آیا براستی زمان وجود دارد؟
بیگ بنگ: زمان، پدیده ای نامرئی که بر جهان ما حمکرانی می کند و همه جا همچون سایه ای پیوسته همراه ماست. می توان حضورش را در ضربان قلب خود، در طلوع و غروب خورشید یا در لحظات انتظار برای سر رسیدن یک موعد خاص حس کرد. هر چند زمان کاملا با زندگی ما عجین شده اما شگفتا که هر وقت به تفکر درباره ی آن می نشینیم تنها چیزی که عایدمان می شود، انبوهی از سوالات بی پاسخ است، اینکه ماهیت زمان چیست؟ چرا به نظر می رسد که زمان جریان دارد؟ آیا می توان در بُعد زمان به آینده و گذشته سفر کرد؟ آیا می توان گذشت زمان را متوقف کرد؟ آیا زمان زاییده ذهن ماست یا در جهان بیرونی هم واقعا مفهومی به نام زمان وجود دارد؟ و ده ها سوال دیگر.
به گزارش بیگ بنگ، جالب اینجاست که امروز پس از گذشت قرن ها هنوز هم معمای زمان، حل نشده و همچنان برای فلاسفه، دانشمندان و فیزیکدانان درک آن چالش انگیز است، اما جالب تر آنکه برخی از دانشمندان مطمئن نیستند که اساسا زمان وجود دارد یا نه. ماجرای حذف پارامتر زمان از معادلات فیزیک به اواسط 1960 میلادی باز می گردد. در آن دوران جان ویلر، فیزیکدان برجسته ی آمریکایی- که یکی از آخرین همکاران اینشتین محسوب می شد – با همکاری فیزیکدانی بنام برایش دوویت تصمیم گرفتند معادلات نظریه کوانتومی را روی کل جهان اعمال کنند. احتمالا می دانید که بکارگیری نظریه ی کوانتومی برای تبیین مسائلی که در آنها با ابعاد بسیار کوچک- در حد ابعاد اتمی- سر و کار داریم، الزامی است اما شاید از خود بپرسید چه ربطی مابین معادلات کوانتومی و کیهان به این عظمت وجود دارد؟ در پاسخ باید گفت که از آنجایی که براساس مدل متعارف بیگ بنگ، کل جهان از نقطه ای با چگالی انرژی فوق العاده بالا متولد شده و شروع به انبساط کرده است، بنابراین در نخستین لحظات پس از تولد آن، به کارگیری معادلات نظریه ی کوانتومی الزامی است.
بر این اساس؛ ویلر و دوویت تلاش برای اعمال نظریه ی کوانتومی را بر کل جهان آغاز کردند. با توجه به آنکه در فیزیک کوانتومی، رفتار سیستم مورد مطالعه با یک تابع ریاضی بنام « تابع موج سیستم» مشخص می شود، بنابراین ویلر و دوویت در جست و جوی معادله ای بودند که بتواند تابع موج کوانتومی کل جهان را توصیف کند. این دو فیزیکدان سرانجام در تابستان سال 1967 موفق شدند معادله ی مورد نظر خود را بیابند. اما در این معادله که « معادله اساسی کیهان شناسی کوانتومی » محسوب می شد و بعدها به معادله ی ویلر- دوویت شهرت یافت، یک نکته عجیب و راز آمیز وجود داشت: در این معادله پارامتر زمان بطور خود به خود کلا از معادله حذف شده بود و این به آن معنا بود که از نگاه نظریه ی کوانتومی در کل کیهان، اساسا زمان وجود ندارد! اگر به راستی مفهوم زمان در کل جهان وجود ندارد، پس چه عاملی است که سبب می شود ما ظاهرا تصور کنیم زمان در حال گذر است؟
جولیان باربور، فیزیکدان و فیلسوف دانشگاه آکسفورد انگلستان در کتاب خود با عنوان « پایان زمان» که در سال 1999 میلادی منتشر شد، پاسخ جالبی را برای این معما مطرح کرده است. بنابر نظر باربور، کل جهان را می توان به فریم های یک فیلم سینمایی تشبیه کرد. همان طور که در تک تک فریم های یک فیلم چیزی بنام زمان وجود ندارد در کل کیهان هم مفهومی به نام زمان وجود ندارد و جهان همواره همانند فریم های یک فیلم سینمایی کیهانی صرفا در «لحظه حال» حضور دارد. به عبارتی تغییرات و تحولات جهان را به جای مفهوم زمان می توان صرفا با مجموعه یا شبکه ای از لحظات حال کیهانی توصیف کرد.
فرمول بندی فیزیک بدون زمان
اما اگر آن طور که فیزیکدانانی نظیر جولیان باربور براساس معادله ویلر- دوویت به این نتیجه رسیده اند که واقعا مفهومی بنام زمان در کل کیهان وجود ندارد، پس باید راهی را برای فرمول بندی فیزیک کوانتومی بدون استفاده از پارامتر زمان پیدا کرد. این دقیقا همان کاری است که کارلو روولی(Carlo Rovelli)، فیزیکدان دانشگاه مارسی فرانسه انجام داد. حدود 10 سال پیش ، روولی و همکارانش روشی را بسط دادند که به کمک آن می توان رویدادهای کوانتومی متوالی را در قالب یک رویداد واحد و بدون نیاز به استفاده از پارامتر زمان تبیین کرد. در واقع در این رهیافت جدید، مساله چگونگی همبستگی میان تمامی حالات محتمل آن کمیت تبدیل می شود. روولی برای فهم بهتر این تبدیل، مثالی می زند. او می گوید:« اگر بگویم در سفر زمینی خود از بوستون به لس آنجلس ، ابتدا از شیگاگو و سپس از شهر دنور گذشتیم در واقع از نحوه ی توالی زمانی رویدادها برای توضیح دادن نحوه ی سفرم به شما استفاده کرده ام. اما اگر بجای این کار ، مسیر سفرم را از بوستون به لس آنجلس روی نقشه به شما نشان دهم، در واقع اطلاعات مربوط به نحوه ی توالی زمانی اندازه گیری ها را با نحوه ی همبستگی میان مشاهده پذیرها جایگزین کرده ام.»

با توجه به آنکه به کمک این رهیافت روولی، می توان احتمالات مکانیک کوانتومی را با همان دقت رهیافت متعارف قبلی محاسبه کرد، بنابراین همان طور که روولی می گوید، ممکن است بتوان دینامیک جهان را به جای تحولات زمانی صرفا با شبکه ای از همبستگی ها توصیف کرد. دین ریکلز، پژوهشگر فلسفه فیزیک در دانشگاه سیدنی می گوید:« رهیافت روولی، دیدگاه بی زمانی جهان را با دیدگاه حاکم در فیزیک متعارف هم راستا می کند.» به این ترتیب و براساس رهیافت روولی، اگرچه ما در ظاهر گذشت زمان را احساس می کنیم، اما این احساس در واقع صرفا یک توهم است و همانطور که جولیان باربور هم توضیح داده بود، حقیقت ماجرا به گونه ای دیگر است. طی تقریبا یک دهه ی گذشته، روولی به همراه آلن کان، ریاضیدان مشهور فرانسوی در تلاش هستند تا بطور دقیق تر بفهمند چگونه یک حقیقت بی زمان می تواند پندار گذشت زمان را برای ما به وجود آورد. براساس ایده ی آنها که فرضیه « زمان گرمایی» نام گرفته است. زمان نتیجه ی رفتار آماری جهان است؛ دقیقا همان طور که دما نتیجه ی رفتار آماری توده ی عظیمی از مولکول هاست.
