واژهی «مغزفندقی» چندان هم توهینآمیز نیست!
بررسیهای ژنتیکی، همانندیهایی میانِ زبانِ انسان و آوازهای پرندگان یافتهاند. پژوهشهای نوین نشان میدهند که انسان و پرندگانِ آوازهخوان (مانندِ فنچِ راهراه که در تصویر آمده است) دگرگونیهای ژنتیکیِ یکسانی را در ساختارهای مغزیِ خود تجربه کردهاند که به تواناییِ سخن گفتن و آواز خواندن مربوط میشود. گرچه نیاکانِ انسانها و پرندگانِ آوازهخوان نزدیک به 300 میلیون سالِ پیش از یکدیگر جدا شدهاند اما این پژوهشها نشان میدهند که احتمالاً این دو گروه از موجودات، به طورِ جداگانه تواناییِ مشابهی در آواز خواندن به دست آوردهاند.
در زبانِ انگلیسی صفتِ «کلهگنجشکی (Birdbrain)» همارزِ واژهی «مغزفندقی» در فارسیست و به انسانهای کمخرد گفته میشود. اما پژوهشهای نوین نشان میدهد که این واژه دیگر چندان توهینآمیز نیست. این پژوهشها نشان میدهد که انسانها و پرندگانِ آوازهخوان، دگرگونیهای ژنتیکیِ یکسانی را تجربه کردهاند. این دگرگونیها بخشیهایی از مغزِ آنها را دستخوشِ تغییر کرده که به آواز خواندن و سخن گفتن مربوط میشود. یافتههای تازه میتواند در فهمِ بهترِ چگونگیِ تکاملِ زبانِ انسان به دانشمندان کمک کرده و در یافتنِ دلایلِ آسیبهای گفتاری گرهگشا باشد.
اریک جارویس (Erich Jarvis) عصبزیستشناس از مرکزِ پزشکیِ دانشگاهِ دوک در دورهام، N.C. به همراهِ همکارانش توانستهاند نزدیک به 80 ژن را در مغزِ انسان و پرندگانِ آوازهخوانی همچون فنچِ راهراه (سهرهی گورخری) و طوطیِ دمدراز شناسایی کنند که به شیوهی یکسانی روشن و خاموش میشوند. این پویاییِ ژنی در بخشهایی از مغز رخ میدهد که در تواناییِ تقلیدِ آواها، سخن گفتن و آواز خواندن درگیر هستند. چنین پویایی در پرندگانی که تواناییِ تقلیدِ آواها و یادگیریِ آواز خواندن را ندارند، دیده نمیشود. Jarvis جزییاتِ این یافتهها را در 15 فوریه و در نشستِ سالانهی انجمنِ پیشرفتِ علومِ آمریکا (American Association for the Advancement of Science) توضیح داده است.
پرندگانِ آوازهخوان نمونههای خوبی برای پژوهش در موردِ زبان هستند چراکه جوجههای تازه متولد شده، با اینکه آوازها را نمیشناسند باز هم به خوبیِ پرندگانِ بالغ آواز میخوانند. درست مانندِ کودکان که در حالِ یادگیریِ زبانِ ویژهای هستند، پرندگان نیز با مشاهده و تقلیدِ یکدیگر میتوانند آوازهایی را که زمزمه میکنند، فرا گیرند. نیاکانِ انسانها و پرندگانِ آوازهخوان نزدیک به 300 میلیون سالِ پیش از یکدیگر جدا شدهاند. این موضوع نشان میدهد که احتمالاً این دو گروه از موجودات، به طورِ جداگانه تواناییِ مشابهی در آواز خواندن به دست آوردهاند.
آواها در مغز (Peripitus/Wikimedia Commons)
پژوهشهای نوین نشان میدهند که انسان و پرندگانِ آوازهخوان (مانندِ فنچِ راهراه که در تصویر آمده است) دگرگونیهای ژنتیکیِ یکسانی را در ساختارهای مغزیِ خود تجربه کردهاند که به تواناییِ سخن گفتن و آواز خواندن مربوط میشود.
