بیگ بنگ: در نقاط دورتر از سياهچاله، آثار گرانشي آن نظير هر جسم معمولي هم جرم آن است. هرگاه ستاره‌اي رمبيده و به سياهچاله تبديل شود، بر مدار سياره‌ها اثري نمي‌گذارد. اما در نزديكي سياهچاله، تغييرها در اجرام حيرت‌انگيز و تكان‌دهنده است.

black_holeبه گزارش بیگ بنگ، هرگاه شما بخواهيد قرباني علم شده و به درون سيا‌هچاله سقوط کنید، آنها كه ناظر بر جهش شما هستند، هنگام حركت شما به طرف افق رویداد ِ سیاهچاله* اثرات عجيبي را مشاهده مي‌كنند كه اغلب همراه با آثار نسبيت عام‌ میباشد. هرگاه يك فرستنده‌ي راديويي را با خود برده و بخواهيد مشاهدات خود را توسط امواج راديویی به اطلاع ديگران برسانيد، گيرنده‌ها بايد پيوسته به فركانس‌هاي پايين و پايين‌تر منتقل شوند. پديده‌اي كه به «انتقال به سرخ گرانشي» موسوم است. در رابطه با اين انتقال سرخ، آنها مشاهده خواهند كرد كه ساعت الكترونيكي يا بيولوژيكي شما منظماً كند و كندتر مي‌شود، به عبارتي دچار “اتساع زماني” می شود.

در واقع آنها در طول حيات خود هرگز شاهد رسيدن شما به افق رویداد نخواهند بود. البته شما در دستگاه‌ مرجع‌ خودتان در زماني كوتاه اما به گونه‌اي ناراحت‌كننده به افق رویداد خواهيد رسيد. در اولين تماس پايتان با سياهچاله، جاذبه‌ي گرانشي وارد بر پاي شما بيشتر از جاذبه‌ي وارد بر سرتان است. زيرا سر كمي دورتر قرار دارد.

spag«اختلاف» نيروهاي گرانشي مؤثر بر اعضاي مختلف بدنتان، باعث مي‌شود كه بدن شما رو به سياهچاله‌ افزايش طول و در جهت عمود بر آن تراكم يابد. اين اثرها (موسوم به نيروي كشندي) شما را پيش از رسيدن به افق رویداد به غبارگونه‌اي از اتم‌ها تبديل كرده و نرسيده به افق، اين غبارگونه را پراكنده مي‌كند. به عبارتي در يك كلام،‌ شما جان خود را بي‌جهت براي اهداف علم از دست داده‌ايد، چون هيچ‌گاه نخواهيد فهميد درون يك سياهچاله چه اتفاقي خواهد افتاد.

*افق رویداد (Event horizon) محدوده ای از سیاهچاله است که هیچ چیز حتی نور نیز نمی تواند از آن بگریزد؛ به همین دلیل است که افق رویداد سیاه است. افق رویداد نباید به شکل یک سطح جامد یا مادی تصور شود، افق رویداد تنها مرزی را مشخص می کند که از آنجا به بعد نور نیز نمی تواند از میدان گرانشی سیاهچاله فرار کند، افق رویداد هر آنچه که درونش اتفاق می افتد را از دید دیگران پنهان نگه می دارد.

سایت علمی بیگ بنگ

منبع: كتاب فيزيك دانشگاهي – جلد اول، نوشته هيو يانگ و راجر فريدمن، ترجمه‌ي دكتر فضل‌اله فروتن

دیدگاهتان را بنویسید

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

10 دیدگاه

  1. این حالتی که گفتین برای سیاه چاله هایی است که کوچکتر از بدن انسانه. اگر سیاه چاله به اندازه کافی بزرگ باشه کشش گرانشی رو یک نقطه از بدن متمرکز نمیشه و بدن کش نمیاد. در حالتی برای سیاهچاله های بزرگتر ما میتونیم از افق رویداد عبور کنیم و تازه بعد از ورود بدلیل کشش جاذبه و فشار تبدیل به اتم میشیم

  2. خب اگر این طور باشه که شماها میگین و با توجه به این که سیاه چاله های زیادی در کهکشان قرار دارندپس حتما باید روی محور گردش زمین تاثیر گذاشته و اونا رو به سمت خودشون بکشند اما این اتفاق نمی افته .چرا؟

  3. با سلام
    از کجا معلوم که ما در یک سیاهچاله زندگی نمیکنیم یک سیاهچاله بسیار بزرگ که در آن کهکشانها در حال گسترش هستند و این مقاله بالا فقط در ورودی یک سیاهچاله صادق باشه؟
    ایا انفجار بیگ بنگ باعث تشکیل یک سیاهچاله نشده است ؟؟؟؟!!!!

