آیا دنیای ما واقعی است؟
بیگ بنگ: فیزیکدانها معتقدند میتوان فهمید آیا ما بخشی از یک شبیهسازی کامپیوتری عظیم هستیم یا واقعیتی انکارناپذیر، اما آیا کسی دوست دارد پاسخ این پرسش را بداند؟
ابتدای فیلم علمی ـ تخیلی ماتریکس نئو بازیگر اصلی فیلم از این که مردم براحتی می توانستند قوانین فیزیک را نقض کرده و از روی دیوارها به سمت بالا بدوند یا در یک چشم برهم زدن ناپدید شوند بسیار حیرت کرده بود. وجود این ابرانسان های نقض کننده قوانین جهان امکان پذیر بود، زیرا ضمیر خودآگاه نئو ندانسته وارد یک دنیای شبیه سازی شده واقعیت مجازی ماتریکس شده بود. این ماتریکس ساخته دست ماشین هایی بود که درک و شعور داشتند. فیلم وقتی به نئو حق انتخابی مهم و سرنوشت ساز داده شد جریان پیدا کرد. او می توانست قرص آبی رنگی را خورده و وارد هستی واقعی و روشن و واضح خودش شود یا قرص قرمز رنگی را مصرف کرده و پی به حقیقت ماتریکس ببرد و دریابد تا چه اندازه می تواند به حقیقت دست یابد.
امروز فیزیکدانان با بررسی رادیواکتیو موجود در فضا می توانند همان حق انتخاب را به ما بدهند. منظور توانایی آزمودن این فرضیه است که آیا ما در ماتریکس مجازی خودمان زندگی می کنیم. اگرچه این موضوع بسیار فانتزی به نظر می رسد، اما فیلسوف ها مدت ها برسر این که ممکن است به جای این که ذهن های زنده در دنیای واقعی باشیم، هوش های مصنوعی گرفتار در دام جهانی تقلبی هستیم بحث کرده اند. اما اگر این فرضیه صحت داشته باشد پس باید گفت بسیاری از قوانین فیزیک که به ما اجازه ابداع فناوری هایی برای بررسی این فرضیه می دهد نباید بتوانند در خصوص آن دسته از قوانین اساسی مسلط بر جهان غیرنمادینی که محل زندگی شبیه سازهای ماست کار چندانی انجام دهند. از نظر ما این برنامه نویس ها الهه های ما خواهند بود و هرگاه بخواهند می توانند دنیای مان را به هم بریزند. بنابراین چه باید کرد؟ قرص قرمز را بخوریم تا حقیقت را کشف کنیم یا موضوع پیچیده تر از این حرف هاست که خود را به دردسر اندازیم؟
گنجایش درک ما از دنیا
اولین تلاش جدی برای فهمیدن حقیقت وجود جهان، 12 سال پیش صورت گرفت، وقتی محققان تلاش کردند منابع مورد نیاز شبیه سازی مکانی به اندازه دنیا را محاسبه کنند؛ چشم انداز این کار غیرممکن به نظر آمد. “ست لوید”، مهندس مکانیک کوآنتوم از ام.آی.تی عدد عملیات کامپیوتری جهان هستی از زمان بیگ بنگ تاکنون را تخمین زد. در حقیقت تمام اتفاق ها را در آن گنجاند و به این نتیجه رسید که برای تکرار و تولید عین همان رخدادها و رسیدن به تک تک اتم ها، انرژیی بیش از آنچه در دنیا وجود دارد لازم است. بنابه گفته لوید برای انجام چنین شبیه سازی ای، کامپیوتر باید بزرگ تر از جهان هستی باشد و در ضمن زمان عملکرد برنامه در تولید، بسیار آهسته تر از واقعیت پیش می رود. پس چه لزومی دارد خود را برای ساخت چنین دنیایی به زحمت بیندازیم؟
اما محققان به نتیجه ای دیگر رسیدند. آنها معتقد بودند می توان یک کپی ناقص از جهان ساخت آن قدر که بتواند ساکنانش را گول بزند و چنین رونوشتی به قدرت محاسبه بسیار کمتری نیاز دارد. برنامه نویس برای چنین دنیای بدلی می تواند جزئیات بسیار ریز میکروسکوپی و همچنین دورترین ستاره ها را با کمک برنامه های خود پر کند و وقتی ساکنان این دنیای مجازی روزی توانستند با کمک تجهیزات علمی این جزئیات را بررسی کنند، درست وقتی حواس شان نیست، آنها را ناپدید کنند. در تئوری، ما هرگز متوجه این تغییرات نمی شویم زیرا هرگاه شبیه ساز احساس کند ما به کل موضوع توجه کرده ایم، دوباره آن طرح ها را برایمان آشکار میکند.
