بیگ بنگ: تاکنون محققان دیدگاهها و روشهای متفاوتی را برای یادگیری موثر انسان آزمایش کردهاند. اگرچه انجام دادن تحقیقات بر روی مغز دانش آموزان و تحصیلات آنها در کلاس درس میتواند غلط باشد، امّا پژوهشگران در حال ِ یافتن برخی روشها هستند که باعث افزایش سرعت و کاهش زمان یادگیری می شود.
به گزارش بیگ بنگ، بدون شک، دانشآموزان در کلاس درس باید حقایق علمی را یادگرفته و آنها را به یاد داشته باشند، ولی از سوی دیگر باید همان حقایق علمی را در عمل نیز مشاهده و اعمال کنند. تلاشهای پژوهشی بسیاری برای تقویت یادگیری، بهبود توان مغز و تسریع در به خاطر آوردن اطلاعات و حقایق گذشته انجام شده، در حالیکه بسیاریها تلاش می کنند تا توانایی دانش آموزان را در انجام دادن تکالیف و وظایفشان افزایش دهند تا دانش آموزان روانتر فکر کنند و اطلاعات ذهنی را به صورت پیوسته به خاطر بسپارند.
اما یک نکتۀ مهم وجود دارد آن هم این است که مطالب علمی که به دانش آموزان یاد داده می شود، بسیار کنترل شده هستند و بر روی آنها مطالعات دقیق انجام شده است. البتّه کاملا طبیعی است که مطالب علمی که به دانشجویان دانشگاه یاد داده می شود، باید موشکافانهتر بررسی شوند. حال به نظر شما نباید این کار بر روی مطالبی که به کودکان یاد داده می شود نیز انجام شود؟ آیا اصلا بررسی یک کلاس با ۲۵ یا ۳۰ کودک که هرکدام توانایی های ذهنی متفاوتی دارند نتیجه ای همانند یک کلاس دانشگاه را به ارمغان خواهد آورد؟
“ارین هیگنز” از مرکز ملّی تحقیقات آموزش و پرورش ایلات متحده می گوید:«اینها مهمترین پرسشهایی هستند که هم اکنون محققان با آنها درگیر هستند.» در واقع، انتقال روشهای آزمایشگاهی یادگیری به کلاس درس، تنها راه حل برای پاسخگویی به این سوالات است که یکی از نقاط قوّت روشهای یادگیری آزمایشگاهی، این است که میتوان آنها را بر روی هر نوع کلاس درس و دانش آموزی پیاده کرد. در این روشها، از استراتژیهای مفید و سودمندی در کلاس درس استفاده می شود که مربیان امیدوارند تا با این فرآیندها، بتوان به دانش آموزان کم کاری که دارای ضعف ذهنی هستند کمک کرد و درصد موفقیت آنان را با سایر دانش آموزان یکسان کرد.
تلاشها و روشهایی که در این مقاله توضیح داده خواهد شد، بر اساس روشهای نوین آموزشی است که در برای افزایش بازده در کلاس های کا- ۱۲ استفاده می شود. ارین هیگز، اصطلاحا این روش ها را “مثال های عالی” نامیده است.
یادآوری مطالب با استفاده از نشانهها
به نقل از “جفری کارپیک”، روانشناس دانشگاه پوردو ، “یادآوریِ آزاد” یکی از بهترین روشهایی است که دانشجویان در دانشگاه از آن برای یادگیری دراز مدّت مطالب استفاده می کنند. دانشجویانی که یک متن را به صورت سریع خوانده و یادداشت برداریهای کوچکی از جزئیات آن متن می کنند، بعد از گذشت یک هفته، هنوز بیش از ۵۰ پنجاه درصد آن را به یاد خواهند داشت. امّا دانشجویانی که بدون یادداشت برداری یک متن را مطالعه می کنند و به کلّی نگری نسبت به متن بسنده می کنند، بعد از گذشت یک هفته اطلاعات کمتری نسبت به آن متن در ذهن به یاد خواهند داشت.
البته حیلهای برای دانش آموزان کوچکتر وجود دارد و آن هم استفاده از نشانهها برای به خاطر سپردن مطالب است. بعد از مطالعۀ لیستی از کلمات غیرمرتبط(مثل”فوتبال” و “موز”)، دانش آموزان یا ترجیح می دهند کلمات را دوباره مطالعه کنند و یا آنها رادوباره تمرین می کنند تا قبل از دادن آزمون، کلمات را در حافظۀ خود بازیابی کنند. یافتهها نشان می دهند که دانش آموزان در هر سطحی که باشند، اگر مطالب را قبل از آزمون با استفاده از نشانهها تمرین کنند، درصد موفّقیّت آنها نسبت به دانش آموزانی که قبل از آزمون فقط مرور میکنند، ۲۵ درصد بیشتر است.