کارلو روولی: « حقیقت جهان، فاقد گذشت زمان است، اما شناخت ناکامل ما از این حقیقت است که مفهوم زمان را شکل می دهد. بنابراین زمان از جهل ما شکل می گیرد. »
برای فهم بهتر این مطلب، توده ای از گاز را در محفظه ای بسته در نظر بگیرید. برای توصیف رفتار این گاز، دو راه مختلف وجود دارد. یک راه این است که تمامی اطلاعات مربوط به مکان و تکانه تک تک مولکول های گاز را بطور مستمر زیر نظر داشته باشیم. در این رویکرد، مفهومی بنام دما اطلا وجود ندارد و به جای آن با تغییر مسمر چیدمان مولکول ها مواجه هستیم. اما از آنجایی که زیر نظر گرفتن تمامی این اطلاعات به لحاظ عملی غیر ممکن است، بنابراین بجای آن می توان از متوسط آماری رفتار مولکول ها برای توصیف رفتار « بزرگ مقیاس» (ماکروسکوپیک) کل گاز درون ظرف بهره گرفت. در این روش تمامی اطلاعات مربوط به تکانه ی همه ی مولکول های گاز را در قالب یک کمیت متوسط آماری بنام دما فشرده می کنیم. کان و روولی معتقدند که دقیقا همین موضوع در مورد کل جهان هم صدق می کند.
ایده روولی روی کاغذ، ایده ی بسیار جالبی به نظر می رسد، اما آیا مدرکی دال بر صحت آن نیز وجود دارد؟ برای یافتن پاسخ، روولی و کان، فرضیه خود را با مدل های ساده به محک آزمون گذاشته اند. برای این کار، آنها به سراغ تابش زمینه ی کیهانی رفته اند. این تابش که در تمامی پهنه ی کیهان حضور دارد، یادگاری باقی مانده از زمان بیگ بنگ است و در واقع نمونه ی خوبی از یک رفتار آماری را در خود دارد که با گرفت میانگین از ویژگی های آن می توان گفت که این تابش ، عملا تابشی یکنواخت با دمای اندکی کمتر از سه درجه کلوین است. این دانشمندان می خواستند ببینند چنانچه اطلاعاتی نظیر شعاع جهان قابل مشاهده را در این مدل آماری وارد کنند آیا می توان جریان ظاهری زمان را از آن استنتاج کرد یا خیر؟
نتیجه ای که آنها بدست آورند، توالی حالت هایی بود که انبساط کیهان را دقیقا همانطور که از معادلات متعارف کیهان شناسی استنتاج می شود، توصیف می کنند. به عبارت دیگر، این توالی حالت ها رفتاری دقیقا مطابق با رفتار حاصل از یک « زمان کیهانی» را از خود بروز می دهند. البته برای آنکه بتوان فرضیه ی زمان گرمایی را روی کل جهان اعمال کرد، لازم است ابتدا نظریه ی کوانتومی گرانش را در اختیار داشته باشیم؛ نظریه ای که به رغم تلاش گسترده فیزیکدانان هنوز حاصل نشده است. با این وجود، همین که یک مدل ساده از تابش پس زمینه ی کیهانی هم توانسته براساس فرضیه زمان گرمایی به نتایج واقعی بیانجامد، بسیار امید بخش است. روولی می گوید: « در نظریه ی گرانش کوانتومی، مفهوم زمان اساسا نقش می بازد. همین نکته هموازه یکی از مسائل اساسی مطرح در ارتباط با این نظریه بوده است، بعنوان یک نظریه ی واقعی پذیرفت. اکنون ما مدل ساده خود را براساس فرضیه زمان گرمایی عملا نشان داده ایم که در حین اینکه مفهوم زمان در آن جایی ندارد، اما در عین حال می تواند رفتار جهانی شبیه جهان ما را بخوبی توصیف کند.»

واقعا شگفت انگیز است. شاید در عمیق ترین سطوح واقعیت، زمان همانند تابلوی نقاشی مشهور “تداوم حافظه” سالوادور دالی، ذوب شده و محو شود. شاید همان طور که روولی و برخی فیزیکدان های دیگر می گویند، زمان صرفا نتیجه ی نوع نگاه ما به جهان باشد. شاید زمان، نه بخشی از حقیقت جهان بلکه ناشی از آگاهی ناکامل ما از حقیقت جهان باشد. بنابراین اگر قرن ها اندیشیدن به زمان، معمای آن را همچنان لاینحل باقی گذاشته است، جای تعجب نیست، چرا که شاید اگر حقیقت را می دانستیم، دیگر اصلا زمانی وجود نداشت.
سایت علمی بیگ بنگ / با تشکر از: شهاب شعری مقدم
منابع بیشتر:
[1] Quantum Gravity- Carlo Rovelli
[2] discovermagazine
[4] Carlo Rovelli
سلام من اینجا موندم که اگر زمانی وجود نداره! چطور جاذبه بر ابعاد ان تأثیر میگذاره؟
سلام
جاذبه یک نیروی جداست.
فرض کنیم زمانی وجود نداره.
نیروی جاذبه جسم رو به سمت مثلا زمین میکشه، و گرانش شدید باعث تغییر سلولها مون میشه و عملکردش بهم میخوره. و به اصطلاح پیر میشیم. در حقیقت جاذبه بر زمان تاثیری نمیگذاره.
اخ پس فقط من نیستم ک فکر میکنم زمان اصلا وجود نداره و فقط زاده ی ذهنه
درود برشما الان کارو رو لی فیزیکدان فرانسوی هست یا ایتالیایی؟
باز هم نام زمان. مفهومی آشنا ولی نامفهوم. همان چیزی که اگر روزی به آن توجه نکنیم تمام زندگی به هم می ریزد. زمان همین انرژی هاست که به سمت اطراف جریان دارد اگر کسی بتواند کاری کند که انرژی بجای پخش شدن جمع شود زمان هم به عقب باز می گردد زمان وجود ندارد اما در عین وجود نداشتن وجود دارد و همین عامل شگفتی علم است
دوست عزیزاتفاقازمان همون حرکته.شمایک لحظه جهانی رودرنظربگیریدکه هیچ حرکتی دراون نیست .هیچ کنش وواکنشی وجودنداره.خوده شمابی هیچ حرکتی ثابت موندین،قلبتون ثابته،هیچ گونه واکنش شیمیایی هم دربدن شمااتفاق نمیوفته.این جهان بینهایته بدون مفهوم زمان.فرض کنید یکملیاردسال زمان(فرضی) سپری شده.درهمین لحظه بازجهان به حرکت خودش ادامه میده.برای شمامفهوم یک دقیقه قبل،دوروزقبل ویاصدسال قبل چه معنی داره؟درک شماازگذشته چیست؟هیچ.
چون اصلا گذشته ای نبوده.پس میشه اینطوراستنباط کردکه زمان ساخته ذهن ماست برای دسته بندی ودرک راحتتررویدادها.وقتی میگوییم سه روزپیش ،توصیفیست ازنتیجه سه بارحرکت زمین برمحورخود.