این نوع دید به فرضیه، ساختن یک دنیای مجازی را به طرز عجیبی ممکن نشان می دهد. البته ابرکامپیوترهای امروزی توانسته اند جهان ابتدایی و این که کهکشان های اولیه چگونه گسترش یافته و تغییر کرده اند را به طور خیلی ناشیانه ای نمونه سازی کنند. با سرعت بالای پیشرفت های فناوری که طی چند دهه گذشته شاهدش بودیم ـ تا آنجا که مثلا اکنون تلفن همراه شما پردازشگری قوی تر از کامپیوترهای ناسا در زمان فرود روی کره ماه دارد ـ تصور این که چنین شبیه سازی هایی درخصوص زندگی هوشمند رخ دهد چندان جهش بزرگی محسوب نمی شود و دور از ذهن نیست.
سیلاس بین، فیزیکدان هسته ای دانشگاه واشنگتن معتقد است: ممکن است در عرض یک قرن دیگر بتوانیم انسان هایی در اندازه ای که بتوانیم در جعبه های شبیه سازی شده مان قرار دهیم، ایجاد کنیم. “بین” نحوه اتصال پروتون و نوترون های اولیه و تشکیل اتم های بزرگ تر در جهان بسیار جوان ما را شبیه سازی کرده است. قوانین و رسوم اجتماعی می توانند تنها چیزی باشند که جلوی ما را برای ساختن یک دنیای مصنوعی بگیرد، اما آیندگان که فناوری را بخوبی درک کرده اند ممکن است دوست داشته باشند از این قدرت استفاده کنند. آنها می توانند دنیاهایی بسیاربیشتر از جهان واقعی ما با جزئیات کامل تر بسازند. این تفکر، نیک بوستروم فیلسوف دانشگاه آکسفورد را به این نتیجه رساند که می توان گفت ما اندام های زنده براساس کربن در دنیای واقعی نیستیم، بلکه صرفا یکسری هوش های مصنوعی بر پایه سیلیکون میان دنیایی شبیه سازی شده هستیم. اما هیچ راهی وجود ندارد که بتواند تفاوت بین این دو احتمال را توضیح دهد و برای پیدا کردن راه حلی مناسب باید روی عجایب زیادی کار کرد.
کشف حقیقت
چهار سال پس از همه این حرف و حدیث ها و زمانی که جان دی. بارو استاد علوم ریاضی دانشگاه کمبریج گفت شبیه سازی های ناقص از حقیقت می توانند دربرگیرنده نقص های قابل شناسایی باشند، فرضیه شبیه سازی تغییر کرد. بارو معتقد بود سیستم عامل دنیای شبیه سازی شده برای درست کار کردن باید درست مانند کامپیوتر به روز می شد و همان طور که ایده شبیه سازی اهمیت خود را ازدست می داد، بارو گفت ممکن است آن جنبه های طبیعت که همواره ثابت فرض می کنیم مانند سرعت نور یا ساختارهای ریزی که قدرت نیروی مغناطیسی را موجب می شوند، بدون هیچ توضیحی از اعداد ثابت شان تغییر کنند.
سال گذشته بین و همکارانش برای بررسی فرضیه شبیه سازی، آزمایشی ملموس تر پیشنهاد کردند. بیشتر فیزیکدانان براین فرض اعتقاد دارند فضا بسیار روان است و تا بی نهایت گسترش می یابد. اما فیزیکدانانی که از جهان اولیه نمونه سازی کردند معتقدند نمی توان دوباره چنین زمینه ای را براحتی ساخت و اتم ها، ستاره ها و کهکشان را در آن قرارداد. اما در عوض تیم تحقیقاتی بین فضای شبیه سازی شده شان را از تور یا شبکه درست مانند تصاویر تلویزیونی ساخته شده است از چند پیکسل ایجاد کردند. این تیم با محاسبه حرکت و مقدار انرژی ذرات درون مدل شبیه سازی شده متوجه شدند مقدار انرژی به فاصله بین نقاط درون شبکه وابسته است؛ هرچه اندازه شبکه کوچک تر باشد، ذرات انرژی بیشتری دارند و به این معناست که اگر دنیای ما شبیه سازی شده باشد، پس باید برای سریع ترین ذره، حداکثر انرژی وجود داشته باشد و اگر این اتفاق می افتاد، کیهان شناسان می دیدند اشعه های کیهانی که سرعت بالایشان را از کهکشان های پرت و دور افتاده می گیرند با حداکثر انرژی مشخص ده به توان 20 الکترون ولت به زمین می رسند.
