بیگ بنگ: قرنهاست که منشأ شعور، ادراک و آگاهی انسان ،ذهن فلاسفه، روان شناسان ، دانشمندان علوم اعصاب و … را به خود مشغول کرده است؛ که تا به حال موفقیت چشم گیری در حل این معما نداشته اند. چند وقتی است که فیزیکدانان هم به صورت جدی تر از گذشته به این حیطه وارد شده اند. فیزیکدانانی مانند فریمن دایسون، استیون هاوکینگ، لئونارد ساسکیند ،مکس تگمارک و البته میچیو کاکو.

در این ویدئو که زیرنویس فارسی دارد “میچیو کاکو ” ارتباط مبحث “آگاهی” انسان با فیزیک را یادآوری و بخوبی شرح می دهد. به طور کلی میچیو کاکو سه سطح را برای آگاهی در نظر می گیرد:

1- سطح یک: آگاهی نسبت به مکان، که در خزندگانی مانند تمساحها و مارها دیده می شود. خزندگان نسبت به مفهوم “فردا” نا آگاه هستند و در زمان حال زندگی می کنند و فقط برای حرکت در مختصات مکانی تکامل یافته اند .قسمت زیرین مغز انسان که به ” مغز خزندگان” مصطلح شده، مربوط به این سطح است.

2- سطح دو: آگاهی نسبت به روابط اجتماعی، که در حیوانات خونگرمی مانند میمونها و گرگها دیده می شود، در این سطح هم مفهوم “فردا” و آینده وجود ندارد ولی سلسله مراتب اجتماعی و عواطف قسمت مهمی از توان مغزی این حیوانات را اشغال می کند. قسمت میانی مغز انسان که به نام ” مغز پستانداران” مشهور شده، مربوط به سطح دو است.

3- سطح سه: آگاهی نسبت به مفهوم “آینده” ، تا به حال این سطح فقط در انسان مشاهده شده است. انسان می تواند آینده و فردا را در مغز خود شبیه سازی کند، برنامه بریزد و طراحی کند. قسمت پیشانی مغز (Prefrontal cortex) که به نام مغز انسانی شناخته می شود ،مربوط به این سطح است.

البته قابل ذکر است که “میچیو کاکو” کوچکترین واحد “آگاهی” را به صورت یک “تک حلقه بازخوردی” (feedback loop) تعریف کرده است، مانند ترموستات که یک کمیت مانند دما را اندازه گیری کرده و نسبت به آن واکنش می دهد.و مثلاً برای یک گیاه تا ده ها حلقه بازخوردی می توان در نظر گرفت: حسگر های دما ، فشار ، رطوبت، گرانش و ….

دانلود ویدئو

ترجمه زیرنویس: حمید شکری / بیگ بنگ

پاسخ دادن به نرگس لغو پاسخ

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

32 دیدگاه

  1. موضوع آگاهی آنچنان گسترده است که سر از اقلیم های علمی بسیاری درآورده است .آنچه بدیهی است این است که شناختن قلمرو ادراک و آگاهی نیازمند اطلاعات علمی دامنه دار و نیز تامل و تعمق و تحلیلهای گسترده است

  2. آقای سمیر ویدیو رو خودتون ترجمه کردین؟و قسمت اولشو اضافه کردین؟

    1. همانطور که در مطلب نوشتیم، ترجمه و ساخت این ویدئو کار آقای “حمید شکری” میباشد که در همکاری با وب سایت بیگ بنگ آن را انجام داده اند.

  3. کتاب روانشناسی هیپنوتیزم ایشان بود. در ارشیو دی وی دی هایم هر دو کتاب ایشان هست ولی لپ تاپ م دی وی دی درایو ندارد. اما سعی میکنم از جایی برایتان کپی و اپلود بکنم.
    فکر کنم در کتابشان به هاری اریونز خیلی اشاره میکردند ولی ازمایش مربوط به ناظر پنهان را در کتاب دیگری خواندم، میدانستم ان شخص یک استاد بود به همین دلیل گفتم یک هیپنوتیزور محقق، خوشحالم که اسمشان را گفتید، در ادامه درمورد تله پاتی هم حرف زده بود ولی من زیباد خوشبین نیستم به تله پاتی.
    —————

