بیگ بنگ: بر طبق افسانه های کهن وایکینگ ها، اِسکُل (Skoll ،گرگی که طبق افسانه های وایکینگ ها،  در طی روز در آسمان، به دنبال شکار خورشید می باشد) و هَتی (Hati ،برادر اِسکُل، گرگی که طبق افسانه ها در آسمان شب در تعقیب ماه می باشد؛ طبق افسانه در نهایت هر دو برادر موفق خواهند شد.) خورشید و ماه را تعقیب می کنند. وقتی گرگ ها یکی از آن دو را بگیرند، خسوف (یا کسوف) روی خواهد داد. زمانیکه این اتفاق می افتد، مردم برای نجات خورشید و ماه، بر روی زمین ایجاد سرو صدا می کنند ( رقص ها و کوبیدن ها، که همچنان چنین مراسمی وجود دارد) به امید اینکه بتوانند گرگ ها را بترسانند. در سایر فرهنگ ها نیز، چنین اسطوره های مشابهی وجود دارد.

Skoll & Hati

پس از مدتی مردم دریافتند که صرف نظر از اینکه هر چقدر هم فریاد بکشند یا اینکه بر هر چیزی بکوبند، خورشید گرفتگی یا ماه گرفتگی روی خواهد داد و احتمالاً بعدها دریافتند این رخدادها خیلی هم تصادفی نیست بلکه طبق الگوهایی منظم تکرار می شوند. اگرچه آن ها پی نبرده بودند که این پدیده با مسدود کردن نور خورشید توسط زمین رخ می دهد. پیش بینی خورشید گرفتگی کمی سخت تر بود زیرا تنها در محدوده ای حدود سی مایل قابل مشاهده بود. با این حال، آن ها بار دیگر متوجه چیزی شدند. الگوها به روشنی ثابت کردند که این گرفتگی ها به خودی خود به وجود نمی آیند یا اینکه دست موجودی فرا طبیعی در آن، دخیل نیست بلکه تمامی این اتفاقات بر اساس قوانینی سازمان دهی شده اند.

با توجه به پیش بینی های موفق اولیه در رابطه با حرکت اجرام سماوی، به نظر می رسد پیش بینی بسیاری از حوادث و بلایای طبیعی برای اجدادمان غیرممکن بوده است. فوران آتش فشان، زلزله ها، طوفان، بیماری های واگیر دار و همه گیر ( مانند طاعون) همه شان به نظر می رسید بدون الگویی خاص و دلیلی مشخص روی می دهند. در دوران باستان معمول بود که بلایای طبیعی را به بدخواهی و بدجنسی های خدایان نسبت دهند. این فجایع اغلب اینطور تفسیر می شد که ما به نحوی باعث رنجش و خشم خدایان شده ایم.

ancient Klamath indian به عنوان نمونه 5600 سال قبل از میلاد مسیح، آتشفشان کوه مازما ( Mazama ) در اورگان ( Oregon، از ایالات غربی امریکا در کناره اقیانوس آرام)،  فوران کرد، باران مداوم سنگ، گدازه و خاکستر برای سال ها و بارندگی ها مدام بعد از آن در نهایت دهانه ی آتش فشان را پر کرده و امروزه آن را به عنوان  دریاچه ی کریتر لیک (Crater Lake ) می شناسیم. سرخپوستان کلِیمَث (Klamath) ساکن اورگان، افسانه ای دارند که بطور دقیقی با تمام وقایع زمین شناسی این اتفاق مطابقت دارد اما، کمی درام هم به آن اضافه کرده اند. بدین صورت که انسانی را به عنوان دلیل این فاجعه به تصویر کشیده اند. ظرفیت انسان برای احساس گناه به گونه ایست که مردم همیشه راهی  برای سرزنش کردن و مقصر دانستن خود پیدا خواهند کرد. Llao (بر طبق افسانه های سرخپوستان کلِیمَث، خدای دنیای زیرین (دنیای مردگان) می باشد و در زیر کوه آتشفشان مازما زندگی می کرده است. نبرد بزرگ او با Skell خدای آسمان، کوه آتشفشان مازما و دریاچه ی کریتر لیک را بوجود آورد) خدای دنیای زیرین عاشق دختر زیبای رئیس قبیله کلِیمَث می شود اما دختر با تندی جواب رد به او می دهد و Llao برای انتقام سعی می کند قبیله ی کلِیمَث را با آتش نابود کند. خوشبختانه، طبق افسانه،  Skell خدای آسمان دلش برای انسان ها می سوزد و به جنگ با هم نوع خدایش می رود. در نهایت، Llao زخمی می شود، در اعماق کوه آتشفشان مازما سقوط کرده و گودالی بزرگ باقی می گذارد که نهایتاً گودال با آب پر می شود.