“جفری کارپیک” به همراه روانشناسی از دانشگاه ایندیا بلومینگتون که مایکل جونز نام دارد، در حال ساخت یک تست خودآزمایی کامپیوتری برای کمک به کودکان هستند که دانش آموزان میتوانند با استفاده از آن، مهارتهای بازیابی مطالب را در حافظۀ خود تقویت کنند. در این نوع تست، دانش آموزان ممکن است مجبور به پاسخگویی به سوالاتِ کلمات جا افتاده و یا اطلاح کلمات درهم ریخته بشوند. با این روش، معلمان قادر خواهند بود تا تستها را متناسب با برنامه تحصیلی طراحی کنند. در سالهای اخیر، بخشی از این برنامه در لافایت غربی(شهری در ایالت ایندیانا) مورد آزمایش قرار گرفته است. هرچقدر که دانش آموزان موفّق می شوند، این برنامه نیز سختتر می شود و نکته جالب اینجاست که اگر هم موفّق نشوند، این برنامه به خاطر تلاش و کوشش دانش آموزان آسانتر می شود. جفری کارپیک معتقد است که “دانش آموز باید موفّقیّت را تجربه کند” ولی از سوی دیگر، این برنامه رفته رفته سختتر میشود و دانش آموزان برای رسیدن به موفقیت باید بیشتر تقلّا کنند.
نگه داشتن فکر
“لین فاچ” روانشناس آموزشی معتقد است: مغز انسان به گونهای فرگشت یافته که برای حفظ کردن مطالب در دراز مدّت مناسب باشد؛ نه برای تجزیه و تحلیل دادهها که کودکان در درس ریاضی با آن دست و پنجه نرم می کنند. لین فاچ، یک روال خاصی را تعبیه کرده است که تمرینات آن باعث می شود دانش آموزان در درس ریاضی و تحلیل دادهها نیز موفق عمل کنند و در واقع، این برنامه برای دانش آموزان درجۀ دوم که در درس ریاضی ضعف دارند طراحی شده است.
این برنامه، تلفیقی از ریاضیات و ساختار کلمات است؛ به گونهای که، در ابتدا دانشآموزان بر روی کلمات کلیدی در یک سوالی که در مورد کلمات است تمرکز می کنند و کلمات را به خاطر می سپارند. هم زمان، باید کلمه ی مورد پرسش در آن سوال آن را به بخش های کوچکتر تقسیم کنند تا بتوانند با استفاده از ابزارهای ریاضی مناسب، حروف جا افتادۀ کلمه را حدس بزنند. در سال تحصیلی امسال، محققان در شهر نشویل(مرکز ایالت تنسی در آمریکا) سعی می کنند تا قبل از افت تحصیلی دانشآموزانی که در ریاضایت ضعف دارند، این برنامه را بر روی آنان تست و پیاده کنند.
جمع کردن قطعات
واضح است که محققان یک روش تقویتی ذهن را در کلاسهای متفاوت تست کنند، ولی ممکن است معلمان بیش از یک روش را بر روی دانش آموزان یک کلاس امتحان کنند. “جودی داونپورت” از گروه تحقیق و توسعه آموزش و پرورش سانفرانسیسکو، برنامۀ درسی ریاضی پایه هفتم را بر اساس تحقیقات چندین موسسه تغییر داد. در این برنامه، دانش آموزان به جای حفظ کردن مکرر مطالب از کلمات کلیدی برای یادگیری آنها استفاده می کنند و در آزمونهای کوچک، نتایج این روش به خوبی دیده می شود. همچنین، در این روش از طرحها و نقاشیهای گرافیکی برای تقویت ارتباط بصری و کلامی کودکان نیز استفاده می شود و آنها یاد می گیرند که چگونه مسائل مختلف را، مثل قرار دادن جورچین و رنگها در کنار هم، حل کنند.
برای پیادهسازی این طرح، ۱۸۱ معلّم در ۱۴۴ مدرسه آموزش داده شدند تا این روش را روی ۲۴۶۵ دانش آموز در کل سال تحصیلی پیاده کنند و نتیجه آن را در ۲۲ ایالت متفاوت مشاهده کنند. دکتر داونپورت می گوید: «ما در این روش، دانش آموزانی را که عملکرد ذهنی ضعیفی دارند فراموش نکردهایم و برای راهنمایی بهتر آنها، سعی خواهیم تا در کنار ذکر مطالب صحیح، مطالب نادرست هم گفته شود تا آنها بتوانند با استفاده از منطق عینی خود، حقایق صحیح و غلط را از هم تشخیص بدهند و با مشاهدۀ محیط اطراف خود، مطالب درست را از مطالب نادرست تفکیک کنند.»