    درود اقای احمد،

    اگر موافقید از دو جریان همزمان استفاده کنیم، یک جریان تکاملی که از پروکاریوت ها ی فاقد سیستم عصبی و تکامل سیستم عصبی تا انسان و جنین شناسی و سپس به هوش الکتریکی که فاز بعدی است و در جریان دوم از دید تقلیل گرایی افراطی یعنی از فیزیک شروع بکنیم به شیمی و بیوشیمی و بیوفیزیک و شیمی فیزیک و بافت و اناتومی و فیزولوژی تا نتیجه مغز که رفتار و تفکر افراد هست، همراه با مسایل متفرقه مثل خوداگاهی، کاشت تراشه، معنای ضریب هوشی ، و … .

    سه موضوع کلی:
    1-دستگاه عصبی چیست و از کجا امده
    2-ساختار و تعامل ان چگونه است و چگونه کار میکند
    3-نتیجه کار ان چیست
    4-سایر موضوعات

    نظر شما چیست؟
    گفتم اگر بشود همزمان هر کس روی یک شاخه علمی مرتبط به مقاله کار بکند تا یک کار با ارزش علمی بالا از اب دربیاید، شاید بعد از 2 ماه تکمیل شود.

    موفق و سربلند باشید

  4. جناب Ali
    در مورد فیزیولوژی مغز آن شاءالله من می توانم کمک کنم چون من به فیزیولوژی و سایکوفیزیولوزی تا اندازه ای مهارت دارم و گمان کنم بتوانم همکاری کنم اتفاقا چیزهای جالبی برای مغز سراغ دارم حتی چیزهایی که از فیزیولوژی هم فراتر می رود اگر خواستید بگویند چه کنم؟

  5. سلام.

    فکر کنم 4 سال پیش بود که با تصوف اشنا شدم. البته با خواندن کتاب هیپنوتیزم اقای کابوک. فکر کنم 200 مگ هست ولی خیلی قدیمی به طوری که در چاپ دوم که در همان دوران پ*لوی بود حذفیات داشت و در دوره ج***** ا*لامی که فکر کنم کتاب کلا نصف شد یا شایدم دیگه چاپ نشه. اگه از دوستان کسی خواست شاید بتونم براش اپلود بکنم. در اون کتاب درمورد اگاهی حرف هایی غیر مستقیم زده شده. من تا جایی که حافظه یاری بکنه سعی میکنم چکیده کتاب های خود هیپنوتیزم و روانشناسی هیپنوتیزم ایشون رو بیان بکنم، بدون نظر شخصی نمیشه ولی سعی میکنم کم عقاید شخصی رو بیان کنم:

    برای مقدمه سبک فکری خود اقای کابوک تحث تاثیر عقاید صوفی ها بود و توجیه فیزیکی هم کرده بوند از وحدت وجود که کار جالبی نبود.

