بیگ بنگ: جمله ای مشهور؛ منسوب به سقراط است که می گوید: « می دانم که نمی دانم» جمله ای که در زمانه ما به ندرت شنیده می شود. در مراودات روزمره؛ در خلال گفت و گوهای رایج ساده؛ لاجرم به افرادی بر می خوریم که خود را در هر موضوعی فوق تخصص و شنیدن عباراتی مانند« نمی دانم »یا اطلاعی در این زمینه می ندارم، از دهان آنها تقریبا محال است. آنها تصور می کنند همه چیز را می دانند و به همین دلیل در قبال هر موضوعی، نظری دارند. چنین افرادی با خواندن یک یا دو کتاب روانشناسی خود را روانشناس و با مطالعه سرسری یکی، دو کتاب فلسفی، خود را فیلسوف می دانند.

shutterstock_178355147-800x533در سالهای اخیر افراد بسیاری را دیده ام که به موضوعات علمی علاقه مندند و حتی اخبار رویدادهای علمی را پیگیری می کنند و احتمالا گاهی کتاب های علم عمومی در حوزه های غیر از رشته تحصیلی شان را نیز مطالعه می کنند. تا اینجای کار هیچ مشکلی نیست و بلکه باعث خوشحالی نیز است. مشکل از جایی پیش می آید که آنها در برآورد میزان فهم و درک و به عبارتی در حجم دانش خود دچار سوءبرداشت می شوند. آنها راجع به کرمچاله ها، جهان های موازی، سفر در زمان، بوزون هیگز، شبیه سازی و مسئله سلول های بنیادی، بیگ بنگ و… چیزهایی شنیده اند و به صورت پراکنده اینجا و آنجا راجع به آنها مطلب خوانده اند. از طریق برنامه های تلویزیونی، مجلات، گپ و گفت با دوستان راجع به روانشناسی، فرهنگ، سیاست، تاریخ و… اطلاعاتی گرفته اند ولی به تبع آن، این تصور برایشان پیش آمده که درباره تمامی موضوعات مذکور صاحب نظر هستند.

البته بدیهی است هر فردی در جامعه انسانی آرای مخصوص به خود را دارد و می تواند در لابه لای گفت و گوها، نظریات شخصی و برداشت های خود را از موضوعات مختلف بیان کند، اما مشکل از آنجایی آغاز می شود که فرد توقع داشته باشد نظریات شخصی اش به عنوان نظریات کارشناسی پذیرفته شود و نه به عنوان نظریات شخصی. خود دانشمند پنداری تعریف دقیق و به خصوصی ندارد و طیف گسترده ای را نیز در بر می گیرد؛ از افرادی که صرفا در میهمانی های خانوادگی کوچک به اظهار فضل و ایده پردازی های خام می پردازند گرفته تا کسانی که پا را فراتر گذاشته و هیچ فرصتی را در شبکه های اجتماعی مجازی و نظایر آن برای فضل فروشی و ابراز نظر درباره مسائلی که کمترین اطلاعی از آن ندارند، « عقاید خود مهم انگاری » از دست نمی دهند.

اما وجه اشتراک این افراد یکی از « عقاید خود مهم انگاری » (self -important ideas) است. عقاید خود مهم انگاری یکی از نشانه های شیدایی(Mania) است. چنین افرادی زیاد و سریع صحبت می کنند که این مشکل فشار کلام(pressure of speech) نامیده می شود. همچنین غالبا از پرش افکار (flight of idea) رنج می برند. برخی نیز افکار خود بزرگ بینی (grandios) داشته و خود را مبدع آثار و و اختراعات بزرگ می دانند. با گسترش علوم و توسعه اندیشه بشر در اعصار اخیر، حوزه های مختلف علوم پایه، مهندسی و حتی فلسفه و علوم اجتماعی به بخش های تخصصی تری تقسیم شدند. به دلیل حجم بالای اطلاعات در علوم مختلف، محال است فردی بر بخش های بزرگی از علوم احاطه داشته باشد.

