معرفی کتاب: علم در ادبیات علمی تخیلی

بیگ بنگ: کتاب علم در ادبیات علمی تخیلی مرجع راهنمای غایی ابداعات و اکتشافاتی است که ابتدا در ادبیات علمی تخیلی نمایان شدند و بعدها توسط جامعه‌ی علمی شناخته شده و مورد پیگیری قرار گرفتند. از پادگرانش گرفته تا جهان‌های موازی، از ماهواره‌ها تا بینایی با استفاده از پرتو ایکس.

11088393_742775362506099_3491150840653688059_n
83 پیشگویی علمی تخیلی که واقعیت علمی پیدا کرد
نام اصلی: The Science In Science Fiction
83 sf Predictions That Became Scientific Reality, c2005
نوشته‌ی : رابرت دبلیو بلای (Bly, Robert W)
ویراستار مشاور: جیمز گان (Gunn, James)
ترجمه: میثم زینلی طهرانی و نگار بزرگمهر
ویراستار: م. کاظم‌ زاده
انتشارات: مازیار
موضوع: علوم، آینده‌نگری، علمی – تخیلی
چاپ اول، ۱۳۹۳
تعداد صفحه: ۳۸۴
قیمت: ۱۶۰۰۰ تومان (به همراه سی‌دی)

بسیاری از ایده‌های سحرآمیز در علم نه تنها در آزمایشگاه بلکه از ذهن‌های برخی از مشهورترین و خلاق‌ترین نویسندگان علمی تخیلی سرچشمه گرفتند. از پیش‌بینی جنگ هسته‌ای توسط رابرت هاینلاین گرفته تا شرح آلدوس هاکسلی از ادوار شبیه‌سازی پیش از گوسفند دالی، ادبیات علمی تخیلی در خارق‌العاده‌ترین شکل خود برای گشودن اذهان دانشمندان دوران مدرن به کار رفته و پیوسته کران‌های این زمین را گسترش می‌دهد. این کتاب به بررسی این دست ایده‌ها پرداخته، سرچشمه‌های خیالی آن‌ها را مورد اشاره قرار داده و توضیح می‌دهد که دانشمندان چگونه تخیل را به واقعیت تبدیل می‌کنند.


مقدمه‌ی کتاب:

حقیقت شگفت‌انگیزتر از خیال است. یا دست کم اینطور می‌گویند. اما در ادبیات علمی تخیلی معمولاً زمان زیادی به طول می‌انجامد تا خیال به واقعیت تبدیل شود. بسیاری از فریبنده‌ترین ایده‌های علم از آزمایشگاه سرچشمه نگرفته‌اند، بلکه سرچشمه آن‌ها از ذهن‌های نویسندگان علمی تخیلی بود که تخیلی قوی داشتند. خواندن داستان بیست‌هزار فرسنگ زیر دریا نوشته‌ی ژول‌ورن (۱۸۶۹)، الهام‌بخش سایمون لیک، پسربچه‌ی ۱۲ ساله شده و به این ترتیب او مهندس شناورهای دریایی می‌شود. لیک در ۱۸۹۵، آرگوناث، نخستین زیردریایی که با موفقیت در آب‌های آزاد از آن بهره‌برداری شد را طراحی کرد و ساخت. ژول‌ورن تلگراف تبریکی با این مضمون برای لیک فرستاد که ««« بخشی از تخیل مرا»»» به واقعیت تبدیل کردی.