شبکه شبیه سازی شده اثر قابل مشاهده دیگری نیز دارد که منجمان می توانستند آن را ببینند. اگر فضا پایدار است، بنابراین هیچ شبکه اساسی وجود ندارد که جهت اشعه های کیهانی که از هر جهت به طور یکسان می رسند را هدایت کند. براساس محاسباتی که این تیم تحقیقاتی انجام داد، اگر ما در یک فضای شبیه سازی شده روی یک شبکه زندگی کنیم، نمی توانستیم حتی این توزیع و پراکنده شدن اشعه ها را ببینیم و اگر فیزیکدانان می توانستند توزیعی نابرابر ببینند، در آن صورت توضیح این که آیا جهان واقعی است بسیار مشکل می شد.
نجوم شناسان برای این که بتوانند به این پرسش که در دنیایی واقعی هستیم یا مجازی پاسخ دهند باید اطلاعات بیشتری در مورد اشعه های کیهانی داشته باشند. اما بین معتقد است: وقتی باور داشته باشیم هستی ما با یک انفجار بزرگ شروع شده است پس نتیجه آزمایش هرچه باشد خوب است و فرقی نمی کند در یک دنیای شبیه سازی شده هستیم یا واقعی و مسلما شبیه سازهای ما که کیهان را کاملا می شناسند علاقه ای به دخالت کردن در برنامه شبیه سازی شده شان ندارند.
اما متاسفانه ممکن است شبیه سازها، ما را در یک برنامه پخش واقعی به اندازه دنیا برنامه ریزی کنند و برای سرگرمی شان هروقت خواستند قوانین را دستکاری کنند. در این صورت تنها کاری که می توانیم انجام دهیم پیش بردن زندگی و سرگرم کردن حضاری است که مشغول تماشای ما هستند و امید داشته باشیم الهه های شبیه ساز، پس از مرگ ما را در نسل بعدی شبیه سازی شده دوباره احیا کنند. البته این فکر عجیب و غریب تمام شدنی نخواهد بود، زیرا ممکن است شبیه سازهای ما خودشان نیز شبیه سازی شده باشند و هریک قوانین فیزیک کاملا متفاوت مخصوص به خود را داشته باشند. بنا بر نظر بین اگر ما به راستی شبیه سازی شده باشیم پس آنچه می تواند احتمالی منطقی فرض شود این است که سنجش های ما از قوانین واقعی طبیعت نیستند، بلکه تمام تلاش ما درک قوانین مصنوعی است که شبیه سازهای ما برایمان رقم زده اند و این فکر بسیار افسرده کننده ای است.
فهمیدن این که آیا ما بخشی از خطوط کدهای نوشته شده یک ماتریکس مصنوعی هستیم، فهمیدن این حقیقت است که ما هرگز مطمئن نخواهیم بود. حقیقت کدام است، حقیقتی که خود هم شامل آن می شویم، آیا بازهم دوست دارید حقیقت را بدانید؟ پس از انتخاب بازگشتی وجود ندارد، نئو؛ قرص آبی را می خواهی یا قرمز؟
focus / مترجم: نادیا زکالوند
به عقیده من تنها راه فهمیدن اینکه این دنیا واقعی است یا خیر کشف ریزترین جزء مادهست….
اگر به ریزترین ساختار ماده دست پیدا کنیم و اون ساختاری از مواد باشه که دنیای ما واقعیست و اگر از جنس ماده نباشد و غیر از آن باشد دنیایی ماتریکسی….
درضمن اون دانشمندان عزیز به این توجه نکردند که در صورت ماتریکسی بودن دنیا ممکنه قوانین فیزیک ما هم ساخته اون ماتریکس پس نمیشه برای کشف این اصل روی قوانین فیزیک کنونی حساب کرد…..
خب معلومه که کوچکترین جزء ماده انرژیه ولی حتما به معنی دروغ بودن این جهان نیست
سلام. چرا هیچکس هیچی از ما که خودمون به اسم انسان یا آدم میشناسیم نمیدونه چرا کسی نیست چیزی بگه. پنج میلیارد سال. چرا چه علمی پشت طراحی و ساخت ما هست چه قدرتهایی داریم. برای چی ساخته شدیم. ما وجود داریم شبیه هیچ چیزی نیستیم. دنیای مجازی نیستیم واقعی و زنده اما چرا تمام میشیم.
دی إن. إی تمام ساختار سلولی ما تفاوتها و تشابهات. واقعی پایان این همه ساختار کهکشانی چیه. میشه هیچ کس هیچی ندونه
به نظرم اینکه بعضی اوقات احساس میکنیم که اتفاقات ماوراالطبیه برامون اتفاق می افته و کسی تو سرنوشت ما دست می بره این احتمال که پدیدآورندگان ما فقط نظاره گر ما نیستند رو تقویت میکنه و احتمالا تو آزمایشات مختلف روی ما انجام میدن یا حتی باعث سرگرمیشون هستیم
جالب و قابلتأمّل👋
حتی بعد از انتخاب به قول خودتان قرض قرمز یا ابی، باز هم راهی برای برگشت وجود دارد.