attacking-anxiety-and-depression-headدانش ها و فناوری ها، روز به روز تخصصی تر می شوند و هرکس در نهایت می تواند در یک یا شاید دو شاخه علمی متخصص باشد. به عبارتی، همه ما نسبت به دانش های دیگر خارج از حیطه صلاحیت مان، بی سواد یا کم سواد هستیم. ممکن است یک کیهان شناس از جغرافیای آسیای جنوب شرقی هیچ نداند و یک مهندس مکانیک از دیالوگ دو نفر پزشک درباره نوار قلبی یک بیمار حتی یک کلمه هم سر در نیاورد. اینکه یک جراح متخصص بسیار باسواد و حاذق، کمترین اطلاعی از روش اویلر در حل معادلات دیفرانسیل مرتبه اول نداشته باشد، نه نقص است و نه کم سوادی. همان گونه که یک نفر مهندس بسیار خبره، کمترین اطلاعی از روشهای جراحی مغز در درمان پارکینسون ندارد. اگر ما درباره موضوع به خصوصی اطلاعاتی نداریم یا تنها چند کلمه و عبارت ناپخته از آن مبحث می دانیم، هیچ مشکلی پیش نمی آید اگر که فقط شنونده باشیم. هیچ کس ما را بابت چیزهایی که نگفته ایم سرزنش نمی کند، اما زمانی که درباره موضوعاتی اظهار فضل می کنیم که کمترین سر رشته ای از آن نداریم، در حقیقت نادانی خود را آشکار کرده ایم. گفتن عباراتی نظیر « نمی دانم» یا « بایستی در این زمینه مطالعه کنم » یا «اطلاع دقیقی ندارم » نه تنها نشان نادانی نیست، بلکه نهایت فهم و روحیه جست و جو گرانه فرد را می رساند.

یکی از پرسش های مؤسسه Eurobarometer در گزارش سال ۲۰۰۵ پیمایش فهم عمومی از علم چنین بود: « دایناسورها همزمان با انسان زندگی می کردند.» این گزاره غلط؛ در بین افراد مورد پژوهش نتایج زیر را در برداشت: ۸۷ درصد از سوئد یها، ۸۰ درصد از آلمانی ها، ۷۹ درصد از دانمارکی ها و ۵۰ درصد یونانی ها و… به درستی تشخیص دادند که این گزاره غلط است. بیشترین انتخاب گزینه (نمی دانم) در کشور بلغارستان بوده که در آن ۳۹ درصد نسبت به درست یا غلط بودن این گزاره اظهار بی اطلاعی کرده اند. هر چند در جدول نهایی، کشورها براساس جواب های درست رده بندی می شوند و تفاوتی میان آنهایی که جواب غلط داده اند و کسانی که گفته اند (نمی دانم)، لحاظ نشده ام اگر نیک بنگریم، گزینه ی « نمی دانم» وضعیت میانه ای را توصیف می کند. وضعیتی که فرد به صحت پاسخ اطمینان ندارد از طرفی لزومی هم نمی بیند هر طور که شده و به هر قیمتی حتما گزینه صحیح را علامت بزند. گزینه ی « نمی دانم» نیز یک پاسخ است و از قضا (ندانستن) متضمن هیچ بار مفهومی حقار تبار نیز نیست.

عموما افرادی که مطالعات عمیق تر و دقیق تری از یک موضوع به خصوص داشته اند، به دلیل آنکه با چالش ها و مسائل پیرامونی آن موضوع آشناترند، به حجم نادانسته های خود نیز آگاه ترند. به عبارت ساده تر، فرد دانا می داند که چه چیزهایی را نمی داند. اما کسی که با موضوع درگیر نبوده و درک صحیحی از جوانب موضوع ندارد، به همان درک سطحی بسنده کرده و ممکن است خود را صاحب نظر ارزیابی کند و به همین جهت از گفتن « نمی دانم»  پرهیز کرده و هرطور که شده، نظری له یا علیه یک موضوع ارائه می کند.

از دیگر سو از آنجایی که فرد به اسلوب و قواعد منطق گفت و گو آگاه نیست، صورتبندی و فرمالیسم منطقی باطلی را پیش می گیرد و با فرافکنی و به کارگیری مغالطات منطقی، تلاش می کند به هر قیمتی پیروز میدان باشد. به بیان دیگر، هدف خود دانشمند پندارها از اینکه خود را به بحث ها و دیالوگهایی که اطلاعات مخدوش و سطحی از آن دارند، وارد می کنند، دستیابی به حقیقت یا فهم بهتر یک موضوع نیست. ورود به یک دیالوگ برای خود دانشمند پندارها فرصتی برای ابراز نظر است. منش فرزانگی و دانایی اما به گونه ی دیگری است و دانایی چون سقراط، دلیلی برای تظاهر به دانایی نمی بیند و می گوید: « می دانم که نمی دانم.»