Jarvis میگوید: «به کمکِ این نتایج و نیز پژوهشهای نوینِ دیگر میتوانیم ساختارهای مغزی در پرندگانِ آوازهخوان را به ساختارهای همانندی در مغزِ انسان مربوط کنیم. وجودِ این ارتباط به دلیلِ همگرا بودنِ فرآیندِ تکامل است».
گروهِ پژوهشیِ Jarvis سراسرِ بافتِ مغزیِ سه نفر را آنالیز کردند تا شمارِ مولکولهای ویژهای که توسطِ ژنِ موردِ نظر ساخته میشوند را مشخص کرده و به این ترتیب، میزانِ پویاییِ آن ژن را تعیین کنند. آنها سپس نتایجِ به دست آمده را با بافتِ مغزیِ گونههایی از پرندگان که تواناییِ تقلیدِ آواها و یادگیریِ آواز خواندن را دارند –مانندِ پرندگانِ آوازهخوان، مرغِ مگس و طوطی- و نیز گونههایی که این توانایی را ندارند –مانندِ فاخته و بلدرچین- مقایسه کردند. در مغزِ انسان و پرندگانِ دارای تواناییِ یادگیریِ آواز، نواحیِ همانندی وجود دارد که در تقلیدِ آواها مشارکت دارد. این نواحی در پرندگان، ناحیهی X و در انسان، بخشِ زیرقشری از مغزِ پیشین (قدامی) نامیده میشود. نزدیک به 40 ژن در این نواحی وجود دارند که از الگوی پویاییِ ویژهای پیروی میکنند. این الگو میانِ انسان و این دسته از پرندگان، مشترک و یکسان است.
این گروه همچنین در نواحی از مغز که به سخنوری و تولیدِ آواز مربوط است، دستهای دیگر شاملِ نزدیک به 40 ژن یافتند که دارای الگوی پویاییِ یکسانی هستند. این ناحیه در موردِ پرندگان Robust nucleus of arcopallium (یا به اختصار RA nucleus) و در موردِ انسان laryngeal motor cortex نام دارد. (motor cortex بخشی از پوستهی مغز (cerebral cortex) است که حرکتهای ارادی را کنترل میکند.) ناحیهی laryngeal motor cortex نیز در بخشی از مغز قرار گرفته که حرکتهای ارادی (مربوط به حنجره) را کنترل میکند. همچنین سلولهای عصبیِ موجود در ساقهی مغز، ماهیچههای حنجره را کنترل میکنند؛ یعنی اندامی که آواها را میسازد. پژوهشهای پیشین نشان دادهاند که میانِ این دو بخش در مغزِ انسان، ارتباطهایی وجود دارد. پژوهشهای نوین نیز ارتباطهای همانندی میان همین نواحی از مغزِ پرندگان را نشان میدهند. بنا به گفتهی Jarvis، این یکی از بنیادیترین ارتباطاتِ عصبیست که به دگرگونی و تکاملِ زبانِ انسان منجر میشود. او در آینده در نظر دارد که چگونگیِ تاثیرِ پویاییِ این 80 ژن را بر روی این ارتباطات و دیگر مدارهای مغزی که به سخن گفتن و آواز خواندن مربوط هستند، بررسی کند.
به گفتهی سیمون فیشر (Simon Fisher) از بخشِ روانشناسیِ زبان در موسسهی ماکس پلانک واقع در هلند، این پژوهشهای نوین کاربردهای عملی نیز دارد. وی میافزاید: «پیشتر پژوهشهایی در موردِ افرادِ دارای اختلالهای گفتاری انجام شده و کلِ ساختارِ ژنتیکیِ آنها رمزگشایی و در کتابی گردآوری شده است. این کاری هیجانانگیز است، چون هماینک دانشمندان میتوانند دادههای مربوط به پویاییِ ژنها در درونِ مغز را با این پژوهشها ترکیب کرده و دریابند که مشکلاتِ گفتاری چگونه پدید میآیند».
انجمن فیزیک ایران
Read More : http://www.sciencenews.org