متاسفم که اغلب افراد معنای قرض آبی و قرمز را نفهمیده اند.
خوردن قرص آبی ویاقرمز ,شبیه تمثیل غارافلاطون است.اگرکسانی که قرص آبی راانتخاب کنند,دوست دارندهمیشه درغارافلاطون بمانند.اماکسانی که قرص قرمز راانتخاب می کنند,دوست دارندبه بیرون غاربروندوواقعیت بیرون غارراکشف کنند.به نظرمن انسانهای شجاع قرص قرمزراانتخاب می کنندوانسانهای محتاط قرص آبی را..
از نظر من هم ما در ماتریمس هستیم چون مغز ما محدوه به این دلیل که ما توانایی تفکر بیش از حد و درک فواصل دور و سیاه چاله ها و خیلی چیز ها رو نداریم.البته این نظر منه
یه سایتی بود که میگفت ما وجود نداریم و شبیه سازی شده هستیم که البته اگه اونجوری باشه فکر کنم بخش ایران مشکل داره 😂….. جدا از شوخی ما یه برنامه ای شبیه سازی کردیم که اسمش رو نمیدونم ولی آدمای زیادی توش زندگی میکنن…… اولن که در بحث ربات که میگن ربات هایی که شبیه سازی شده نمیدونه که رباته این غیره ممکنه چون یه ربات که طوری برنامه نویسی شده که فرض کنه انسانه یعد از چند دقیقه متوجه میشه که درواقع یه رباته، ربات که خون نداره… درباره شبیه سازی بودنمون گاهی وقتا وقتی بچه بودم حس میکردم تو یه خواب طولانی هستم که درواقع هیچ اتفاقی نیفتاده و وقتی بیدار بشم همه چیز از صفر شروع میشه
ولی خب حالا فکر کنید ما شبیه سازی شده باشیم و هیچ چیز وجود نداره حالا فرض کنید اونیکه ما رو شبیه سازی کرده خودشم شبیه سازی شده باشه حالا یکم قضیه رو پیچیده تر کنیم کسی که اونیکه مارو شبیه سازی کرده هم شبیه سازی شده باشه چی و این تا بینهایت ادامه داشته باشه این یعنی حتی کسی که مارو شبیه سازی کرده هم و قبلترشون همه شبیه سازی شده باشه یعنی هیچ چیز واقعی نیست
برای اینکه بفهمیم منشا انسان چیه باید بی نهایت رو درک کنیم 🙂
منم به این فکر میکردم اصلا کلمه بینهایت میاد آدم مخش دود میکنه
😂
درود
یه مطلب جالب دیگری درهمین زمینه خوندم امایادم نیست کجا،که خلاصه اش این بودکه:
آیاجهان واقعیت داردیاهمه چیزساخته شده درذهن ماست؟
شایدفکرکنیدکه اگرالان پیش شمابودم شمایک سیلی به صورت من میکشیدیدومی گفتید:ببین،این من هستم،واقعی،مگه دردوحس نکردی؟پس بدون که همه چیزواقعیت داره وفقط توذهن تونیست..
شایدمنطقی بنظربیاداماشایدخوده شماوکشیدتون هم ذهن من ساخته؟؟؟حتی دردی روکه حس کردم هم شایدزائیده ذهن من باشه؟
بعنوان مثال خواب دیدن……..شماخواب میبینیدکه توماشین بادوستتون داریدمیریدویه ماشین که تعادلشوازدست داده به ماشین شمامیخوره وسرتون بخاطرضربه محکم شیشه خیلی دردگرفته و……..
خب درعین حالی که همه چیزخیلی واقعی به نظرمیرسه ازخواب بیدارمیشید.پس ماشین ودوستتون وشیشه ودردوکلاتمام دنیای توی خوابتون ساخته ذهن شمابوده…..