سایت علمی بیگ بنگ/ نویسنده: عرفان کسرایی- پژوهشگر مطالعات علم و فناوری در دانشگاه کاسل آلمان

پاسخ دادن به samad لغو پاسخ

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

26 دیدگاه

  1. به نظرم این افراد با وجود پیشرفت تکنولوژی و امکانات میتونن عامل کشف خیلی چیزها باشن. چیزهایی که این افراد به دلیل ورود به علوم مختلف و میان رشته ای میکنن ناخود اگاه عامل کشف و اثبات خیلی چیزها میشه که به سادگی ازون میگذریم.

  2. به نظرم این افراد با وجود پیشرفت تکنولوژی و امکانات میتونن عامل کشف خیلی چیزها باشن. چیزهایی که این افراد به دلیل ورود به علوم مختلف و میان رشته ای میکنن ناخود اگاه عامل کشف و اثبات خیلی چیزها میشه که به سادگی ازون میگذریم.

  3. هاوکینگ و بقیه دانشمند هستند. منظور اینه که یک کتاب علمی عمومی هم باید توسط متخصصین اون رشته نوشته بشه به کمک افرادی از قبیل ع.ک

  4. سلام. اول از لحنم اگه باب میل نیست معذرت میخوام. داش کسری این حرفم ربط مستقیمی به مطالب شما نداره.
    اول .این دست مشکلات یکیش خوده امثال شما هستن که از طرف جامعه علمی حرف میزنن در صورتی که PHD هم ندارند.
    اما برای مثال کتاب تاریخچه.. زمان نوشته هاوکینگ یا اون رفیقمون میچو کاکو یا این یارو که جدیدا زیاد میبینیمش تایسون. شما دلت واسه علم میتپه نگران کج فهمی عموم هستی خب پسر خوب به جای اینکه شما و دوستان 24 ساعته خودتون حرف بزنین و بنویسید و بروبچه های ژورنالیست علمی یکی درمیون تو شبکه 4 بشینید. از حضور دانشمندان در برنامه ها استفاده کنین شما باید سوال پرسی و اونا جواب بدن شماقسمتایی که فک میکنی سنگینه ساده توضیح بدی. شخصیت سازی واسه دانشمندا و محقیقن تراز اول انجام بدین ازشون الگوسازی کنید. هرچند که خیلی از محققین و دانشمندان ترجیح میدن بخاطر اختلاف شرایط و امکانات و بودجه های پژوهشی جذب کشور های دیگه بشن چه تمام وقت چه پاره وقت ولی بازم چون ایرانی هستن بر چهره های غیر ایرانی برای الگو سازی ارجح هستند. بهر حال در دنیای علوم پایه که خودم درش هستم. گرفتن دکترای تخصصی یعنی تازه میتونی شروع کنی به فعالیت و پژوهش. البته منظورم این نیست که قبلش نباید این کارو بکنی منظور اینه که در اون زمان شما اجازه اظهار نظر داری سلامت باشید. پ.ن : خواهشا بکوشید مردم دانشمندان و محققین کار درست رو بشناسن زحماتشون و ببینن

  5. به نظر من اگر در یک جمع غیرعلمی ادم حرفی یا ایده ای را براساس برداشت های خود از یک موضوع بزنه مشکلی وجود نداشته باشه. چرا که اگر کسی به موضوع اشراف داشته باشه که اون شخص رو از جهل تا حدودی خارج می کنه، حتی اگر شخص خودشو دانشمند بدونه در درونش پس از شنیدن برخی از حقایق واقعی کمی نرم شده و دفعه بعد سعی می کنه سنجیده حرف بزنه، اگرهم کسی در اون جمع از موضوع چیزی ندونه که باز هم اون جمع در جهل مرکب باقی خواهند ماند و فک نکنم جز به خودشون به کس دیگری آسیب بزنند.
    اما اگر برخی حرف های نسنجیده در مورد علم و یا تکنولوژی درمجامع علمی زده بشه، گمون نمی کنم دانشمندان اون علم بدون مشاهده مرجع و یا آزمایش های دقیق براحتی اون حرف رو بپذیرند، به عبارتی حرف اون شخص در اون جمع هیچگونه خریداری نخواهد داشت. در نتیجه نظریات اون شخص در همان مکان تولد دفن خواهد شد. نتیجه ای که می شه گرفت اینه که در هر صورت هرگونه اظهار نظری در صورتی که منطق قوی پشتش نباشه براحتی رواج پیدا نخواهد کرد. یا اینکه هرکسی در اظهارنظر آزاد خواهد بود اما وزن هر شخص به حرفی است که خواهد زد.

