بیگ بنگ: رابرت لارنس کوهن، سازنده، نویسنده و میزبان برنامه ی “نزدیک به حقیقت”(Closer to Truth) میباشد که یک برنامه ی  تلویزیونی و چندرسانه ای ملی است. وی در این برنامه به کمک متفکران پیشگام جهان به کاوش عمیق ترین سوالات بشر می پردازد. یکی از این سوالات دشوار زمان است.

به گزارش بیگ بنگ، چرا زمان بحث بر انگیز است؟ زمان واقعی به نظر می رسد، همیشه وجود دارد و با بیرحمی پیش می رود. جریان دارد و مانند رودخانه ای جاری است. جهت دارد، همیشه رو به جلو می رود. توالی دارد، هر رویدادی پس از دیگری. مدت دارد، یک دوره ی قابل اندازه گیری بین رخدادها. رهاورد ویژه ای  دارد، تنها زمان حال واقعی است. به نظر می رسد که زمان، زمینه ی کلی وقوع تمام رخدادهاست، توالی آن قابل تعیین و مدت آن قابل اندازه گیری است. سؤال اینجاست که آیا این ویژگی ها واقعیت های دنیای مادی است یا زاییده های مصنوعی ذهن انسان. زمان ممکن است آن چیزی نباشد که به نظر می رسد. این واحد پیوسته و روان که بخش ندارد و صحنه ی جاودانی تمام  رخدادهاست.

آیا زمان مادی است؟

درک کردن زمان برابر با احساس کردن اساس حقیقت است. کوهن می گوید در مجموعه ی تلویزیونی خود یعنی “نزدیک به حقیقت” با فیزیکدانان و فیلسوفان مصاحبه می کند و بسیاری از آنان ادعا می کنند که زمان یک توهم است. منظور آنها از “واقعی نبودن” زمان چیست؟ هیو پرایس، استاد فلسفه در دانشگاه کمبریج ادعا می کند که سه ویژگی اساسی زمان نه از دنیای مادی، بلکه از وضعیت های ذهنی ما می آیند: لحظه ی حال که لحظه ای خاص است؛ جریان یا گذر زمان، و جهت مطلق زمان.

پرایس می گوید: «چیزی که فیزیک به ما میدهد، به اصطلاح ‘جهان بلوکی’ است. جایی که در آن زمان، بخشی از ساختار چهار بعدی فضا-زمان است و خود فضا-زمان، چیزی بنیادی نیست ولی از ساختار عمیق تری پدید آمده است. او می گوید که ما به این دلیل “پیکان” یا جهتی از زمان و حتی علیت را احساس می کنیم که مغز ما “عنصری ذهنی” را به واقعیت اضافه می کند، “تا ما به عنوان نماینده هایی در این محیط، بتوانیم چشم انداز جسمانی خود را به دنیای بیرون ارائه کنیم.»

جهان بلوکی را، که توسط نظریه ی نسبیت اینشتین تأیید شده، به عنوان یک ساختار چهار بعدی  فضا-زمان در نظر بگیرید که در آن، زمان شبیه مکان است و هر اتفاق، مختصات یا آدرس خود را در فضا-زمان دارد. زمان قابل انعطاف است و همه ی فاصله ها در این ساختار به یک اندازه “واقعی” هستند، بنابراین آینده و گذشته به اندازه ی زمان حال واقعیت دارند.

زمان هست، بود یا خواهد بود؟

پس آیا چشم انداز انسانی ما خودمان را فریب داده؟ آیا احساس ما از اینکه زمان جریان دارد یا می گذرد و ضرورتا جهت دارد، احساسی کاذب است؟ آیا ما اشتباها به زمان حال اهمیت می دهیم؟ مکس تگمارک، فیزیکدان مؤسسه ی فناوری ماساچوست اظهار داشت: «ما می توانیم واقعیت را یا به صورت مکانی سه بعدی تصور کنیم که وقایع در آن در طول زمان رخ می دهند، یا به عنوان مکانی چهار بعدی که هیچ چیز در آن اتفاق نمی افتد. (‘جهان بلوکی’). و اگر تصور دوم درست باشد، بنابراین تغییر واقعا یک توهم است، زیرا هیچ چیز در حال تغییر نیست؛ همه چیز وجود دارد، گذشته، حال، آینده.» او اضافه کرد: «پس زندگی مانند یک فیلم است و فضا- زمان مثل یک دی وی دی. گرچه این همه داستان در طول فیلم رخ می دهد، اما خود دی وی دی به هیچ وجه تغییر نمی کند. ما در هر لحظه این توهم را داریم که گذشته گذشت و آینده هنوز وجود ندارد و همه چیز در حال عوض شدن است. اما تنها چیزی که من از آن آگاهم، وضعیت مغزم در همین لحظه است. تنها دلیلی که باعث شده من احساس کنم که گذشته ای دارم این است که درون مغزم خاطراتی وجود دارد.»