البته من یک مقاله مفصل روتوچندتاخط نوشتم که مسلما منظورمطلب روخوب نمیتونه برسونه
با تشکر…
واقعا از مطالب جالبی بود و همچنین ادمای متفکری کامنت گذاشته بودن از اینکه حتی به این فک کنم که یک هوش مصنوعیم خیلی میترسم اما امیدوارم اونقدری عمر بکنم که یه روزی بتونم این حقیقتو بفهمم یادمه وقتی اولین بار این موضوعو متوجه شدم تا قدری افسرده شده بودم که حتی دلمم نمیخواست زندگی کنم فک می کردم شدم بازیچه ی یکی . واقعا امیدوارم زودتر این حقیقت کشف بشه واگه دنیای واقعی ای هس مشتاق دیدارشم
يك دليل قطعي براي اينكه ما شبيه سازي نيستيم، وجود خودآگاهي ماست. يك نرم افزار خودآگاهي ندارد. به زبان ساده تر با جهان اطرافش تعامل دارد اما نمي داند هست. من ندارد. من نيست. د
همه چيز روال طبيعي خودشو طى ميكنه و ايني كه الان هستيم،اين هوشمنديمان،اين سيستمى بودن همه چيز،اين شگفتي ها همه حاصل ازمون و خطاى چندين ميليارد ساله ى طبيعت هست.طبيعت با ازمون و خطا كردن (انتخاب طبيعي) و 3/5 ميليارد سال زمان،يه باكتري رو تبديل كرد به انسان.و انسان فقط با 6-7 هزار سال(عمدتا ٣٠٠ سال اخير) ازمون و خطا كردن(علم) از صفر رسيده به پيشرفتاي امروزي.به اين فكر كنيد انسان با ٣/٥ ميليارد سال به كجا ميرسه؟هيچ بعيد نيست برسه به جايى كه هر نفر واسه خودش يه دنيارو شبيه سازي كنه كه موجودات توش بعد از چند ميليارد سال از خودشون بپرسن “ايا ما شبيه سازي شده ايم؟”.به قول ميچيو كاكو هر رويداد غير ممكني رخدادش حتميه…همه يادمون باشه نظر شخصي با نظر علمي خيلي فرق داره،يكيشون ميتونه حقيقت نداشته باشه.(يك دانشجوى ارشد ژنتيك و علاقه مند به فيزيك)
انسانهایی که شک نمیکنند شعوری کمتر از یک مگس دارن. شک باعث علم و علم باعث درمان و تکنولوژی و چیزهای بسیار دیگری شد . تفکر انسان شک رو به وجود میاره و این شک پرده از چیزهای زیادی بر میداره. نکبت ترین چیز در جهان تعصب هست که جلوی تعقل و نفکر رو میگیره . پایان
با درود و احترام به دوستان گرامی، متاسفانه کتاب “جهان هولوگرافیک” یک کتاب غیر علمی است که دلایل و مستندات علمی ارائه نمی دهد. این کتاب آخرین کتاب مایکل تالبوت پیش از مرگ اوست که در آن به تئورى هاى شبه علمى و ضدعلمى رایج در غرب مى پردازد. تالبوت ادعا دارد که « این نظریه در متن و چارچوبى علمى، اولین بار است که مطرح شده است» (ص ۴۰۱). مترجم نیز معتقد است: «نظریه هولوگرافیک بودن جهان نه تنها واقعیتهاى ملموس زندگى ما را در بر مى گیرد، بلکه مى تواند پدیده هاى حیرت آورى همچون تله پاتى، نیروهاى فراطبیعى انسان، وحدت کیهانى، درمانهاى معجزه آسا و… را توضیح دهد. با خواندن جهان هولوگرافیک با جهانى روبه رو مى شویم که هر ذره آن ویژگى هاى کل آن را در خود دارد و خواننده ایرانى بسیارى از مفاهیم متافیزیکى را که ریشه در فلسفه و عرفان شرق دارد ، در قالب زبانى روشن و امروزى باز مى شناسد» (پشت جلد کتاب).
متأسفانه او در این کتاب نه تنها هیچ توضیح عقلانى از این پدیده ها به دست نمى دهد و هیچ یک از این ادعاها را ثابت نمى کند، بلکه خواننده ایرانى هم هیچ رابطه اى بین مفاهیم مورد ادعا در این کتاب نمى یابد. انبوه خیالبافى هاى موجود در این کتاب براى کسى که در جهان واقعى زندگى مى کند، تفکر عقلانى دارد، و مبادى علوم را مى داند واقعاً حیرت آور است. این کتاب به استدلال منطقى و تفکر عقلانى نه پوزخند، بلکه قهقهه زده است. دنیاى تالبوت دنیاى هولوگرافى نیست، دنیاى هپروت و هالوسالارى است. « جهان هولوگرافیک » تالبوت کاریکاتورى از مُثُل افلاطونى همراه با آمیزهاى از خرافات است. تنها بخشى از کتاب که حاوى حقایق علمى است، بخشى است که به توضیح هولوگرافى مى پردازد، که البته در این مورد هم تالبوت زیاد موفق نبوده است و خیالات خود را در میان توضیحات علمى جا زده است. تالبوت البته کتابهاى شبه علمى زیادى نوشته است و افسانه پردازى هاى زیادى کرده است، ولى این کتاب از نظر تحمیق مردم، واقعاً سرآمد آنهاست. او با نوشتن این کتاب ژانر جدیدى به نام « افسانه شبه علمى » (pseudoscientific fiction) به وجود آورده که کاریکاتورى است از افسانه هاى علمى (science fiction) و شبه علم (pseudoscience).
