بعضی ها معتقدند علم مجموع ِ دانش ما از جهان است، یعنی کتابخانه ی عظیمی از دانسته ها، اما کاربرد علم در مرز بین شناخته و ناشناخته رخ می دهد. وقتی بر شانه های غولان بایستیم با چشمانی باز به تاریکی خیره می شویم، چشمانی که از چیزی نمی هراسند بلکه شگفت زده هستند.

برایان کاکس

Brian_Cox

دیدگاهتان را بنویسید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

6 دیدگاه

  1. هرچه قدر به جهان عمیق تر نگاه می کنی بیشتر متوجه میشی که خدایی در کار نیست !

    1. دقیقا،وقتی که در مسیر شناخت ناشناخته هاهستیم نیاز به وجود هیچ خدایی وجود ندارد اما وقتی که در جایی متوقف می شویم درست در همان جا نیاز به وجود خدا پیدا می شود!

      1. درود به شرف جفتتون به خاطر آگاهیتون.
        سقراط 2500 سال پیش گفته: دانایی من نادانیست

  2. هرچی آدم درک و فهمش نسبت به جهان عمیق تر میشه بیشتر شگفت زده و متحیر میشه ! .

    1. هیچ حد و مرزی نمیشه واسه فهم عمیق نسبت به جهان قائل شد . هرچی عمیق تر نگاه کنیم باز هم میشه درجه تعمق رو بیشتر کرد و بازهم عمیق تر و عمیق تر و عمیق تر و … به جهان نگاه کرد ! . جهان (( بی نهایت )) عمق داره و این ظرفیت رو داره که ما بتونیم بی نهایت عمیق به جهان نگاه کنیم .