  6. با دیدگاه آقای کسرایی از چند جهت مخالفم چون بنابر نظریات بسیاری از دانشمندان و مخترعان مشهور عصر ما مثل ماروین مینسکی یا ری کورزویل یا پل مک کارتی یا گوردون مور همه ی فناوری ها دارند به سمت یک یکپارچگی میرند . برای همین هم عصر ما عصر ظهور رشته هایی مثل نانوتکنولوژی یا بیوتکنولوژی هستش که تقریبا از تمام پتانسیل رشته های موجود دیگه در ابداع و آفرینش های جدید استفاده میکنند . به قول معرف زمان مهندسی کردن در طبیعت آنهم به صورت شاخه های منفرد مهندسی به اتمام رسیده و به زودی تمامی شاخه های مهندسی و فناوری در سه شاخه تازه تاسیس و بسیار قدرتمند علمی مثل نانوتکنولوژی و بیو تکنولوژی و انفورماتیک جذب و حل میشوند .

    از یک طرف دیگه دانشمندان علوم پایه خصوصا افرادی مثل فیزیک دان ها که بر روی علم فیزیک که مادر تمامی علوم دیگه هستش متمرکز میشند میتونند در طیف وسیعی از زمینه ها اظهار نظرهای علمی و ارزشمندی بکنند . برای همین هم ما امروزه شاهد فیزیکدان هایی هستیم که روی پدیده های زیست شناسی یا روی عصب شناسی متمرکز شده یا روی هوش مصنوعی یا روانشناسی یا زبان شناسی یا زمین شناسی کار میکنند . اصولا کسانی که رشته های مادر مثل ریاضیات یا فیزیک رو خوب و کامل میخونند با اندک مطالعه ای میتونند روی بسیاری از شاخه های جزئی یا مهندسی مسلط بشند و برای همین هم هست که به ریاضیات و فیزیک میگند مادر و پایه ی تمام علوم دیگه .

    البته از با مفهوم کلی حرف ایشون موافقم که افرادی هستند که درباره ی هر موضوعی یکی یا دو تا مقاله خوندن و خودشون علامه دهر میدونند ولی این درباره ی دانشمندان جا افتاده ای که روی رشته های دیگه هم کار میکنند صادق نیست .

  7. بستگی داره معیار دانستن را کجا بگذاریم. اگر معیار دانستن را خیلی بالا فرض کنیم، حتی متخصصان یک رشته هم ممکنه در بعضی از موارد ندانند یا مجبور باشند بگن نمی دانیم که البته کسانی که بیشتر هم می دانند، همیشه بیشتر هم می گن نمیدانیم. اما مشکل اینه که کسانی که نمیدانند همیشه فکر می کنند همه چیزو می دونن، و حتی اشتباهشون را هم قبول نمی کنند!
    ولی به نظرم جمله درست اینه حتی برای دانشمندان: “با توجه به اطلاعات فعلی من، نظر من در مورد فلان موضوع اینه که البته ممکنه درست نباشه!” چون ممکنه هیچگاه نظرات ما درست نباشه . چون علم هم ممکنه پس از مدتی حرف های قبلی خودش را نقض کنه.

  8. تو ایران خودمون که همه مردم ماشاال.. همه فن حریفن بستگی به جو داره اگه سیاسی باشه همه سیاست مدارن اگه پزشکی باشه همه دکترن شما اگه بیمای داشته باشید از راننده بیابون گرفته تا ننه جان من برات دارو تجویز میکنه خلاصه همه میخوان بگن ما میدونیم

  9. دقیقا حرف شما درسته این همه مدت در اینترنت بسر بردم تا حالا کسی با این شیوایی سخن نگفته من دامپزشکی می خوانم ولی از قبل از اینکه وارد دانشگاه بشوم به فیزیک و ستاره شناسی علاقه داشتم و همین امر تا کنون باعث سردر گمی من شده تا 4 ترم اول برای بچه ها توضیحات زیادی می دادم تا اینکه با یک دانشجوی فیزیک اشنا شدم فهمیدم که هیچ نمی دانم اما همچنان در سردرگمی مانده ام که این هم دستاورد خودم است

