ادوارد ویتن: شاید هیچگاه اسرار خودآگاهی را کشف نکنیم!
بیگ بنگ: بر اساس پیش بینی فیزیکدان ادوارد ويتن، ما هرگز نخواهیم نتوانست پرده از اسرار خودآگاهی برداریم. اینکه چرا ما از هوشیاری و آگاهی برخورداریم، سوالی است که تا همیشه بی پاسخ خواهد ماند. یکی از راه های احتمالی رسیدن به تکینگی بهره گیری از کامپیوترهاست که از مغز آدمی تقلید کرده و نقش پر رنگی ایفا می کنند. به منظور تحقق این هدف باید در تکاپو برای یافتن پاسخ به یکی از بزرگترین اسرار زندگی باشیم: “خودآگاهی”
به گزارش بیگ بنگ، خودآگاهی چیست، نحوه عملکرد آن به چه شکل است و چرا به عملکردش ادامه می دهد؟ اگر قرار باشد ما از قابلیت های مغزی مان در کامپیوترها استفاده کنیم، باید برای سوالات فوق پاسخ های مناسبی بیابیم. متاسفانه، پاسخگویی به این سوالات در حال حاضر خارج از توان ماست. ادوارد ويتن بعنوان یکی از فیزیکدانان نامی بر این عقیده اصرار می ورزد که توانایی رمزگشایی از خودآگاهی در انسان وجود ندارد. چه بسا تا ابد بصورت یک راز باقی بماند.
ويتن در مصاحبه با روزنامه نگاری به نام ويم کايزر اظهاراتی را در خصوص فهم ما از خودآگاهی مطرح نمود: « زیست شناسان و شاید فیزیکدانان شناخت بهتری از نحوه عملکرد مغز پیدا خواهند کرد. اما چرا آن چیزی را که خودآگاهی می نامیم در کنار مغز نقش بازی می کند همواره یک راز باقی خواهد ماند. تصور نحوه ی وقوع بیگ بنگ برای من آسان تر از تفکر پیرامون خودآگاهی است. درک کارکرد مغز مسئله ی بسیار جالب توجهی است که در طول چند دهه ی آینده شاهد پیشرفت های چشمگیری در آن خواهیم بود.
اما اینکه چرا مغز طوری عمل می کند که قابلیت مشاهده اش را برای ما فراهم می آورد یا چرا خودآگاهی را به وجود می آورد، در زمره سوالاتی هستند که امکان پاسخگویی به آنها برای انسان وجود ندارد. اینکه یک انسان آگاه( هوشیار) چگونه از این قابلیت بهره می برد، مشخص خواهد شد. اما آن چیزی که ما به هنگام خودآگاهی تجربه میکنیم، رازی است که پرده از آن برداشته نخواهد شد. شاید اگر تغییراتی در قوانین فیزیک پدید آید، به این پرسش پاسخ مناسب شود؛ قوانینی که در مورد مغز نیز صدق می کنند. بنظر من احتمال این بسیار پایین است و چنین چیزی هرگز بخشی از فیزیک نخواهد بود.»
اگر نمی خواهید کل ویدئوی مصاحبه با ادوارد ويتن را مشاهده کنید، می توانید بخش مرتبط با موضوع ِ مقاله را از 1:10:25 تماشا نمایید. به عقیده ی ويتن، درک فرآیند های ورای تفکر، یادگیری، احساس و عملکرد روزی بطور کامل میسر خواهد گردید. با این حال، درک فلسفه ی خودآگاهی خارج از محدوده توانایی های آدمی است. شاید از خودآگاهی خود مطلع باشیم، اما از چرایی آن هرگز. در اصل، فهمیدن چگونگی عملکرد خودآگاهی برای ما میسر است اما اینکه چرا ما از چنین چیزی برخورداریم، پاسخی دور از دسترس دارد.
جان هورگان از نشریه علمی آمریکا می نویسد: « نابغه بودن ويتن به این معنا نیست که او جایزالخطا نیست. به عقیده ی من او اشتباه می کند و گفته ای او پیرامون عدم درک خودآگاهی، ایده ی درستی نیست.» باید منتظر بمانیم و ببینیم که آیا خودآگاهی ما می تواند فلسفه خودش را تبیین کند یا خیر.
