بیگ بنگ: آلبرت اینشتین برای مطبوعات عصر خود از دو جهت دانشمندی پر آوازه بود: یک فعال صلح طلب و یک نوازنده ی آماتور. این زمینه ها در سال 1979 در صدمین سال تولد اینشتین مورد تاکید قرار گرفت و رسانه های مختلف در بیان موفقیت های او با یکدیگر رقابت می کردند، در این میان نسبیت بیشتر جلوه می نمود.

BOB.v20-33.2015-05-11.Himmelfarb.Getty_این گزارش که براساس گفتگوهای انجام شده با افراد مختلفی است که با او در یک گروه موسیقی بوده اند.درس های ویولن اینشتین از سنین خردسالی شروع شد. بنابر اظهارات خودش هنگامی که 13 ساله بود با موزارت آشنا و به موسیقی علاقه مند شد. وقتی اینشتین نوجوان بود، یک جعبه ی مستعمل ویولن، هر جایی که می رفت، همرا او بود. در سال 1921 هنگامی که اینشتین برای اولین بار به آمریکا آمد، گزارشگرها با مردی مهربان، با موهای نامرتب که شلواری اتو نکشیده به تن داشت،روبهرو شدند. مردی با سر و وضعی معمولی و با کیف ویولنی در دست! او به نوازنده ای حرفه ای در حال گردش شباهت داشت تا یک دانشمند!

اینشتین سالیان زیادی را از عمر خود در برلین گذراند و به شدت درگیر زندگی علمی و فرهنگی آنجا شد، او مصاحب نوازندگان بزرگی چون فریتز کریسلرو و فیلسوف هنرمند، ارتور اشنابل شد. او با پدر نظریه ی کوانتوم، ماکس پلانک ویولن می نواخت، در زمانی که اشنابل از بزرگترین اجرا کننده های کارهای پیانوی بتهوون بود،خانم اشنابل خواننده بود. در حقیقت این دو زوج جوان مدت کوتاهی پس از ازدواج، در مسافرت خود به اروپا برنامه های تک نوازی موسیقی ارائه می دادند. منتقدی آنها را تک نوازنده ی پیانو با صدای بم توصیف کرده است.

گفتگوهای اینشتین و اشنابل چه درباره ی موسیقی و چه درباره ی فلسفه، باید جالب بوده باشد، اشنابل بتهوون را می ستود و او را بتهوون خالق صدا می زد. در حالی که اینشتین از موزارت خیلی لذت می برد و به دوستی گفته است:« به نظر می رسد ولفگانگ آمادئوس موزارت بزرگ، موسیقی زیبا و روشن خود را اصلا خلق نکرده است، بلکه چیزی را که قبلا وجود داشته کشف کرده است.» این اظهار نظر دیدگاه های اینشتین را نسبت به سادگی غایی طبیعت و توضیح و بیان آن از طریق عبارت های ریاضی نشان می دهد.

albertاگر کسی می توانست مسیر سفرهای مربوط به موسیقی اینشتین را دنبال و با همراهی کنندگان اجرای موسیقی او صحبت کند، فهرست بلند بالایی از افراد جالب پیدا می کرد.! یکی از جالب ترین این افراد، نیکلاس هارسانی است. هارسانی در سال 1938 زادگاه خود مجارستان را ترک کرد و برای تدریس در مدرسه ی کروست مینستر واقع در پرینستن، به آمریکا آمد. در این زمان پنج سال از آمدن اینشتین از اروپا به آمریکا برای کار در موسسه ی مطالعات پیشرفته که این موسسه هم در پرینستن قرار داشت می گذشت.

هارسانی در پرینستن به مهمانی ای که جان فون نویمان به مناسبت تولد اینشتین ترتیب داده بود، دعوت شد. هارسانی که ویولونیست بود قطعاتی به این مناسبت آماده و در مهمانی اجرا کرد که بلافاصله اینشتین اسم او را در فهرست افرادی نوشت که در جلسه های موسیقی مجلسی که به دلایل مذهبی چهارشنبه شب ها در خانه ی او در خیابان مرسر تشکیل می شد شرکت میکردند. اینشتین با توجه به شرکت هارسانی در این جلسه ها نهایت تلاش خود را می کرد که برنامه ی کاری خود را در این شب برای موسیقی خالی نگه دارد.

سومین عضو گروه، والنتاین بارگمان دانشمند متخصص ریاضی فیزیک بود. بارگمان یک پیانیست توانا بود، او زمانی که تصمیم گرفت در پرینستن نوازنده ای حرفه ای شود،هارسانی یک رهبرارکستر فعال در پرینستن به عنوان کارگردان موسیقی شهرت داشت. هارسانی یک بار از اینشتین خواست که نایب رئیس سمفونی پرینستن شود، ابتدا اینشتین در قبول آن تردید داشت و می گفت:« چه اتفاقی می افتد اگر رئیس بمیرد؟!» اما بعدا اینشتین این مسئولیت را پذیرفت و از سال 1952 تا زمان مرگش در این پست خدمت کرد.

QfASzW9H7UhD2BZa38u0p7-pvdSii_XORICXBdmkUUFuNkA09QOT-AQLQwv2gFF0O-bNstNgohRBocRoIJ3WylRCkatiIPcRoTsC=w506-h285-nاینشتین چگونه ویولن نوازی بود؟ نظرات در این باره بسیار است، هارسانی صدای موسیقی اینشتین را دقیق ولی بدون حس توصیف کرد.او تصدیق می کند که اینشتین ادبیات موسیقی را حداقل تا اواخر آن دوران می دانسته است. دکتر بارگمان توضیح می دهد:« اغلب آماتورها زیاد جالب نمی نوازند،اما اینشتین این گونه نبود او روش خوب و آهنگ موسیقی خوشایندی داشت.» پیانیست معروف آرتور بالسام یک بار با اینشتین موسیقی اجرا کرد. بعدها که از او درباره ی اینشتین پرسیدند جواب داد: او نسبتا خوب بود.

در آکسفورد، جایی که اینشتین برای مدت کوتاهی اقامت داشت، با خانواده ای به نام دنک اقامت داشت که بارها از گروه های چهارتایی آهنگ سازان و اجرا کنندگان موسیقی در تمام سطوححمایت می کردند. اینشتین در هر جایی دوستی در زمینه ی موسیقی پیدا می کرد، او دوست صمیمی آدولف بوش و داماد او رادلف سرکین بود.او دوست نزدیک کاسادسدس و همسرش گابی بود که هر دو پیانیست ماهری بودند که در پرینستون زندگی می کردند.

Albert_Einstein_violinیکی از موقعیت های نادری که اینشتین بین مردم موسیقی اجرا کرد، زمانی بود که در پرینستن انجمن کمک های دوستانه ی آمریکا نمایشی را برای جمع آوری اعانه برای کودکان آواره ی انگلیسی ترتیب داد، که در آن اینشتین و گابی و کاسادسوس موسیقی اجرا کردند. در 17 دسامبر 1955 پس از اینکه اینشتین از دنیا رفت نیکلاس هارسانی،سمفونی پرینستون را در اجرای یک کنسرت یادبود برای اینشتین رهبری کرد.

نویسنده: پرگرین وایت – The Physics Teacher.May 2005

ترجمه ی: نسیم صبا

پاسخ دادن به راضیه علیزاده لغو پاسخ

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

2 دیدگاه

  1. شلواری اتو نکشیده به “پا” داشت. با تشکر از مطالب آموزنده سایتتون