10 توهم دیداری که شما را شگفت زده میکند
بیگ بنگ: همانطور که آزمایش اتاق ایمز نشان میدهد دیدن لزوما به معنای باور کردن نیست. به لطف وجود اینترنت خطاهای دیداری مجددا مورد توجه قرار گرفتهاند. شاید دلیل علاقه و توجه مجدد به حقههای دیداری این باشد که بسیاری از خطاهای رایج به سبب دقیق نگاه نکردن پیش میآیند و دقیق نگاه نکردن از نتایج اصلی استفاده از رسانههای مبتنی بر اینترنت میباشد.
به گزارش بیگ بنگ، چه به این خطاهای دیداری به عنوان ترفندهای شسته رفتهی میهمانیها بنگرید یا به عنوان مثالهایی از پیچیدگیهای درک انسان و تکامل ذهن، درک این خطاها به طور غیر قابل انکاری شگفت انگیز میباشند. در ادامه 10 مورد از خطاهای دیداری کلاسیک و دلایلی که تا به امروز، همچنان مردم را فریب میدهند، خواهید خواند.
1- خطای رقاص چرخنده
این تصویر یک رقاص زن را نشان میدهد که در حلقهای بی پایان در حال چرخش به دور خود است. خطا مربوط به جهت چرخش است. بیننده ابتدا گمان میکند که او در حال چرخیدن در جهت ساعتگرد یا پادساعتگرد است در حالی که همان مشاهده کننده اگر دوباره نگاه کند ممکن است احساس کند در جهت مخالف با دفعهی پیش در حال چرخش است. در واقع این انیمیشن در یک حلقهی بی نهایت است و جهت حرکتش را عوض نمیکند.
چرا مشخص کردن جهت چرخش غیر ممکن است؟ این خطای دیداری شما را با استفاده از درک عمق به اشتباه میاندازد. چون نشانههای کافی برای مشخص کردن عمق تصویر رقاص وجود ندارد کسی نمیتواند جهت چرخش آن را به طور قطعی مشخص کند. این تصویر یک نمیرخ است و موهای دم اسبی یا بازوهای او فقط زمانی قابل دیدن هستند که به یک طرف میچرخد و در لحظهی مهمی که باید آنها را ببینیم تا اطلاعات لازم در مورد عمق و جهت را درک کنیم، ناپدید میشوند.
2- اتاق ایمز
اتاق ایمز یکی از بهترین و معروفترین مثالهایی است که برای اختلاف بین واقعیت آنچه پیش روی ماست و درک ما از آن میتوان زد. وقتی از جلو نگاه میکنیم، اتاق ایمز یک اتاق مربعی با دیوارهایی عمود بر سقف و کف دیده میشود و کاملا نرمال به نظر میآید. گرچه دیوار در واقعیت دیوار پشتی در زاویهای تیز ساخته شده و سقف و کف نیز به شدت شیب دارند.
اینها باعث به وجود آمدن یک خطایی میشود که اشیا و افراد یک طرف اتاق نسبت به اشیا و افراد طرف دیگر آن بسیار کوچکتر دیده میشوند. از آنجایی که جهت دید مهم است است بسیاری از مدلهای اتاق ایمز یک نوع سوراخ دارند تا بیننده اتاق را از زاویهای ببیند که متوجه سقف شیب دار و اختلاف اندازهی دیوارها نشود. ایدهی پشت اتاق ایمز در فیلمهایی چون ارباب حلقه به کار برده شده است تا برخی از بازیگران را بسیار کوتاهتر یا بلندتر از آنچه در واقع هستند جلوه بدهند.
3- توهم دیوار کافه
خطای دیوار کافه برای اولین بار بر روی دیوار یک کافه در بریستول انگلیس دیده شد. خطای معروف به دیوار کافه یک صفحهی شطرنج است که مربعهای آن کمی نامتوازن یا بههم ریختهاند. مربعهای یکی در میان سیاه و سفید نسبت به سطر بالا و پائین خود کاملا زیر هم قرار نمیگیرند. در نتیجه خطوط افقی بین این سطور کمی شیبدار به نظر میآیند. در واقع خطهای افقی با خطوط بالا و پائین خود کاملا موازی هستند و کاملا مستقیم اند.