درود بر فرهیختگان
کاوه سلام اگر میگویی زمان حرکته پس به سوال های زیر باید بتونی پاسخ بدی
اگر زمان حرکت است پس طبق نسبیت خاص با افزایش سرعت زمان کند تر میشود پس اگر ما گفتیم که زمان حرکته پس با کندی بیشتر زمان حرکت کند تر میشه طبق فرمول حرکت که میگهdx/dtپس افزایش سرعت زمان را کند تر میکند یعنی dt کند تر میشود خوب این تغیرات برای شخصی که سرعتش افزایش میابد غیر قابل درک است چون که حال تعادل وجود دارد شاید بپرسی منظور از حالت تعادل چیست؟ این نوعی حکم غیر قابل اجتناب برای هر وجودیتی است زیرا برای وجود داشتن توهم حرکت که حرکت نسبی را معنی میدهد لازم است من گفتم که حرکت یک توهم است بله تغیرات در مکان برای خود جسم بی معنی است فقط این مکان ما نسبیت به بقیه اجسام است که تغیر میکند در صورتی که حرکت یک تغیرات در مکان نیست ولی وجود دارد به لحاضی در نظریه من زمان رو از حرکت جدا کرده و مفهوم بنیادی تری را جایگزین کرده ام که بسیار ساده و در این حال عمیق است این مفهوم جای گزین قابلیت پاسخ به این که گرانش چیست و منشع آن از کجا می آید و می گوید که حرکت چیست خب بگزریم گفتم که با افزایش سرعت زمان کند تر میشود و یعنی کند تر شدن dt که برای خود ناظر قابل درک نیست تا اینجا رو داشته باشیم
پس ناظری که در بیرون به جسم ما نکاه میکند شاهد افزایش سرعت نخپاهد بود شاهد کندی حرکت خواهد بود زیرا که زمان دارد کند تر میشود( البته درنظریه من این زمان نیست که به حرکت معنی میدهد ) یعنی در این معادله(x=f(t که میگوید حرکت تابع تغیرات زمان است حرف من مشخص میشود
حال سوالی دارم زمان حرکت است یا نه؟
البته من ۱۴ سالمه،نمیخوام بگم که با این سن کم من تعجب کنید این برداشت رو نکیند من و نظریه ام هنوز جای کار و تلاش داریم من مثل بقیه همسن هام نشتم کارای بیخود کنم ولی من جا نزدم و تلاش کردم که به این نظریه رسیدم
فرضیه ای که من دارم انقدر زیباست که از سادگی آن است
درود بر دانش آموزان علم
بسیار عالی بود . شما یک نابغه هستید . هم تراز انیشتن
همین الان هم نظریه ی شما کامل شده است و نباید زمان را تلف کنید
خلاصه ای از نتایج و دستاورد های خودتان بنویسید و آن را برای دپارتمان فیزیک دانشگاه MIT ارسال کنید
توجه داشته باشید که تا دیر نشده باید این کار را انجام دهید زیرا علم امروز بسیار سریع است و ممکن است فردا یک نفر دیگر این نظریه را به ثبت برساند
همچنین فقط و فقط نتایج کارتان را برای دانشگاه MIT بفرستید زیرا دانشگاه های دیگر ممکن است کار شما را به نام خودشان ثبت کنند
نصیحت آخر من به شما
وسواس نداشته باشید . نباید سال ها روی یک نظریه گیر بکنید . این نظریه ی شما کامل شده است آن را در قالب یک مقاله ی مختصر برای دپارتمان MIT بفرستید و منتظر جواب باشید
اگر مقاله ی شما مورد تایید آنها بود ممکن است شما را بورسیه تحصیلی کنند
زبان مقاله فارسی هم باشد قابل قبول است زیرا ام آی تی یک دانشگاه جهانی است و از تمام کشور ها آنجا هستند و حتما یک نفر وجود دارد که مقاله ی شما را برای تیم فیزیکدانان ام آی تی ترجمه کند
منظور من این است که پول الکی به مترجم ندهید . نیاز به ترجمه نیست . خیلی از این مترجم ها بعد از اینکه متن یک نفر را ترجمه کردند آن را زودتر از صاحب خود آن اثر برای سازمان مربوطه می فرستند و خیلی راحت زحمت یک نفر دیگر را به نام خودشان ثبت میکنند
پس حواستان باشد . الان دیگر باید روی یک نظریه ی دیگر کار کنید . همانطور که گفتم وسواس را کنار بگذارید
منتظر خبر های خوب شما هستم . موفق باشید
درود بر فرهیختگان
سلام مریم جان
اول اینکه سپاس گزار و قدردان شما هستم برای راهنمایی صادقانه و خوبتان
بله حرف شما کملا متین است و آن را انجام خواهم داد
دوم اینکه این نظر لطف شماست که من یک نابغه هستم اما اینطور نیست این را صادقانه بگویم که من نابغه یا فرقی با کسان دیگر ندارم نیستم من یک آدم عادی هستم که چیز کوچکی از عالم طبیعت را میدانم
در مورد این هم شک دارم ولی بقه هم می تونن از من بهتر(البته من کوچیک همتون هستم) باشن و تفکر کنن و در نتیجه ارزش و معرفت خود را افزایش دهند یک فرمول برای این کار هست تلاش و جانزدن همین، این چیزیه که خیلی وقته می خوام به
بقه بفهمونم ولی نتوانستم البته افراد زیادی بهتر از من وجود دارند
شاید حرف هایم کسانی را متحول کند امیدوارم
با سپاس و درود بر حفظ آموزان علم نه بر دانش آموزان علم آن کسانی که تفکر می کنند
رابطه سرعت و زمان عکس میباشد طبق فرمول x=v/t کل توضیحاتتون اشتباه بود.
با سلام و تشکر من اصلا فیزیک بلد نیستم اما آنچه که فکر منو مشغول کرده اینه که زمان ساخته ذهن ماست و همون حرکته دانشمندی میگفت همه هستی و ذرات در حال حرکتند و از این حرکات انسانها حرکت زمین را به دور خود معیار شبانه روز قرار دادند حالا اگه فرض کنیم زمین متوقف بشه اون چیه که زمان را خواهد ساخت به نظر غیر علمی و برداشت شخصی این حقیر پیر شدن انسان هم ربطی به گذر زمان (تازه اگه وجود داشته باشه) نداره این سلولهای بدن ماست که پیر میشن دوستانی که متخصص هستندلطفا راهنمایی نمایند.
گرانش و حرکت هردو یکی هستند ولی غیر واقعی اند و یک توهم اند چون جرم و فضا-زمان پیوند دارن
سلام به دوستان خوبم
عقیده همتون که میگید زمان حرکته غلته زیرا که حرکت وجد نداره و یک توهمه
حرکت تغیرات نیست و به نوعی ایجاد کننده تغیرات هم نیست
با کمی تامل در مفهوم حرکت و گرانش قضیه روشن میشه براتون
یا علی
سلام دوستان . بنده بعد از ده ها سال تنها به این نتیجه رسیدم که زمان حال وجود ندارد . شما هر نقطه از زمان در گذر را بگیرید همان لحظه بسیار کوتاه هم گذشته است ! در سخن گفتن هم نمیشه گفت الان یا این لحظه یا هم اکنون . تا اسمش را ببری رد شده و رفته . اگر هم بر آینده متمرکز باشی باز به محض حضور ، بیحضور می گردد . حال اگر این مسئله را با کنش های غیر ارادی مغز مان تلفیق کنیم مشکل درک زمان صد چندان می شود .