آندرا آلبرشت، کیهان شناسی نظری از دانشگاه دیویس کالیفرنیا اظهار داشت: «زمان وجود دارد. به آن یک پارامتر خارجی می گویند، پارامتری مستقل در معادله قدیمی حرکت. بنابراین به نظر می رسد که وقتی فیزیک میخوانیم، زمان (همان زمانی که از وقتی ساعت یاد گرفتیم با آن آشنایی داریم) ناپدید می شود، تا وقتی که به نظریه ی نسبیت می رسیم.» وی افزود: « اساس نسبیت این است که زمان مطلق و فضای مطلقی وجود ندارد. همه چیز نسبی است. وقتی که سعی می کنید در مورد زمان در بافت جهان بحث کنید، به این ایده ی ساده نیاز دارید که بخشی از جهان را جدا کنید و نام آن را ساعت بگذارید، و تکامل زمان، تنها رابطه ای است بین بخش هایی از جهان و ساعت شما.»

فیزیکدانی بریتانیایی به نام جولین باربور، زمان را به صورت توالی تصاویر و عکس هایی لحظه ای توصیف می کند که پیوسته در حال تغییرند. « من به تو نگاه می کنم، تو سرت را تکان می دهی. ما بدون این تغییرات، نمی توانستیم تصوری از زمان داشته باشیم.» باربور ذکر کرد: « آیزاک نیوتن به این تأکید داشت که حتی اگر هیچ اتفاقی رخ ندهد، باز هم زمان در حال گذر است، که به اعتقاد من این کاملا نادرست است.» از دیدگاه باربور تغییر واقعی است، اما زمان نه. زمان فقط بازتابی از تغییر است. مغز ما از روی این تغییرات، زمان را طوری حس می کند که گویی در جریان است. به نقل از او “همه ی شواهدی که ما از زمان داریم به صورت ترکیب های ثابتی رمز گذاری شده اند که ما بصورت ذهنی آنها را می بینیم یا تجربه می کنیم و همه ی آنها با هم جمع شده اند تا زمان را به صورت خطی نشان دهند.”

تماماً هم غیر واقعی نیست؟

اما همه ی فیزیکدانان هم حاضر نیستند زمان را به سطح دوم نزول دهند. جان پولکینگ هورن، یک فیزیکدان کوانتوم معتقد است که جریان و جهت زمان واقعی و بی رحم است. به بیان او این « استدلالی اشتباه است که از نظریه ی نسبیت برای اثیات اینکه زمان یک توهم است استفاده کرد، زیرا هیچ ناظری از یک واقعه ی دوردست یا همزمانی وقایع مختلف اطلاعی ندارد، مگر تا زمانی که آن وقایع به روشنی در گذشته ی آن بیینده باشند. بنابراین تمرکز آن استدلال بر شیوه ای است که ناظران توصیف خود را از گذشته سازمان می دهند و نمی تواند درباره ی واقعیت آینده ی پیش رو بحث کند.» پولکینگ هورن نظریه ی جهان ثابت بلوکی فضا و زمان با هم را رد می کند. به گفته ی او “ما در دنیایی از رها کردن و شدن زندگی می کنیم.”

فیزیکدانی نظری از مؤسسه ی پریمتر به نام فوتینی مارکوپولو کالامارا بیان داشت: « من این تجربه ی غم انگیز را داشته ام که فیزیکدانان به من می گویند زمان واقعی نیست. …این مرا گیج می کند، زیرا زمان به نظر واقعی می آید. اتفاقات رخ می دهند. وقتی که من دست هایم را به هم میزنم، این اتفاق رخ می دهد. من ترجیح می دهم بگویم که نسبیت عمومی، نظریه ی قطعی نیست تا این که بگویم زمان وجود ندارد.»