    1. سلام.
      ما در یک سیاهچاله زندگی نمی کنیم چون در سیاهچاله همه چیز به یک سمت مشخص یعنی مرکز سیاهچاله در حال حرکت است اما مشخص نیست که کهکشان ما و همسایه های ما به کدام سمت می روند.
      یه دلیل دیگه هم داشت که یادم نیست
      و هردو تا دلیل رو توی یک کتاب معتبر به نام اسرار سیاهچاله ها خوندم

  4. آیا نقشه ای از آسمان وجود داره که محل سیاهچاله هایی که تاحالا شناسایی شدن توش مشخص کرده باشه؟

    1. امید عزیز دوست خوبم دو مطلب در باره ی سیاه چاله ها وجود داره که نشون میده جواب شما منفیه چون ….اولا سیاه چاله ها برای جرم واحد حجم(چگالی زیاد ) کشنندهگی زیادی دارند یعنی شاید یک سنگ کوچک اندازه ی توپ تنیس از انجا برابر با 7 تن بر روی زمین باشه یعنی این کشنندکی اونقدر زیاده که نور قادر به فرار از ان نیست نظریه ی نسبست میگه نور در کنار ماده ای که چگالی داره خم میشه که در مرکز سیاه چاله بیشترین کشنندکی وجود داره و در اطراف کم تره… حالا این سوال پیش میاد که دانشمندان چطور متوجه ی سیاه چاله ها شدند وقتی نوری برای باز تاب نبود…جواب این سوال اینه که وسط سیاه چاله کاملا تاریک دیده میشه و دانشمندان فقط از سیاره های خیلی درخشانی که نسبتا از سیاه چاله خیلی دور هستند ولی در یک محوری تجمع دارند حدس میزنند که اون وسط که تارک هست باید چیز قدرت مندی باشه که تونسته چندین و چند سیاره ی بزرگ رو به سمت خودش بکشه (این سیارات به علت دوری از سیاه چاله تا حدودی میتوانند نور خود را فراری دهند)و البته این رو هم نباید فراموش کرد که سیاه چاله هه به علت گرانش زیاد با سرعت وحشتناکی درحال حرکت هستند و دریک جا ساکن نمیمانند که محل انحا مشخص باشد این یعنی کاملا بر عکس سیارات ما که با حفظ جاذبه ی چند سیاره دوری انحا از هم در نظم هست پس هیچ چیز قدرت نگه داره یک سیاه چاله رو به علت جرم زیادش نداره جز یک سیاه چاله که اونجوری وارد بحثای دیگه مثل کرم چاله میشه

  5. سلام
    این مطلب برای سیاه چاله های سبک درست است.
    یک شعاعی میتوان بدست آورد به نام شعاع نیروی موثر کشندگی(مقاومت جسم برای اختلاف نیروی سر و ته میله هم ممهم است). در سیاهچاله های سبک این شعاع بیشتر از شعاع شوارتزچیلد است و برای سیاه چاله به اندازه کافی سنگین، کمتر از شعاع شواتزچیلد است.

    1. شعاع شوارتزشیلد میگه اگه یک جسم شعاعش از شعاع شوارتز شیلد خودش کمتر شود به یک سیاهچاله تبدیل میشه
      ربطی نداره هر سیاه چاله ای یه افق رویداد داره که با توجه به اندازه جرمش شعاع افق رویدادش بیشتر یا کمتره و هر جسمی اگه نزدیک افق رویداد یک سیاه چاله بشه طبق گفته های مطلب کلا نابود میشه
      افق رویداد جاییه که نور هم نمیتونه از اون رد بشه و چون ما نور نیستیم نرسیده به افق رویداد سیاه چاله نابود میشیم