آنچه که تناقض آمیز، باورنکردنی یا خلاف انتظار (و شهود) ماست، را پارادوکس گویند. همچنین آنچه به نظر درست می رسد ولی غلط است، به نظر غلط می رسد ولی درست است، یا به نظر غلط می رسد و واقعا” غلط است.
بعضی پارادوکسها که متضمن تناقضاند، صادق به نظر میرسند وحتی این ایده را به ذهن نزدیک میکنند که چرا تناقضها را نپذیریم!
در منطق پیراسازگار paraconsistent میتوان تناقض داشت و بر خلاف ریاضیات کلاسیک، چنین نیست که از تناقض هر چیزی نتیجه شود.
در ادمه به معرفی چند پارادوکس معروف علم فیزیک و همچنین گلچینی از پارادوکسهای معروف تاریخ خواهیم پرداخت.
پارادوکس بنتلی
کتاب پرینسیپیای نیوتون، چنان اثر بلندپروازانهای بود که منجربه مطرح شدن اولین پارادوکسهای مهم در مورد ساختار جهان گردید. اگر جهان یک صحنهی نمایش باشد، چقدر بزرگ است؟ کراندار است یا بیکران؟ این سوال قدیمی، حتی فیلسوف رومی، لوکرتیوس را نیز به خود مشغول کرده بود. او اینگونه نوشت:
«« جهان در هیچ راستایی محدود نیست. اگر اینطور بود لزوماً در یک جایی مرزی وجود داشت. ولی واضح است که یک چیز نمیتواند مرزی داشته باشد، مگر آنکه چیز دیگری از بیرون آن را محدود کرده باشد … در تمام جهات همینگونه است؛ چپ یا راست، بالا یا پایین، در سرتاسر جهان انتهایی وجود ندارد»».
نظریهی نیوتون در اصل، پارادوکسهای ذاتی هر نوع نظریه مربوط به جهان کراندار یا بیکران را آشکار کرد. سادهترین سوالها، به باتلاقی از تناقضات منتهی میشد. نیوتون، حتی زمانی که در شهرت ناشی از انتشار این کتاب غوطهور بود، دریافت که نظریهی او در مورد گرانش، به ناچار دچار پارادوکسهای متعددی است. در سال ۱۶۹۲، کشیشی با نام ریچارد بنتلی، نامهای ملایمتآمیز و در عین حال نگرانکننده به نیوتون نوشت. بِنتلی نوشت، از آنجاییکه گرانش همواره نیروی جذبکننده بوده و نه دفع کننده، پس هر مجموعهای از ستارگان بهطور طبیعی سرانجام به درون خود فرو خواهد ریخت. اگر جهان متناهی میبود، آنگاه آسمان شب بهجای آنکه جاودان و ایستا باشد، باید به منظرهای حیرتانگیز تبدیل میشد که در آن ستارگان به درون هم فرو ریخته و به صورت یک اَبَرستارهی آتشین در هم بیامیزند. بنتلی همچنین اشاره کرد که اگر جهان نامتناهی باشد، آنگاه نیروی وارد بر هر شیء که آن را به راست یا چپ میکشد، نیز بینهایت خواهد بود و بنابراین ستارگان باید طی طوفانهای آتشینی به گرد و غبار تبدیل شوند.
در ابتدا اینطور به نظر میرسید که بنتلی، نیوتون را در صفحهی شطرنج مات کرده است. چه جهان متناهی باشد (که در این صورت باید در خود فرو بپاشد و به توپ آتشینی تبدیل شود) و چه نامتناهی (که در این صورت تمام ستارگان از هم میپاشند)، هرکدام از این حالات برای نظریهی جوانی که نیوتون ارائه کرده، مبین یک فاجعه بود. به این ترتیب، برای اولین بار در تاریخ، پارادوکسهای دقیقی مطرح شدند که با اعمال هر نوع نظریهی گرانش به کل جهان ظاهر میشدند.
نیوتون پس از تفکری محتاطانه و دقیق، در پاسخ نامهی بنتلی چنین بیان کرد که راه حلی برای این ادعا یافته است. او دنیای نامتناهی را ترجیح میداد، ولی جهانی که کاملاً یکسان و یکنواخت باشد. بنابراین اگر ستارهای از طریق تعداد نامحدودی ستاره به سمت راست کشیده شود، این نیرو کاملاً به وسیلهی یک کشش برابر از طرف مجموعه نامتناهی دیگری از ستارگان در طرف چپ، خنثی میشود. تمام نیروها در هر جهتی خنثی شده و در نتیجه جهانی ایستا را میسازند. بنابراین اگر بپذیریم که نیروی گرانش همواره یک نیروی جذب کننده باشد، تنها راه حل برای توضیح پارادوکس بنتلی این است که جهانی نامتناهی و یکنواخت داشته باشیم.
نیوتون در واقع توانسته بود راه حلی برای ادعای بنتلی بیابد. ولی در عین حال نیوتون آنقدر باهوش بود که ضعف پاسخ خود را درک کند. در نامهای اقرار کرد که راه حل او اگرچه از نظر فنی صحیح است، ولی ذاتاً ناپایدار و متزلزل است. جهان یکنواخت و در عین حال نامتناهی نیوتون به خانهای شبیه بود که از کارتهای بازی ساخته شده باشد، در ظاهر پایدار ولی با کوچکترین اختلالی محکوم به فروپاشی است. میتوان محاسبه کرد که اگر تنها یک ستاره به مقدار ناچیزی تلنگری بخورد، منجر به واکنشی زنجیرهای خواهد شد و خوشههای ستارهای در جا شروع به فروپاشی خواهند کرد. توجیه ضعیف نیوتون نیازمند قدرتی الهی بود تا خانه ناپایدار او را از فروپاشی حفظ کند. او نوشت:
«« معجزهای مداوم نیاز است تا از هجوم خورشید و ستارگان ثابت به سمت یکدیگر به واسطهی گرانش، جلوگیری کند.»»
از نظر نیوتون، جهان به منزلهی یک ساعت غولپیکر بود که در ابتدای زمان به وسیلهی خدا کوک شده و از آن به بعد بر اساس سه قانون حرکت نیوتون، بدون دخالت الهی کار کرده است. ولی در همین زمان، حتی خود خدا باید کمی در جهان دخالت کند تا از فروپاشی آن جلوگیری نماید. به بیان دیگر، خداوند هر از گاهی باید با دخالت خود، از فروریختن صحنهی نمایش زندگی روی سر بازیگران جلوگیری کند.
ادامه دارد ….
منبع: کتاب جهانهای موازی نوشتهی میچیو کاکو، ترجمهی سارا ایزدیار و علی هادیان و مجموعهای از مقالات اینترنتی
لینک کوتاه نوشته : http://bigbangpage.com/?p=1334
ممنون از سایت خوبتون .