the-gods-of-olympusجهالت، نا آگاهی و عدم درک قوانین طبیعت و تاثیرات آن، مردم باستان را به سوی ابداع خدایانی سوق داد که بر تمام وجوه زندگیشان حکمرانی می کردند. خدایان و الهه های عشق و جنگ، خورشید، زمین و آسمان، خدایان اقیانوس ها و رودخانه ها،  باران و رعد و برق، حتی زمین لرزه و آتشفشان؛ وقتی خدایان خشنود بودند، مردم از هوای خوب، صلح و آزادی بهره مند بوده و از بیماری ها و بلایای ، فجایع طبیعی در امان بودند. و زمانیکه آن ها خشمگین یا ناراضی بودند، خشکسالی، قحطی و جنگ بود، و طاعون و بیماری های واگیر شیوع پیدا می کردند. مادامیکه ارتباط میان علت و معلول در طبیعت در برابر چشمانشان پنهان بود، این خدایان برایشان نفوذناپذیر به نظر آمده و مردم زیر یوغ آنها بودند. اما تغییر، توسط تیلز آو میلیتیس ( Thales of Miletus ، (تالس) یکی از هفت فرزانگان یونان باستان، فیلسوف پیش سقراطی که در میلیتس ( یکی از شهرهای آسیای صغیر، ترکیه فعلی) حدود سال های 624 تا 546 پیش از میلاد زندگی می کرد) حدود 2600 سال پیش، آغاز شد؛ ایده ای شکل گرفت که طبیعت از اصولی پیروی می کند و با قوانینی منبطق و سازگار است که قابل رمز گشاییست، و بدین ترتیب روند طولانیه جایگزینی مفهوم سلطنت خدایان با این  مفهوم که عالم توسط قوانین طبیعت هدایت می شود و طبق طرح اولیه ای که روزی توسط انسان ها درک خواهد شد ، ساخته شده است،  آغاز شد.

با مشاهده جدول زمانی تاریخ بشر، تحقیقات و پژوهش های علمی، کوشش و تلاش های بسیار جدیدی هستند. گونه ی ما، هوموساپینس (انسان هوشمند) 200000 هزار سال قبل از میلاد مسیح از صحرای آفریقا سرچشمه گرفته است. زبان نوشتاری انسان احتمالاً، فقط به 7000 سال ( در مقایسه با آن دویست هزار سال) قبل از میلاد، (محصول جوامعی که اطراف مزارع غلات شکل گرفت) برمیگردد. (برخی از قدیمی ترین کتیبه های نوشته شده مربوط به جیره روزانه آبجوی مجاز برای هر شهروند بود ). قدیمی ترین نسخه کشف شده از تمدن عظیم باستانی یونان به قرن نهم پیش از میلاد برمی گردد. اما اوج شکوفایی آن تمدن، ( دوران کلاسیک )، از صدها سال بعد، حدود 500 سال پیش از میلاد شروع شد. بنابه قول ارسطو (322 – 384 پیش از میلاد)، همان زمان ها بود که تالس این ایده که جهان می تواند درک و شناخته شود را گسترش داد. طبق این ایده، اتفاقات و رویدادهای پیچیده ی اطرافمان را می توان بدون توسل به توضیحات دینی یا اسطوره ای، به اصولی ساده تر کاهش و شرح داد.

