بیگ بنگ: کتاب تاس اینشتین و گربه شرودینگر اثر پل هالپرن، بیان می‌کند که چگونه دو ذهن برتر، در پیکار با تصادفی بودن کوانتوم، سعی در خلق نظریه وحدت در فیزیک داشتند.

Tas anishtain va gorbeh sheridinger copyنام اصلی: Einstein’s Dice and Schrödinger’s Cat
نوشته: پل هالپرن
ترجمه: فاطمه همتيان
ناشر: سبزان
موضوع: فیزیک
چاپ اول: 1396
تعداد صفحه: 368

كتاب «تاس اينشتين و گربه شرودينگر» شرحي از رفاقت‌ها و رقابت‌هاي دو فيزيكدان برجسته است كه هر يك دارنده جايزه نوبل بودند و هر دو، دوران اوج كاري خود را پشت سر گذاشته بودند. اينشتين طرفداران زياد و شهرتي فوق‌ العاده داشت، اما شرودينگر در مقايسه با او كمتر از استقبال عموم برخوردار بود. آلبرت اینشتین نظریه زیبای نسبیت را ارائه و دنیای جدیدی از رفتار طبیعی را رمز گشایی کرد، اما ذوق او به کنکاش عمق طبیعت، همچنان او را به فهم عمیق تر رهنمون می کرد تا جایی که بتوان طبیعت را در چارچوبی واحد بیان نمود.

اروین شرودینگر، خالق معادله موج در مکانیک کوانتوم، نیز مانند اینشتین به دنبال فهم رفتار طبیعت در چارچوب واحد بود. او همراه با اینشتین در مخالفت با تعبیر احتمالاتی مکانیک کوانتوم هم عقیده بود و آزمانش گربه شرودینگر را به کمک اینشتین مطرح کرد، اما دیری نپایید که این دو خردمند در کنار احترام به یکدیگر و نظرات مشترک میانشان به اختلاف نظرهایی رسیدند و این امر مجادله ای زیبا و علمی میان آن دو به وجود آورد.

در بخشی از کتاب نوشته شده:

آنچه در این کتاب می‌خوانیم، روایتی از دو فیزیکدان برجسته است، جنگ رسانه‌ای سال 1947 و ذات شکننده‌ی همکاری علمی و اکتشاف که دوستی طولانی‌مدت آن‌ها را به هم زد. آن دو زمانی به رقابت باهم پرداختند که هریک دارنده جایزه نوبل و در سن میان سالگی بودند، بعلاوه هر دو دوران اوج کاری خود را پشت سر گذاشته بودند. بااین‌حال مطبوعات بین‌المللی داستان دیگری از ماجرای بین آن‌ها روایت کردند. داستانی آشنا از یک جنگجوی آماده که هنوز در برابر رقیبی که مدعی قهرمانی و تشنه بردن نشان پیروزی است، با قدرت ایستادگی می‌کند. آلبرت اینشتین شهرتی فوق‌العاده داشت و هر اعلامیه‌ای که به‌طور رسمی از جانب او مطرح می‌شد به شدت مورد استقبال رسانه‌ها قرار می‌گرفت؛ درحالی‌که به نسبت او، خوانندگان کمتری از کار فیزیکدان اتریشی، اروین شرودینگر، مطلع بودند.

طرفداران اینشتین می‌دانستند که او ده‌ها سال است که روی یک نظریه اتحاد میدانی کار می‌کند. او امید داشت که کار فیزیکدان قرن نوزدهم، جیمز کلارک ماکسول را مورد یکپارچه‌سازی نیروهای طبیعت با مجموعه ساده‌ای از معادلات به فرجام برساند. ماکسول توضیحی واحد برای الکتریسیته و مغناطیس ارائه کرد که میدان الکترومغناطیس نام گرفت و تشخیص داد که آن‌ها امواج نوری می‌باشند. نظریه نسبیت عام اینشتین، گرانش را انحنایی در هندسه فضا و زمان توصیف کرد. به اثبات رسیدن فرضیه اینشتین، برایش شهرت به ارمغان آورد؛ اما او قصد نداشت که به همین بسنده کند. رویای او این بود که نتایجی را که ماکسول به دست آورده با تعمیم نسبیت عام به هم پیوند دهد و به موجب آن الکترومغناطیس را با گرانش متحد کند.

اینشتین هر چند سال یک‌بار نظریه‌ی وحدتی ارائه و هیاهوئی برپا می‌کرد که رفته‌رفته در خفا رد و با نظریه‌ای دیگر جایگزین می‌شد، او کار را در دهه 1920 میلادی آغاز کرد و یکی از اهداف اولیه او یافتن جایگزینی جبرگرایانه برای نظریه کوانتومی وابسته به احتمالات بود که توسط نیلز بور، ورنر هایزنبرگ، ماکس بورن و دیگران ایجاد شد.

شرودینگر در دهه 1940 میلادی پس از پیوستن اتریش به نازی‌ها به نوعی به ایرلند تبعید شد. او با اینشتین در مورد تفسیر مرسوم مکانیک کوانتومی، نظری مشترک داشت و او را یاور مسلم خود می‌دانست. اینشتین نیز با شرودینگر احساس خویشاوندی می‌کرد. شرودینگر پس از در میان گذاشتن وحدت نیروها، ناگهان فریاد پیروزی برآورد و سیل توجه‌ها را به خود جلب کرد که این کار بین آن دو فاصله انداخت…

فهرست کوتاه مطالب:

پیشگفتار: رفیقان و دشمنان
فصل 1: جهانی به منظمی ساعت
فصل 2: آزمودن دقیق گرانش
فصل 3: امواج مادی و پرش‌های کوانتومی
فصل 4: در تکاپوی نظریه وحدت
فصل 5: ارتباطات شبح‌وار و گربه‌های مرده متحرک
فصل 6: خوش شانسی برای ایرلندی‌ها
فصل 7: فیزیک از طریق روابط اجتماعی
فصل 8: آخرین پیروزی: سال‌های پایانی زندگی اینشتین و شرودینگر
سخن آخر: فراتر از اینشتین و شرودینگر: تلاش مداوم در جستجوی وحدت

لینک خرید کتاب

سایت علمی بیگ بنگ: bigbangpage.com

دیدگاهتان را بنویسید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

1 دیدگاه

  1. خدا همه دانشمندارو بیامرزه انسان های فوق العاده ای بودند.