مترجم: منصور نقی لو / سایت علمی بیگ بنگ
منبع: futurism.com
پس لطفاً حداقل آن تکه هایی که راجع به موضوع این پست است را زیرنویس کنید لطفاً
از سایت وزین و علمی بیگ بنگ تقاضا دارم زیرنویس فارسی به این ویدیو اضافه کنند و آپلود فرمایند
با تشکر
به نیکی پی به این مهم برده اند و تنها اندکی خوشبینانه تر میتوان گفت: انقدر هست که بانگ جرسی می اید… همین
غیر ممکن غیر ممکن باقی خواهد ماند.آگاهی یک شی ملموس و یا یک تعریف خاص ندارد.آگاهی مجموعه ای از ملزومات سخت افزاری مثل کورتکس مغز تالاموس و…. نرم افزاری مثل حافظه احساسات حس هایی مثل دیدن درد شنیدن عواطف هویت اجتماعی شخصیت و… تشکیل می شود.در جهان 7 میلیارد انسان و به تبع آن 7 میلیارد نوع متفاوت آگاهی وجود دارد.آگاهی طی فرگشت از آغاز راه تک سلولی شروع شده و تا به انسان رسیده است محصول آزمون و خظاهای بسیار می باشد
ذهن ما انقدر ساده نیست که بشه فهمید، اگه ساده باشه دیگه ما باهوش نیستیم که بتونیم بفهمیم
این جمله یا یه چیزی شبیه به این گفته یکی از افراد بوده که تو یکی از کتابا که نمیدونم چی بوده خوندم
این من هستم که می گویم ”قوانینی هست که نخواهیم فهمید”
اگر ”من میفهمم” که چنین قوانین و دانستنی هایی وجود دارد، پس چطور ممکن است که آنها را نتوانم بفهمم؟ اگر من نتوانم بفهمم پس چه کسی می تواند بفهمد؟
و اگر آن دانا به قوانین بالاتر می تواند بفهمد و من نمی توانم بفهمم، چه لزومی داشت که من وجود چنین قوانینی را بدانم؟
اگر”” من نبودم””’ آیا وجود قوانینی که من نمی توانم بفهمم اما وجود دارد، معنا داشت؟
نتیجه گیری:
من هستم که می نامم:
مغز
قوانین
خودآگاهی
…
حال در آنچه که خودم مغز نامیدم، دنبال اثبات خودم هستم و گمان می کنم که این مغز است که من را از خودم آگاه کرده است. در حالی که اگر من نبودم چه کسی مغز را مغز می نامید و در نورون ها و ترانسمیترها و لوب های گوناگونش دنبال مفهومی به اسم خودآگاهی می گشت!!!!
جواب تناقضات علم هزاران سال پیش توسط فیلسوفان داده شده
فکر و شعور مقدم بر ماده است. اما در این عصر تصور ما برعکس شده و ما با ماده می خواهیم وجود مغز را اثبات کنیم. فقط به همین دلیل ساده که نمی توانیم آگاهی را ببینیم چون خودمان آگاهی هستیم
تصحیح: ما با ماده می خواهیم وجود فکر و شعور را اثبات کنیم
حتما باید علم نظری با علم عملی همراه باشه تا انسان بتونه متوجه خیلی از حقایق عالم بشه . با گفتن و حرف زدن نمیشه به جایی رسید.صحبت های شما درسته.
مشکل اینجاست که یه کنجکاوی شدید برای کشف کردن و فهمیدن داریم
از ابتدای تاریخ همینطور بودیم
ولی از طرفی میدونیم که همه چیز رو نخواهیم فهمید…
درود بر امید عزیز.
من شخصا سخنان این دانشمند نابغه کاملا قبول دارم.چون منطقی بررسی کرده.
یک سری قوانین در هستی وجود داره که قرار نیست انسان بهش دسترسی پیداکنه.
بله درسته.به عقیده من چون ما جز کوچکی از نظام طبیعت هستیم و طبیعت یا به عبارتی جهان هستی برای ما برنامه ریزی میکنه ما نمیتونیم به خیلی چیزی ها پی ببریم مگر نظام جهان یا طبیعت بهمون اجازه بده………….
چقد ناامید این بابا یکی بهش بگه برو پرتوناتو خورد کن خخخخخ
دوست عزیز اتفاقا درست و عقلانی و قانونی فکرکرده و فهمیده
به نظر من خوداگاهی و مرگ و زمان و سیاهچاله ها و خیلی مباحث علمی دیگه همیشه راز باقی خواهد ماند و انسان باید بپذیره ن که بره سمت توهمات ذهنی خودش تا به ارامش مجازی برسه.
عالی بود عالی.ولی ای کاش ویدئو زیرنویس فارسی بود.