زمان یک تضاد اولیه بین نسبیت و مکانیک کوانتوم است که در نسبیت، زمان قابل انعطاف و اندازه گیری است، در حالیکه در مکانیک کوانتوم یه عنوان زمینه ای غیر قابل مشاهده فرض می شود. از دیدگاه بسیاری از فیزیکدانان، گرچه ما زمان را از نظر روانشناسی بصورت واقعی تجربه می کنیم، اما اساسا زمان واقعی نیست. در عمیق ترین پایه های طبیعت، زمان یک عنصر یا مفهوم اصلی و ناکاستنی نیست که برای شکل دادن به واقعیت به آن نیاز باشد. این ایده که زمان واقعی نیست، ایده ای متضاد است. اما بسیاری از نظرات در مورد چگونگی عملکرد دنیا بودند که انسان بی چون و چرا آنها را پذیرفت و بعدها نیاز به بررسی دوباره  پیدا کردند. همانگونه که تگمارگ بیان می کند،« بسیاری چیزها در فیزیک بوده اند که ما تصور می کردیم اساسی هستند و بعدها مشخص شد که توهم محض بوده اند و ما در همه چیز تردید می کنیم، حتی در زمان.»

کوهن کی گوید: اینکه واقعیت چیست بستگی دارد به اینکه زمان چیست. آیا زمان غیر قابل تقلیل، بنیادی و توصیف گر نهایی ِ واقعیت است؟ یا احساس ذهنی زمان گذرا که آفریده ی مغز ماست که برای اهداف دیگری به وجود آمده، یک توهم است؟ این نظریه تقسیم شده است، اما بسیاری از فیزیکدانان و فیلسوفان اکنون گمان می کنند که زمان، مفهومی اساسی نیست؛ بلکه زمان از چیز اساسی تر دیگری پدیدار شده است. یک چیزغیرمادی و کاملا متفاوت (شاید چیزی با بصیرت، تدریجی، غیر متوالی، روان). البته چاره ی دیگر استفاده از شهود مشترکمان است: زمان جاری است، زمان حال به عنوان تنها زمان حقیقی بسیار ویژه است و ماهیت عمیق واقعیت، ماهیتی از شدن است. من نمی توانم تصمیم بگیرم…

ترجمه: سمیه قادری/ سایت علمی بیگ بنگ

منبع: livescience.com

دیدگاهتان را بنویسید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

22 دیدگاه

  1. لحظه ای بیاندیشید که اگر زمین نمیچرخید و کاملا ثابت بود آیا بازهم زمان را احساس میکردیم ؟ یا اینکه لحظه ای بسیار بسیار تکرارشدنی به مانند صفر و یک را احساس میکردیم !؟
    به نظرم زمان فقط تکرار میشود و همیشه در گذشته و حال و اینده در یک لحظه بازسازی میشود ، و این به گونه ای در ذهن و باطن تخیلی بیش نیست و ما موجودات زنده هستیم که آن را رو به جلو میپنداریم . بارها پیش آمده که گذر زمان برای همگیمان بی حرکت و ثابت بوده است و حرکت زمین و ستاره ها و کهکشان ها آن را واقعی تر کرده است واقعا که توهمی بیش نیست زمان .

  2. همه ما تو یه کشتی فضایی در حالت خواب مصنوعی هستیم و با سرعت سرسام آوری بسوی مقصد ایکس مقصدی فراتر از کهکشان درحرکتیم.برای اینکه زندگیمون داخل کشتی فضایی یکنواخت نشه با استفاده از تکنولوژی به خواب رفته ایم ومرگ در حقیقت بیداری سرنشینان کشتی فضاییست!اینی که زندگی نامش نهاده ایم خوابیست که سرنشینانش میبینند.و فکر میکنند واقعیست!!ولی عجب خواب طولانی ومزخرفیست این زندگی!لطفا همگی بیدار بشید!