تالبوت در این کتاب مگسى را ماموت کرده و چهل کلاغ را چهل هزار کلاغ سپید رنگ جلوه داده است که از قو زیباترند! او استاد گزافه گویى، اغراق، ساده انگارى و توجیهات بى منطق و دلیل است. از حسین کرد شبسترى شوالیه تهمتنى مى سازد که در تمام نبردها پیروز بوده است و رستم دستان و هرکول یونانى در پیش او انسان هاى کوچک و حقیرى مى نمایند. او بین پدیده هاى نامربوط و تصادفى روابط جدى و مهمى را به کمک تخیل بى نظیر خود کشف مى کند.
خوشبختانه دکتر محمدرضا توکلی صابری یکی از مترجمین کتب علمی و از مروجین حوزه ی علم در مجله جهان کتاب (یکی از معتبرترین مراجع بررسی و نقد کتاب) نقدی جامع بر کتاب جهان هولوگرافیک نوشته مایکل تالبوت و ترجمه داریوش مهرجویی نوشته است که شاید جامعترین و علمیترین نقد در مورد آن به زبان فارسی باشد. این نقد حدود دو سال پس از انتشار ترجمه فارسی کتاب که تجدید چاپ آن به علت استقبال ایرانیان دو رقمی شده بود منتشر گردید. دانلود پی دی اف نقد کتاب جهان هولوگرافیک
با سلام
از اشتراک لینک مطلب دکتر صابری متشکرم
اما چند نکته :
1- نقد اثر جدا از نقد “آفریننده” است . منتقد گرامی بخشی از توان خود را صرف کالبد شکافی شخصیت و بیوگرافی مایکل تالبوت نموده است که طبعاً این روش در نقد علمی مرسوم نیست .
2- همه می دانیم که غالب اختراعات ، اکتشافات و ابداعات ، از دل تخیلات بیرون می آید . پس صرف ارائه تخیل ، آنهم در قالب یک کتاب دلیلی برای رد آن نیست .
3- در هیچ کجای کتاب اشاره نشده که این جزوه ، “نسخۀ شفابخش همه دردهای بشریت است “. پس در مقام پاسخ به این سوال ، کتاب را نقد نکنیم .
4- کنایۀ دکتر صابری به ترجمۀ غیر تخصی آقای مهرجویی ، جایی از اعراب ندارد . قرار نیست هر کسی در زمینه ای کار کند که اموراتش را می گذراند و یا اصولاً قرار نیست آدمها تک ساحتی باشند . اغلب ما علاقه مندیهای دیگری هم داریم که چه بسا در آنها متبحریم .
5- ارتباط دادن بین محتویات یک کتاب غربی (با همه ملزومات اجتماعی و فرهنگی اش) به یک کتاب دینی ، فاقد منطق است . اینها دو موضوع مجزا هستند . مقایسه زمانی معنا دارد که حوزه مشترکی در بین باشد .
6- و بعنوان یک علاقمند ترویج علم ، پیشنهاد میکنم از هر مطلب علمی و شبه علمی استقبال کنیم . بشرط آنکه در آن غرق نشوید و آنرا محملی برای افزایش قدرت درکمان از هستی قرار دهیم .
خداوند بارها اشاره کرده در جهان اطرافتان بیندیشید . اندیشیدن نیازمند خوراک است . و بخشی از قوای ادراکی ما در تعامل با افراد و افکار متفاوت، توانا می شود .
بهترین کتابی که در مورد این قضیه خوندم “جهان هولوگرافیک” نوشته مایکل تالبوت ترجمه استاد داریوش مهرجویی بود.البته اونجا هم به نظریه “هولوگرافیک بودن جهان” می پردازه و بعد توضیحاتی ارائه میده.به هر کسی که این کتاب رو نخونده توصیه می کنم که حتما بخونه.از طرفی استنباط من اینه که دنیای ما دنیایی واقعیه و حقیقت چیز دیگریست.چطور؟!
فرض می کنیم که نخی داریم که یک گوی کوچک سربی به انتهای اون وصل کردیم.وقتی این رو حول یک محور به دوران در بیاریم می بینیم که یک دایره ایجاد می شه.این دایره وجود داره و ما نمی تونیم انکارش کنیم و این می شه واقعیت اما حقیقت چیه؟حقیقت اینه که دایره ای وجود نداره و یک نخ هست و یک گوی سربی.پس زمانی که ما حرکت رو داریم،داریم به واقعیت نگاه می کنیم نه حقیقت دقیقا مثل جهان ما که همراه با حرکته.تمام اتمها در حال ارتعاش هستند و اینجاست که فلسفه هم وارد مسئله ما می شه که آیا حرکت ذاتی است یا جوهری؟که این خودش بحث بسیار مفصلی خواهد بود.
