بیگ بنگ: هوش مصنوعی در تکمیل تکالیف خاص نسبتأ خوب عمل کرده اما هنوز فاصله‌ی طولانی تا هوش عمومی دارد، نوعی هوش که به هوش مصنوعی اجازه می‌دهد دنیا را شبیه انسان‌ها و یا حتی حیوانات، هدایت کند.

ai deepmind xبه گزارش بیگ بنگ، یکی از عناصر کلیدی هوش مصنوعی استدلال انتزاعی است – توانایی تفکر در ماوراء «اینجا و حالا» برای مشاهده‌ی الگوها و روابط متنوع‌تر و مشارکت در تفکرِ پیچیده. محققان ِ دپ مایند(DeepMind) – تشکیلات تابعۀ گوگل که بر هوش مصنوعی تمرکز دارد – مقاله‌ای با جزئیات را درباره‌ی اندازه‌گیری قابلیت‌های گوناگون استدلال هوش مصنوعی منتشر کردند و همان آزمایشاتی که برای اندازه‌گیری هوش خودمان بکار می‌بریم را بررسی کردند.

هوش (آی کیو) انسان

در انسان‌ها، استدلال انتزاعی را با استفاده از آزمایشات IQ بصری نسبتأ ساده‌ای اندازه‌گیری می‌کنیم. یک آزمایش معروف که متریک پیش‌رونده‌ی ریون نامیده می‌شود چند ردیف از تصاویر را نمایش می‌دهد که ردیف آخر آنها فاقد عکس آخر است. آزمایش‌دهنده می‌تواند تصویر بعدی را براساس الگوی ردیف‌های کامل شده انتخاب کند.

این آزمایش کاملأ به آزمایش‌دهنده نمی‌گوید که در تصاویر به دنبال چه چیزی بگردد – شاید این پیشروی به تعداد اشیاء درون هر تصویر، رنگ آنها یا موقعیتشان مربوط شود. آنها می‌توانند با استفاده از توانایی استدلال انتزاعی‌شان این امر را کشف کنند. محققان ِ “دپ مایند” به جهت اعمال این آزمون برای هوش مصنوعی برنامه‌ای را طراحی کردند که توانست مسائل ماتریس منحصربفردی را تولید کند. سپس، سیستم‌های هوش مصنوعی ِ گوناگون را تعلیم دادند تا این مسائل ماتریس را حل کنند.

AIدر آخر، آنها سیستم‌ها را آزمایش کردند. در برخی موارد، آنها از مسائل آزمایشی با همان فاکتورهای انتزاعیِ مجموعه‌ی تمرینی استفاده کردند – همانند تمرین و آزمایش هوش مصنوعی در مسائلی که باید تعداد اشکال را در هر تصویر مد نظر قرار دهند. در مواقع دیگر، آنها از مسائل آزمایشی شامل فاکتورهای انتزاعی متفاوت با مجموعۀ تمرینی، استفاده کردند. مثلأ ممکن است هوش مصنوعی را در مسائلی تعلیم دهند که باید تعداد اشکال را در هر تصویر در نظر بگیرند، اما سپس آن را در مسائلی آزمایش می‌کنند که باید موقعیت‌های اشکال را در نظر بگیرند تا پاسخ درست را کشف کنند.

دفعه‌ی بعد شانس بهتر

نتایج آزمون خوب نبود. وقتی مسائل تمرینی و مسائل آزمایشی بر فاکتورهای انتزاعی یکسانی تمرکز کردند، سیستم‌ها خوب بودند و 75 درصد از مسائل را درست پاسخ دادند. هرچند، اگر مجموعه‌ آزمایشی با مجموعۀ تمرینی تفاوت داشت، هوش‌های مصنوعی عملکرد خیلی ضعیفی داشتند، حتی وقتی واریانس خفیف بود (مثلأ تمرین در ماتریس‌هایی که اشیاء تیره رنگ را نشان می‌دادند و آزمایش در ماتریس‌هایی که اشیاء روشن را نشان می‌دادند).

در نهایت، تست آی کیو هوش مصنوعی تیم نشان می‌دهد که حتی برخی از پیشرفته‌ترین هوش‌های مصنوعی امروز نیز نمی‌توانند مسائلی که در آنها آموزش ندیده‌اند را حل کنند. یعنی هنوز راه طولانی را تا رسیدن به هوش عمومی در پیش داریم. اما حداقل اکنون یک روش ساده برای نظارت بر پیشروی‌مان در اختیار داریم.

ترجمه: سحر الله وردی/ سایت علمی بیگ بنگ

منبع: futurism.com

پاسخ دادن به بهنام سرخیل لغو پاسخ

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

12 دیدگاه

  1. من نمی دانم بحث دقیقا رو چه موضوعی تمرکز دارد اما نظر من باور کردن هر چیزی نوعی ساز حماقت ست اما باور کردن به تنهایی کلمات و جملات حتی از باور نکردن دلیل هر حماقت هم کمتر است

    1. پس کارهای دانشمندان که رد فرضیه ها بحث میکنن حماقت از نظر شما
      اینجوری که همه چی متوقف و هیچ ارزشی نداره که

      1. نه.. چون با اینکه مثلا باور کردن در تاریکی قرار گرفته اما دلایل برای باور کردن چیزی در روشنایی کامل قرار دارد اتفاقا اینها همیشه در حال جریان هستند نه با اضافات(باور کردن)!