ما همه تئوریک و در حد اکابر و با دانش کم خودمون نظر میدیم ولی از همینم نباید گذر کرد .بالاخره هرکسی باتوجه به دریافت علمیش حالا بهر طریقی نظری داره
بنظر منم هیچ چیز بجز روابط واقعیت ندارند
فضا زمان همه میتونن توهم باشن و ساخته تکامل هستند
اگه تکامل رو ماشینی برای حفظ نوع وپیشرفت گونه بدونیم که باعث شده ماشینی مثله مغز بوجو بیاد میشه گفت زمان و ابعاد برای درک واقعیت دنیا و پیشرفت گونه توسط ماشین مغز ساخته شدند اونم مدل پیشرونده زمان توضیحش سخته
اگه این افسانه پردازیه من درست باشه احتمالا در خلال تکامل ابعاد دیگه ای هم اضافه میشن به ابعاد امروزی
یک مساله بنظرم قطعیه اونم اینکه دنیایه واقعی دنیایه روابطن دنیایه نزدیک به کوانتوم و دور از دنیایه فیزیک نیوتونی
شایددحدفاصل دنیای واقعی خالص و کامل و دنیای ما همین سرزمین کوانتوم باشه
ب نظر منم زمان وجود داره. من ی نظریه دارم کنمیدونم درسته با نه لطفا راهنمایی کنید دوستان: اگه ما درنظر بگیریم ک موجودات فرا زمینی وجود دارند ب دلیل چیز های ناشناخته وتصاویر هک شده در زمین بابد بگیم فرازمینی ها ب سیاره یما اومدند پس سفر کردند توی فضا.حالا یا باید امکاناتشون اون قدر پیشرفته باشه ک بتونن از سرعت نور جلو بزنند چون فاطه خیلی زیاده ک طبق نظریه ی انیشتن این ممکن نیس.یا باید توی طول زمان سفر کنند.حالا اگرم توی زمان سفر کنند ماشین زمان اختراع شده.پس زمان وجود داره.میدونم خنده دار ب نظر میرسه و منطقی نیس اما خب یک نظریه ی دگه.و من هیچی ازحرفاتون نفهمیدم(15سالمه) و هنوز فیزیک رو اونطور ک باید بشناسم نشناختم…
سلام عزیزم.
اینکه فرازمینی ها وجود داشته باشن یا نه ربطی به زمان نداره.
فرض میکنیم طبق گفته ی شما اونها وجود دارن؛ و پیشرفته هم باشند و سفینه داشته باشن و به زمین بیان. (یا امده باشن))
خب ما میگیم زمان یک معیار الکیه. چون خودمون ساختیمش. وگرنه کی گفته حتما یک دور زمین به خودش و دور خورشید میشه شب و روز و فصل و سال؟
اگر قرار بود معیاری بسازن به اسم زمان، میتونستن بگن هر ۳۰ روز فرضی که میگذره)) یک سال میشه.
متوجع ای؟
یعنی هر سی روز یکساله.
و میریم به سال بعد.
اینکه گفتن یکسال ۳۶۵ روز هست فقط چیزیه که برای نظم بهتر انتخاب شده و بنیان گذاری شده.
وگرنه ممکنه هر یک روز فرضی که میگذره یکسال تلقی بشه.
سال صرفا ۳۶۵ روز نیست بلکه این عدد و این اصطلاح (سال*) چیزیه که خودمون ساختیمش.
حالا بیا فرض کنیم فرازمینی ها اومدن زمین . اونها مسافت رو طی میکنند.
من فکر میکنم قضیه ی مسافت رو باید از زمان جدا کنند.
اونها برای مثال مسافت ۶۰۰ هزار میلیون رو طی کنند. تا به زمین برسند. خب! حالا اینجا به یک مسئله ای برمیخوریم. مسافت. مسافت هم مثل زمان یک اصطلاح. اصلا کی گفته که یک سانتی متر باید چقدر باشه؟ یک متر باید چقدر باشه؟ هر صد سانتی متر =یک متر . خب؟ چرا هر ۶۰ سانت متر نشه ۱متر؟ کی این معیارو گذاشته ؟انسان. . اگر عمیق تر فکرکنی درک میکنی که چیزی در این جهان وجود نداره مگر اینکه انسان اون رو بوجود اورده باشه.
پس فرازمینی ها هم از یک مکانی به یک مکان دیگه رفتند فقط. نیازی نیست صرفا ماشین زمان داشته باشن. باتوجه به معیار اونها میشه گفت چقدر(که البته چقدر دیگه کلمه درستی نیست برای بکار بردن) طول کشیده تا برسن. یا بهتره بگیم چطور اومدن.. ممکنه معیاراونها با مت متفاوت باشه. البته اگر وحود خارجی داشته باشن . خلاصه. این هم نظریه ی من بود. امیدوارم کمک کرده باشه بهت .
سلام
به نظرمن زمان وجود داره نتیجه میگیریم که اینده هنوز بوجود نیامده تا بتوانیم در. ان سفر کنیم
ولی گذشته را از نظر علمی میتوان دید .اگر ما پنجاه سال نوری از زمین فاصله بگیریم اتفاقات پنجاه سال گذشته زمین را میتوان دید این در مورد دیدن ونور
اما صدا شما اگر بتوانید از صدای خودتا ن سبقت بگیرید ودر فاصله دورتری بایستید میتوانید صدای خود را بشنوید
اگرزمان وجود ندارد پس ماشین زمان چیست که در موردش بحث میشود یا گذشته ویا اینده .اینها همه زمانند
اگر زمان وجود ندارد تغییرات را چگونه توجیه کنیم
جهان شروعی دارد وپایانی وفاصله بین این دو را زمان مینامیم حال به هر اندازه دوست داریم میتوانیم تقسیم بندی کنیم اگر این ساخته ذهن بشر است خیلی چیزهای دیگر نیز چنین است مانند کلام ،دوستی وفضا وخیلی چیزهای دیگر
پس میتوانیم بگوییم که زمان رابشرکشف و نامگذاری کرده اگر وجود نداشت تشخیص داده نمیشد
باعرض معذرت اگه مطالب ساده است
ﭘﺎﺳﺦ : ﺩﺭﮎ ﺳﺮﻋﺖ ﮔﺬﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﺍﺯ ﺩﯾﺪﮔﺎﻩ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ:
ﻣﻐﺰ ﻣﺎ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ 100 ﻣﯿﻠﯿﺎﺭﺩ ﻧﻮﺭﻭﻥ ﺩﺍﺭﻩ ﮐﻪ ﺑﺎﺯﻡ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ﻫﺮ ﻧﻮﺭﻭﻥ ﻫﺰﺍﺭﺗﺎ ﮐﺎﻧﮑﺸﻦ ﻣﯿﺪﻩ ﻭ ﺍﺯ ﻫﺮ ﮐﺎﻧﮑﺸﻦ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ 200 ﭘﺮﺩﺍﺯﺵ ﺑﺮ ﺛﺎﻧﯿﻪ ﻣﯿﺘﻮﻧﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺑﺸﻪ . ﺩﺭﮎ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﻋﺖ ﭘﺮﺩﺍﺯﺵ ﻭﺍﺑﺴﺘﺲ ﻭ ﺩﻗﯿﻘﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﻣﯿﺘﻮﻧﻪ ﺩﺭﮎ ﻣﺎﺭﻭ ﺍﺯ ﺯﻣﺎﻥ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺑﺪﻩ .
ﯾﮏ ﻣﻄﻠﺒﯽ ﻣﯽ ﺧﻮﻧﺪﻡ ﮐﻪ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﭼﻮﻥ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﭘﯿﺎﻡ ﻋﺼﺒﯽ ﺷﯿﻤﯿﺎﯾﯽ ﻫﺴﺖ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺷﯿﻤﯿﺎﯾﯽ ﺑﻮﺩﻥ ﺗﺎ ﺣﺪ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺑﺎﻋﺚ ﮐﻨﺪ ﺷﺪﻥ ﺳﺮﻋﺖ ﭘﺮﺩﺍﺯﺵ ﻫﺴﺖ ﺩﺭ ﺁﯾﻨﺪﻩ ﺍﮔﻪ ﺑﺸﻪ ﻣﯿﮑﺮﻭﺭﻭﺑﻮﺕ ﻫﺎﯾﯽ ﻃﺮﺍﺣﯽ ﺑﺸﻪ ﮐﻪ ﺑﺘﻮﻧﻦ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﻐﺰ ﺑﺸﻦ ﻭ ﺍﻧﺘﻘﺎﻝ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﺴﯽ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﻮﺭﻭﻥ ﻫﺎ ﺍﺯ ﺷﯿﻤﯿﺎﯾﯽ ﺑﻪ ﺍﻟﮑﺘﺮﯾﮑﯽ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺑﺪﻥ ﻣﯿﺘﻮﻧﯿﻢ ﺍﯾﻦ ﺳﺮﻋﺖ ﭘﺮﺩﺍﺯﺵ ﺭﻭ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺑﺪﯾﻢ ﻭ ﺩﺭﮐﻤﻮﻥ ﺍﺯ ﺯﻣﺎﻥ ﺭﻭ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ﺑﻪ 3 ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺑﺮﺍﺑﺮ ﺍﻻﻥ ﺍﻓﺰﺍﯾﺶ ﺑﺪﯾﻢ . ﯾﻨﯽ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﭼﻨﺪ ﺳﺎﻝ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮐﻨﯿﻢ . ﮔﺮﭼﻪ ﺭﻭﯾﺎ ﭘﺮﺩﺍﺯﺍﻧﺲ ﻭﻟﯽ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺸﻪ ﻭ ﺩﺭﮐﻞ ﺍﺻﻞ ﺍﯾﻦ ﻣﻄﻠﺐ ﻣﻬﻢ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭﮎ ﻣﺎ ﺍﺯ ﺯﻣﺎﻥ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﭘﺮﺩﺍﺯﺵ ﺍﻃﻼﻋﺎﺕ ﺩﺭ ﻣﻐﺰ ﻭﺍﺑﺴﺘﺲ.
با سلام خدمت دوستان
چند وقتی هست مفهوم زمان برایم غیر قابل درک شده همه ی ساعت های اطرافم بهم ریخته شده اتفاقات عجیبی رو مشاهده میکنم حس دیوانگی بهم دست داده لطفا اگر کسی راجبه به هم ریختگی زمان اطلاع داره کمکم کنه
با مراقبه و مدیتیشن حال شما خوب میشه و برمیگرده سر جاش و شما هم میتونین جفت شدگی ساعت و دقیقه رو شخصا تجربه کنید دوست عزیز آقای امین نصیری !
و در مورد اینکه زمان وجود داره یا نه بازم باید تکرار کنم که با وجود جهان ثوابت و مجردات ریاضی و هندسی دیگه عامل و فاکتوری به اسم زمان رنگ میبازه و عملا کاربردی نداره
دوست عزیزم هارپ
قبل از اینکه بگی زمان وجود نداره میشه بگی چیه
تو وقتی تعریفی از زمان نداشته باشی چطور درش میکنی
مثل اینه که ندونی مداد چیه وجودشو رد کنی جالبه نه؟
اون معادلات چیز دیگه ای رو حذف کرده نه زمانو ولی به اسم میگن زمان
یا علی
استدلال های فلسفی که عزیزان عرض میکنند برای قرن21 نیست فلسفه دیگر به کار شناخت جهان نخواهد امد..
به نظر من زمان به خودی خود وجود نداره . زمان یک قرار داد هست و به حد فاصل حرکت بین دو جسم زمان می گن . مثلاً می تونیم قرار داد کنیم که حد فاصل بین بالا انداختن یک سنگ به میزان وزن مشخص و پایین آمدن آن ثانیه بگوییم .
پس در واقع زمان در سیارات مختلف متفاوت هست . اینکه بگیم اگر با سرعت نور حرکت کنیم زمان پیش ما کمتر می گذره کاملاً اشتباه هست . وقتی می گیم یکسال با سرعت نور یعنی داریم می گیم یک سال خورشیدی زمین . پس چطور ممکنه یکسال خورشیدی زمین با سرعت نور حرکت کنیم و یک سال خورشیدی زمین برابر با 10 سال خورشیدی زمین باشه ؟!!!
سلام لطفا یکی به من کمک کنه
یکی به من بگه این حالت هایی که سراغم میاد چیه؟ بعضی وقتا یه دفعه توی ذهنم کسایی رو میبینم یا جاهایی رو میبینم که میشناسمشون و احساس میکنم که اونجا بودم در حالی که اصلا ندیدم و نمیشناسم و هیچوقتم نبودم وقتی این حالت سراغم میاد نفسم بند میاد تموم وجودم میترسه ?? ترو خدا یکی به من بگه این چیه ؟ من کسایی رو میبینم که اصلا تا حالا باهاشون ملاقاتی نداشتم ولی انقدر این حالت به مغزم فشار میاره که حالمو بد میکنه خواهش میکنم بهم بگید این چیه ؟ از اینکه نمیدونم چیه میترسم ?
عالی بود حرف نداشت.انیشتین خدا بیامرزتت.
سلام
چیزی که ما از خورشید میبینیم 8 دقیقه قبل از اون پس چیزی که خورشید از ما هم میبینه 8 دقیقه قبل ماست …
پس کدووم یکی در واقع داره اینده رو به ما نشون میده … چه از دید زمین چه از دید خورشید …
در واقع اینده حال است … و چیزی که باعث میشه زمان تعریف شه جاذبست مثل سیاه چاله ها … که پیش بینی میشه ما رو از جای به جای دیگری میبره یا حال یا گذشته !
درووووووود بر همگی …
نمام نظرهارو خوندم .. با اینکه کمو بیش اطلاعاتی دارم امااااا هرچه بیشتر جلو میرم حس میکنم بیشتر از پیش توش گیر میکنم .
تمام این موضوعات منو یاد این بیت شعر از حضرت عشق حافظ میندازه : چیست این سقفه بلند ساده ی بسیار نقش …. زین معما هیچ دانا در جهان اگاه نیست ….