در حقیقت، زیردریایی‌ها از حدود دویست سال پیش از رمان ژول‌ورن در کتاب جادوی ریاضی (۱۶۴۸) به فکر جان ویلکینز رسیده بود. دیوید بوشنل در ۱۷۷۵ و رابرت فولتون در ۱۸۰۰ یک زیردریایی آزمایشی ساخته بودند، اما تا زمان لیک بود که زیردریایی‌ها جنبه‌ی علمی به خود گرفتند. آرتور سی کلارک، نویسنده‌ی ۲۰۰۱: اودیسه فضایی، ماهواره‌هایی مخابراتی را در مقاله‌ای به سال ۱۹۴۵ ابداع کرد. رابرت هاینلاین تقریباً همین کار را با تسلیحات هسته‌ای کرد. شمار زیادی از دانشمندانی که مسوول فرستادن موشک به مریخ بودند، می‌گویند شم آن‌ها برآمده از رمان وقایع‌نگاری مریخ اثر ری‌برادبری بوده و فضانورد معروف کارل سیگان هم از ادبیات علمی تخیلی به عنوان جرقه پیش‌برنده‌ای نام می‌برد که وی را به علم علاقه‌مند ساخت.


آلدوس هاکسلی و بسیاری از نویسندگان دیگر، چند دهه پیش از آنکه گوسفند دالی به وجود آید، شبیه‌سازی (موجود زنده) را پیش‌بینی کرده بودند. به قول جیمز گان مورخ و نویسنده‌ی علمی‌تخیلی: بسیاری از ابداعات، از موشک کوله‌پشتی باک راجرز گرفته تا روبات‌ها، لیزرها و رایانه‌ها همگی نخست در داستان‌های علمی‌تخیلی توصیف شده بودند. اما ادبیات هم به همان اندازه وامدار علم است چرا که نه تنها الهام، بلکه بسیاری از ایده‌هایش را هم از آن به دست آورده است. گرچه بیشتر پیش‌بینی‌های صورت‌گرفته در ادبیات علمی‌تخیلی به واقعیت نپیوسته، اما بسیاری از آن‌ پیش‌بینی‌هایی که رنگ واقعیت به خود گرفتند، با دقت عجیبی دهه‌ها قبل از آنکه علم آن‌ها را اثبات کند، یا به یک امکان تکنولوژیکی مبدل شوند، در ادبیات علمی تخیلی شرحی بر آن‌ها رفته است.


برای نمونه، رابرت سیلوربرگ در رمان ۱۹۷۶ خود با عنوان شادراک در کوره، کبدی مصنوعی را با جزئیات عالی توصیف می‌کند. ری‌برادبری در داستان «««سیب‌های طلایی خورشید»»» خود به سال ۱۹۵۳، مأموریتی فضایی را توصیف می‌کند که در آن موشکی برای جمع‌آوری قطعه‌ی کوچکی از ماده خورشید با استفاده از یک «««کج‌بیل»»» خورشیدی به فضا فرستاده می‌شود. تقریباً یک قرن بعد، ناسا کاوشگر پیدایش را به فضا پرتاب کرد. جایی که این کاوشگر پیش از آنکه به زمین بازگردد، بیست ماه را صرف جمع‌آوری ماده از خورشید کرد. (این کاوشگر وقتی چتر آن به سبب نقص فنی باز نشد، در صحرای یوتای ایالات متحده سقوط و به زمین اصابت کرد، اما مقداری از ماده خورشیدی آن با موفقیت بازیابی شد).

کتاب علم در ادبیات علمی تخیلی، به این منظور به رشته‌ی تحریر درآمد که رویدادهای مهم و تغییرات اجتماعی که پیش از آن‌که سرانجام جامعه علمی آن‌ها را پذیرفته و درک کند در داستان‌های علمی تخیلی پدیدارشده‌اند. از دانش بیونیک (زیست‌سازه شناسی) و سیاه‌چاله‌ها گرفته تا کارخانه‌های ریسمان‌سازی و کرم‌چاله‌ها. برخی از ایده‌ها مانند ایستگاه‌های فضایی و کلونینگ (تولید مثل انبوه غیر جنسی) کاملاً جا افتاده‌اند. ایده‌های دیگری همچون دستگاه‌های پادگرانش ممکن است هرگز به حقیقت نپیوندند، اما امکان ساخت آن‌ها به سبب پیشرفت‌های اخیر در نظریه‌ی علمی یا اکتشاف آزمایشگاهی جدید تا اندازه‌ای امکان‌پذیر شده است. برای آنکه یک مفهوم علمی تخیلی در فهرست ما از «««بزرگترین ایده‌های علمی که در اصل در ادبیات علمی تخیلی مطرح شدند»»» قرار گیرد، باید با یکی از سناریوهای زیر مطابق باشد:

۱) اصل ایده به روشنی در یک داستان علمی تخیلی مطرح شده باشد که بعد از آن توسط دانشمندان کشف و یا به دست آمده باشد (مانند قرار دادن انسان روی ماه)
2) اصل ایده در علم مطرح شده باشد، اما توسط نویسندگان علمی تخیلی در کانون توجه عموم قرار داده شده باشد (مانند سیاه‌چاله‌ها)
3) اصل ایده در داستان علمی تخیلی مطرح شده و ما روز به روز به جنبه‌ی واقعیت‌پیدا کردن آن نزدیک‌تر شویم (مانند ماشین‌های پرنده)
4) اصل ایده در ادبیات علمی تخیلی مطرح شده اما هنوز از لحاظ علمی قابل تحقق نباشد، دست کم به طور نظری بر اساس یافته‌های علمی امروز امکان پذیر باشد (مانند سفر در زمان و دورفرستی)

این کتاب نگاهی به ده‌ها مورد از مهمترین ایده‌های یافت شده در ادبیات علمی تخیلی می‌اندازد. هر فصل ایده علمی متفاوتی را ارائه می‌دهد که اصالت آن به ادبیات علمی تخیلی بازگشته و بسته به دسترس بودن اطلاعات دقیق، شامل این موارد می‌شود:

نویسنده یا نویسندگان مطرح کننده ایده.
کتاب، داستان یا فیلمی که ایده در آن معرفی شد.
چگونگی تکامل ایده از یک داستان علمی تخیلی به یک واقعیت یا نظریه‌ی پذیرفتنی علمی
دانش نهفته در پس ایده، اینکه چه هست و چطور کار می‌کند.
پژوهشی که در اثبات یا حمایت از ایده به انجام رسیده است.
پیشرفت‌های آتی (مثلا اینکه آیا انتقال ماده آنگونه که انتقال‌دهنده‌ در داستان پیشتازان فضا و سفر تفریحی آلفرد بستر به تصویر درآمده، ممکن است روزی به واقعیت مبدل شود؟ پاسخ: احتمال آن هر روز بیش‌تر و بیش‌تر می‌شود. فصل دورفرستی کتاب را برای اطلاع از کل ماجرا ملاحظه کنید)

قسمت‌هایی از کتاب:

در بخش منابع انرژی جایگزین درباره‌ی رمان آیزاک آسیموف با نام خدایان هم سخن گفتیم که در آن زمان که دنیای ما ماده را با یک دنیای موازی تبادل می‌کرد، منبع انرژی جایگزینی آفریده می‌شد. ایده یک جهان دیگر که آن را جهان‌های موازی نیز می‌نامیم، ریشه در داستان های جن و پری و طی‌الارض‌های خارق‌العاده صوفیان و عرفای ما دارد. در سال‌های اخیر انفجار بزرگ سیاه‌چاله‌ها (و جهان‌های در حال رشد ممکن از سیاه‌چاله‌ها)، نظریه‌ کوانتومی از جمله اصل عدم قطعیت هایزنبرگ با گمان‌هایی به صورت علمی به اثبات رسیده‌اند.