خطای دیوار کافه، مشابه با خطای زولنر است که در آن کشیدن خطوط کوتاه در زوایای مختلف نسبت به یک سری خطوط بلند موازی، باعث کج دیده شدن خطوط بلند میشود. در حالی که در واقع این خطوط کاملا موازی هستند. نظریاتی که برای توضیح این پدیده وجود دارند دلیل حقه خوردن چشم انسان توسط این الگوها را تمرکز اولیهی بینایی بر روی تضاد میان فضاهای سفید و سیاه میدانند. انسان به طور ناخودآگاه قبل از آنکه بر روی همهی قسمتهای تصویر تمرکز کند از این تضاد برای توضیح تمام اشکال دیگر تصویر در ذهن خود استفاده می کند .
4-خطای کنتراست همزمان
خطای کنتراست همزمان با استفاده از یک زمینهی سایه دار، بیننده را در مورد رنگ اصلی جسم دچار اشتباه میکند. در این تصویر نوار افقی در وسط تصویر تماما یک رنگ میباشد. گرچه تغییر رنگ پس زمینه در یک شیب ملایم باعث میشود تا بیننده گمان کند رنک این نوار از چپ به راست در حال تغییر است. اگر بیننده با استفاده از دستهای خود پس زمینه را بپوشاند متوجه میشود که تمام نوار یک رنگ خاکستری است.
این حقه نشان میدهد که انسان تمایل دارد تا بر اساس آنچه دور و بر جسم را گرفته است قضاوت کند تا با نگاه کردن به خود شی. ممکن است این یک در توانایی درک انسان به نظر برسد (توانایی نگاه کردن به یک جسم بدون تاثیر پذیری از اشیاء دور آن)، اما میتوان آن را یک ویژگی مثبت نیز به حساب آورد(توانایی در نظر گرفتن تمام تصویر).
5- پلههای پنروز
پلههای پنروز که آن را پلههای ناممکن نیز مینامند توسط یک تیمی متشکل از یک پدر و پسر به نامهای راجر و لیونل پنروز خلق شده است. پلههای پنروز که آن را به نام پلههای ناممکن نیز میشناسند یکی از معروفترین خطاهای دیداری است. در این تصویر دو بعدی به نظر میرسد چهار طرف این پلهها به هم چسبیدهاند به گونهای که میتوان در یک حلقهی بینهایت میتوان از آن بالا رفت یا پایین آمد و هرگز به یک نقطهی بالاتر یا پایینتر از بقیهی نقاط نرسید.
گرچه این خطا فقط میتواند در حالت دو بعدی وجود داشته باشد اما پلههای پنروز تبدیل به موضوعی جذاب و مشهور برای هنرمندانی شده است که پلهها یا ساختارهایی مشابه دو بعدی را نقاشی یا طراحی میکنند. در واقع این تنها یک مثال از حقههایی است که نقاشان و دیگر هنرمندانی که کارهای دو بعدی انجام میدهند ،قرنها است مورد استفاده قرار میدهند.
6- خطای پونزو
این خطا را به افتخار ماریو پونزو، دانشمند ایتالیایی که برای اولین بار آن را کشف کرد، خطای پونزو مینامند. خطای پونزو چشم را بر اساس اشکال هندسی دچار خطا میکند. ایدهی این خطا مشابه با خطای کنتراست همزمان است. انسان بر اساس اطلاعاتی که از پس زمینه میگیرد فرضهایی دربارهی یک شکل میکند.
این خطا به سادگی ایجاد میشود. زمانی که ماریو پونزو، روانشناس ایتالیایی برای اولین بار آن را مطرح کرد دو خط افقی موازی کشید که دقیقا هماندازه بودند. سپس پونزو با کشیدن دو خط عمودی که به هم نزدیک میشوند قادر بود که بیننده را به نحوی فریب دهد که خط موازی پشتی بلندتر از خط موازی جلویی به نظر برسد.
7- مکعب ناممکن
مکعب ناممکن یا مکعب نکر(Necker Cube) مثالی از اشکال مبهم است. مکعب نکر یک طراحی از مکعبی است که هیچ نشانهای راجع به عمق ندارد. بنابراین تشخیص قسمت جلویی یا پشتی این مکعب ناممکن است. این مکعب را اولین بار دانشمندی سوئیسی به نام لوئیس نکر کشید و نام مکعب نکر را هم از همینجا گرفتهاند. خطا به این گونه است که برخی آن را به عنوان یک مکعب سه بعدی به یک طرف در جلو میبینند در حالی که برخی دیگر همان سمت را به عنوان پشت مکعب تشخیص میدهند.