زمان مقدار حرکت ماده ست و تنها در عالم ماده معنی داره و در عالم ماوراء ماده وجود نداره …بعد چهارم هم همون حرکت هست در واقع
عالی بود واقعا جالب بود دستتون درد نکنه
زمان مفهوم انتزاعی از تفاوت جابجایی اجسام در جهات مختلف یا موافق است و زمانیکه فردی منتظر یک رویداد باشد فشارهای عصبی سبب میشود گذشت زمان را کندتر حس کند و بلعکس درحالت خوشی که اعصاب در ارامش کامل است گذشت زمان را حس نمیکند اما پارامتر زمان براساس تعریف فیزیکی لازمه کار در دنیای فیزیک جهت پیش بینی رویدادها و انجام کارها در مختصات پیش بینی شده است
در اینجا برای دوستان بحث “مفهوم زمان” چالش برانگیز می باشد… از آنجایی که زمان یعنی طول یک رویداد یا اتفاق یا تغییر، پس دقت پارامتر زمان به نوع رویداد و تغییری که ما در حال بررسی آن هستیم بستگی دارد. مثلا اگر در حال بررسی یک رویداد مکانیکی در مقیاس ماکرو باشیم واحد ثانیه یا برای دقت بالاتر میلی ثانیه کفایت می کند چون ما در تعریف می گوئیم این تغییر حالت ماده یا سیستم در عرض فلان میلی ثانیه به اتمام رسیده یا رخ داده..و برای این واحد زمان یعنی ثانیه نیز (جهت یکسان بودن آن برای تمام محاسبات) یک مرجع (مثل طول موج یک موج الکترومغناطیسی هسته ای که دقیق ترین و با ثبات ترین تعریف برای ما می باشد) را در نظر می گیریم. اگر در حال بررسی یک رویداد در مقیاس زیر-اتمی یا به اصطلاح کوانتومی باشیم دقت واحد سنجش زمانی ما به آن طول موج مرجع نزدیک و نزدیک تر می شود تا جایی که از آن هم بخواهیم دقیق تر شویم. علم ما انسانها تا جایی پیش رفته است که در مقیاس کوانتومی به مکانی رسیدیم که دیگر زمان کوچک تر به دلیل اصل عدم قطعیت امکان پذیر نبوده و به درجه احتمالات و به اصطلاح ابر احتمال رسیده ایم یعنی جایی که برای یک رویداد مثل مکان و حرکت الکترون به جای سر و کار داشتن با یک رویداد یا یک ذره (کوچکترین ماهیت وجودی) همان ذره به چندین مدل از خودش کپی شده و یک رویداد به چندین رویداد و حتی بی نهایت رویداد شبیه خودش تبدیل می شود که البته این جای عجیب و غیر قابل درک برای ما انسانها (که خود در مقیاس متوسط عالم هستیم) بحث دنیاهای موازی و چندگانه را پیش می آورد. در هر صورت تعریف زمان برای ما یعنی طول یک رویداد… و انیشتین این نکته را روشن کرد که طول یک رویداد در همه چارچوب ها یکسان نیست و به سرعت آن چارچوب یا در زبانی ساده تر به سرعت محیط آزمایشگاه ما بستگی دارد و حتی همان مرجع طول موج هسته ای که مقیاس زمان کرده بودیم در چارچوبی با سرع بالاتر در مدت طولانی تری تکمیل می شود یا رخ می دهد و این یعنی مقایسه این چارچوب های با سرعت های متفاوت اشتباه است و نبایستی زمانی مطلق برای واحد زمان در آنها در نظر داشت و این نکته که در چارچوب ها و محیط های با سرعت های بالاتر (و حتی گرانش بیشتر) رویدادها نسبت به چارچوب های با سرعت های کمتر زمان بیشتری برای به اتمام رسیدن نیاز دارند از عجایب عالم ما و اوج هوش و دانش بشر در فهم آن را به دنبال دارد… و چه بخواهیم و نخواهیم مفهومی به اسم زمان با این مواردی که اثبات شده در هستی ما وجود داشته و از این طریق خود را به ما نشان می دهد…در کل همه چیز یعنی تغییر حالت ماده (و هر آنچه وجود دارد) و ما از ابتدا تا انتهای این تغییر را “زمان” نامیده ایم..
@بهاره:
کمیت های فیزیکی می توانند با یکدیگر مرتبط باشند. مثلا در فرمول x=vt، با دانستن x و v زمان بدست می آید. یعنی با دانستن x و v، نیاری به دانستن یا نداستن t نداریم. در اینجا می توان به جای t، از معادل یا مترادف آن x/v استفاده کرد.
کاری که این فیزیکدان هم انجام داده اند همین است که با مشاهده ارتباط میان معاله های فیزیکی، و حذف زمان یا t از معادله و جایگزینی آن با فرمول مترادف، معادلات جدید بدون زمانی را بدست آورده اند.
در مقیاس کوانتومی، زمان چیزی بیشتر از انباشتی از dt نیست. بعنوان مثال می توان زمان را بصورت t = n.dt بیان کرد.dt همان زمان پلانک (tp) یا معادل حدودی 5.39 در 10 به قوه -44 است. و n تعداد زمانهای پلانک سپری شده است. این کاملا بستگی به ما دارد که که به زمان اهمییت دهیم و بگوییم زمان سپری شده و یا زمان را نادیده بگیریم و بگوییم پس از تعداد n بسته ثابت پلانک.
با سلام .میلاد هستم مهندس برق.لذت میبرم از دنبال کردن مطالب بسیار جالب شما . به امید پیروزی
با سلام دوست عزیز . ممنون از مطالبتون .
اما یه سوال : مگر این نیست که شما میگید کمیتی به نام زمان وجود نداره و فقط ساخته ی ذهن ماست ، پس مفهوم فضا – زمان به چه معناست و زمان در کجای این جهان چهار بعدی قرار میگیره؟
ممنون از سایت خوبی که دارید موفق باشید
ببینید دوستان، بحث بازگشت به زمان به دلیل بحث انتروپی یا بی نظمی کامل منتفی میشه. احتمال اینکه فردی بتونه به گذشته سفر کنه تقریبا 1 بر بی نهایت میشه یا صفر. یعنی برای بازگشت زمان به عقب، باید نیروی کائنات رو داشته باشی تا بتونی همه چیز رو و نه فقط یک چیز رو به عقب برگردونی.
فرض کنید جسمی در یک فضای سه بعدی در موقعیت A در زمان T1 دارید و این جسم را به موقعیت B در زمان T2 می برید.
شما می توانید آزادانه موقعیت X، Y، Z یک جسم را تغییر دهید آن را حرکت دهید و دوباره به گذشته آن برگردانید و سرجایش بگذارید. و اینطور وانمود شود که مکان در اختیار شماست و هر موقع می خواهید آن را می توانید تغییر دهید و به گذشته و آینده باز گردانید.
ولی واقعیت اینه که همین کار را با زمان هم می توان انجام داد منتها به نکات زیر توجه کنید:
1) در هیچ بعدی نمی توان یک حرکتی جهشی انجام داد. مثلا برای آنکه جسمی را از موقعیت X=10 به X=20 ببرید لازم است بطور کاملا پیوسته X را افزایش دهید نه بطور ناگهانی. برای زمان هم به همین منوال. شما نمی توانید از زمان 10، ناگهانی به زمان 1000 بروید و ادعا کنید در زمان سفر کرده اید. بلکه باید توالی زمانی آن را پشت سر بگدرانید. پس زمان هم همانند بعد مکانی می باشد و فرقی با آن ندارد.