سرانجام محققان در نشست انجمن آموزش و پرورش واشنگتن دی سی، گزارش دادند که دانش آموزان ضعیف، در برنامۀ آموزشی جدید نسبت به برنامۀ قبلی، عملکرد بسیار بهتری داشتند و در شش آزمون از هشت آزمون گرفته شده از آنها، نمرات بالاتری نسبت به برنامۀ آموزشی قبلی کسب کردهاند. البتّه با وجود نتایج بهبود یافته، محققان همچنان از این نتایج راضی نبودند و از سوی دیگر، معلمان در بسیاری از مدارس به خاطر رو به رو شدن با انبوهی از اطلاعات و بازخوردهای دانش آموزان، به این طرح اعتراض کردند. امّا همچنان طیف کوچکی از دانش آموزان از نتایج حاصل شده راضی بودند و پیشرفت چشمگیری در روند یادگیری خود داشتند؛ از جملۀ آنها میتوان به دانش آموزان دختر، دانش آموزان استثنایی و همچنین زبان آموزان اشاره کرد.
دکتر داونپورت معتقد است که این روش بدون همکاری و رغبت دانشآموزان ضعیف نمیتواند پیشرفت کند. او می گوید: «دانش آموزان موفّق و توانمند، قابلیّتهای ارائه شده در این برنامۀ آموزشی را در خود دارند. در واقع آنها این مهارتهای خود را با حل و تمرکز کردن روی مسائل سخت تقویت کرده اند.» او امیدوار است تا به معلمان یاد بدهد که چگونه دانش آموزان ضعیف را همانند دیگر دانش آموزان ارتقاء دهند.
افزایش قدرت های کاربردی و اجرایی
دانش آموزان باید یاد بگیرند که چگونه به مواردی که موجب حواس پرتی آنها می شود بی توجّه باشند و باید بتوانند هم زمان که روی هدفشان تمرکز کرده اند، مطالب جدید را نیز بیاموزند. این توانایی ها بخشی از مجموعهای از مهارت های شناختی به نام “عملکرد اجرایی” هستند. دکتر “بروس هومر”، روانشناس دانشگاه نیویورک، معتقد است که بازی های ویدئویی به شکل چشمگیری میتوانند مهارتهای “عملکرد اجرایی” را در نوجوانان و بزرگسالان تقویت کنند.
اما هومر در مورد کلاس درس می گوید:«درست است که این مهارتها جنبههای مثبت بسیاری دارند، ولی هنوز تحقیقات به ما ثابت نکردهاند که آیا این مهارتها در کلاس درس به یادگیری دانش آموزان کمک خواهد کرد یا خیر.» به همین خاطر، دکتر هومر با همکاری دکتر “ریچارد مایر”، روانشناس دانشگاه کایفرنیا و “جان پلاس”، از مرکز طراحی بازی دانشگاه نیویورک، تصمیم به ساخت بازیهایی گرفتهاند که مخصوص دانش آموزان دوره اوّل متوسّطه تا دوره دانشگاهی و دانشجویان است. هر بازی، در مورد تقویت حیطۀ خاصی از مهارتهای “عملکرد اجرایی” است، برای مثال دوری از حواس پرتی و جابجایی توجه مغز از موضوعی به موضوع دیگر.
سه نوع بازی مختلف در برنامۀ این گروه تحقیقاتی است که ساخت یکی از آنها به اتمام رسیده و در حال آزمایش است و به عنوان تکلیف به ۳۰۰ دانش آموز در مدارس شهرهای نیویورک و سانتاباربارا داده شده است تا نتیجۀ آن مشاهده شود. در این بازی ویدئویی، دانش آموزان باید به سرعت خود را با تغییراتی که در کرۀ زمین انجام می شود سازگار کنند و میتوانند برای به دست آوردن منابع، از دیگران درخواست کمک کنند. یافتههای مقدماتی نشان می دهد که پس از هشت جلسه ۳۰ دقیقهای، بازیکنان این بازی خاص، بهبود قابل ملاحظه ای در توانایی تغییر استراتژی در آزمونهای شناختی داشتند و بازیکنانی که بازیهای دیگری را انجام دادهاند، نتایج ضعیفی را در این آزمون کسب کردهاند. حال محققان در حال بررسی این موضوع هستند که آیا استفاده از این بازیها، میتواند در بهبود یادگیری مطالب علمی نیز مؤثّر واقع شود یا خیر.
ترجمه: نوید عباپور/ سایت علمی بیگ بنگ
منبع: sciencenews.org
لینک کوتاه نوشته : https://bigbangpage.com/?p=78521