در دنیا خط مستقیم وجود ندارد و تمام خطوط بدون استثنا منحنی و دایره وار است و اگر این خط کوچکی که در نظر ما مستقیم جلوه میکند در فضا امتداد یابد خواهیم دید که منحنی است.
پس بنا به هندسه اقلیدسی که می گوید از هر دو نقطه یک خط راست می گذرد این قانونی اشتباه است.
چون اگر در فضا دو نقطه تعیین کنیم که نور مستقیم در مسیر راست نمیرود و منحنی میرود.
که باز این نشان می دهد که جهان مسطح نیست و یا به صورت زین اسب و یا به صورت دایره ای می باشد.
یکی پاسخ مرا دهد که اشتباه می کنم یا درست می گویم.
سپاسگزارم.
هندسه اقلیدسی تو بعد دوم معتبره نه تو بعد سوم یا جهان سه بعدی که داریم توش زندگی میکنیم . بعد دوم همون جهان اشکال هندسی منظم و منتظمه که توش از هر دو نقطه یک خط مطلقا و کاملا و صددرصد راست میگذره .
این جهانی که داریم توش زندگی میکنیم ( جهان سه بعدی ) میتونه و قابلیت این رو داره که از قوانین حاکم بر جهان دوبعدی ( اشکال و تصاویر هندسی منظم و منتظم ) و جهان یک بعدی یا ریسمان یا محور اعداد حقیقی تبعیت کنه ( مثل همون کاری که مهندسا و دانشمندا میکنن وتو محاسبات و اختراعات و اکتشافات از اعداد و اشکال هندسی مطلقا دقیق استفاده میکنن ) ولی الزاما خود این جهان سه بعدی نظم دقیق و مطلق حاکم بر جهان دوبعدی و تک بعدی رو نداره . به خاطره همینه که تو این جهان سه بعدی از هردونقطه یه خط مطلقا راست نمیگذره بلکه این خط رو اگه واقعا بکشیم یه مقدار خیلی کوچولو انحنا داره ولی تو ذهنمون میتونیم خطی رو تو جهان دوبعدی تصور کنیم که تا بینهایت امتداد داشته باشه و مطلقا به اندازه یه اپسیلون هم انحنا نداشته باشه ! .
کی گفته دوباره همه چیز بر میگرده به هیچ؟ عدم (همون هیچ و بعد صفر شما) اصلا وجود نداره. عدم به هیچ وجه نمیتونه وجود داشته باشه حتی برای یک لحظه ی کوتاه چون خودش وجود خودش رو نقض میکنه. در این صورت باز هم چیزی وجود داره. چیزی به اسم (عدم)
راجع به عدم یا خدا یا هیچ یا آفریدگار یا … هراسمی که روش بذاریم نه میشه به اون چیز گفت نه حتی اسمی روش گذاشت نه میشه تصورش کرد و نه میشه راجع بهش صحبت کرد . اگه خدا (( چیز )) بود که دیگه خدا نمیشد و باید یه چیز خود اون چیز رو خلق میکرد و به وجود میو ورد . فقط از روی (( نشانه ها )) میشه به وجودش پی برد . وقتی ذهن (( غل و غش )) داشته باشه به وجود عدم یا هیچ یا آفریدگار نمیتونه پی ببره . باید زنگار و آلودگی از ذهن پاک بشه تا متوجه این قضیه بدیهی بشه ! .
در عرفان هم مثل فیزیک تاکید بر دایره بودن ( یا حداقل تمایل به سمت دایره شدن ) همه چیز در جهان شده و اینکه همه چیز دقیقا از یک نقطه شروع میشه و همه چیز دوباره دقیقا به اون نقطه برمیگرده . همین طور اهمیت عدد پی ( نسبت محیط دایره به قطر اون ) .
عاقلان ( فلاسفه و ریاضیدانان ) نقطه پرگار وجودند ولی
عشق ( بعد صفرم یا هیچ یا خدا یا آفریدگار ) داند که در این دایره سرگردانند
البته دقیقتر اینه که بگیم : ” هرلحظه همه چیز از هیچ شروع میشه و دقیقا همون لحظه همه چیز به هیچ تبدیل میشه و برمیگرده به هیچ ” . این دقیق ترین جمله هست .