2) بعلت انرژی بی نهایت بالا برای بازگشت به آنتروپی پایین تر حاصل از زمان های قبل، سفر به زمان گذشته غیر ممکن نیست ولی احتمال آن صفر است. درست مثل آنکه شما در کنار دیوار جسمی را تکیه دهید و نتوانید آن را به عقب هل دهید و نتیجه گیری کنید زمان با سه بعد دیگر مکانی فرق می کند ولی واقعا چنین نیست.
باسلام
ممنون از پست خوبتون.
(همان طور که در تک تک فریم های یک فیلم چیزی بنام زمان وجود ندارد در کل کیهان هم مفهومی به نام زمان وجود ندارد و جهان همواره همانند فریم های یک فیلم سینمایی کیهانی صرفا در «لحظه حال» حضور دارد. به عبارتی تغییرات و تحولات جهان را به جای مفهوم زمان می توان صرفا با مجموعه یا شبکه ای از لحظات حال کیهانی توصیف کرد.)
چه حرف و چه ذهن مسخره ای برای یک دانشمند.درسته ماده(نه زمان) در لحظه ی حال وجود دارد و بدلیل اینکه در لحظه ی حال در این شکل خاص کنونی وجود دارد و این شکل و ماهیت قطعا از شکلی قبلی ای بوجود آمده است،تبدیل همان زمان است حالا هر اسمی برایش بگذاریم( درسته سفر در زمان چیز بسیار پیچیده ای(و احمقانه ای)است و به نظر من امکانش نیست.)و من چیزی در رابطه با ان نمیدانم.
در ضمن در مورد عمر بیشتر انسان در اطراف سیاهچاله و از این قبیل فکر میکنم شما در واقع تنها نسبت به ادم روی زمین بظاهر بیشتر زنده ماندی! وگرنه دو نفر را در روی زمین درنظر بگیرید که یکی در 40 سالگی بدلیل طبیعی میمیرد و دیگری در 45 همین دو نفر با همین زندگی و تمام اتفاقات و حتی غذا خوردن های مشابه و اتفاقات بدنی مشابه(زندگی فرضی شان در زمین) در کنار سیاهچاله نیز همین عمر را میکنند و با همین فاصله میمیرند(کاری که اگر ما قدرت و علم زیر نظر گرفتن تک تک اتفاقات اتمی و مولکولی و…بوضوح خواهیم دید).بنظرم تنها چیزی که باعث عمر بیشتر در کنار سیاهچاله ها یا… میشود کند کردن فعالیت تمام سلولهای بدن است در اثر جاذبه یا…است. بطوری که ممکن است فکر کردن در اطراف ساهچاله بسیار کندتر از فکر کردن و به نتیجه رسیدن در جایی شبیه زمین باشد.برای استفاده از این و برای عمر بیشتر انسان های آینده میتوانند در جایی مثلا زمین یک اکتشاف یا یک چیزی که زمان میبرد را در جایی به فعالیت بگذازند و خودشان در سفینه ای در کنار سیاهچاله ای چند روزی مسافر باشند و در حالی که در زمین آن پروژه 100 ساله به اتمام رسیده است خودشان با یک روز پیرتر شدن برگردند :)))
باعرض سلام خدمت حضار محترم.ممنون از شما نویسنده محترم که سطح علمی جامعه را با قراردادن بحث ها و موضوعا علمی بالا میبرید.همهی ما می دانیم که داستان وغاز جهان از یک خلا کوانتومی اغاز شده و در اثر رخ دادن چند تغییر توده ای بوجود آمده که چندی بعد منفجر شده و(انفجار مه بانگه یا همانbig bang)جهان هستی شروع شده است.در علم فلسفه میخوانیم که اگر ماده وجود داشته باشد حرکت هم وجود دارد واگر حرکت وجود داشته باشد زمان نیز وجود دارد .پس زمان از وجود داشتن ماده و داشتن حرکت از ماده بوجود می اید.پس قبل از انفجار بیگ بنگ چون خلا کوانتومی بوده و ماده ای وجود نداشته پس زمان هم وجود نداشته و زمان از انفجار بیگ بنگ متولد شده است .موضوع دیگر ان است که شما تصور میکنید که در زمان حال هستید در حالی که شما همیشه در حال حرکت به اینده هستید.شاید درکش سخت باشد و با خودتان بگویید چرا چرت میگی؟شما نمیتوانی با دقیقترین ساعت ها مثل ساعت های اتمی نیز حال خود را مشخص کنید .شاید ثانیه تایمر عدد بسیار کوچکی نزدیک صفر را نشان دهد اما آن عدد هیچ گاه صفر نیست.البته من فقط14سالمه و به این دانشمندان جسارت نمیکنم. برای درک بهتر این موضوع فیلم در حاشیه۲را مشاهده کنید.
به نظر من دیدگاه زمان بحث پیجیده ای است و از چند منظر می شود بررسی کرد:
1- زمان اگر یعنی تغییرهر چیزی پس خود مدت زمان هم شاید باید تغییر کند، یعنی اگرپس از 365 روز گردش زمین به دور خورشید، که یک بازه زمانی یک سال ما را می دهد، سال یا لااقل سال های بعد باید میزانی از این زمان کم و کم تر یا بیشتر و بیشتر شود(تغییری کند)، ولی در واقعیت ما، نه خورشید این مدت را تغییر می دهد نه زمین و نه چیز دیگری..
2- و این نمی تواند به معنی نبود زمان باشد، بلکه به معنی تفسیر اشتباه و ساختگی ما ازمبنای زمان می تواند باشد، و ما شاید نباید حرکت تکراری را مبنای “زمان صرف” قرار دهیم، و فقط شاید بتوانیم مبنایی برای “مدت زمان” قرار دهیم، تا بنوعی ذهن خود را درگیر مسائل پیجیده ننمائیم.
3-و در آخر کل ابعاد جهان و زمان فضایی ساختگی برای آزمون ما بیشتر نیست، و اینها همه تصورات ماست که به مرور به جهان واقعیت داده واز درکیات خودمان برایش قانون در آورده ایم و فیزیکش را محاسبه کرده ایم، چنانچه بازی کامپیوتری که خود را محک می زنیم ولی چنان غرق آن می شویم که همه مسائل را در آن می بینیم و آنرا واقعیت می پنداریم.
4- و خلاصه بیشتر از اینها باید حقیقتِ هدف مان را بشناسیم، اینها همه ابزاریست برای تامل، و شناخت حقیقت و رسیدن به حقیقت اصلی، پس زندگی را بر حق استوار سازیم، و حقی را باطل نکنیم. انسانیت را فراموش نکنیم..
از مطالب دوستان و نظرات متفاوت دوستان لذت برده ام
و تغییراصلی یعنی نه زمان، که یعنی داشتن نظر، نظرهای متفاوت هر چند شاید فقط از زوایای متفاوت باشد. و حقیقت انسانی را تغییری دهد هر چند کوچک به سوی حقیقت واحد.
حقیقت >> یقین >> عشق!