        1. درود بر شما
          باورها متفاوت و جهت های مختلفی داره
          باورهای شخصی با علمی خوب خیلی فرق داره

          1. آهان نکته اینجاست که اگه روی این بحث متمرکز شد،شبیه بحث های دیگه میشه و هدف از اون از بین می ره

  2. آخه هوش مصنوعی که دارای ماهیت ذهن یا خودآگاهی نیست چطور میتونه از انسان پیشی بگیره
    من به این تئوری شک دارم
    موضوع هوش چون محاسباتی شاید در آینده بتونه پا در پا انسان بیاد ولی دارای کیفیات ذهنی یا مفهومی که جان سرل توضیح کامل داده بعید میدونم
    ولی خودآگاهی و زنده بودن که نمیشه برنامه نویسی کرد

      1. در جواب مهدی عزیز
        معلوم که نظر من
        در ضمن من هم طبق نظریه اتاق چینی جان سرل و راجرز و جان هریس و هیروشی ایشیگور بیان کردم
        هیچ دستگاه غیر زیستی نخواهد توانست خودآگاهی حمل کنه این مطمئن باشید
        اون چیزی که هم به استعلا شبیه خودآگاهی و به قول جولیو تونونی قطعا خودآگاهی نیست
        شاید در آینده دور بتونن رقابت تنگاتنگ با خودآگاهی و ذهن پیدا کنن ولی بازم خودآگاهی جز اسرار آمیز ترین پدیده های کائنات خواهد بود.
        از انتقاد شما سپاسگزارم

    1. آقای طیبی، به نظرم علتش اینه که همه معتقد به این موضوع نیستند. بعضی از محققان علت خودآگاهی رو به تعامل بسیار زیاد مجموعه ی نورون ها نسیت میدن و معتقدند با افزایش قابلیت محاسباتی میتونند به اون برسند. در حقیقت خودآگاهی رو یک توهم میدونن.
      در صورتی که حرف شما صحیح باشه؛ عملا ساخت هوش مصنوعی بدون شناخت واقعی آگاهی ممکن نیست و شاید اصلا شناخت خوداگاهی در حیطه ی دانش قابل دستیابی انسان نباشه که در اینصورت تلاش برای ساخت هوش مصنوعی بی نتیجه ست.

      1. درود بر شما
        کریستف کخ درباره آیا خودآگاهی توهم گفته همچین چیزی ممکن نیست اگه هم باشه پیچیده ترین توهمی که قابل تقلیل نیست
        جولیو تونونی هم در نظریه اطلاعات یک پارچه ای خود میگه خودآگاهی گول میزنه در ساخت ربات یعنی اون چیزی که فکر میکنن خودآگاهی ولی نیست
        در خصوص تیتر دوم از سخنان شما دوست عزیز ادوارد ویتن فیزیکدان نابغه میگه خودآگاهی پیچیده تر از درک بیگ بنگ
        درکل پیشرفت ها در حوزه رباتیک و هوش مصنوعی نمیشه کتمان کرد ولی بعید میدونم بتونن خودآگاهی رو توجیح و بسازن
        علت هوشیاری نرم افزار یا کامپیوتر نیست که کپی یا ساخت
        جان سرل میگه خودآگاهی مجموعه ای کیفیات و مفهوم های ذهنی که در کامپیوتر ها ممکن نیست

      2. تقلیل گرایان میگویند که آگاهی خاصیت ظهور یافته ای از ارتباطات بسیار گسترده بین نورونها ست و مثلا با بررسی مغز چندین داوطلب در وضعیت هوشیاری و غیر هوشیاری متوجه شده اند که حالت هوشیاری معادل بالاترین آنتروپی در ارتباطات بین نورونی است یعنی میزان عدم قطعیت در ارتباطات بین نورونی به حداکثر مقدار خود میرسد بنابراین از این نتیجه میگیرند که حالت هوشیاری معادل بالاترین آنتروپی در مغز است. خودآگاهی یک کیفیت است ولی کمیت‌های متناظری با آن موجود است مانند رسیدن به بالاترين ميزان آنتروپی در ار تباطات بین نورونی در حالت هوشیاری کامل. این دو با هم متناظرند ولی نمیتوان به یقین گفت کدام علت دیگری ایست شاید آگاهی علت و افزایش آنتروپی مغز معلول آن باشد. آگاهی یک کیفیت است و انتروپی یک کمیت که از قضا با هم متناظر هم شده اند ولی نمی توان یک کیفیت محض را از یک کمیت محض بدست آورد چون اینها از یک جنس نیستند. آگاهی بزرگترین کیفیت موجود است که پس زمینه تمام کیفیت های دیگر چون رنگ، صدا، گرما، احساسات و عواطف، مزه ها، بوها و… میباشد و بدون حضور آگاهی کیفیت های دیگر نیز محو میشوند. ارتباط بین کمیت ها و کیفیت ها بسیار مرموز و ناشناخته است ولی الان عده ای پیدا شده اند که به جای جواب به چگونگی این ارتباط، کلا منکر کیفیت شده اند تا خود را از شر این ارتباط پیچیده خلاص کنند. اگر آگاهی توهم است و وجود ندارد چگونه این توهم میتواند در جهان مادی زمینه ساز تغییرات بنیادی شود. بمب اتم که با غریزه درست نشده است پشت تمام مدل ها و معادلات، آگاهی قد علم کرده است. اگر آگاهی توهم است و وجود ندارد چرا این توهم الان باید محل بحث باشد و اگر وجود ندارد چرا باید برای آن نامی وجود داشته باشد(آگاهی).

        1. به نظرم هیچ نورون یا کورتکس ای نمیشه ساخت دارای خودآگاهی باشه
          بابا اسم خودآگاهی یک تریلی هم نمیتونه یدک بشه دیگه چه برسه به علم امروز که هنوز تو درمان خیلی از بیماری ها راه طولانی داریم تا درمان قطعی
          دیگه چه برسه خودآگاهی
          اسمش غول دیگه چه برسه طرز ساختار و پدیده آمدنش