    در هیپنوتیزم انسان به مرحله ای از اگاهی میرسه که ضمیر ناخوداگاه که در حالت عادی توسط خوداگاهی عقب رونده شده جلو بیاد(توضیح اینکه هیپنوتیزم خواب نیست و برعکس یک تمرکز عمیق بر اگاهی هست، تفاوتی که هیپنوتیزم با مدیتیشن داره این هست که در مدیتیشن انسان تمرکز میکنه ولی در هیپنوتیزم تصور یا فکر خاصی میکنه ، شباهت هر دوی انها عمیق تر شدن هست، در کتاب هیپنوتیزم هم بیان شده که ما به طور متوسط هر روز مدتی رو در خلسه هیپنوتیزمی هستیم مثل وقتی غرق در تماشای تلوزیون، مطالعه، فکر و … یک داستان جالب هم درمورد یکی از فیلسوفان بود که به همین شکل گردنش رو زدند، یعنی سرباز های دشمن اومدند و اون اونقدر غرق در یک موضوع خاصی بود که متوجه حظور سرباز ها نشد و … یا حتی عرفای خودمان که مثلا یکی اتاقش اتش گرفت و حین عبادت بود که متوجه نشد) حتی در کتاب امده (فکر کنم حذفیات دوره پ*لوی هم همین ها بود ولی برای شما میگم) که مح*د ابن ع***له یک سیر عرفانی رو در غار ح*ا طی کرند(اینجور اومده بود که سالی یک ماه در ان سکوت با عبادت و حالت عرفانی یک خلسه هیپنوتیزمی ایجاد میکردند و مراتب عرفانی رو(پیشرفت در خود هیپنوتیزم) را سالیان دراز طی کردند تا به خلسه سومنامبول(املا درستش رو حظور ذهن ندارم ولی میدونم اسم الهه خواب باستان یونان یا روم بوده) رسیدند و ادامه داستان، البته فکر کنم این حذفیات بوده شایدم تصصیحش کردند، اول ا*قلاب هم چند وقتی زندان بودند ولی بعد ازاد شدند و در ایران هم ماندند، منظورم این هست که موضوع مورد داری نیست ولی میشود گفت که به جای اسمان از درون ذهن خویش(ناخوداگاه) وحی دریافت میکردند و … . البته به من ربطی ندارد! بگذریم، حرفی که بود این بود که انسان در حالت سومنامبول به مرحله میره که میتونه توهم مثبت(تصور کردن به صورت کاملا شفاف) و منفی (چیز هایی که هستند رو نبینه یا نشنوه) میرسه و ان چیزی که ما به ان ادراک و دریافت از بیرون میگوییم کلا شکسته میشود به طوری که طبق تصاویر و نوشته های تجربه شخی نویسنده کتاب در هیپنوزیم عمیق اگر به کسی بگوییم شیری جلویت استاده به شدت میترسد و واکنش میدهد و میتواند انرا ببیند یا اگر بگوییم چیزی هست را نمیبینی، نمیبیند. البته نه فقط حس بینای بلکه همه راه های دریافت اطلاعات مثل چشایی که به کسی ماده بد مزه داده بوند و تلقین کردند که خودشمزست و ان شخص هم گفت خوشمزت!در تمام طول این داستان اگاهی حفظ میشود ولی ادراک حقیقی به شدت به انزوا میرود به طوری که فرد در بیداری جریان هیپنوتیزم را مانند یک خاطره به یاد میاورد. این را هم از کتابی دیگر که حظور ذهن ندارم میگویم، درمورد افراد چند شخصیتی، در یک شخصیت با حالات خاص دیگر شخصیت ها اگانی و واکنش ندارند ،مثلا یک شخصیت هست که به چیزی حساسیت دارد ولی بقیه ندارند!! و درمورد ناظر پنهان(ناظر پنهان به حالتی از اگاهی میگویند که مثل شخصی دوم در ذهن فر هست، البته نه همه افراد، در حالتی که ادراک فرد از بیرن کاملا قطع شده و تحت تاثیر هیپنوتیزور هست باز هم درست درک میکند، مثلا در یک جلسه هیپنوتیزم به کسی تلقین کردند که نمیشوند تا وقتی که دست روی شانه اش بگذارند ولی وقتی هیپنوتیزور محقق از ایشان پرسیدند ایا بخشی از تو هست که حرف های من را بشنود، اگر بله انگشت سبابه دستت را بلند کن و انگشت سبابه بلند شد! بعدا دست بر شانه فرد گذاشتند و در حالت بیداری از فرد پرسیدند که ایا میدانستی که دستت بلند شده؟ گفت بله ولی به صورت ناخوداگاه بلند شد بدون اینکه من اطلاعاتی داشته باشم یا بخواهم انرا بلند بکنم، به صورتی که انگار کس دیگری انرا بلند کرده!!) هم بحث عجیبی هست که درمورد منیت شبهه ایجاد میکند.فقط خواستم بگویم فقط علوم تجربی نیستند بلکه علوم انسانی مثل روانشناسی هم درمورد مطالعه اگاهی میتواند جالب باشند.
    ———–
    بقیه کتاب ها درمورد مطالب دیگری بود که ربط خاصی به این موضوع ندارد، البته مطالبی که بیان کردم هم ناقص هستند.