درک حقیقت به رفتن به ورای ماده و حرکت نیاز داره…
دقیقا همینطوره که میگید منم این کتابو خوندم عالیه حرف نداره هرچند هر فصلشو چندبار میخوندم که خوب متوجه بشم چون یکم مطالب سنگین بود.
پاسختان قابل تامل است
تمام شیرازه کتاب جهان هولوگرافیک بر این مبناست که فکر ما جهان را شکل میدهد و اگر این فکر به اندازه کافی قوی باشد بر فکر افراد قبلی غلبه کرده و واقعیت را تغییر میدهد و با این روش از جادوگری و تله پاتی تا ماهیت کارهای سای بابا را توضیح میدهد.
اما
با یک مثال متوجه میشوید افکار انسان جهان را نمیسازد.
حتما قضیه ثابت بودن زمین در مرکز عالم و چرخش خورشید و غیره را به دور ان شنیده اید.
در ان زمان کل عالم تصورشان بر مرکزیت رمین بود
اما واقیعت چیز دیگری بود و این افکار حتی ذرهای انحراف به واقعیت نداد
خیلی عجیبه واقعا من اولین بار از رادیو شنیدم که میگفت طی تحقیقات اخیری که دانشمندا داشتن به این نتیجه رسیدن که ما و این دنیا توهمی بیش نیس و هیچ چیز حقیقت نداره واقعا جالبه کاش اونقدری عمر میکردم که اینو بفهمم اگه این نظریه حقیقت داشته باشه پس سرنوشت و تصمیمات و تمام انتخاب هایی که توی مسیر زندگی انجام میدیم همش پوچ و بی معنیه همیشه دلم میخواد عمر جاودان داشته باشم تا ببینم علم تا کجا پیشرفت میکنه
فوق العاده بود..
من ذهن روشن رو قبول دارم هرچند از وقتى بيشتر فهميدم مشکلات خيلي زياد شدن ولى بهتر که آدم بدونه تا اينکه توى واقعيت گم بشه و از حقیقت سراغى نگيره..
این دیدگاه فلسفی رو البته سه چار سال پیش توی یه کتاب داستان خونده بودم البته نه به این شکل ، بلکه قضیه توی کتاب اینجور مطرح شده بود که شخص اول داستان در انتها فهمید که واقعیت نداره و یه شخصیت مجازیه که یه نویسنده اون رو نوشته ! کتاب دنیای سوفی ، یوستین گاردر . به هر حال این هم یه ایده ی جذاب و خلاقانه ست و کاملا قابل تامل
اگر واقعا اعتقاد دارید که تمام علم در قران اومده بفرمایید برید قران و یا کتاب تفسیر قران بخونید و دیگه سایت علمی چه به درد شما میخوره؟ و اگر اعتقاد ندارید پس سکوت کنید و قران قران نکنید . اره عزیز اینجا جایی نیست که دنبال امنیت ذهنی بگردی و خدا خدا کنی . در علم خدای شما هم زیر سئوال میره و اگر طاقتشو نداری بفرما بیرون . به اندازه ی کافی موعظه گر میبینیم و حالا پاشون به علم هم باز شده . نمیدونم شما این پستونک خدا و قران رو نداشتی به چی میخواستی بچسبی . نمیدونم چرا یه عده همیشه میخوان اویزون یه چیزی باشن و به یه چیزی بچسبن . یعنی دنیا اینقدر جای ترسناکیه واسه شما؟
نا آگاهی و بی سوادی با خودش ترس و وحشت میاره دوست عزیز ! . ترس از منزوی شدن و عقب موندن از قافله بشریت ! . میشه خیلی راحت فکر آدمای نا آگاه و بی سواد رو خوند ! . همون طور که میشه خیلی راحت رفتار و عکس العمل حیوانات رو که بر پایه (( غرایز شون )) هست رو پیش بینی کرد ! .
دوست عزیز من مراقب فعالیت غدد درون ریز و برون ریزتون باش از اینکه به مقام و جایگاه علمی شامخ شما توهین شد بنده عذر می خوام
کاشکی دست کم دوستانی که این مطالب رو می خونن بیشتر از مغزشون استفاده می کردن
بعضی سعی می کنن حتی اینجا هم مهمل هاشون رو به آدم شیاف کنن
چون علمشو نداریم نباید نغض کنیم .اما شاید آزمون خداوند و امتحان دنیوی که درونشیم اینطوری باشه چون خداوند همیشه تاکیید بر پوچ بودن داره (دنیای فانی) پس با این وجود برعکس ماتریکس که دنیای واقعی وحشتناکه ، دنیای واقعی میتونه جهنم و بهشت باشه که نتیجه آزمونه
بنده هم بانظرشماکاملاموافقم.شایدبه قول دوستان دنیای ماماتریسی باشه وپایانش هم دنیای واقعی بهشت وجهنم باشه.ولی این راهم بایدبدونیم که باخواندن چندتامطلب اعتقادات خودمون راپایمال نکنیم.خداوندتمام علم جهان رادرقرآن جای داده است وباتفکربر روی آن متوجه آن میشویم.بهتون پیشنهادمیکنم برداشت های انیشتین راازقرآن بخوانیدوببینیدچه برداشت های عمیق وجالبی داشتند.