  3. نه طول نه عرض و ارتفاع بعد چهارم یعنی شما نسبت به پیرامون تون بعد چهارم هستین و (پیشنهاد میکنم فیلم معکب 2 )رو نگاه قابل درک تره فضا زمان وماده و دنیای چندگاه روند موازی نظریه مکانیک کوانتوم مطلق نبودن زمان و آخر فیلم تناقض داره همون نظریه وجود داره همه کپنهاک و گربه شرودگیر هست فکر کنم دقیقا اطلاع دارم کپنهاک یادم رفته

  4. بله زمان فقط از تغییر به دست می اید اگر همه چیز ناگهان متوقف شوند مفهوم زمان از دست می رود ولی اگر ناظری این توقف را از دور ببیند برای او زمان وجود دارد ولی برای انانیکه از نظر ناظر متوقف هستند زمان وجود ندارد بنابراین زمان فقط برای ناظر اگاه یک احساس از تغییر و جابجایی

    1. فکنم منظورتون اینه که زمان حرکته و این تفکر غلط و باطل است.البته زمان فقط از حرکت و تغیراتی که در شیمی است به وجود می آید مثل امر پیر شدن ولی زمان حرکت نیست

  5. بر چه پایه و اساسی گفتنند که زمان تغیرات انرژی است؟؟؟؟
    جوووون من جواااب بدید …..

  6. بنظر من زمان نشات گرفته از گرانش هست اگر بشه مساله جاذبه رو حل کرد مساله زمان هم حل میشه هر جا که گرانش باشه زمان اهمیت پیدا میکنه مثلا تو خلا هیچ چیزی اهمیتی نداره حتی گذر زمان هم بیاهمیت میشه ولی با وجود گرانش همه چی فرق میکنه.اگر یه سیاه چاله رو در نظر بگیریم و بتونیم به درونش سفر کنیم بدون اینکه از بین بریم میتونیم به راحتی به گذشته و یا آینده بریم و زمان رو کنترل کنیم به نر من اگه بشر بتونه راز انرژی تاریک رو کشف کنه و اون رو کنترل کنه میتونه با ایجاد یک میدان از انرژی تاریک وارد سیاه چاله بشه و هم میتونه داخل سیاهچاله رو ببینه و هم در زمان سفر کنه و شایدم به جهان های دیگه. با تشکر

  7. سلام بسیار عالی و بی نظیر بود . برای اولین بار بود که در مورد موضوع مورد علاقه ام مطلبی به این مهمی مطالعه میکردم.
    من به نجوم علاقه فراوان دارم لطفا در این خصوص راهنمایی کنید که از چه منابع و چگونه میتونم استفاده کنم.
    موضوع زمان مطلبی بوده که از دوران دبیرستان بهش فکر میکردم . لطفا در این خصوص مطالب بیشتری منتشر کنید .
    بازهم ممنون از سرکار خانم سمیه قادری برای ترجمه بسیاز خوبشون و تشکر ویژه از کانال بسیار بسیار خوب بیگ بنگ .

  8. ما دنبال تعریفی از زمان در چارچوب خود زمان هستیم
    به نظر میرسه مسئله زمان یه مسئله خود متناقض و بدون جواب هست.

  9. با در نظر گرفتن جهان بلوکی این سوال برام پیش میاد که خب پس تکلیف جبر یا اختیار چی میشه؟ اگر آینده‌ به صورتی که ما سازنده‌اش هستیم وجود نداره، پس اراده‌ای هم در کار نخواهد بود!
    ممنون میشم پاسخ بدید

    1. به نظر من زمان در بستر ماده در جريانه و خارج ماده زمان نداريم بلکه آگاهي داريم همونطور که دوستمون اقاي هارپ گفت.
      همچنين اراده يک واقعيته غير مادي است در بستر واقعيت فيزيکي.

    2. زمان وجودنداره!!خوب به این جمله فکرکن…..مافقطدرتغییرات زندگی میکنیم.خوب فکرکن جواب همه سوالات و میفهمی…

  10. پاسختون زیبا قابل تامله اما منظورتون از آگاهی چی هست؟ اگر منظورتون آگاهی در بشر باشه که خودش پدیده ایه که در بستر زمان توسعه و تکامل یافته.ارجاع میدم به کتاب خواستگاه آگاهی در از بستر ذهن دوجایگاهی.

  11. ماده سه بعدی از طول و عرض و ارتفاع تشکیل شده و زمان بعد چهارمه که تغییرات ماده سه بعدی رو در خودش ذخیره و ثبت میکنه آگاهی بعد پنجمه که تغییرات ماده در بستر زمان رو تو خودش ثبت و ضبط میکنه و بعد ششم آگاهی از آگاهی سایر شناسنده ها و صاحبان آگاهیه و ابعاد بالاتر به همین ترتیب تا آگاهی کل و یگانه آگاهی جهان پیش میره . پس به هیچ طریق نمیشه از عنصر اصلی جهان یعنی آگاهی فرار کرد !