    دو روز پیش بود که فکر کردم یک مقاله درمورد مغز بنویسم، از ایلیاد عذرخواهی میکنم، خیلی تند روی کردم و چند جا هم اشتباه کردم که پیچوندمشون، یک مقاله در حدودا 7 نوبت. خواستم ببینم از دوستان کسی هست که با من همکاری بکند یا نه؟

    مقاله درمورد فیزولوژی مغز و چیز هایی که مغز ایجاد میکند هست. البته سعی کردم تا جایی ممکن از علوم مختلف در لیست تحقیق بگذارم تا مقاله ای کامل شود. این یک فرصت مطالعاتی ناب برای خود من و دوستانی هست که قصد همکاری دارند. فعلا دارم لیست موضوع ها و منابعی که لازم هست رو مینویسم.
    —-
    اقای الله وردی، ان کتاب اقای کاکو را خواندید، اگر بله از کجا؟ میشود یک لینک از نسخه pdf را بدهید؟
    ممنون،

    موفق و سربلند باشید

    1. به مورد موضوعاتی چون«افراد چند شخصیتی» و «ناظر پنهان»(مخصوصا آن آزمایشی را که ذکر کردید) درکتاب رواشناسی هیلگارد اشاره شده است.
      کتاب خودهیپنوتیزم مرحوم کابوک مد نظرتون بود یا کتاب دیگه ای؟ و اینکه امکان آپلودش براتون هست؟

  6. به عقیده من هم هالوگرام بودن عالم حقیقت و درست است بعضی از پدیده های فیزیک مثل بر هم نهی ذرات هیچ توجیهی به غیر از هولوگرام ندارند و اما من پدیده ای را مطرح می کنم که بر هولوگرام بودن صحت می گذارد و آن اینکه: مغز انسان چگونه با داشتن اطلاعاتی از محیط قادر به یافتن سایر اطلاعات عالم است(عقل)؟ مثلا مغز انسان پیش از آنکه اتمها بتوانند دیده شوند به وجود آنه. پی برد یا انیشتین به وجود نادیده هایی پی برد که باورنکردنی است مغز با چه مکانیسمی این کار را می کند؟!!! جواب آن است که تمام اطلاعات و واقعیات عالم در مغز وجود دارد و ما با فکر کردن آنها را پیدا می کنیم بنابراین هولوگرام بودن تایید میشود و مغز ابزاری است که این هولوگرام را می خواند

  7. من تعصبی روی حرفم ندارم… نظر تالبوت نظر ایشونه؛ نظر من نیست که بخوام روش پافشاری کنم.
    من دوست دارم چیزی را باور کنم که درست باشد و علاقه ای هم به پیش داوری ندارم.
    اون نقدی که شما فرمودید رو خوانده ام. آن نوشته، نقدی به «نتیجه گیری های تالبوت» است، نه مطالب مطرح شده درکتاب. من هم به نتیجه گیری های تالبوت و امثالهم کاری ندارم. فقط آزمایشات و کارهای پژوهشی این کتاب مد نظرم هستند…
    از موضوع خارج شدم…منظورم از سوالم(آیا فوتون ها_ذرات_ آگاهی دارند؟) این بود که ذرات بنیادین همه‌ی اون 3 دسته ذکر شده توسط استاد کاکو یکی هستند. با این تفاسیر پاسخ احتمالی ایشون به سوال بالا منفی است… نظر شما چیه؟

    1. بله راه درست این است که خودتان بدون پیش داوری های قبلی در مورد مسائل مطرح شده در کتاب تحقیق و جستجو کنید تا موضوع برایتان چه درست یا نادرست بیشتر روشن شود. وقتی اطلاعات ما در این زمینه کافی نیست و ما بر عملکرد فوتون ها و نیروها و یا در مورد اصول عمل کننده آنها اطلاعاتمان کامل نیست، در نتیجه نمی توانیم همانند تالبوت نتیجه گیری کنیم که نوعی آگاهی کیهانی در بین تمامی ذرات موجود در جهان وجود دارد. پس پاسخ خردمندانه این است که زود نتیجه گیری نکنیم و در این مورد بیشتر تحقیق کنیم و بگوییم فعلا نمی دانم و جواب در مورد شعور داشتن ذرات خیر است، چون نیاز به شواهد بیشتری دارد. به قول کارل سیگن ادعای شگفت انگیز به شواهد شگفت انگیز نیاز دارد. موفق باشید.