کتاب کلاسیک درباره‌ی جهان‌های موازی، داستان ادوین آبوت به نام جلگه به سال ۱۸۸۴ است که در آن جهانی وجود دارد که تنها دارای دو بعد است. آبوت این کتاب را نوشت تا ریاضیات را به روشی سرگرم‌کننده توضیح دهد. شماری از داستان‌های علمی تخیلی نخستین و قصه‌های فانتزی خیالی، با این دنیاهای دیگر سر و کار دارند. اینها نمونه‌هایی از این داستان‌ها هستند:

خانه‌ای لبه مرز (۱۹۰۸) و شبح دزد دریایی (۱۹۰۹) ویلیام هوپ هاجسن
نقطه‌ی کور (۱۹۲۱) هومر ائون فلینت و آستین هال
دنیاهای گیسو (۱۹۲۹) ادموند هامیلتون
پرتابگرهای بعد پنجم (۱۹۳۱) موری لِینیستر
حلقه‌ای به دور خورشید (۱۹۵۳) کلیفورد سیماک
دنیاهای حاکمیت مطلق (۱۹۶۲) کیث لومر
تاجی از ستارگان (۱۹۷۶) باب شاو
نه شاهزاده در اَمبر (۱۹۷۰) راجر زلازنی
ورود گربه‌های کوانتومی (۱۹۸۶) فردریک پوهل

در رمان خداوند زمان جین لیندزکلد به سال ۱۹۹۶، شخصیت اصلی داستان، رنه کوردا، یکی از معدود کارشناسانی است که می‌تواند کیهان‌های کوچک بیافریند. کیهان‌هایی در مقیاس کوچک که در کیهان خودمان قرار دارند: ««« کوردا کارش را به عنوان یک شکل ‌دهنده‌ی زمین آغاز کرده بود. هنرمند تندیس‌گر سیارات که نه تنها آن‌ها را برای سکونت مهیا می‌کرد بلکه هوسبازی و آرزوهای مشتریان خود را نیز برآورده می‌کند. به همین خاطر یادگیری چگونگی آفرینش کیهان‌های کوچک، توسعه‌ای منطقی به شمار رفته بود. دوره آموزش نیم قرن به طول انجامید. اما تصور کرده بود که دهه‌های بسیاری سپری شده. در نتیجه، تعداد کمی کیهان کوچک آفریده بود که جزئیات زیادی، از قوانین اساسی فیزیک گرفته تا جانوران و گیاهانی ویژه هر سیاره را با استادی تمام در آن‌ها درست کرده بود. یک کیهان‌ کوچک، کوچک‌تر از یک منظومه‌ی خورشیدی، اما برای یک انسان، حسن آفرینش یکی از آن‌ها خداگونه بود.»»»

بسیاری از دانشمندان و ریاضی‌دانان از جمله مارتین گاردنر و پل دیویس بر این باورند که ایده جهان‌های دیگر ساخته و پرداخته ادبیات علمی تخیلی است. گاردنر جهان‌های دیگر را فانتزی‌های سبک‌سرانه می‌خواند. با این حال کیها‌ن‌شناسان ماکس‌ تگمارک، آندره لینده و دیگر دانشمندان استدلال می‌کنند که جهان‌های دیگر به راستی می‌توانند وجود داشته باشند. برهانی در جانبداری از جهان‌های دیگر می‌گوید هیچ دلیلی وجود ندارد که بیندیشیم انفجار بزرگ رویداد یگانه‌ای بوده است. اگر دیگر انفجارهای بزرگ مانند همان انفجاری که کیهان ما را شکل داد، گاه و بیگاه رخ دهد، در فاصله‌های بسیار دور در سراسر فضای بیکران، آنگاه هر کدام می‌تواند کیهان خود را بیافریند. آن را می‌توانیم رصد کنیم، نزدیک به چهارده میلیارد سال نوری درازا دارد. چه می‌شود اگر این «««واقعیت»»» ما تنها تکه‌ی کوچکی در یک فضای بی‌کران پر از کیها‌ن‌های دیگر باشد، که هر یک از انفجار بزرگ خاص خودش آفریده شده باشند؟