Thales-of-Miletus

تالس با اولین پیش بینی خورشید گرفتگی تاریخ، در سال 585 قبل از میلاد نامی برای خود دست و پا کرد، هرچند احتمالاً این دقت بسیار بالای پیش بینی ،حدسی از روی خوش شانسی بوده است. تالس چهره ای مبهم در تاریخ است که نوشته یا کتابی از او باقی نمانده. موطن او یکی از مراکز روشنفکری، در منطقه ای به نام لونیا ( Lonia، سرزمینی در کرانه های مرکزی آناتولیا، ترکیه امروزی) توسط یونانیان اشغال شد که نهایتاً این نفوذ از ترکیه تا غرب ایتالیا کشیده شد. علم لونیایی به لحاظ میل شدیدش در کشف قوانین بنیادی برای شرح پدیده های طبیعی معروف است، که البته نقطه  عطف عظیمی در تاریخ اندیشه های انسان شد. رویکرد آنها عقلانی بود و در بسیاری از موارد به نتایج شگفت انگیزی مشابه به آنچه که توسط متدهای بسیار پیچیده ای که به باورهای امروزمان منجر شده است، رسیده بودند. این امر نمایانگر آغازی پرشکوه بود. اما در طول قرن های بعد علوم لونیایی فراموش شدند، دوباره کشف و ابداع شدند، گاهی حتی بیش از یک بار.

thبر طبق افسانه ها، اولین فرمول ریاضی ای که ما امروزه ممکن است آن را یکی از قوانین طبیعت بنامیم، ابتدا توسط فردی لونیایی به نام فیثاغورس ( 580-490 پیش از میلاد ) کشف و ابداع گردید. فردی که به خاطر فرمول هندسه مثلثاتی اش ( در یک مثلث قائم الزاویه ، مربع وتر برابر با مجموع مربع دو ضلع دیگر است ) مشهور است. همچنین گفته شده است که او رابطه عددی بین طول رشته مورد استفاده در آلات موسیقی و ترکیب هارمونیک صداها را کشف کرده است. در زبان امروز، ما این عبارت را اینگونه شرح می دهیم: فرکانس تعداد ارتعاش در هر ثانیه ی یک رشته ارتعاشی تحت کشش ثابت با معکوس طول رشته متناسب است. به لحاظ علمی، این پدیده توضیح می دهد که چرا سیم های گیتار باس می بایست سیم هایی بلندتر از گیتارهای معمولی داشته باشد. احتمالاً فیثاغورس این قضیه و آن فرمول هندسی که برای کشف و ابداعش مشهور است را کشف نکرده است اما مدارکی موجود است که رابطه ی بین طول رشته و دانگ صدا ( زیر و بمی صدا، همان تفاوت صدای گیتار باس و گیتار معمولی، کوک و تنظیم صدای سازهای زهی براساس همین قانون می باشد )، در آن زمان شناخته شده بود.

اگر چنین بود، کسی توانست این فرمول ساده ریاضی را به عنوان نمونه ای از آنچه که ما امروزه فیزیک نظری می شناسیم ، بنامد.

پایان بخش اول از فصل دوم.

ادامه دارد …

استیون هاوکینگ – طرح بزرگ

دانلود فایل صوتی متن

قسمت اول

دیدگاهتان را بنویسید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

4 دیدگاه

  1. درود برشما. من هم با گفته ی خلیل نسب موافقم البته خرافات امروزه هم وجود دارند و خوشبختانه همیشه علم بر خرافات پیروز است

  2. ببخشید یه سوال کسی میدونه بهترین ترجمه ای که از کتاب طرح بزرگ استیون هاوکینگ که بدون دخل و تصرف باشه مال کدوم انتشاراته؟؟؟

    1. شک و تردید موجب خواهد شد که تحول و دگر اندیشی اغاز و نهایتا منجر به پیشرفت و تکامل ذهن بشر بشود و ابدا جای نگرانی نیست… زیرا شک بهتر از ثابت اندیشی است.