      1. البته اگر علاقه بیشتری به مبحث آگاهی دارید می توانید کتاب فرضیه شگفت انگیز را مطالعه کنید،در این کتاب فرانسیس کریک، با بی‌باکی مرز بین علم و روح‌گرایی را با بررسی آگاهی از منظر یک دانشمند جدید درمی‌نوردد و اساس وجود آن و عملکردش را بر پایه بررسی‌های عمیق چگونگی کارکرد مغز هنگام «دیدن» قرار می‌ دهد. کریک پرسش‌هایی را که فیلسوفان برای قرن‌ها آن‌ها را مطرح می‌کرده و در پاسخ دادن به آن‌ها توفیق چندانی نداشته‌اند، به گونه‌ای توفیق‌آمیز مورد بررسی قرار داده است.

  8. مسلما خود آگاهی (من)(احساس حضور) نمی تواند فقط از جنس ذرات مادی باشد احساسات و عاطفه و لذتها هرگز با علم فیزیک و مادی قابل توجیه نیستند پدیده ای مثل وجدان چگونه می تواند محدود در حیطه فیزیک و ماده باشد؟!!! علم فیزیک هرگز نمی تواند در مورد علوم روحی اظهار نظر کند اگر اینطور است پس چرا یک ربات پیشرفته برای خود حس حضور ندارد؟ حس حضور در حیطه علم مادی نیست بلکه حس حضور نوری غیر مادی است که عالم را با طعم جان می بیند و درک می کند علم مادی فقط یک حیطه است و اسمانهای دیگری در کار است(لا اقل این نظر من است)

    1. همانطور که شما هم گفتید خود آگاهی نمی تواند ««فقط»» از جنس ذرات مادی باشد…
      وگرنه خود فیزیک پل بین عوالم است؛ و از “راه های” اصلی شاخت خودآگاهی همین فیزیک است.
      “علم فیزیک هرگز نمی تواند در مورد علوم روحی اظهار نظر کند.” به نظر من این بیان کاملا غلط است. فیزیک “همه فهم ترین” راه ممکن برای شناساندنِ علومِ مرتبط با آگاهی و… است.

      1. فیزیک همان طور که از اسمش هم مشخص است راهی برای شناخت قوانین طبیعت میباشد و عوامل فرا طبیعی در نتیجه گیری هایش جایی ندارد، چون در معادلاتش برای شناخت عالم فقط شناخت طبیعت لازم است. به قول داوینچی: طبیعت هیچ گاه قوانین خود را بر هم نمی زند.

        1. فیزیک با شناساندن قوانین طبیعت باید انسان را به سمت یافتن پاسخ سوالات مبدأ عالم، منشأ عالم, مقصد و مقصود عالم و… سوق دهد.
          جواب هیچکدام از این سوالات با فیزیک ممکن نیست؛ یعنی تا به حال هر چه در گفتار دانشمندان دیده ام، حرکت شگرفی را برای یافتن پاسخ سوالات بنیادین نشان نمی دهد.
          آنها با مطرح کردن جهان های رفت و برگشتی، تصادم سیاهچاله ها، عوالم موازی و… به همان دور فلسفی که فلاسفه به آن دچار بوده اند ، گرفتار می شوند.

  9. ذرات مگر شعور دارند؟ یا که اثبات شده که شعور دارند؟ یا شاید شعور ذرات همانند شعور آب یک کلاهبرداری است! متاسفانه در سالهای اخیر بعضی با نوشتن کتب مختلف در مورد شعور ذرات و سو استفاده از فیزیک کوانتومی تلاش کرده اند مبانی اصلی فیزیک کوانتومی را با مفاهیمی چون عشق؛ عرفان و معنویات و تائویسم ، شعور ذرات و … پیوند دهند؛ در واقع این نویسندگان تصورات ذهنی خود و درک نادرستشان از فیزیک کوانتومی و ذرات را به رشته تحریر در آورده و باعث گمراهی دیگران شده اند. بسیاری از افراد که این بخش از فیزیک را یا به کلی متوجه نشده اند یا بصورت درهم و مغشوش از سایرین یا از طریق مجلات ،کتب و وبسایت های زرد راجع به آن مطالب پراکنده ای شنیده یا خوانده اند ، تصور میکنند که فیزیک کوانتومی به دلیل توصیف پدیده های عجیب جهان، راز آلود و معنوی است. بنایراین ناتوانی شما در توضیح دادن چیزی شاید تنها ناشی از بی توجهی شما به نیروها یا اصول عمل کننده می باشد، پس بهتر است هنگام رویارویی با چیزی که از آن سر در نمی آورید، خردمندانه ترین کار یافتن توضیحی طبیعی است نه نسبت دادن شعور به ذرات!