مکعب نکر باعث پدید آمدن بحثهایی شد. گاهی چالش واقعی مشخص کردن سمت پشتی و جلویی مکعب نیست بلکه چالش واقعی تلاش برای دیدن مکعب از منظر دیگری است(قسمتی که مطمئن هستید پشت مکعب است در واقع قسمت جلویی آن باشد).
8- سر خرگوش اردک
این تصویر برای اولین بار در یک مجلهی طنز آلمانی چاپ شد. سر خرگوش-اردک یکی از اولین مثالهای خطای ابهام است که برای اولین بار در قرن 19 در آلمان چاپ شد. در آن زمان تصاویر این چنینی بسیار رایج بودند. در این مثال نوک اردک میتواند گوشهای خرگوش تلقی شود. چشمها نیز به شیوههای کشیده شده است که در سمت چپ صورت اردک و سمت راست صورت خرگوش قرار گرفته است.
این تصویر در توسط لودویگ ویتگنشتاین، فیلسوف قرن بیستم استفاده شده است. او بر روی ایدههای ادراک تحقیق میکرد و مقالاتی در زمینهی شیوهی ادراک انسان از محیط اطراف منتشر کرده است.
9- خطای ترنس
جوزف ترنس بخاطر ایدههای که اساس صفحه نمایشهای متحرک امروزه است، در سراسر دنیا معروف شده است. خطای ترنس با استفاده از فریمهای مختلف از یک عکس یکسان احساس متحرک بودن را منتقل میکند. ایدهی آن برای اولین بار توسط روانشناسی به نام جوزف ترنس مطرح شد. ایدهی او به نظر بسیار ساده میآمد: اگر به یک فرد عکسی یکسان را در مکانهای متفاوتی نشان بدهید گمان میکند که تصویر حرکت کرده است.
این ایده اساس انیمیشن و صفحههای نمایشی متحرک است که امروزه بسیار رایج هستند. از آنجایی که افراد با این حرکت مصنوعی آشنایی دارند ممکن است به عنوان خطا تلقی نشود. در واقع خطای ترنس بیش از هر خطای دیگری که ذکر کردهایم مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است.
10-هنر دیدگانی
هنر دیدگانی از الگوهای رنگی استادانهای استفاده میکند تا تصاویر ثابت، متحرک به نظر برسند. گرچه تصاویر هنر دیگانی ثابتند اما متحرک به نظر میرسند. بیشتر نظریاتی که در مورد خطای حرکتی در خطای دیدگانی وجود دارد ناشی از ناتوانی مغز برای پردازش همزمان رنگها و اشکال مختلف است. به طور خلاصه در این تصاویر اشکال و رنگهای بسیار زیادی وجود داد که باعث درک حرکاتی میشود که در واقع وجود ندارند.
این تصاویر بیشتر به هنر روانگردان نسبت داده میشوند اما در آموزشگاهها نیز از تکنیکهای هنر دیدگانی که ریشه در امپرسیونیسم، دادائیسم، کوبیسم و دیگر اشکال کلاسیک هنر دارند، استفاده میشود. بسیار از هنرمندان این سبک را به عنوان روشی برای به چالش کشیدن درک بیننده یا برای درگیر کردن آنان در آثار هنری، میبینند.
ترجمه: معصومه رحیمی/ سایت علمی بیگ بنگ
منبع: mnn.com
عالی بود ممنون از زحمت شما بابت جمع آوری مطالب
سلام
عجیب و جلب بود خطای دید مسئله جالب توجهی هستش.
ممنون از مطالب خوبتون
پس ما چه ابزاری برای درک حقیقت داریم؟!
اندیشیدن بر پایه اصولی که با طبیعت تا اونجا که میدونیم سازگار باشه ، هر وقتم که ب مشکل خوردیم از اصول چک میکنیم تا بالاترین نتایج و مشکل رو پیدا میکنیم 😉
اصول طبیعت؟ ممنونم.
سوالم اینه که آیا اصول طبیعت ”هست”؟ یا ما این اصول را ”انتزاع” می کنیم؟
بسیار مطلب عالی و آموزنده ای بود. با تشکر از مدیریت وبسایت بیگ بنگ
مرسی
اینکه با توضیحات و تاریخچه بود خیلی خوب بود.