهور ساخته بود که تعداد کمی میتوانستند او را دنبال کنند. دوستان، همکاران و سیل ظاهراً پایانناپذیر مردمی که برای اهداف گوناگون تقاضای کمک داشتند، او را در پرینستون ملاقات میکردند.
در تمام سالهای قبل از جنگ، پناهندگان و در میان آنها دانشمندان بیخانمان و روشنفکران، پشت سر هم وارد آمریکا میشدند و مسئله فرار مغزها از قاره اروپا هر روز جدیتر میشد. انیشتین نقش مهمی در کمک به آنان برای یافتن کار در دانشگاهها و مؤسسات پژوهشی آمریکا بازی میکرد. چند نفر از این پناهندگان تنها پس از چند سال نقشی کلیدی در برنامه بمب اتمی متفقین بازی کردند. در سالهایی که به شروع جنگ انجامید، آلمان شش برندۀ جایزه نوبل و افراد برجستهای چون انریکو فرمی – لئو ژیلارد – اتو اشترن و لیزه مایتنر را که برای کمک به شکست نهایی آلمان، به طرف غرب رفتند از دست داد.
در حالی که انیشتین به تلاشهای خود برای یافتن راهی به دنیای مبهم نظریۀ وحدت نیروها ادامه میداد، در آن سوی اقیانوس اطلس، گامهای جدیدی در زمینه فیزیک اتمی برداشته شد. در ظرف اندکی بیش از یک دهه، این اکتشافات راهگشای بمب اتمی و آغاز عصر اتمی شد.
این عصر جدید در واقع از سال ۱۹۳۳ آغاز شد. در این سال، لئو ژیلارد با الهام از این فکر که با بمباران یک عنصر با نوترون، با این شرط که در بمباران هر اتم آن عنصر دو نوترون گسیل شود، میتوان یک واکنش زنجیرهای را شروع کرد. با این وجود این تا سال ۱۹۳۸ طول کشید و کوشش چند تن از دانشمندان اروپایی بود که مستقل از یکدیگر کار میکردند، تصادفا موجب کشف شکافت هستهای شد. چنین به نظر میرسد که انریکو فرمی ایتالیایی اولین نفر بوده است.
آلبرت انیشتین در حال مخالفت خود در برابر استفاده از بمب اتم
اما داماد “مادام کوری”، فردریک ژولیو، و همین طور اتو هان و فریتس اشتراسمن نیز این پدیده را مشاهده کردند.
هان و اشتراسمن، پس از پایان آزمایشهای خود یافتههای خود را برای همکار سابق خود، لیزه مایتنر که آلمان را به قصد اقامت در هلند ترک کرده بود فرستادند. او در آن هنگام، تعطیلات کریسمس را در استکهلم میگذراند و یافتههای هان و اشتراسمن را در آنجا دریافت کرد.
در جریان یک پیادهروی در جنگل در نزدیکی منزل خواهرزادهاش که فیزیکدان بود و ماینتر نزد او اقامت داشت، با او در مورد پیامدهای یافتههای هان به گفت و گو پرداخت و زمینۀ نظری آزمایشهای فیزیکدان آلمانی را فرمولبندی کرد.
نیلز بور، خبر وقوع شکافت هستهای و دستیابی به توضیح نظری آن را با خود به آمریکا آورد. او این موضوع را در پنجمین کنفرانس فیزیک نظری در سال ۱۹۳۹، در واشنگتن اعلام کرد. از این گردهمایی خبر مانند آتشی لجامگسیخته در جامعۀ علمی پخش شد.
برای بسیاری از تاریخ نویسان شگفتانگیز بوده که نازیها در آلمان به اهمیت استفادۀ نظامی از انرژی اتمی پی نبردند. نیمی از دانشمندان جهان از این کشف راهگشا در زمینه فیزیک هستهای صحبت میکردند و بحث دربارۀ کاربردهای نظامی آن جریان داشت. چطور ممکن است دولت آلمان که معمولاً به سرعت متوجه توان نظامی بالقوه هر تحول علمی جدید میشد، در این زمینه این قدر کند باشد؟
اولاً، به نظر میرسید که هیتلر کاملاً به انرژی اتمی بی علاقه بوده است. ثانیاً، بسیاری از دانشمندان برجسته آلمانی، عمداً از اطلاعرسانی در مورد اکتشافات خود پرهیز میکردند. آنها از نتایجی که آگاهی نازیها از این سر میتوانست در بر داشته باشد، هراس داشتند. مخصوصاً با کوششهای شخص هایزنبرگ، نازیها در توسعه سلاح اتمی از متفقین عقب افتادند.
یادآوری این نکته مهم است که متفقین، تا حوالی پایان جنگ از امتیاز خود در این زمینه آگاهی چندانی نداشتند. ترس از جلو افتادن نازیها بود که آنها را بر آن داشت تا پروژه منهتن را برپا کنند و منابع عظیمی را از سال ۱۹۴۱ به بعد در راه توسعه سلاح اتمی در آمریکا به کار گیرند.
نقشی که انیشتین در برقراری برنامۀ توسعه سلاح اتمی بازی کرد به صورت فرهنگ عامیانه در آمده است. ولی واقعیتهای موجود در پس این افسانه اغلب مخدوش است و دربارۀ سهم او در این طرح، تفسیرهای کاملاً غلطی وجود دارد.
بانی اصلی به وجود آمدن برنامۀ سلاح اتمی متفقین، فیزیکدان مجارستانی، لئو ژیلارد بود. او میخواست رئیس جمهور روزولت را از لزوم شکست دادن آلمانها در تهیه بمب آگاه کند. اما ژیلارد متوجه شد که نقش انیشتین برای تأثیرگذاری روی رئیسجمهور در جهت پیشبرد این هدف ضروری است. ژیلارد خیلی از زمان خود جلوتر بود. او در سال ۱۹۳۸، قبل از شروع جنگ در اروپا و بخش اعظم چهار سالی که پای آمریکا هنوز به جنگ کشیده نشده بود، نگران برنامۀ بالقوهۀ سلاح اتمی آلمان بود. او همچنین میدانست که منبع اصلی اورانیوم جهان، که جزء اساسی در هر برنامه پژوهش اتمی است، در کنگوی بلژیک قرار دارد. اگر آلمان به بلژیک حمله میکرد، نازیها امکان استفاده انحصاری از این اورانیوم را به دست میآوردند و مانع از آن میشدند که کشورهای دشمن بتوانند برنامههای خود را توسعه دهند. در ژوئیه ۱۹۳۹، ژیلارد تصمیم گرفت که با انیشتین ملاقات کند. ………
در قسمت بعد متن کامل نامه انیشتین به روزولت که در مورخ دوم اوت ۱۹۳۹ نوشته شد را میخوانیم.
لینک کوتاه نوشته : https://bigbangpage.com/?p=1051