    اسم کتاب میچیو کاکو: The Future of the Mind است، در ضمن برای اطلاعات بیشتر در مورد ماهیت ذرات فیزیک کوانتومی می توانید کتاب “جهان کوانتومی” را مطالعه بفرمایید.

    1. “متاسفانه در سالهای اخیر «بعضی» با نوشتن کتب مختلف در مورد شعور ذرات و…”
      افرادی همچون دیوید بوهم و مایکل تالبوت و … در این دسته بندی شما جای می گیرند؟
      طرح ریزی آزمایش هایی همچون quantom eraser و انتخاب تأخیری و دوشکاف و … هم کار این بعضی هاست؟
      ” بنایراین ناتوانی شما در توضیح دادن چیزی شاید …” بنده به ناتوانی خود اقرار دارم.
      “در ضمن برای اطلاعات بیشتر در مورد ماهیت… “.شما هم میتوانید نگاهی به کتاب «جهان هولوگرافیک» داشته باشید؛البته احتمالا این کتاب را مطالعه کرده باشید؛ اما لطفا دقیق تر مطالعه بفرمائید.

      1. بله این کتاب را مطالعه کرده ام، بله من هم در ناتوانی توضیح بعضی رویدادهای علمی اقرار می کنم، و بجای پاسخ غیر خردمندانه ترجیح میدهم سکوت کنم. متاسفانه کتاب “جهان هولوگرافیک” هم یک کتاب غیر علمی است که دلایل و مستندات علمی ارائه نمی دهد. این کتاب آخرین کتاب مایکل تالبوت پیش از مرگ اوست که در آن به تئورى ‏هاى شبه‏ علمى و ضدعلمى رایج در غرب مى ‏پردازد. تالبوت ادعا دارد که « این نظریه در متن و چارچوبى علمى، اولین بار است که مطرح شده است» (ص ۴۰۱). مترجم نیز معتقد است: «نظریه هولوگرافیک بودن جهان نه تنها واقعیت‏هاى ملموس زندگى ما را در بر مى‏ گیرد، بلکه مى‏ تواند پدیده‏ هاى حیرت‏ آورى همچون تله‏ پاتى، نیروهاى فراطبیعى انسان، وحدت کیهانى، درمان‏هاى معجزه ‏آسا و… را توضیح دهد. با خواندن جهان هولوگرافیک با جهانى روبه‏ رو مى‏ شویم که هر ذره آن ویژگى‏ هاى کل آن را در خود دارد و خواننده ایرانى بسیارى از مفاهیم متافیزیکى را که ریشه در فلسفه و عرفان شرق دارد ، در قالب زبانى روشن و امروزى باز مى‏ شناسد» (پشت جلد کتاب).

        متأسفانه او در این کتاب نه تنها هیچ توضیح عقلانى از این پدیده‏ ها به دست نمى ‏دهد و هیچ یک از این ادعاها را ثابت نمى‏ کند، بلکه خواننده ایرانى هم هیچ رابطه‏ اى بین مفاهیم مورد ادعا در این کتاب و عرفان اسلامى یا ایرانى نمى‏ یابد. انبوه خیال‏بافى ‏هاى موجود در این کتاب براى کسى که در جهان واقعى زندگى مى‏ کند، تفکر عقلانى دارد، و مبادى علوم را مى‏ داند واقعاً حیرت‏ آور است. این کتاب به استدلال منطقى و تفکر عقلانى نه پوزخند، بلکه قهقهه ‏زده است. دنیاى تالبوت دنیاى هولوگرافى نیست، دنیاى هپروت و هالوسالارى است. « جهان هولوگرافیک » تالبوت کاریکاتورى از مُثُل افلاطونى همراه با آمیزه‏اى از خرافات است. تنها بخشى از کتاب که حاوى حقایق علمى است، بخشى است که به توضیح هولوگرافى مى ‏پردازد، که البته در این مورد هم تالبوت زیاد موفق نبوده است و خیالات خود را در میان توضیحات علمى جا زده است. تالبوت البته کتاب‏هاى شبه‏ علمى زیادى نوشته است و افسانه‏ پردازى ‏هاى زیادى کرده است، ولى این کتاب از نظر تحمیق مردم، واقعاً سرآمد آن‏هاست. او با نوشتن این کتاب ژانر جدیدى به نام « افسانه شبه‏ علمى » (pseudoscientific fiction) به وجود آورده که کاریکاتورى است از افسانه‏ هاى علمى (science fiction) و شبه علم (pseudoscience).