پس بنا به هندسه اقلیدسی که می گوید از هر دو نقطه یک خط راست می گذرد این قانونی اشتباه است.
چون اگر در فضا دو نقطه تعیین کنیم که نور مستقیم در مسیر راست نمیرود و منحنی میرود.
که باز این نشان می دهد که جهان مسطح نیست و یا به صورت زین اسب و یا به صورت دایره ای می باشد.
یکی پاسخ مرا دهد که اشتباه می کنم یا درست می گویم.
سپاسگزارم.
هندسه اقلیدسی تو بعد دوم معتبره نه تو بعد سوم یا جهان سه بعدی که داریم توش زندگی میکنیم . بعد دوم همون جهان اشکال هندسی منظم و منتظمه که توش از هر دو نقطه یک خط مطلقا و کاملا و صددرصد راست میگذره .
این جهانی که داریم توش زندگی میکنیم ( جهان سه بعدی ) میتونه و قابلیت این رو داره که از قوانین حاکم بر جهان دوبعدی ( اشکال و تصاویر هندسی منظم و منتظم ) و جهان یک بعدی یا ریسمان یا محور اعداد حقیقی تبعیت کنه ( مثل همون کاری که مهندسا و دانشمندا میکنن وتو محاسبات و اختراعات و اکتشافات از اعداد و اشکال هندسی مطلقا دقیق استفاده میکنن ) ولی الزاما خود این جهان سه بعدی نظم دقیق و مطلق حاکم بر جهان دوبعدی و تک بعدی رو نداره . به خاطره همینه که تو این جهان سه بعدی از هردونقطه یه خط مطلقا راست نمیگذره بلکه این خط رو اگه واقعا بکشیم یه مقدار خیلی کوچولو انحنا داره ولی تو ذهنمون میتونیم خطی رو تو جهان دوبعدی تصور کنیم که تا بینهایت امتداد داشته باشه و مطلقا به اندازه یه اپسیلون هم انحنا نداشته باشه ! .
کی گفته دوباره همه چیز بر میگرده به هیچ؟ عدم (همون هیچ و بعد صفر شما) اصلا وجود نداره. عدم به هیچ وجه نمیتونه وجود داشته باشه حتی برای یک لحظه ی کوتاه چون خودش وجود خودش رو نقض میکنه. در این صورت باز هم چیزی وجود داره. چیزی به اسم (عدم)
راجع به عدم یا خدا یا هیچ یا آفریدگار یا … هراسمی که روش بذاریم نه میشه به اون چیز گفت نه حتی اسمی روش گذاشت نه میشه تصورش کرد و نه میشه راجع بهش صحبت کرد . اگه خدا (( چیز )) بود که دیگه خدا نمیشد و باید یه چیز خود اون چیز رو خلق میکرد و به وجود میو ورد . فقط از روی (( نشانه ها )) میشه به وجودش پی برد . وقتی ذهن (( غل و غش )) داشته باشه به وجود عدم یا هیچ یا آفریدگار نمیتونه پی ببره . باید زنگار و آلودگی از ذهن پاک بشه تا متوجه این قضیه بدیهی بشه ! .
ذهن آیینه هست . اگه کاملا (( صاف و صیقلی و شفاف و پاک )) بشه میتونه تمام جهان هستی رو در خودش جا بده و نشون بده . ذهن جام جهان بینه ! .
داداش چیزی به نام عدم شاید نباشه ولی شاید جایی باشه که هیچی توش نباشه اونم عدمه
در عرفان هم مثل فیزیک تاکید بر دایره بودن ( یا حداقل تمایل به سمت دایره شدن ) همه چیز در جهان شده و اینکه همه چیز دقیقا از یک نقطه شروع میشه و همه چیز دوباره دقیقا به اون نقطه برمیگرده . همین طور اهمیت عدد پی ( نسبت محیط دایره به قطر اون ) .
عاقلان ( فلاسفه و ریاضیدانان ) نقطه پرگار وجودند ولی
عشق ( بعد صفرم یا هیچ یا خدا یا آفریدگار ) داند که در این دایره سرگردانند
البته دقیقتر اینه که بگیم : ” هرلحظه همه چیز از هیچ شروع میشه و دقیقا همون لحظه همه چیز به هیچ تبدیل میشه و برمیگرده به هیچ ” . این دقیق ترین جمله هست .