قوانین فیزیک در جهان‌های دیگر شاید با قوانین فیزیک ما فرق داشته باشد. لینده اینگونه نظریه‌پردازی می‌کند که شاید کرم‌چاله‌ها این جهان‌ها را به یکدیگر ربط دهند. اگر این جهان‌های دیگر به دفعات کافی ناگهان پدیدار شوند، الگوی ماده در دنیای ما شاید در یکی از همین جهان‌های دیگر تکرار شود. چنین جهانی، یک جهان موازی است که آنچه درون آن است بدلی از محتوای جهان خودمان خواهد بود. اما شانس اینکه جهان ما را بشود به طور دقیق همتاسازی کرد، چقدر است؟ خب، آرایش ذرات در هر جهانی را می‌توان به صورت داده یا اطلاعات به گونه‌ای بیان کرد که توصیف‌گر مکان و ویژگی‌های هر ذره باشد. بنابراین پرسش اینجاست که: شانس تکرارشدن آرایش ویژه ما در جایی دیگر چقدر است؟

پاسخ: اگر فضا بی‍‌‌کران باشد، این آرایش یا الگو مقید است در جایی تکرار شود. به همان‌گونه که اگر به طور تصادفی کلیدهای رایانه شخصی‌ خود را زمانی بی‌انتها فشار دهید، سرانجام الگویی از واژه‌ها و فضاهای نمایشنامه‌های شکسپیر را تایپ کنید). هرچند، بیشتر جهان‌های دیگر شاید شباهت کمتری با ما داشته باشند. حتی قوانین فیزیک، مانند الکترومغناطیس و گرانش، شاید از جهانی به جهانی دیگر با هم فرق داشته باشند. این جهان‌های همانند شاید حتی ابعادی بیشتر ازما داشته باشند.

ماکس تگمارک، با استفاده از محاسباتی که حتی نمی‌توانم وانمود به درک آنها کنم، تخمین می‌زند که این جهان‌های موازی که در برگیرنده‌ی نسخه‌ای از کل سیاره‌ی زمین به همراه شما و من به طور جداگانه‌ای است، جایی در فاصله‌ی ۱۰ به توان ۲۸ متر از اینجا قرار دارد. چون فاصله‌ی بسیار بزرگ‌تر از آن است که بتوانید امید به پیمودن آن داشته باشید، حتی با سرعت نور هم رفتن به سوی دوقلوی خود در جهانی دیگر شاید چندان در خطر نباشید. نظریه‌ی دیگری به نام نظریه‌ی ام می‌گوید که پیش از انفجار بزرگی که جهان ما را شکل داد، گیتی از دو سطح تخت چهاربعدی یا ورقه تشکیل شده بود. یکی ازا ین ورقه‌ها فضایی است که دنیای ما را اشغال کرد. آن دیگری یک جهان موازی پنهان است. افت و خیزهای کاتور‌‌ه‌ای (تصادفی) این جهان موازی باعث می‌شود تا دستخوش آشفتگی شده و به سوی جهان ما دست یابد. بخش‌هایی از جهان موازی گاه و بی‌گاه به درون جهان ما لبریز می‌شود.

نویسنده ی داستان‌های علمی تخیلی، لَری نیون، دست به این گما‌ن‌پردازی زده که جهان‌های موازی جدا از جهان ما در بعد دیگر وجود دارند، نه در جای دیگر. او به گونه‌ای هوسبازانه تصور می‌کند که شاید مه به خاطر بخار آب چگالیده به وجود نیاید، بلکه هرگاه جهان‌های موازی در یک فضا و زمان با هم برهمکنش می‌کنند مه به وجود می‌آید. اگر شبی در هوایی مه آلود راه گم کردید، شاید آخر سر پا به دنیایی بگذارید که کاملاً همان دنیای خودتان نیست و هرگز نتوانید راهتان را به عقب پیدا کنید. با این حال، شاید هم نظر نیون تنها یک خیال نباشد. برخی از کیهان‌شناسان بر این گمانند که شاید جهان دیگر در بعد پنجم یا حتی ششم و بالاتر فراسوی چهاربعدی‌ها وجود داشته باشد. یک امکان دیگر: جهان‌های دیگر مینیاتوری موجود در یک سیاه‌چاله. فیلم سینمایی مردان سیاه‌پوش ۲ با ایده یک جهان دیگر مینیاتوری شوخی کرد و این نکته را مورد اشاره قرار داد که کل کیهان ما در سبدی قرار گرفته که خود در قفسه‌ای فلزی است در ایستگاه قطاری در یک جهان دیگر.