        تالبوت در این کتاب مگسى را ماموت کرده و چهل کلاغ را چهل هزار کلاغ سپید رنگ جلوه داده است که از قو زیباترند! او استاد گزافه‏ گویى، اغراق، ساده‏ انگارى و توجیهات بى ‏منطق و دلیل است. از حسین کرد شبسترى شوالیه تهمتنى مى‏ سازد که در تمام نبردها پیروز بوده است و رستم دستان و هرکول یونانى در پیش او انسان‏ هاى کوچک و حقیرى مى ‏نمایند. او بین پدیده‏ هاى نامربوط و تصادفى روابط جدى و مهمى را به کمک تخیل بى‏ نظیر خود کشف مى‏ کند.

        خوشبختانه دکتر محمدرضا توکلی صابری یکی از مترجمین کتب علمی و از مروجین حوزه ی علم در مجله جهان کتاب (یکی از معتبرترین مراجع بررسی و نقد کتاب) نقدی جامع بر کتاب جهان هولوگرافیک نوشته مایکل تالبوت و ترجمه داریوش مهرجویی نوشته است که شاید جامع‌ترین و علمی‌ترین نقد در مورد آن به زبان فارسی باشد. این نقد حدود دو سال پس از انتشار ترجمه فارسی کتاب که تجدید چاپ آن به علت استقبال ایرانیان دو رقمی شده بود منتشر گردید. دانلود پی دی اف نقد کتاب جهان هولوگرافیک

        1. تعریفتان از نقد چیست؟
          آیا اسم تمسخر یک کتاب(هر چند با مطالبی سبک و غیرعلمی) را نقد میگذارید؟ در همین چند خطی از نقد مذکور که شما آن را درج کردید، من که چیزی جز توهین و تمسخر ندیدم! ارسطو کیست؟ مُثُل چیست؟ من که مدافع نظر صدرائیان نیستم. با تائو و… هم کاری ندارم. من دوستدار فیزیک و آگاهی و … هستم، البته نه به سبک شما.
          در این کتاب حداقل 20 آزمایش درحوزه ی علوم neuro psychology و … در دانشگاه های معتبر جهان رفرنس داده شده است؛ منظورم از مطالعه، نگاهی به موارد اینچنینی بود.. اصلا درستی یا نادرستی نتیجه گیری و نظریه(!) تالبوت مطرح نیست.

          1. متاسفانه شما زود نتیجه گیری می کنید و اصلا به حرفهای بنده گوش نمی دهید، من که نمی توانم تمامی آموزه های پیشین شما را تغییر دهم، انسان دوست دارد آن چیزی را باور کند که دوست دارد درست باشد. آیا تالبوت در کتاب خود راه چاره ای هم برای مسائل مطرح شده، عنوان کرده است؟ یا همیشه پرسشی مطرح کرده که در انتها بدون نتیجه گیری دقیق علمی و طبق تفکرات خود از آن مبحث نتیجه گیری کرده است. لطفا بدون پیش داوری نقد کتاب را دقیق مطالعه کنید و در اینترنت بدنیال نقد و منابع اصلی بروید. بعنوان مثال من مبحثی با عنوان “دریای زنده الکترونها از دانشمندی بنام بوهم” که از کتاب تالبوت بود را در منابع خارجی جستجو کردم، متاسفانه هیچ مدرک محکمی از ادعای مطرح شده تالبوت وجود ندارد و تنها منبع، کتاب جهان هولوگرافیک و توهمات تالبوت میباشد!