یا حق
پس دلیل اینکه عمر کسی که با سرعت نور یا تحت گرانش شدیده بیشتر میشه از دیدگاه ناظر چیست؟ صرفا کش امدن فضا چه تاثیری بر تک تک سلول های شخص تحت ازمایش داره .این هم دلیل فیزیکی میتونه داشته باشه؟ مثلا کشیده شدن تک تک سلول ها؟
سپاس از سایت فوق العادتون
سلام
چیزی که اینجا مورد بحث قرار میگیره، یعنی عمر انسان، که معیاریه ساختگی توسط انسان؛ صرفا بخاطر سلولهاست ،نه زمان.
گرانش اثر میزاره روی بدن هر موجودی. وقتی میریم فضا، نسبت به اونیکه زمین ، جوانتر میمونیم! چرا؟ چپن تخت تاثیر نیروی گرانش شدید زمینمون نیستیم. و سلولها عملکرد بهتری دارند. عملکرد درستی دارند .
با سلام و خسته نباشید به همه
در حقیقت زمان قطعا وجود داره با شکل هایی مختلف اما ما نمی تونیم اون رو اونطور که هست درک کنیم این مسئله زمان مثل مسئله سیاه چاله ها می مونه ما نمیتونیم مستقیم ببینیمش اما می تونیم رد پاش رو ببینیم و اون رو دنبال کنیم.
سلام.
راستیتش بطور *قطعی* صحبت کردن درمورد هرچیزی کاملا نادرسته.
شما میگید زمان وجود داره، بر چه اساسی؟ معیار ساختگی انسان؟
سلام و سپاسگذاری از اقای مصطفی.از مطالب مفیدتان متشکرم.
بحث کنید و نظریه بدین و فراموش نکنید علم از همین نظریه های اولیه ایجاد و توسعه پیدا میکنه.موفق باشین
چشم!
سلام بنظرم تا حدی با شما موافقم که اطلاعات کوانتومی به صورت چند بعدی زمانی در لحضه فعاله جوری که به طور مساوی به یک تابع زمانی در حرکت هستند …ببینید چیزی به نام زمان و فضا و حرکت وجود نداره جهان هستی افریده شده از مکانیسم کوانتومی فعاله به طوری که چند بعد رو به چند شاخه و چند زیر شاخه و …. تا ….هدایت و اکتیو و مدیریت میکنه اصلا میدونین چیه اقا چرا انقدر موضوع رو کش میدین چیزی به نام زمان وجود خارجی نداره فقط توهم من و شما ست که هرسال تعغیر میکنیم و عوض میشیم در هر ثانیه تعغیر در من و شما به طور کوانتومی در همون لحظه کل کاعنات تعغیر میکنه نه به منظور تعغیر فضا زمان بلکه کوانتوم فعاله چند بعدی تابع قوانین حاکمست….
سلام من یه مهندس مکانیک هستم و چندان به فیزیک کوانتوم آشنایی ندارم( در واقع رشته ما همش فیزیک ماکروسکوپیه طوری که دیگه به کوانتوم نمیشه فکر) اما چند وقت پیش شدیدا با زمان به مشکل خوردم بعد از مدت های فکر به این نتیجه رسیدم که زمان یه کمیت جعلی هست چیزی که حقیقه مکان و سرعته و سرعت در سرعت که شتاب هست که زمان از روی اون ها تعریف شده اما چون برای ذهن ما در نظر گرفتن سرعت به عنوان کمیت اصلی مشکل هست و سیستم یاد گیری خاصی که مغز ما داره برای خودش مفهوم زمان رو تعریف کرده دقیقا مثل وقتی میمونه که یه فرد شاید ندونه در اصل موقع دنده عوض کردن چرا باید کلاچ رو بگیره اما عمل و عکس العملی که قبلا تو ذهنش هست باعث میشه یه رابطه بین دنده و کلاچ ببینه ممکنه فرض های اشتباهی بکنه ولی تا وقتی ازشون نتیجه میگیره کاملا منطقی به نظر میرسن
این هم نظر من هست
خب تعریف سرعت و درواقع ماهیت سرعت، میزان جابه جایی در طول زمان هست دیگه (در واقع سرعت از دو کمیت مکان و زمان تشکیل شده و کمیت مستقلی نسیت). .. زمان واقعاً چیز پیچیده ایه یا اینکه ما فکر میکنینم پیچیده هست.
مثاً اصل درهم تندیگی ذرات رو درنظر بگیرین در واقع میشه با کنترل یک ذره، ذره در هم تندیده اونرو در فاصله های دور هم کنترل کرد و این ربطی به سرعت هم نداره در واقع آنی هست و از عجایب و اسرار فیزیک کوانتوم. اینجا زمان و مکان تعریفشونو از دست میدن! به بیان دیگه سرعت انتقال اطلاعات کوانتومی از سرعت نور بیشتره…
ببینید منظور من اینه که ما همیشه میگیم مکان زمان دما و… کمیت های اصلی هستند و سایر کمیت ها از روی اینا تعریف میشن خوب حالا من میگم چی میشه اگه بگیم مکان سرعت دما و… کمیت های اصلی هستند و زمان فرعی حالا زمان رو از معادلات حذف کنید و به جاش نسبت مکان به سرعت رو بزارید؛ یعنی جهان رو بر اساس سرعت تحلیل کنید فرض کنید زمان وجود نداره سعی کنید تو ذهن تصورش کنید خیلی سخت میشه که مثلا یکی از شما میپرسه ساعت چنده و شما بخواید بدون استفاده از زمان فقط با سرعت و مکان پاسخ رو بدید ولی حقیقت اینه که سرعت بنیادی تره و به خاطر اونه که ما چیزی به اسم زمان تو ذهنمون تعریف کردیم
من متاسفانه دید کوانتم ندارم ولی تو دید دینامیکی بنظر من درست تره که با سرعت کار کنیم
سلام.خانم سحر از فیلم اینکسپشن ،میتونی ایده زمانی جالبی درک و استنباط کنی….معادله های زمانی خاصی رو القا میکنه که شرایط زمانی پسین پیشین و حال رو در ابعاد های مختلف بیان میکنه که بنظرم جالب بیاد براتون.
سلام.مرسی از راهنماییتون دوست عزیز. فیلم تلقین رو قبلا دیدم و به جرئت میتونم بگم فیلم بی نظیری هسش.
اسم فیلم مکعب هستش. البته سه یری 1 و 2 و 3 ساخته شده.
دانلود فیلمها از اینجا
وااااااااااای مرسی الناز جون بوووووووووووووووووووووووس
خواهش میکنم. سحر جون
من خودم هم این فیلمو چند سال پیش دیدم و لذت بردم…
بعضی فیلما مثل خوندن افکار مردم و بازی با ذهن اونهاست
سلام دوستان
من دنبال فیلم های سینمایی در مورد زمان هستم.میشه کمکم کنید؟؟
خیلی وقتم هس دنبال فیلمی هستم که متاسفانه اسمشو یادم نمیاد خیلی سال پیش شبکه چهار دیدمش.اونم در مورد زمان بود که چن نفر توی یه تونلی گیر کرده بودن که هر اتاقکش چند ضلعی بود که برای پیدا کردن راه صحیح باید از فرمولای ریاضی استفاده میکردن وگرنه دوباره برمیگشتن سرجای قبلیشون.اگه کسی این فیلمو دیده اسمشو بهم بگه تا بتونم راحت تر پیداش کنم.ممنون
ممنونم از سایت خوبی که دارید