تفاوت بین یک جهان موازی و بعدی دیگر چیست؟ بعد دیگر منطقه‌ای از فضا و زمان است که به طور کامل غیر قابل دسترس ما است. جهان موازی، نسخه‌ی کپی کیهان خود ما است که ممکن است نسخه‌ای کامل یا ناکامل باشد. که می‌توانیم به طور نظری به آن دست یابیم. چون در بعد خودمان وجود دارد اما فاصله‌ی فضایی زیادی با ما دارد. در جهان موازی، همه چیز جهان خودمان، یعنی کهکشان‌ها، ستارگان، منظومه‌های خورشیدی، سیارات و حتی خود انسان‌ها، کپی می‌شوند.
دنیای موازی، بیانگر سیاره‌ای است که کپی زمان است. در مقاله‌ای به سال ۲۰۰۳ در مجله‌ی ساینتیفیک امریکن، کیهان‌شناس ماکس تگمارک چنین می‌گوید که معمول‌ترین مدل کیها‌‌ن‌شناسی‌کنونی پیش‌بینی می‌کند که راه شیری دارای یک کهکشان دوقلو شامل دوقلوی زمین در فاصله‌ی ده به توان ۲۸ متر از ما قرار دارد. تگمارک در این مقاله می‌نویسد: «««در فضای بیکران، حتی نامحتمل‌ترین رویدادها باید جایی رخ دهند.»»» کیهان خود ما بخش کوچکی از یک کیهان چندگانه بزرگ‌تر است که جایی شامل کیهان‌ دیگری است که نسخه کپی کیهان خودمان است.

ایده اساسی از این قرار است: اگر همه‌ی اتم‌های موجود در کیهان را به طور تصادفی به راه‌های گوناگون مرتب کنید و این را بی‌نهایت بار انجام دهید، احتمال می‌گوید که در نقطه‌ای، الگوی اتم‌های کیهان خودمان دقیقاً کپی خواهید کرد. چون کیهان بی‌نهایت است، بی‌نهایت از مجموعه از اتم‌ها در مکان‌های مختلف کیهان وجود دارد. آمار و احتمال می‌گوید یکی از این مجموعه‌ها سرانجام در جایی از راه آرایش تصادفی باید دقیقاً کپی کیهان خودمان باشد. یک دنیای موازی.

گونه دیگر جهان موازی، که تنها در تخیل علمی مورد کاوش قرار گرفته، جفت خود ما، چه کاملاً یکسان و چه غیر یکسان، که انسان‌هایی با توان‌های فراذهنی آن را خلق کرده‌اند: آدم، کمابیش کیهانی موازی را در ذهن خود می‌آفرینند. گرایش دیگر از این سمت، دید داستان کوتاه ۱۹۵۳ آلفرد بستر یعنی ناپدیدسازی است که در آن سربازان آینده، خسته از جنگیدن در نبردی بی‌پایان، توانایی ذهنی را در خود به وجود می‌آورند تا در زمان عقب رفته و از حال بگریزند. اما یک جای کار اشکال دارد: از آنجا که دانش سربازان از تاریخ کامل نیست، آن‌ها به همان‌ صورتی که تصور می‌کنند به دوره‌ای از تاریخ گذشته باز می‌گردند، نه آنگونه که آن دوران واقعاً بوده. کمابیش با این کارشان دنیایی موازی به وجود می‌آورند.