  10. خود فیلسوف پنداری چطور؟
    آیا ” ارد بزرگ ” هم از این دست افراد هست؟ دوستان اگر اطلاعاتی دارید در مورد این مرد که خودشون و طرفداراشون اون رو بزرگترین فیلسوف جهان و تاریخ میدونن بدید

    1. درود بر شما
      اولین بار هستش که اسم این آقا رو می‌شنوم, اما پس از بررسی و یه مقدار مطالعه در این مورد خیلی به حال خودمون تاسف خوردم!
      دلیل اصلی اینکه مردم ما اینقد راحت جذب همچین افرادی میشن متاسفانه مطالعه نکردن و کم‌سوادیه
      ایشون ادعاهای بزرگی دارن که برای هیچ‌کدوم دلیل و مدرکی ارایه نکردن و از سوی دیگه شاهکارشون که همون «کتاب سرخ» هستش رو خوندم و تنها سخنانی عامیانه و معمولی دیدم
      در بین منابعی هم که از این آقا نام بردن هیچ منبع معتبری ندیدم و از دید من ایشون فردی معمولی هستند.

      1. دقیقا
        من هم موندم که هیچ کتاب معتبر یا منبعی در تایید ادعاهاشون نیست
        داشتم به خودم امیدوار میشدم که انقدر راحت میشه بزرگترین حکیم تاریخ شد پس ماهم میتونیم 🙂

      2. نکنه شما هم از همان دسته از ادم هایی هستید که به راحتی در باره این شخصیت نظر می دهید. شاید بنده به راحتی بتوانم بگویم که نه این آدم را می شناسم و نه اطلاعاتی درباره دانشمند پنداری این شخصیت دارم.

  11. یه دنیا ممنون. مطلبتون خیلی مفید بود. به خصوص برای افرادی مثل من که بگی نگی به این درد خود دانشمند پنداری دچاریم. امیدوارم جمله های خوبو مفیدی که تو این متن خوندم حالا حالا ها یادم بمونه.

  12. این جناب آقای عرفان کسرائی مگه فیزیک نخونده؟ چرا دنبال تحقیقات فیزک نمیره؟ اینهمه زمینه هست واسه تحقیقات در فیزیک نظری. ما فقط از ایشون اینجور نوشته ها دیدیم. دریغ از یک کار علمی… هرچند که این قبیل نوشته ها نیز برای نوع تفکر مردم مهم و مفیده، ولی خب یه کم ایشون به رشته تخصصی خودشون بپردازن بد نیست 🙂

    1. سلام ایلیاد جان! راستش نه من فیزیک نخوندم 🙂 مهندسی مکانیک خوندم و بعد هم فلسفه علم و فعالیت ام در حوزهء مطالعات علم و فناوری هست ؛ به عنوان روزنامه نگار دارم به کارم می پردازم خب! 🙂

  13. دقیقا…منم اولش توی فضاهای مجازی وقتی که باکسایی رویه رومیشدم که خب اطلاعاتشون به ظاهرازمن کم تربود؛به خودمغرورمیشدم ولی بعدش متوجه شدم که این واقعا اشتباهه…به چی مغرور میشم؟!من که اطلاعاتم قطره ای ازاین اقیانوس هم نیست!
    ممنون:)

  14. با سپاس از عرفان
    مقاله‌هات واقعا مفیدن و همیشه از خوندنشون لذت می‌برم.

  15. اینکه چون در یک رشته خاص علمی تخصص نداریم و نباید در مورد اون رشته صحبت بکنیم ، به نظرم درست نیست . مشکل زمانی پیش میاد که افراط میشه . و یه موضوع دیگه اینکه همه سقراط نیستن ! تو این کره خاکی امثال ابوبکر بغدادی و هوادارش هم هستن که فکر میکنن به غیر خودشون هیچ کس هیچی نمی دونه .

    1. این کاملا درسته و نباید در مورد چیزی که نمیدانید اظهار نظر کنید پرسیدن فرق داره با وراجی چون وراجی برابر اسپم های طبلیعاتی هست و کسی گوش نمیده

  16. بسیار درست و به جا
    من خودم همیشه سعی میکنم سوال بپرسم و در مورد چیزهایی که صد در صد مطمعن نیستم بگویم که من اینطور فکر میکنم ولی کاملا مطمعن نیستم و نظرات دیگران را هم بدونم