  10. استاد کاکو در فیزیک متخصص هستند،اما با عرض معذرت ورود شان به دنیای روح وروان اصلاعالمانه نیست ونظرشان هیچ مدرک روانشناختی و فلسفی ندارد.متدولوژی نیز نشان میدهد که علوم مختلف ،روشهای خاص خودشان را دارند ؛یعنی نمیتوان از روش فیزیک در روانشناسی استفاده کرد ، چنانکه برعکس کردن اینکار هم از نظر ایشان غلط است.

    1. آقای کاکو توضیح ندادند که طبق آزمایش هایی همچون انتخاب تأخیری و… که فوتون ها به تعبیری حالت های مختلف را در شرایط مختلف انتخاب می کنند دارای آگاهی و شعور هستند یا نه؟ اگر بله؛ کدام یک از این سه سطح آگاهی رو میشه برای اونها متصور شد؟
      نگاه ایشون به آگاهی خیلی مبتدی و آماتوری بود…

      1. در کتاب جدیدیشون مفصل توضیح دادند، با یک کلیپ 2 دقیقه ای نباید انتظار داشته باشید که تمام مبحث آگاهی رو بهش اشاره کنن! در ضمن شما چه تحقیقاتی در مورد آگاهی انجام دادید که با دیدن این کلیپ کوتاه نتیجه گیری کردید و نگاه ایشون رو مبتدی و آماتور عنوان می کنید؟

        1. بنده تحقیق خاصی نداشته‌ام؛ تنها مشتاق به فهم چنین مسائلی ام …
          در این ارتباط یک سوال پرسیدم و اون اینکه: نظر ایشون دررابطه با آگاهی و شعور فوتون ها(به طور کلی ذرات فیزیکی) چیه؟ در این مورد ایشون چیزی گفته اند یا اینکه شما چیزی میدونید؟
          بی زحمت اسم کتاب جدید ایشون رو هم بگین.ممنون

  11. سلام
    می دونم شاید صحبت من در نظر بسیاری از دوستان یک اظهارنظر بر پایه دیدگاه مذهبی تعبیر بشه، ولی نظر من این است که مسئله “خود آگاهی”، “اراده و اختیار” و “من” (که شاید هر سه یکی باشند) مسائلی هستند که در حوزه علم جای نمی گیرند. هرچند شاید بتوان بسیار به آنها نزدیک شد ولی در نهایت به نظر من توضیح علمی برای آنها پیدا نمی شود. چون ما این اراده رو داریم که ذهن خود را به هر جا و هر چیزی پرواز دهیم و در این راه هیچ محدودیتی را متصور نیستم.
    این نظر من است.

    1. مغز انسان فرای چیزی است که شما فکر می کنید.
      آیا انسان امروزی چیزی نساخته که از خود او برتر باشد؟!
      قدرت محاسباتی مغز انسان بسیار زیاد می باشد ولی کامپیترهای امروزی توانایی محاسباتی دارند که بسیار فراتر از مغز انسان امروزی است و با توجه به این که انسان امروزی توانسته چیزی بسازد که توانایی محاسباتیش بسیار بیشتر و سریعتر از مغز خود باشد چرا فکر می کنید انسان قادر نیست خودآگاهی بسازد که فرای مغز خود باشد!!!!؟

      1. مبحث خودآگاهی و توانایی محاسباتی مغز دو چیز کاملاً متفاوت هستند و این دو را نباید به هیچ وجه با هم خلط کرد. چیزی که شما فرمودید مربوط به مبحث دوم می شود. بله علم می تواند چیزی دقیقاً مشابه “ایلیاد” را بسازد، ولی آیا من او هستم؟ در واقع در مبحث خودآگاهی این سوال مطرح می شود که چرا من خودم هستم؟ چرا کس دیگری نیستم؟ آیا “من” می توانم کس دیگری شوم؟ اگر من صرفاً این سیستم مغزی (هرچند بسیار پیچیده) هستم، چرا درصورت کپی برداری دقیق از من، من او نمی شوم؟

    2. سلام .1- هرمطلب مستدل وعلمی ،قابل قبول است ونباید از« مارک مذهبی » خوردن ترسید.
      2- علم معنای وسیعی دارد وفقط به علوم تجربی محدود نمیشود؛بنابراین مساله خوداگاهی وعلم حضوری که درفلسفه اسلامی بسیار مورد توجه است ؛ کاملا علمی است .