شاید نخستین داستان‌های علمی تخیلی که به معرفی یک جهان موازی پرداخته‌اند، داستان‌های «««پلَتنِر»»» و «««پرونده‌های جالب چشم‌های دیویدسون»»» باشند که هر دو را اچ‌. جی. ولز در دهه ۱۸۹۰ به رشته تحریر درآورد. باب شاو در رمان ۱۹۷۶ خود حلقه‌ی ستارگان، دو دنیای موازی را توصیف می‌کند که هر یک از جنس ماده‌ای متفاوت بوده و در یک کیهان همزیستی می‌کنند. کشف نظریه‌ی ریسمان،‌ که یازده بعد را به جای چهاربعد آشنایی که می‌شناسیم فرض می‌گیرد، امکان کیهان‌های موازی را تصدیق می‌کند. همانطور که محاسبات آمار و احتمال تگمارک نشان می‌دهند. اینکه ایا هرگز بتوانیم به آن‌ها رسیده و آن‌ها را دیده یا حتی دانشی قطعی درباره‌ی آن‌ها داشته باشیم، کاملاً داستان دیگری است.

فهرست مطالب:

مقدمه
انرژی جایگزین
کیها‌ن‌های دیگر
انسان‌واره‌ها
پادگرانش
پادماده
هوش مصنوعی
زندگی مصنوعی
سیارک‌هایی که با زمین برخورد می‌کنند
جنگ اتمی
مهبانگ
ناظر کبیر
بیونیک
سیاه‌چاله‌ها
همانندسازی
مستعمره‌نشینی فضایی
ماهواره‌های ارتباطی
پیام‌رسان‌ها
رایانه‌ها
نگهداری سرمایشی
سایبورگ‌ها
کاوش اعماق فضا
ابعاد دیگر
ماشین‌های الکتریکی
آنتروپی
ادراک فراحسی (ESP)
اسکلت بیرونی
نخستین تماس
ماشین‌های پرنده
قرص‌های غذایی
مهندسی ژنتیک
غذای دستکاری‌شده ژنتیکی
غول‌ها
گرمایش زمین یا اثر گلخانه‌ای
هولوگرام‌ها یا تمام‌نماها
اینترنت
ناپیدایی (نامرئی)
جت‌پشته‌ها
لیزرهای و تفنگ‌های پرتویی
فلز مایع
انسان روی ماه
کنترل ذهن
جهش‌های ژنتیکی
نانوفناوری
ستاره‌های نوترونی
انرژی هسته‌ای
جنگ هسته‌ای
جهان‌های موازی
فاجعه‌ای نوع بشر را نابود می‌کند
موجودات پیش از تاریخ که در عصر ما زنده می‌شوند
رادار
روبات‌ها
جراحی روباتیک
فضاپیماهای موشکی
سلاح‌های هوشمند
آسانسورهای فضایی
زندگی زیرسطحی
ابرموجودات
ابر نواختر
زندگی معلق
دورفرستی و رساننده‌ها
تلویزیون
زمین‌سازی
نوزادان لوله آزمایشگاهی
سفر در زمان
دگردیسی فلزات
یوفو‌ها
شهرهای زیر دریا
واقعیت مجازی
والدوها
کمبود جهانی آب
کنترل آب و هوا
کرم‌چاله‌ها
بینایی با پرتو ایکس

ضمیمه: دسته دوم پیش‌بینی‌ها
سفر با سرعتی سریع‌تر از نور
میدان‌های نیرو
مینیاتوری‌کردن و پرتوهای کوچک ساز
هیولاها
ماشین‌های با حرکت دائمی
جنگ ستارگان
ابررسانایی
حیوانات ابرهوشمند
آرما‌ن‌شهرها

سایت علمی بیگ بنگ: bigbangpage.com

لینک کوتاه نوشته : https://bigbangpage.com/?p=27159

(۷ نفر , میانگین : ۵,۰۰ از ۵)
اشتراک گذاری

۲ دیدگاه

پاسخی بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.