بنده خودم هروقت به دنیای خودمون که اگرماتریسی باشه دچارسرگردانی میشم چون اگرهمه چیزبرنامه ریزی شده باشه پس اون تصمیم واختیاری که میگن ماانسان های داریم همش پوچه.
بله ! ما دقیقا ورژن مجازی از اصل خودمون هستیم و تمام این قوانین و گزاره های ریاضی و فیزیک و همینطور کلمات و منطق حاکم بر کلام گفتاری متاسفانه یا خوشبختانه فقط و فقط در این دنیای سه بعدی و (( واقعیت )) و مجازی اعتبار داره وگرنه در دنیای (( حقیقت )) تمام این گزاره ها و قراردادها و فرمول ها اصلا و اساسا و ابدا فاقد اعتباره ! .
دراین مقام مجازی ( دنیای سه بعدی و واقعی ) به جز پیاله مگیر
در این سراچه بازیچه غیر عشق مباز
این قضیه ( واقعی و مجازی بودن دنیای سه بعدی و نه حقیقی بودن اون ) هم بینهایت ساده و بدیهیه و درعین حال هم بینهایت عمق و مفهوم و معنا داره و غیر قابل فهمه و هرچه قدر هم که آدم در موردش بیشتر فکر میکنه این قضیه مبهم تر و مرموز تر و عجیب تر و غیر قابل فهم تر میشه ! . جهان هستی بی نهایت عجیب و غیر قابل فهم و درکه ! .
موفق باشید!!
همون ورژن مجازيمون هم ممكنه از روي يه نسخه مجازيمون باشه
مجاز اندر مجاز است عالم ما
به نظر من هدف فیلم ماتریکس این است که بگویند جهان یک مدل ریاضی است.
جالبه !! جناب استرونومی تئوری های علمی را صرفا بدلیل مغایرت با اعتقاداتشان رد می کنند . پس بهتراست بدانید که اعتقادات شما نیز با اعتقادات هندوان یا مسیحیان ویا کلیمیان مغایرت دارد . بنابراین علم بدون توجه به اعتقادات افراد مسیر خود را طی خواهد کرد .
این سخنان بااعتقادات مامغایرت دارد.اگردنیای ماشبیه سازی شده باشدوواقعی نباشدپس خدایی که ماراآفریده است چی؟
اینهاهمش الکیه برای گذراندن وقت خوبه ولی باورش نداشته باشیدچون هنوزخودشون مطمئن نیستندوفقط حرف میزنندوحرف.
هنوز راه بسیاری در پیش دارید.
شما هم راه بسیاری برای استفاده کامل از عقل،در پیش دارید!
می تونی فرض کنی اون خدا همون شبیه سازه است
ایشون برداشتشون از ماتریکس یه چیز دیگست متاسفانه همه از ماتریکس فقط جنبه های اکشنش رو برداشت کردن وگرنه ماتریکس میخواست بگه رسانه داره دنیا رو کنترل میکنه دنیا داره به سمت ماتریکس شدن میره نه بدست رباتها بلکه به دست صاحبان قدرت و کنترل کننده رسانه تلویزیون رادیو اینساتگرام و … همه اینها ابزار ماتریکس هستند حالا عنصر سازنده ماتریکس چیست تبلیغات برای ساخت پیام های عصبی یعنی حس شما قبل از خرید فست فود مغزتون مزش رو مجسم و پیام عصبی تبدیل و به بدنتون میفرسته بدون اینکه فست فود رو خورده باشید این طوریه که تبلیغات بر روی انتخابات ما کنترل دارند سینمای آمریکا فقط هنر نیست بلکه فلسفه سیاست و… هست به خاطر همینه که من حتی یه فیلم ایرانی یا ابر قهرمانی خارجی حالا هر چقدر میخواد جلوه های ویژه رو داشته باشه قبول نمیکنم اما اگه فلسفه داشته باشد اون فیلم با ارزش تر از طلاست
من فکر میکنم در هر صورت باید همه دیدگاه ها برسی بشه.اگه خدای ما جزو برنامه نوشته شده باشه چی.یعنیدر برنامه ساخته شده برای ما یک خدا تعریف کرده باشن….البته منی که این حرف رو میزنم خودم از فکر کردن به این موضوع واهمه دارم
موافقم